کاشفان فروتن آزادی - لیلا ارفعی
زنان نیروی تغییر ۱۹تیر ۱۳۹۶
لیلا ارفعی (شیدا) مجاهد پرشور و جسوری بود که در بخش دانشآموزی مجاهدین فعالیت می کرد. لیلا در مهرماه ۱۳۶۱ در هفدمین بهار عمرش به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به دست دژخیمان به جوخههای تیرباران سپرده شد.
یکی از همرزمانش میگوید: او دانش آموز دبیرستان انوشیروان دادگر بود واز میلیشیای فعال منطقه مرکز تهران ، و در تظاهرات بزرگ 5 مهر شرکت کرده بود شیدا دختری پر شور و فعال در همه صحنه ها بود و در همه جا حاضر و تاثیر گذار بود و بقیه را هم به این مسیر راهنمایی می کرد او به آرمانی که انتخاب کرده بور ایمان داشت و حاضر بور برایش هر بهایی را بپردازد چون می دانست این آرمان حق است و می دانست آزادی سنگین ترین بها را می خواهد از طرفی صلابت و جدیتش روی جمع پیرامونش خیلی تاثیر گذار بود و همه دوستش داشتند و می خواستند با او هم صحبت شوند
لیلا ارفعی (شیدا) مجاهد پرشور و جسوری بود که در بخش دانشآموزی مجاهدین فعالیت می کرد. لیلا در مهرماه ۱۳۶۱ در هفدمین بهار عمرش به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به دست دژخیمان به جوخههای تیرباران سپرده شد.
یکی از همرزمانش میگوید: او دانش آموز دبیرستان انوشیروان دادگر بود واز میلیشیای فعال منطقه مرکز تهران ، و در تظاهرات بزرگ 5 مهر شرکت کرده بود شیدا دختری پر شور و فعال در همه صحنه ها بود و در همه جا حاضر و تاثیر گذار بود و بقیه را هم به این مسیر راهنمایی می کرد او به آرمانی که انتخاب کرده بور ایمان داشت و حاضر بور برایش هر بهایی را بپردازد چون می دانست این آرمان حق است و می دانست آزادی سنگین ترین بها را می خواهد از طرفی صلابت و جدیتش روی جمع پیرامونش خیلی تاثیر گذار بود و همه دوستش داشتند و می خواستند با او هم صحبت شوند
یکی دیگر از همرزمان لیلا خاطرات او را این گونه به یاد میآورد: بعد از دستگیری شیدا دژخیمان بسیاری از اطلاعات او را داشتند ولی او با وجود اینکه همین را می دانست زیر شلاق دژخیمان قرار گرفت و مقاومت کرد.
در کاشفان فروتن آزادی با لیلا ارفعی از خلال خاطرات همرزمانش از جمله آنچه در کتاب «آخرین خندهٔ لیلا» آمده است آشنا می شویم.