گردهماییهای سه روزه مقاومتكنفرانسهاي بينالمللي
با شركت برجستهترين شخصيتهاي سياسيکارشناسان و متخصصان بينالمللي
تحلیل و بررسی سياستهای فاشیسم مذهبی، بازبيني سياست در قبال دیکتاتوری آخوندی
در آستانة برگزاري اجتماع عظيم پاريس، روز جمعه 9 تيرماه نخستين روز از گردهمايي سه روزة مقاومت ايران، با برگزاري كنفرانسهاي بينالمللي در سه پنل با شركت برجستهترين شخصيتهاي سياسي، تحليلگران و متخصصان بينالمللي پيرامون موضوعات كليدي سياسي و استراتژيكي برگزار شد.
در اين كنفرانسهاي بينالمللي تحت عنوان «ايران به كجا ميرود؟ سياستهاي داخلي و منطقهيي رژيم آخوندي و بازبيني سياست در قبال رژيم»، شخصيتهاي شركتكننده به بحث و گفتگو حول مهمترين مسائل سياسي و استراتژيكي مربوط به ايران پرداختند.
اين كنفرانسها بهطور زنده از طريق شبكههاي تلويزيوني ماهوارهيي از جمله اورينتنيوز تلويزيون اپوزيسيون سوريه و تلويزيون الاخباريه و همچنين توسط شبكههاي اينترنتي پخش ميشد و بهمدت 5 ساعت ادامه داشت.
در پنل اول كه «بازبيني سياست در قبال رژيم» را مورد بحث و بررسي قرار ميداد و تحت مديريت سفير لينكلن بلومفيلد دستيار پيشين وزير خارجة آمريكا برگزار ميشد، شخصيتهاي شركتكننده عبارت بودند از:
سناتور جوزف ليبرمن کانديداي معاون رياستجمهوري آمريکا در انتخابات سال ۲۰۰۰
جان برد وزير خارجة پيشين كانادا
ژنرال جك كين KEANE – معاون پيشين ستاد مشترك نيروي زميني آمريکا
سفير رابرت جوزف معاون پيشين وزارت خارجة آمريكا
و برونو ترتره معاون مدير بنياد تحقيقات استراتژيك فرانسه
پنل دوم كنفرانس بينالمللي در آستانة گردهمايي بزرگ مقاومت، در رابطه با مداخلات و تروريسم رژيم آخوندي در منطقه تحت مديريت دكتر آلخو ويدال كوادراس رئيس كميتة بينالمللي در جستجوي عدالت بود و اين شخصيتها در آن شركت داشتند:
سفير آدام ارلي سخنگوي پيشين وزرات خارجة آمريكا
سيد احمد غزالي نخستوزير پيشين الجزاير
ژان سیلوستر مونگرونیه محقق انستیتوی فرانسوی ژئوپلیتیک و عضو انستیتوی توماس مور Thomas More
مایکل پرجنت محقق خاورمیانه در انستیتو هادسون
و استرون استيونسون
سومين پنل اين كنفرانس به بحث و گفتگو پيرامون وضعيت ايران و نقش اپوزيسيون ايران اختصاص داشت؛ اين پنل نيز تحت مديريت سفير لينكلن بلومفيلد برگزار شد و اين شخصيتها در آن شركت داشتند:
سفير كنت بلكول سفير پيشين آمريكا در كميسيون حقوق بشر در ژنو
ليندا چاوز مدير پيشين روابط عمومي كاخ سفيد
سناتور رابرت توريسلي
محمد سولامی، رئیس مركز مطالعات ايران در عربستان
و رامش سپهرراد
در شروع اين كنفرانس، فرانسوا كلكومبه توضيحاتي را دربارة موضوعات مورد بحث ارائه داد و گفت كه با توجه به تحولات اخير، در دورة حساسي از تاريخ بر سر ايران بحث و گفتگو ميكنيم.
پس از آن پنل اول تحت رياست سفير لينكلن بلومفيلد دربارة بازبيني سياست در قبال رژيم آغاز به كار كرد؛ وي در سخنان افتتاحية خود، گفت: سالهاست بسياري از شما به گردهمايي (مقاومت ايران) ميآييد… (ميخواهيم در اين باره صحبت كنيم كه) چهطور وضعيت، سال به سال تغيير كرده است. ديگر دربارة ليستگذاري (مقاومت ايران) صحبت نميكنيم، بلكه دربارة (لزوم) قرار دادن افراد ديگري در ليست تروريستي بحث ميكنيم. ديگر دربارة تهديد (حملات به)… اشرف و ليبرتي صحبت نميكنيم؛ بلكه دربارة آسيبپذيري رژيم ايران صحبت ميكنيم. موضوع بحث تغيير كرده و دولتها نيز در آمريكا، كانادا و اروپا تغيير كردهاند.
سپس جان برد وزير خارجة پيشين كانادا در سخنان خود، گفت:
بهنظرم بايد با روشني اخلاقي بيشتري دربارة تهديد اين رژيم صحبت كنيم، تهديدي نه فقط بهصورت روزانه براي مردم ايران، بلكه همچنين براي همسايگانش. من تماماً تلاش رهبري دولت قبلي آمريكا را براي تعامل و استمالت به هر قيمت رد ميكنم. بهنظرم اين پيام وحشتناكي به مردم ايران ميفرستد.
جان برد مدره ناميدن روحاني را افسانه ناميد و دربارة نمايش انتخابات در حكومت آخوندي، گفت: «چهطور يك انتخابات رياستجمهوري ميتواند مشروع باشد، وقتي 51 درصد جمعيت حتي اجازة شركت در آنرا ندارد؟ ضمن اينكه (كانديداها) بايد توسط شورايي متشكل از آخوندها تأييد شوند. پس بايد با روشني اخلاقي بيشتري صحبت كرد».
وي با رد تجارت و معاملة برخي طرفحسابها و هيأتهاي تجاري غربي با رژيم آخوندي، افزود:
بايد بسيار قويتر از اين باشيم. بحث فقط بر سر دلار قدرتمند و پيشبرد منافع اقتصادي كشورها نيست. مردم ايران نظاره ميكنند و بهياد خواهند سپرد كه چه كساني در كنار آنها ايستادند و چه كساني قدرت و شجاعت (دفاع از) اعتقادشان را نداشتند.
سناتور جوزف ليبرمن سخنران بعدي اين پنل بود؛ وي گفت:
در حالي كه براي اين گردهمايي سالانة نيروهايي كه براي آزادي مردم ايران مبارزه ميكنند جمع ميشويم، بهنظرم ميتوانيم اين احساس خوشبيني را داشته باشيم كه وقايع بهسمت آرمان اخلاقي ما در حال حركت است. اينرا هم بهخاطر وقايع در خارج ايران و هم بهخاطر وقايع داخل ايران ميگويم. اولين تغيير بسيار قابل توجه، انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئيسجمهور آمريكاست. من از هيلاري كلينتون حمايت كردم، لذا بايد درك كنيد كه من دربارة سياست در قبال (رژيم) ايران در خاورميانه صحبت ميكنم.
سناتور ليبرمن سپس استمالت دولت اوباما از رژيم آخوندي را مورد انتقاد قرار داد و ضمن رد توافق اتمي با رژيم، افزود:
واقعيت اين است كه هيچ چيزي در رفتار (رژيم) ايران طي 2 سال بعد از امضاي توافق اتمي تغيير نكرده است. (اين رژيم) طبق ارزيابي وزارت خارجة آمريكا، همچنان بزرگترين حكومت حامي تروريسم در جهان است، به تغذيه و سوخترساني به جنگافروزي و درد و رنج وحشتناك انساني در سراسر منطقه ادامه ميدهد كه هدف آن گسترش قدرت خودش است، از سوريه تا يمن و همة مناطق مابين و فراتر از آن.
اميدوارم در حالي كه بازبيني سياست دولت دربارة ايران صورت ميگيرد، همچنين بهنحو روشنتري بهرسميت بشناسيم كه گروه ديگري از دوستان هم در خاورميانه داريم و آن هم مردم ايران و مقاومت عليه رژيم ايران است كه توسط سازمانهايي نمايندگي ميشود كه در اين آخر هفته گردهم ميآيند؛ در داخل ايران تغييراتي در حال وقوع است؛ وضعيت اقتصاد همچنان وحشتناك است. يك چيز كه تغيير نكرده اين است كه ولي فقيه و سپاه پاسداران همچنان قدرت مطلقه را در دست دارند.
سناتور ليبرمن منازعات دروني در رأس حاكميت آخوندي و تهديد آخوند روحاني از سوي خامنهاي را نشاني از بيثباتي رژيم دانست و سپس، اضافه كرد:
وجه ديگر (تغيير) طبعاً ابراز علنيتر حمايت از مقاومت از جمله از سازمان مجاهدين خلق و بهطور خاص مباحثات علني بيسابقه طي حدود يك سال اخير دربارة قتل عام 30 هزار زنداني سياسي در ايران در سال 1988 است كه اكثر آنها از اعضاي مجاهدين بودند. اين موضوعي است كه صحبت علني دربارة آن شجاعت فوقالعادهيي ميطلبد. لازم است از نمونة آفريقاي جنوبي و كميسيون حقيقتياب استفاده شود كه البته از اين حكومت انتظار آن نميرود، ولي همين واقعيت كه مردم خواهان آن هستند، نشان ميدهد همان نوع ناآرامي در جريان است كه ميتواند به پاسخ نهايي به اين مسئله منجر شود كه پايان رژيم ايران است. متشكرم.
سفير بلومفيلد: متشكرم سناتور، فقط يك نكته اضافه كنم: جفري رابرتسون وكيل حقوق بشر انگليسي كه قتل عام 1988 را مورد تحقيق قرار داده و دربارة آن گزارش داده است گفت، (اين قتل عام) بدتر از راهپيمايي مرگ باتان (در فيليپين) و قتل عام سربرنيتسا بوده است…
سخنران بعدي اين پنل، سفير رابرت جوزف بود.
وي از جمله گفت: بهرغم برجام… (رژيم) ايران به پيگيري تسليحات اتمي و موشكهاي باليستيك ادامه ميدهد. بخش زيادي از (برنامة) موشكهاي باليستيك علني هستند، حال آنكه توانايي اتمي مقداري مبهمتر است، اما همچنان وجود دارد.
سفير جوزف، افزود:
نبايد خودمان را فريب بدهيم. اولي هاينونن كه بازرس آژانس بينالمللي انرژي اتمي بوده گفت، اگر (رژيم) ايران امروز يك برنامة مخفي اتمي نداشته باشد، اولينبار طي 30 سال گذشته خواهد بود كه چنين برنامهيي ندارد؛ و ما از طريق افشاگريهايي كه طي 3 هفتة گذشته در واشينگتن توسط مقاومت (ايران) صورت گرفته ميدانيم كه هم برنامة موشكي و هم برنامة اتمي بيوقفه ادامه دارد.
سفير جوزف همچنين، تأكيد كرد: برنامة موشك باليستيك و برنامة اتمي، تنها با پايانيافتن اين رژيم خاتمه خواهد يافت. (رژيم) ايران امروزه، بهنحو بسيار تهاجمي، برنامههاي موشك باليستيك و تسليحات اتمي خود را ادامه ميدهد… حتي مدافعان برجام بايد بپذيرند كه… اين توافق در بهترين حالت، يك توقف موقت است… (در رابطه با رژيم ايران و كرة شمالي)… طي 25 سال اخير، ايالات متحده چه تحت دولت دموكراتها و چه جمهوريخواهان، سياستش را بر پاية يك افسانه و اميدي بيپايه و اساس بنا كرده است… در حالي كه (رژيم) ايران مدعي تبعيت از توافق اتمي است و ما هم مدعي هستيم كه حرفشان را باور ميكنيم، برنامة موشك باليستيك قارهپيماي آنها با سرعت ادامه دارد. بهخاطر داشته باشيد كه تنها دليل داشتن يك برنامة موشك باليستيك قارهپيما، گذاشتن يك سلاح اتمي بر روي آن است… اميد نابجاي ما در رابطه با (رژيم ايران)… اين بوده كه قادر خواهيم بود، مدرههايي را در اين حكومت پيدا كنيم كه آنرا به جايگاهي جديد و بهتر سوق خواهند داد؛ و اين افسانهيي است كه ساليان سال تداوم يافته است… بايد درك كنيم كه خود اين رژيم، قلب تهديد است. خودش منبع برنامههاي اتمي و موشكي است، خودش منبع سياستهاي توسعهطلبانه در سوريه، عراق و يمن و ساير مناطق است و خودش منبع سركوب بيرحمانة داخلي است.
اين رژيمي است كه تغيير نخواهد كرد، نميتواند تغيير كند، چون اگر شروع به تغيير كند، سقوط خواهد كرد. تا وقتي رژيم آخوندها سرنگون نشود، ما در تلاشمان براي پاياندادن به چالش توسعة (تسليحات اتمي) و برقراري ثبات بيشتر در منطقه موفق نخواهيم شد. اينجا هم مثل كرة شمالي، وجه كنايهآميز آن اين است كه سياستهاي انحرافي ما فقط منجر به تقويت رژيم تهران شده و امكانات لازم را برايش فراهم كردهايم تا برنامههاي تكثير خود را توسعه بدهد، در كشورهاي همسايه مداخله كند و به بيثباتي آنها دامن بزند و مردم خودش را تحت سركوب وحشيانه قرار بدهد؛ آنها نخستين و بزرگترين قربانيان اين رژيم هستند. كليد حل مسئله در ايران، مثل كرة شمالي، تغيير رژيم از داخل است؛ چيزي كه دولت اوباما بهصراحت آنرا منتفي ميدانست. رويكرد دولت ترامپ در قبال (رژيم) ايران همچنان يك مسئلة تعيينتكليف نشده است. من اميدوارم اين دولت، (رژيم) ايران را همچنان يك تهديد تلقي كند و هم در زمينة تكثير و هم در رابطه با بيثباتي منطقه، به تلاشهايش براي كسب حمايت در منطقه ادامه دهد و دست به اقدامات قاطعي بزند. يكي از آزمايشهاي آن اين است كه آيا دولت ميخواهد سپاه پاسداران را بهعنوان يك سازمان تروريستي ليستگذاري كند و (سپاه) و حاميانش را تحريم كند؟ بهخاطر بياوريد كه رئيس من روزي گفت: (رژيم) ايران بانكدار مركزي تروريسم بينالمللي است. خب سپاه پاسداران قطعاً مسئول اصلي اين سيستم بانكي است… بهنظرم ضروري است كه اگر خواهان حل مسئلة تكثير (اتمي) و ساير چالشها و تهديدات (رژيم) ايران هستيم، از تغيير از درون حمايت كنيم؛ يعني تغيير رژيم از داخل كشور. نميتوانيم اين كار را از خارج انجام بدهيم، ولي قطعاً ميتوانيم از اپوزيسيون در ايران و كساني كه حامي آن هستند، حمايت كنيم؛ بايد به اپوزيسيون اميد بدهيم و از آن در نبرد طولانياش عليه اين رژيم بيرحم حمايت كنيم. بايد از آن عناصر اپوزيسيون حمايت كنيم كه خواهان و مدافع يك حكومت غير اتمي و مبتني بر جدايي دين و دولت هستند و بايد تضمين كنيم، كساني كه از موشكهاي بيشتر و بيثباتي و سركوب بيشتر عليه مردم ايران حمايت ميكنند، منزوي و سرانجام بركنار بشوند؛ و بهنظرم اين ديدگاه و تعهد خانم رجوي است. متشكرم.
در ادامة اين كنفرانس، ژنرال جك كين در سخنانش، بر مداخلات رژيم آخوندي در كشورهاي سراسر منطقه انگشت گذاشت و سپس تأكيد كرد كه انتخاب خاورميانه بهعنوان اولين مقصد نخستين سفر دونالد ترامپ، موضوعي حائز اهميت است.
وي با اشاره به سخنراني رئيسجمهور آمريكا در اجلاس سران عربي و اسلامي و آمريكا در رياض، گفت:
او نكات قابل توجهي را به آنها گفت؛ اولاً: ما عليه تهديدات اين منطقه متحد خواهيم بود و اولين تهديد استراتژيك آن (رژيم) ايران است كه خواست خود را بر منطقه تحميل ميكند؛ ما بههمراه هم عليه اين تهديد خواهيم ايستاد و با آن مقابله خواهيم كرد.
اين يك حركت معكوس 100 درصدي سياست سازش و مماشات با (رژيم) ايران توسط رئيسجمهور قبلي و رد تمامعيار آن سياست است. نكتة دومي كه گفت اين بود: تهديد دوم در اينجا افراطگرايي اسلامي است و از واژة «افراطگرايي اسلامي» استفاده كرد او گفت: ما در ايالات متحده نميتوانيم اين ايدئولوژي را تضعيف كنيم و فقط شما ميتوانيد. فقط شما ميتوانيد آلترناتيوي را به اين جوانان كه جذب اين افراطگرايي شدهاند، ارائه كنيد. چون خواهان يك زندگي با هدف هستند. شما بايد اين كار را انجام بدهيد، ولي ما پشتيبان شما خواهيم بود و وقتي بهكارگيري نيرو ضروري باشد، شما را در اين راستا كمك خواهيم كرد. بهنظرم چنين تشويقي از سوي رئيسجمهور، اعلام تعهد قوي او در قبال خاورميانه در زمينة ثبات و امنيت بود. در رابطه با (رژيم) ايران، 30 روز بعد از رياستجمهوري (ترامپ)، (رژيم) ايران يك موشك باليستيك شليك كرد. ترامپ نگفت، شما نبايد اين كار را ميكرديد و بياييد خوش و بش کنیم و وزرايمان با هم ديدار كنند، بلكه بلافاصله شروع به مقابله با آنها و تحريم آنها كرد. آنها را نه فقط بهخاطر آزمايش موشك باليستيك كه نقض قطعنامههاي شوراي امنيت است مورد انتقاد قرار داد، بلكه همچنين بهخاطر آن چيزي كه بيش از همه ما را از سال 1980 آزار داده است: اهداف استراتژيك آنها براي تسلط بر كل منطقه. او گفت، در قبال اين جاهطلبي با شما مقابله ميكنيم. اين كاري است كه دولت قبلي هرگز حاضر به انجام آن نبود. اين مسئله را مقدمتاً روي ميز آوردند، بحث سلطة استراتژيك و بهكارگيري عوامل و شبه نظاميان براي كنترل منطقه؛ (رژيم) ايران گفت، اگر اين روي ميز باشد، پاي مذاكره نميآييم، فقط دربارة سلاح اتمي صحبت ميكنيم؛ طبعاً افراد (دولت قبلي) ما موافقت كردند و بدون آن، پاي ميز مذاكره رفتند. اين مسئلة اصلي است.
در ادامة اين جلسه برونو ترتره در سخنانش، گفت: «…گاهي ما فرانسويها فراموش ميكنيم… كه به چه ميزان قرباني تروريسم تحت حمايت (رژيم) ايران مثلاً در دهة 1980 بودهايم… همين رژيم و گاهي همين افراد (بر سر كار بودند)… (اما افكار عمومي) مدراسيون و پراگماتيسم را با هم قاطي ميكنند و فكر ميكنند كه يك رويكرد پراگماتيك، رويكردي مدره است؛ حال آنكه اين يك اشتباه بنيادي است…
وي سپس با اشاره به مداخلات رژيم در منطقه تصريح كرد كه حكومت آخوندي، نقش زيادي در رشد
گروههاي تروريست بنيادگراي سني دارد.
پس از سخنان افتتاحية شخصيتها، جلسة بحث و گفتگو دربارة سياست صحيح در قبال رژيم آخوندي ادامه يافت؛ در اين بخش از برنامه سناتور ليبرمن، تأكيد كرد: «بهنظرم اصليترين تهديد امنيت جهاني… حكومت ايران است؛ چرا كه اين حكومت شمارة يك تروريستي دنياست و در منطقه هرج و مرج ايجاد ميكند… چرا حكومت ايران موشكهاي باليستيك قارهپيما توليد ميكند؟… دليل آن يك چيز بيشتر نيست: ميخواهند بتوانند تسليحات اتمي روي آن سوار كنند.. وقتي به آينده فكر ميكنم و به اينكه براي دههاي آينده… چه كاري ميتوانم انجام بدهم، (به اين نتيجه ميرسم كه) هيچ چيزي مهمتر از تغيير رژيم (حاكم بر) تهران وجود ندارد».
رابرت جوزف نيز، تأكيد كرد: توافق (اتمي) مسئله را حل نكرده است… توافق نقض ميشود… و تقلب در دي.ان.اي. اين رژيم است؛ آنها تقلب خواهند كرد. و سابقة بسيار روشني از آنرا در اختيار داريم… رژيم آخوندي، رژيمي بيرحم است و مشروعيت ندارد؛ اين رژيم براي باقيماندن در قدرت بر سركوب مردمش متكي است. چندان شكي وجود ندارد كه در يك نقطه، يك جرقه و يك نقطة چرخش خواهيم داشت و شما شاهد همان پديدهيي خواهيد بود كه در روماني چائوشسكو ديديم؛ يعني (اين حكومت) بهسرعت كنار خواهد رفت…
سپس سفير بلومفيلد از ژنرال جك كين خواست دربارة مداخلات رژيم آخوندي در سوريه توضيح بدهد؛ وي گفت: (رژيم) ايران از سال 1980، هر سال هدف استراتژيكش را صدور انقلاب اسلامي به سراسر منطقه و تسلط بر منطقه اعلام كرده است…
وي افزود نيروهاي زميني در سوريه توسط فرماندهان سوري هدايت نميشوند؛ بلكه فرماندهان (رژيم) ايران آنها را هدايت ميكنند… آنها هر روز اين كار را انجام ميدهند و مسئول اين مأموريت هستند. آنها تصميم ميگيرند كه نيروي هوايي (رژيم) سوريه در حمايت از عمليات زميني، به كجا حمله كند…
ژنرال كين خواهان آن شد كه براي مقابله با مداخلات رژيم آخوندي، كشورهاي عربي بههمراه ميزاني از نيروهاي آمريكايي در بخش شرقي سوريه وارد شوند و منطقة مربوطه را باثبات كنند.
برونو ترتره در اين قسمت از برنامه، گفت: (رژيم) ايران با حمايت از بشار اسد، داعش را در درازمدت تقويت ميكند. چون بهترين دوست داعش…، بشار اسد است. آنها دو روي يك سكه هستند.
وي دربارة توافق اتمي نيز، تصريح كرد: (رژيم) ايران رفتار حكومتي را كه براي هميشه از گزينة اتمي دست كشيده باشد، از خود بارز نميكند…
همچنين سناتور جوزف ليبرمن تأكيد كرد:
در شروع سخنانم نيز گفتم، در حالي كه امسال گردهم ميآييم و به سال گذشته مينگريم، ميبينيم كه دلايل بسياري هست كه نسبت به هدفمان يعني آزادي مردم ايران، تشويق بشويم. به تأكيد بايد گفت كه اولين مورد كه نبايد آنرا امري تضمينشده تلقي كرد، تغيير از دولت اوباما به دولت ترامپ است؛ تفاوت آنها در رابطه با ايران و خاورميانه، مثل تغيير از شب به روز است. از يك شب طولاني سياستي اشتباه، حتي اگر با حسن نيت بوده باشد، مبني بر اينكه ميتوان بهنحوي (رژيم) ايران را تغيير داد كه البته چنين نشد. اما نكتة دوم كه دربارة آن خيلي صحبت نكرديم و در سال گذشته با ظهور رهبري جديد در عربستان سعودي و وليعهد محمد بن سلمان هدايت شد، فعالشدن جهان عرب عليه دشمنانشان است؛ از جمله عربستان سعودي كه همواره قدرتي محافظهكار بود و براي فعالشدن در زمينة ديپلماتيك و نظامي مردد بود. روزگار جديدي است و اين خبر خوبي براي مردم ايران است، چون كشورهاي عربي دقيقاً همان حرف رئيسجمهور آمريكا را زدند: ما دو تهديد براي آينده و امنيتمان داريم كه اولين آن (رژيم) ايران و دومين مورد افراطگرايي و تروريسم اسلامي است. لذا شاهد متحد شدن بيسابقة نيروهايي هستيم كه از هدفي حمايت ميكنند كه اين گروهها چند دهه براي آن مبارزه كردهاند؛ يعني آزادي مردم ايران…
همكاران بسياري هستند كه خواهند گفت: واقعاً گمان ميكني كه ميتوان رژيم ايران را تغيير داد؟ مطمئن باشيد كه ميتوانيم!
ژنرال جك كين نيز طي سخناني در بخش پاياني اين پنل، تصريح كرد: از زمان شروع برجام… (رژيم) ايران، رژيم اسد را سرپا نگه داشته و استراتژي كشتار مردم (سوريه) را در شهرها و روستاهايي كه اپوزيسيون سوريه از آن ميآيد، تماماً هدايت كرده است…
وي سپس تأكيد كرد كه اهداف استراتژيك رژيم آخوندي در منطقه تغيير نميكند و رژيم بيشتر پولهاي ناشي از رفع تحريمها را نيز در همين راستا بهكار ميگيرد.
در پنل دوم كنفرانس بينالمللي در آستانة گردهمايي بزرگ مقاومت در پاريس، شخصيتهاي شركتكننده مداخلات و تروريسم رژيم آخوندي در منطقه را مورد بحث و گفتگو قرار دادند.
دكتر آلخو ويدال كوادراس كه مديريت اين برنامه را برعهده داشت در سخنان افتتاحية خود با تأكيد بر اينكه شرايط منطقه از زمان توافق اتمي تغييرات بسياري داشته است، گفت: «رژيم (ايران) از توافق اتمي بهسود منافع خودش استفاده ميكند، اما هيچ تغيير قابل توجهي در ساير عرصههاي رابطه بين رژيم و اتحادية اروپا و ايالات متحده صورت نگرفته است. استراتژي رژيم در منطقه…، بسيار روشن است؛ آنها ميخواهند قدرت مسلط در منطقه باشند و آنرا كنترل كنند… جنگ عليه داعش براي اين رژيم، يك هدف واقعي نيست، بلكه فقط بهانهيي است براي حضور گسترده در منطقه است. مثلاً آنها در سوريه، نيروهاي بيشتري از حكومت اسد دارند… (رژيم ايران ميخواهد) با حضور گستردة نيروي قدس و حتي ارتش خود و حزبالله و شبه نظاميان شيعي بسياري كه توسط اين رژيم كنترل و تأمين مالي ميشوند، در راستاي هدف نهايياش يعني تسلط بر منطقه پيشروي كند؛ يعني تسلط بر منطقه…
در ادامة جلسه سفير آدام ارلي تجارب خودش را در رابطه با مواجهه با مداخلات رژيم از جمله در دوران حضورش در عراق، در بحرين بهعنوان سفير آمريكا و در واشينگتن بهعنوان سخنگوي وزارت خارجه بازگو كرد و سپس گفت:
بسياري از رفتارهاي اين رژيم از موضع آسيبپذيري و دفاعي بر خلاف موضع تهاجمي صورت ميگيرد. بسياري از اقدامات آنها كه تهاجمي بهنظر ميرسد، از موضع تدافعي است. مثلاً مسير ارتباطي (در سوريه) يا امر اينكه آنها به دمشق بيش از بغداد اهميت ميدهند؛ چون گفتهاند، اگر دمشق سقوط كند، تهران سقوط خواهد كرد. براي آنها نبرد براي سوريه بهمثابه نبرد براي حكومتشان است، نه يك ماجراجويي خارجي، آنطور كه بسياري آنرا توصيف كردهاند.
سخنگوي پيشين وزارت خارجة آمريكا سپس تأكيد كرد كه نقطة ضعف اصلي رژيم آخوندي، داخل كشور است و براي پسزدن مداخلات آن، بايد در همانجا با آن مقابله شود.
سيد احمد غزالي نخستوزير پيشين الجزاير در سخنان خود گفت، تلاش ميشود كه مردم باور كنند، آنچه در خاورميانه رخ ميدهد، مسئلهيي بين شيعيان و سنيهاست؛ حال آنكه اين كاملاً اشتباه است… گواه آن هم اين است كه سالهاست يك رژيم ايران… بيشترين تعداد شيعيان را به قتل رسانده است. داعش هم كه ادعاي سنيبودن دارد، تعداد بسا بيشتري از سنيها را نسبت به شيعيان، به قتل ميرساند… اما غربيها فراموش ميكنند كه رژيم ايران علاقهيي به آيين شيعي ندارد… بلكه از آن بهعنوان عاملي براي توسعهطلبي… در (جهان اسلام) استفاده ميكند… مسئلة (رژيم) ايران، يك مسئلة مركزي است؛ ما با يك ديكتاتوري مذهبي بيرحم مواجهيم… نميتوان به چنين ديكتاتوري اعتماد كرد كه از اسلام براي اهداف سياسي و قدرتطلبانه سوءاستفاده ميكند…
در برابر رژيم ايران كه يك ديكتاتوري بيرحم و يك استبداد مذهبي است، مقاومت ايران قرار دارد… كه پنجاه سال است مبارزه ميكند تا مردم ايران به حق حاكميت و سرنوشت خود را بهدست بگيرد.
آنچه مقاومت ايران انجام ميدهد، اين فداكاريهاي عظيم، 120 هزار مخالف ايراني توسط رژيم ولايت فقيه، رژيم خامنهاي و خميني قتل عام شدهاند، بهلحاظ تأثيرات آن، تمام جامعة مسلمان از نتايج (مبارزة اين مقاومت) بهره ميبرد. من شكي دربارة نتيجهبخشي آن در آينده ندارم .رئيسجمهور (برگزيدة) شوراي ملي مقاومت خواهر مريم رجوي همواره گفته است، ما هم توسل به جنگ عليه (رژيم) ايران را رد ميكنيم كه فقط منجر به تقويت اين رژيم خواهد شد كه بهعنوان يك قرباني معرفي ميشود و هم هرگونه باوري را دربارة اعتبار مذاكره با رژيم ايران رد ميكنيم؛ او همواره دربارة راه حل سوم سخن گفته است. راه حل سوم يعني اين رژيم فقط ميتواند از طريق نيروي مردم ايران و نمايندگان آن سقوط كند.
در ادامة اين جلسه، ژان سیلوستر مونگونیه محقق انستیتوی فرانسوی ژئوپلیتیک و عضو انستیتوی توماس مور Thomas More به تشريح استراتژي مداخلهجويانة حكومت آخوندي و روياي آن براي تشكيل يك «هلال شيعي» پرداخت و از جمله تصريح كرد كه رژيم ديگر به تنهايي توان پيشبرد اين استراتژي را ندارد و به همين دليل به روسيه متوسل شده است.
وي همچنين گفت كه اين رژيم بهدليل ماهيت و دي.ان.اي. خود. وارد منطق توسعهطلبي و قدرتطلبي ميشود… اگر به تاريخ بنگريم، ميبينيم كه بسياري اوقات، تغيير رژيم نقطة عبور اجباري يا پيامد غير قابل اجتناب براي پايانيافتن يك منازعة ژئوپليتيك است.
پس از آن دكتر ويدال-كوادراس با اشاره به سخنان ژان-سيلوستر مونگرونيه، اضافه كرد: «ماهيت واقعي اين رژيم، از تغيير آن جلوگيري ميكند… گاهي افراد سياست خارجي (اتحادية اروپا) ميگويند، بايد (با رژيم ايران) تعامل كنيم، چون بايد از مدرهها حمايت كنيم؛ چرا كه آنها تغيير خواهند كرد… اين غير ممكن است. ماهيت جمهوري اسلامي… طوري است كه اگر بهنحو مثبتي در جهت يك نظام مدرنتر يا دموكراتيكتر و يا انسانيتر تغيير كند، از بين ميرود؛ لذا اين غير ممكن است و آنها اين توانايي را ندارند… اميد به تغيير كردن اين رژيم، بيمعني است».
مایکل پريجنت محقق خاورمیانه در انستیتوي هادسون در سخنان خود گفت: من در سال 2007 در اوج دوران افزايش نيرو(هاي آمريكايي در عراق) براي ژنرال مكمستر و ژنرال پترائوس كار ميكردم…. ما دريافتيم كه (رژيم ايران) نفوذ بسياري در (وزارتخانههاي امنيت و اطلاعات عراق) دارد… و اين كار از طريق عواملش و نيروي بدر صورت ميگيرد… نيروي بدر اصليترين عوامل سپاه پاسداران در عراق بود.
وي سپس به نتايج مخرب خروج زودهنگام نيروهاي آمريكايي توسط دولت اوباما بر وضعيت عراق پرداخت و توضيح داد كه چه طور رژيم آخوندي از طريق سپاه پاسداران از وضعيت پيشآمده براي گسترش نفوذ خود سوءاستفاده كرد. وي همچنين بر اين واقعيت انگشت گذاشت كه نيروهاي مثل شوراهاي بيداري در استانهاي سني، موفق به مقابله با بنيادگرايان شده بودند، اما سپس توسط دولت مالكي منزوي شدند و داعش در همان مناطق ظهور كرد.
براي دستيابي به توافق با (رژيم) ايران، اوباما و دولتش بايد امتيازهاي بسياري ميدادند، بهنظرم اين امتيازها از سال 2009 شروع شد وقتي آغاز به آزاد كردن كساني مثل ليث خزعلي و قيس خزعلي دقدوق در سال 2011 كرديم. هر كسي كه (رژيم) ايران خواهان آن بود، آزادش ميكرديم، حتي اگر رأي منفي ميداديم و ميگفتيم كه اين افراد به خشونت و تروريسم بازخواهند گشت…
(رژيم) ايران و بهطور خاص سپاه پاسداران بر سر نحوة خرجكردن پولهايش بسيار متمركز است. سالانه 50 ميليون دلار به كتائب حزبالله، 50 ميليون دلار به عصائب الحق و 200 ميليون دلار به حزبالله ميپردازد.
مايكل پريجنت آنگاه بر اين واقعيت انگشت گذاشت كه دولت جديد آمريكا بر خلاف دولت اوباما، بر مقابله با مداخلات رژيم متمركز است و تحريمها عليه رژيم را بهخاطر حمايت از تروريسم و برنامة موشك باليستيك گسترش داده است.
دولت اوباما فكر ميكرد كه اگر ما تحريمها بر سر برنامة موشك باليستيك و صدور تروريسم را افزايش بدهيم، (رژيم) ايران از توافق (اتمي) خارج خواهد شد. اما دولت (كنوني آمريكا) فريبكاري آنها را آشكار كرده است؛ ما به دولت اوباما فشار ميآورديم كه اين كار را انجام بدهد، حال دولت كنوني اين كار را انجام ميدهد و تحريمهاي (رژيم) ايران را بهخاطر حمايت از تروريسم و موشكهاي باليستيك گسترش داده است و با اين حال (رژيم) ايران (از توافق) خارج نشده است. ما دریافتیم كه (رژيم) ايران به اين توافق نياز دارد
مايكل پريجنت در سخنانش همچنين به تغيير وضعيت سوريه، از جمله هدف قرار گرفتن عوامل وابسته به سپاه پاسداران توسط جنگندههاي آمريكايي در التنف اشاره كرد، و گفت: آنها بسيار ضعيف و آسيبپذيرند…
استرون استيونسون سخنران بعدي اين پنل، رژيم آخوندي را پدرخواندة بنيادگرايي اسلامي ناميد و خاطرنشان كرد كه اين ايدئولوژي با حكومت خميني شروع شده است.
وي گفت: وقتي خميني به قدرت رسيد، قانون اساسي (را تدوين كرد) كه به صدور انقلاب و ايجاد يك خلافت فرا ميخواند. (مشابه) همان خلافتي كه داعش در پي تشكيل آن است… (رژيم) ايران در پشت تمامي جنگافروزيها در منطقه است. آنها شبه نظاميان شيعي بيرحم را در عراق حمايت كرده، آموزش داده و هدايت كردهاند. آنها از حزبالله و شبه نظاميان حوثي در يمن پشتيباني ميكنند.
استرون استيونسون رژيم آخوندي را مسئول سرپا نگهداشتن ديكتاتوري اسد دانست، و گفت: صدها هزار نفر كشته شدهاند و اثر انگشت آخوندها در سراسر منطقه وجود دارد.
او سپس به مداخلات رژيم در عراق و بهطور خاص پيشبرد سياستهاي جنايتكارانة آن توسط دولت دستنشاندة مالكي پرداخت و تصريح داد كه سركوب سنيهاي عراق توسط مالكي، به ظهور داعش در عراق منجر شد.
وي گفت: آنها از بحران داعش براي پيشبرد كارزار قتل عام خود عليه سنيها در عراق سوءاستفاده كردند و صدها هزار سني را از بين بردند و برخي از شهرهاي قديمي مثل فلوجه يا رمادي با خاك يكسان كردند… همة (گروههاي بنيادگرا) با هم ديگر مشكلاتي دارند…، ولي همگي به (رژيم) تهران بهعنوان پدرخواندة بنيادگرايي اسلامي مينگرند… اگر تغيير رژيم در ايران محقق شود….، بنيادگرايي اسلامي از دستور كار جهان حذف خواهد شد.
استرون استيونسون سپس از دولت آمريكا خواست سپاه پاسداران را بهعنوان يك سازمان تروريستي بينالمللي ليستگذاري كند. وي گفت: چه طور ممكن است نيروي قدس كه از توابع سپاه پاسداران است، سالهاست يك سازمان تروريستي ليستگذاري شده اما سپاه از آن ميگريزد. سپاه 70 درصد اقتصاد رژيم ايران را در اختيار دارد و كنترل ميكند؛ (سپاه) بايد ليستگذاري شود و در ليست سياه تروريستهاي بينالمللي قرار گيرد…
پس از سخنرانيهاي شخصيتها، دكتر آلخو ويدال كوادراس، سرنگوني رژيم آخوندي و برقراري دموكراسي و آزادي در ايران را راه حل پاسخدادن به ساير مسائل دانست و بر لزوم ليستگذاري سپاه پاسداران بهعنوان يك سازمان تروريستي تأكيد كرد.
در پايان اين پنل شخصيتهاي شركتكننده به سئوالات شركتكنندگان پاسخ دادند.
سومين پنل كنفرانس بينالمللي در آستانة گردهمايي بزرگ مقاومت به وضعيت ايران و نقش اپوزيسيون اختصاص داشت و تحت مديريت سفير لينكلن بلومفيلد برگزار شد. در شروع اين جلسه، رامش سپهراد با اشاره به پيشتازي مقاومت ايران از جمله در امر رهبري زنان و برابري اضافه كرد كه حاميان اين مقاومت در داخل كشور، بهرغم تمامي ريسكها، در خيابانها حضور دارند و فعالند.
ليندا چاوز سخنران بعدي اين پنل، بر حمايت گستردة مردمي از مقاومت ايران در داخل كشور تأكيد كرد و گفت: ما بايد تلاش كنيم تا شوراي ملي مقاومت بهعنوان يك جنبش مقاومت مشروع بهرسميت شناخته شود.
سفير كنت بلكول در شروع سخنانش بر شكست سياست مماشات و «تعامل سازنده» با رژيم آخوندي تأكيد كرد و سپس با اشاره به افشاگريهاي مقاومت ايران گفت كه اين مقاومت در مقاطع بسيار تعيينكننده، اطلاعات استراتژيكي ارائه كرده است.
وي همچنين با تأكيد بر لزوم سرنگوني رژيم «فاسد» و «تروريستي» آخوندي، گفت: «ما بايد به آن دسته از نيروهاي آزاديخواه و دموكراسيطلب توجه كنيم كه رژيمي را تضعيف خواهند كرد كه صادركنندة اصلي تروريسم بينالمللي و يك رژيم سركوبگر در داخل است».
در ادامة اين برنامه، محمد سولامی رئيس مركز مطالعات ايران در عربستان به سخنراني پرداخت، و گفت: «رژيم ايران از شروع (حكومتش) سياست و استراتژي خود را بر صدور مشكلات از داخل به خارج بنا كرده است؛ هدف آن نيز گريختن از مسائل داخلي و نيازمنديهاي مردم ايران بوده است… اگر هم مشكلي وجود نداشته باشد، آنها تلاش ميكنند با مشكلآفريني، از خواستههاي مردم ايران و مسائل داخلي طفره بروند».
وي همچنين تصريح كرد كه بهرغم ادعاهاي ميانهروي در ارتباط با آخوند روحاني، تعداد اعدامها در دوران او نسبت به دوران احمدينژاد تقريباً دو برابر شده است.
محمد سولامی همچنين به فقر فزاينده در ايران تحت حاكميت آخوندها از جمله در ميان معلمان، كارگران و بازنشستگان اشاره كرد، و افزود: «همة پولهايي كه رژيم ايران بعد از توافق اتمي دريافت كرده، به خارج فرستاده شد و خرج مردم ايران نشد… بايد درك كنيم كه… قبل از سال 1979 افراطگرايي و تروريسم (تحت نام) دين… و هيچ فرقهگرايي در منطقه (وجود نداشت). شيعيان و سنيها در كنار هم زندگي ميكردند… در بحرين، عراق، كويت و شرق عربستان، هيچ كس سئوال نميكرد كه شما شيعه هستيد يا سني. همة اينها بعد از سال 1979 (شروع شد)…».
سخنران بعدي اين كنفرانس سناتور رابرت توريسلي بود؛ وي گفت: «بسياري از شما از فجايع فوقالعادهيي (همچون) كشتار اعضاي خانوادةتان، رنج بردهايد. بيشتر شما شاهد بهبند كشيدهشدن كشورتان بودهايد، بسياري از شما شاهد آن بودهايد كه چهطور چند نسل، اميدهاي اقتصادي، سياسي و شخصي خودشان را از دست دادهاند و برخي از شما متحدان طبيعي از سراسر جهان داريد
وي سپس ضمن رد گزينة نظامي يا مداخلة خارجي عليه رژيم آخوندي، گفت: «محتملترين مسير در پيش رو اين است كه… در يك نقطه…، وضعيت در داخل به نقطة انفجار خواهد رسيد. چون با وضعيت سياسي، انساني، اقتصادي غير قابل دوامي مواجهيم».
من طرفدار سازمان مجاهدين هستم، اما نه فقط به اين دليل كه به افراد آن علاقه دارم، بلكه به اين دليل كه آنها نقشي را ايفا ميكنند؛ براي كشور من و آرمانهايي كه به آن باور دارم و براي آرزوهاي مردم ايران. كدام اپوزيسيون انديشة برتري آخوندها را رد ميكند؟ چه كسي بهطور واقعي، يك جمهوري را برقرار خواهد كرد؟ چه كسي بهطور عام ايران را به خانوادة ملتها با شاخص معيارهاي بينالمللي حقوق بشر باز خواهد گرداند؟.. سازمان مجاهدين همچنان تنها سازمان بادوام اپوزيسيون است كه بر پاية تغيير تمامعيار سياسي بنا شده و از اراده و داراييهاي لازم براي آن برخوردار است و حاضر است فداكاري لازم را بهعمل بياورد. اين فداكاري چيست؟ يك حركت اعتراضي در تعطيلي شنبهها؟ نوشتن نامه به سردبير؟ خير فداكاري، بحث مرگ و زندگي و مبارزه با يك رژيم استبدادي و استمرار روزانه و سالانة آن تا پايان عمرتان است تا وقتي كه تغيير كند. اين سازمان مجاهدين است؛ آيا كانديداهاي ديگري هم ميتوانند؟ چون من كس ديگري را نميشناسم. در هر حال به همين دليل اينجا هستيم، چون حاضر نشدهايم اين ايده را كنار بگذاريم كه ايران ميتواند قادر است به جايگاه شايستة خود در جهان دست يابد و مردم ايران و فرزندانشان ميتوانند دوباره آينده را از آن خود كنند. اين بحثها كه هر ساله صورت ميگيرد، شايد طولاني و گاهي دردناك باشد، اما شيوهيي است كه جنبشها استراتژي خود را تعيين ميكنند، گسترش مييابند و شكوفا ميشوند. ميدانم تك تك شما كه هر روز به آن مينگريد، ممكن است امسال برايتان مثل سال گذشته يا سال قبل و يا 10 سال قبل از آن باشد. علتش اين است كه چشمانداز نداريد. با فاصله به آن نگاه كنيد: در حال گسترش است. وقتي كار با سازمان مجاهدين را شروع كردم، در ليست تروريستي آمريكا و كانادا و غرب اروپا بود. وقتي شروع به كمك به مجاهدين كردم، پناهندگان تحت محاصره در اشرف كشتار ميشدند. يك به يك موانع كنار زده شدهاند و مقبوليت افزايش يافته است؛ از ممنوعهبودن تا برخوداري از حمايت در پايتختهاي غربي؛ از قرار داشتن در ليست تروريستي تا حضور در مركز تصميمگيري در ايالات متحده.
شايد كُند بهنظر برسد، اما قدرت رو به افزايش است، نيروها در كنار هم قرار ميگيرند و اين اتفاق رخ خواهد داد. در هر حال اين تنها استراتژي و تنها اتحادي است كه يك اميد واقعي در بر دارد و به همين دليل هم ما اينجا هستيم.
در بخش دوم برنامة اين پنل، رامش سپهراد به گسترش جنبش دادخواهي شهيدان قتل عام 67 پرداخت و توضيح داد كه اين كارزار چهطور به تعميق شقة دروني در رأس نظام آخوندي منجر شده است؛ وي در اين رابطه از جمله به اذعان آخوند روحاني به 38 سال اعدام و زندان در جريان تبليغات نمايش انتخابات اشاره كرد.
رامش سپهراد گفت جنگ باندهاي دروني رژيم، سرانجام منجر به تضعيف تماميت حكومت آخوندي ميشود.
پس از آن ليندا چاوز ضمن انتقاد از بيعملي دولت اوباما در جريان قيام سال 1388 مردم ايران، گفت:
هماكنون شاهد تظاهراتهاي هر چه بيشتري عليه رژيم ايران هستيم. ديديم كه تصاوير خانم رجوي را بر روي پلهاي هوايي نصب ميكنند، در دوران انتخابات جزوات و پوسترهايي بر ديوارها نصب شد كه محتواي آن اساساً «نه به انتخابات» و «نه به رئيسي، نه به روحاني» بود.
سفير بلكول رژيم آخوندي را رژيمي غير مشروع هم در زمينة داخلي و هم بينالمللي توصيف كرد و گفت:
آنها صادركنندة اصلي نه تنها تروريسم، بلكه همچنين تعصبگرايي… هستند… ما وظيفه داريم تا بهعنوان سازمانهاي غير دولتي… و مدافعان مستقل حقوق بشر گوشههاي تاريك عدم مشروعيت اين رژيم را روشن سازيم… (رژيم ايران) بهخاطر صدور تروريسم، يك خطر مستقيم براي ثبات بينالمللي و پيشرفت صلح… و (پيشرفت) اقتصادي و فرهنگي است.
كن بلكول همچنين با يادآوري دستاورد كارزارهاي مقاومت ايران، بر لزوم استمرار تلاشهاي مشترك با هدف تغيير رژيم آخوندي تأكيد كرد.
محمد سولامی در سخنان خود در اين بخش از برنامه به سوءاستفادة رژيم ولايت فقيه از آيين اسلام و شيعيان براي پيشبرد مقاصد قدرتطلبانة خودش پرداخت. وی هم چنین گفت:
افراد گمان ميكنند كه در رژيم ايران «محافظهكار» و «اصلاحطلب» وجود دارد و شما به آن اشاره كرديد؛ وقتي دربارة نظام كنوني صحبت ميكنيم هيچ فرقي بين روحاني از يك طرف و احمدينژاد و خامنهاي يا هر كس ديگري كه بعداً بيايد وجود ندارد. همگي آنها بخشي از يك دستة كوچك هستند و مردم ايران را نمايندگي نميكنند. مثلاً وقتي مردم در سال 2009 به خيابانها آمدند و گفتند: «رأي من كو؟»، در واقع خواهان رأيشان نبودند، بلكه عليه رژيم ايران و تماميت (نظام) ولايت فقيه بودند؛ اين فقط بهانهيي براي رفتن به خيابان و برپايي تظاهرات بود. پس از آن سناتور رابرت توريسلي تغيير در ايران را غير قابل اجتناب دانست و تصريح كرد كه كار ما اين نيست كه زمان اين تغيير را مشخص كنيم؛ بلكه اين مربوط به تاريخ است.
وي تأكيد كرد:
كار ما اين است كه تضمين كنيم وقتي آن روز فرا برسد، يك ساختار آماده براي برخاستن وجود داشته باشد. اين مسئوليت خانم رجوي، سازمان مجاهدين و ما بهعنوان حاميان (آنها) است.
در ادامة پنل سوم كنفرانس در آستانة گردهمايي بزرگ مقاومت در پاريس، شماري از شخصيتها و ساير شركتكنندگان حاضر در جلسه سئوالات و نكات خود را دربارة موضوعات مورد بحث مطرح كردند.
پرويز خزايي نمايندة شوراي ملي مقاومت در كشورهاي نورديك طي سخناني تأكيد كرد كه تنها پاسخ براي پسزدن ايدئولوژي بنيادگرايانة آخوندها، يك ايدئولوژي پيشرو است. امروز خانم رجوي براي من يك سمبل است؛ يك زن مسلمان كه برداشت تماماً متفاوتي از اسلام دارد؛ (برداشتي كه) پادزهر (بنيادگرايي) است… ضروري است كه ما يك الگو داشته باشيم… بايد همة مسلمان خوب را عليه اين ايدئولوژي وحشتناك، پست و مخرب متحد كرد.
ماریا النا الوردین، رئیس فدراسیون بینالمللی زنان در امور حقوقی از آرژانتین، طي سخنان كوتاهي با اشاره به تلاشهاي حكومت آخوندي براي زد و بند با دولت قبلي آرژانتين بهمنظور لاپوشاني نقش سرمداران رژيم در عمليات تروريستي بوئنوس آيرس در سال 1994، گفت: بهعنوان يك حقوقدان، ميخواهم فساد سيستم (رژيم) ايران در پروندة (مربوط به) آرژانتين را محكوم كنم.
جمال العواضي رئيس مركز ملي حقوق بشر يمن نيز طي سخناني تصريح كرد: در قانون اساسي (رژيم) ايران يك بند بسيار روشن دربارة صدور «انقلاب» وجود دارد… در يمن حوثيها… ابزار رژيم ايران در منطقة ما و در كشور من هستند… آنها شروع به تغيير سيستم آموزشي كردهاند… كه منجر به ايجاد تروريستهاي جديد خواهد شد… رژيم ايران تنها رژيم تروريستي در جهان است كه از گروههاي تروريستي حمايت ميكند… اكنون زمان اقدام است و نه حرف… بايد اقدامات بيشتري عليه اين رژيم در پيش گرفته شود… چون رژيم (ايران) تروريستهاي بيشتري را در سراسر جهان بهوجود خواهد آورد… اگر اين رژيم به صدور…. بنيادگرايي…. و تروريسم خود به جهان ادامه بدهد…، همة جهان… از آن زيان خواهند ديد.