پیشاهنگ ـ ای آزادی، اورتور و حس پرواز، تا خشت آخرین

سرود ای آزادی

ای آزادی در راه تو بگذشتم از زندانها

ای آزادی ره پیمودم در غـوغای توفانها

پرپر کردم قلب خود را چونان گل در میدانها

خون خود را جاری کردم چون رودی در جنگل‌ها

تا بشکوفد گلبانگ تو بر لب‌های انسان‌ها

نامت نامم راهت راهم ای آزادی، آزادی

بی‌نام تو از نای ما کی برخیزد فریادی

بی‌تو دنیا غرق ظلمت زندان فتح و شادی

 

ای آزادی تا نور تو گردد در هر سو تابان

تا نگذارم جان بسپاری در زنجیر دژخیمان

در توفانها با خشم و خون با تو می‌بندم پیمان

ای آزادی نور خود را بر خاک گور ما بعد از ما بیفشان

لطفا به اشتراک بگذارید: