قصه های مقاومت - رهایی از چنگال ابلیس -خاطرات سیدرحیم موسوی از فرار از زندان
سرنوشت هرانسان یا هر جریانی یا هرمقاومتی را لحظات انتخاب و تصمیم است که تعیین تکفلیف می کند
سیدرحیم موسوی: من بهعنوان یک مجاهد، لحظات انتخاب خیلی زیادی در هر سرفصلی داشتهام؛ و آن انتخاب بود که مسیر بعدی من را تعیین تکلیف کرد. در سال۱۳۶۲ که من دستگیر شدم و بعد از دستگیری فرار کردم از دست دژخیمان رژیم آن هم باز یک لحظه انتخاب بود...
من در یک قراری که داشتم مشکوک شدم و سوار ماشین شده و از آن محل حرکت کردم. یک توقف کوتاه داشتم که متوجه شدم تحت تعقیب هستم. از همانجا تعقیب و گریز شروع شد که منجر به دستگیری من شد و از آنجا به اوین منتقل شدم. از همانجا به یاد کاری که رضا رضایی کرده بود و در ذهنم میآمد که چطور میشود از آنجا فرار کرد و آخرین فرصت را استفاده کردم» …
باقی ماجرای فرار سیدرحیم موسوی از زندان را از زبان خود او در این شماره از برنامهٔ قصههای مقاومت بشنوید.