This browser does not support the video element.

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران – سخنرانی ژنرال جیمز کانوی

ژنرال جیمز کانوی - فرمانده پیشین نیروی تفنگداران دریایی آمریکا


عصر بخیر به آزادیخواهان ایرانی چه در اینجا و چه در آلبانی.


در این کنفرانس دربارة ایدة تغییر رژیم بسیار سخن گفته شد، بسیار بیشتر هم در این رابطه در هفته‌های گذشته نوشته شده است. من می‌خواهم در دقایقی که با شما هستم به نحوی از دید یک فرد نظامی پراگماتیک، همراه با همکارم جرج در اینجا تلاش کنم به چند سوال بسیار مربوط جواب بدهم.
تغییر رژیم چگونه است؟ و چگونه می دانید که موفق خواهید شد؟ چه کاری باید بکنید تا موفق شوید؟


و اینکه آیا این تغییر تا سه ماه دیگر، یک سال بعد، یا سه سال بعد رخ می دهد یا نه، این سوالات به قوت خود باقی است و باید به آنها پرداخته شود.


به منظور تلاش برای پاسخ دادن به این سوالات، می خواهم یک داستان کوتاه به شما بگویم. در سال ۱۹۷۹، من یک سروان تفنگدار دریایی جوان بودم که به منطقه اردوگاه در کارولینای شمالی مامور شدم.


بسیاری از شما در سال ۱۹۷۹ متولد نشده بودید، این را قبول دارم، اما با این حال برخی از شما که بودید، به یاد دارید که زمانی بود که شورش علیه شاه بود. و من هر شب اخبار شبانه را با علاقة زیاد تماشا می‌کردم از این زاویه که نتیجه تحولات در کشور شما چه خواهد شد.


یک شب به طور خاص یک خبرنگار گفت که شما باید این فیلم را نگاه کنید، به دقت ببینید اینجا چه اتفاقی می افتد.


این فیلم یک دسته از سربازان ایرانی را با تفنگ هایشان نشان می‌داد، که در حال جارو کردن یک خیابان از آنچه که آنها مخالفان می‌نامیدند، بودند. در یک نقطه یکی از سربازان ایرانی، یک مرد جوان را به گوشه‌یی در ورودی یک درب راند و با قنداق تفنگش شروع به زدن او کرد.


سرباز دیگری شاید به فاصلة اینجا تا دیوار، برگشت و نگاهی به دور و اطراف انداخت و دو بار از پشت به سمت او شلیک کرد و بطور واضح آن سرباز در ورودی ِدرب مرد و بر زمین افتاد.


در این نقطه خبرنگار می‌آید و می‌گوید این ممکن است بحرانی باشد.


اگر ارتش پشت کند، شاه نمی تواند دوام بیاورد و همانطور که می دانید حرف او کاملا درست بود، با توجه به آنچه تنها چند هفته بعد برای شاه اتفاق افتاد. این حرف به لحاظ تاریخی درست است،


چون بسیاری از آن مردان، افراد خدمت وظیفه هستند که به مردم حاضر در خیابان خیلی نزدیک می‌باشند.


آنها پدران و پسران و برادران و خواهران مردمانی هستند که در خیابان کشته می‌شوند و آنها به اغلب احتمال قادرند که روی برگردانده و در مقابل حمایت از دولت بایستند اگر مجبور بشوند که مردم خودشان را بکشند. ما بارها و بارها دیده‌ایم که به همین شکل اتفاق افتاده است.


اکنون، کشورهایی که در اینجا نمایندگی می‌شوند، از جمله کشور من، نیز در این معادله تعیین‌‌کننده‌ اند. ما نمیتوانیم کاری که در سال ۲۰۰۹ انجام دادیم را تکرار کنیم که بیانگر فقدان شجاعت اخلاقی و قاطعیت است و دست روی دست بگذاریم.


انسانهای خوبی در سال ۲۰۰۹ در خیابان‌ها کشته شدند و ما هیچ کاری نکردیم. من صادقانه فکر می‌کنم آنها خیلی نزدیک بودند،اما عدم حمایت از سوی سایر ملل، در امریکا در اروپا و در خاورمیانه، باعث شد که آن افراد خیلی احساس تنهایی بکنند و نهایتا شکست خوردند. بنابراین، خانم ها و آقایان.


من برای شما آرزو می کنم که مردم آزادیخواه در همه جا از تلاش های شما حمایت کنند من شما را تشویق می‌کنم. هدف شما باید سرنگونی آن آخوندها باشد، کسانیکه یک دوره سیاه را در تاریخ ایران بوجود آوردند.


بسیار متشکرم.

لطفا به اشتراک بگذارید: