روی سخن من به دکتر دانشی نیست

 

روی سخن من با هر انسانی است که از شقاوت بیزار است. شقاوتی که دهها انسان بی‌گناه و همسر دکتر دانشی و دو فرزندش را با هواپیمای قراضه‌یی به‌خاطر سودجوییها


و غارتهای حکومتی‌هایش به کوه کوبیده و همه کشته شده اند و در میان برف کوهستان در میان لاشه های هواپیما در میان خون و آهن پاره منجمد بشوند.

تصورش را بکنید! هم خلبان، هم مهمانداران، هم برخی فعالان نخبه‌ی محیط زیست، هم مردم بی گناه، هم دختران دانشجوی پزشکی و از همه جور مردم خوب ایران ...

همه را نابود کردند. بعد ماجرای دکتر دانشی در اوج قله‌ی این شقاوتها پیش می آید. گوش کنید:

دکتر دانشی همسر خانم نرگس خوبانی است که با دو فرزندش ایلیا و طاها در هواپیما متاسفانه هر سه جان باخته اند.

واقعا دل هر انسانی بخاطر از دست رفتن چنین جانهای عزیزی آتش می گیره. چه رسد به دل آقای دانشی. پدر خانواده.

حالا پدر می رود برایشان مجلس ختم بگیرد. شقاوت اینجا اوج میگیرد.

بجای این که بگویم، خبر را بخوانید تا آتش بگیرید:

« سپاه پاسداران از دادن سالن ثارالله جهت برگزاری مراسم سوگواری به خانواده دکتر دانشی و خوبانی خودداری کرد، زیرا پدر بزرگ خانم خوبانی (محمد تقی خوبانی) از اعدام شدگان دهه ٦٠ است.

دکتر هادی دانشی فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب و یکی از فعالین عرصه خدمت رسانی به مناطق محروم است که در سقوط هواپیمای یاسوج دو فرزندش به نامهای ایلیا و طاها و همسرش خانم نرگس خوبانی را از دست داده است.

وی از گرفتن سالن برای برگزاری مراسم سوگواری همسر و فرزندش محروم شد !

محمد تقی خوبانی از هواداران سازمان مجاهدین خلق و از رهبران جنبش جنوب بود که توسط رژیم ضدبشری آخوندی در سال ۶۱ اعدام شد و تاکنون اطلاعی از پیکر و محل دفنش در دسترس نیست»

خوب! ماجرا روشن شد! چون پدر بزرگ خانم خوبانی مجاهد بوده!

! که در سال 61 تازه او را به جرم مجاهد بودن برای آزادی مردمش به دستور خمینی اعدام کرده اند (یعنی به خواست خودشان به مجازات رسانده اند و حرص و کینه شان را خالی کرده‌اند) اما بعد از سی و پنج سال وقتی نوه ی این مجاهد بزرگوار را هم با کودک و فرزندش به کوه میکوبند به همسرش اجازه نمی دهند برایشان مجلس ختم بگیرد. یا خدا!!!! حد شقاوت و کینه کجاست!!!

سالها گذشته


... داشتم اینها را می نوشتم دوستی دید گفت چی می نویسی بابا! فقط که کینه و شقاوت نیست که!! گفتم دیگر چیست؟ گفت ترس!! ترس از مجاهدین!! خوب اگر بگذارند دکتر دانشی برای همسرش مجلس بگیرد آنجا عده ای جمع می شوند و صحبت مجاهدین پیش می آید و یکی میگوید پدر بزرگ این خانم مجاهد بود روحش شاد. عجب مجاهدی بود ... توی مردم بویر احمد محبوب بود. یکی می پرسدچرا اعدام شد؟ یکی شروع میکند به شرح دادن. یکی شروع میکند به نفرین کردن به خمینی و خامنه ای... یک جوانی می شنود و میگوید آها.... دیدی سالها به من دروغ گفتند که مجاهدین یعنی منافقین..... دیدی اینها پاکترین مردم این سرزمین بودند.....

گفتم یعنی یک مجلس ختم اینقدر ترس دارد؟ گفت یک کلمه ... یک قطره خون

یک نگاه پاک یک عکس مجاهد..

.. یک حرف صادقانه‌ی یک مجاهد همه‌ی اینها خطرناک است ... باید نابود شود از نظر این آخوندها. باید به کوه کوبیده شود..

.
باید اعدام شود ولی هر کار میکنند باز از یک جایی صدایش در می آید. به این عکس نگاه کنید. همه‌ی گوشه های این عکس با شما حرف می زند. نمی زند؟

بخصوص عینک و چشمان آن بچه ی ناز که ..

.. دیگر نمی توانم بنویسم..... اشکهایم نمی گذارم... اینجا دیگر روی اشکهایم با دکتر دانشی است... دکتر دانشی تسلیت! من برایتان توی قلبم مجلس ختمی گرفتم ... چه مجلسی..... با شکوه یک مجلس عظیم مثل بارگاه خدا..... چرا که اینها همه خوبان بودند.

م. شوق
*************************************
1ـ دکتر هادی دانشی فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب و یکی از فعالان عرصه خدمت رسانی به مناطق محروم است که همسر و دو فرزندش بر اثر سقوط هواپیما کشته شدند.
لطفا به اشتراک بگذارید: