عید بعثت پیامبر اسلام حبیب خدا، محمد مصطفی (َع) مبارک باد
عید بعثت پیامبر اسلام حبیب خدا، محمد مصطفی (َع) مبارک باد
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ
ترجمة ترانه:
ای پروردگارم درود و سلام پیوسته و همیشگی ات را
بر حبیب خود بفرست که بهترین خلق تو است
ای پروردگارم درود و سلام پیوسته و همیشگی ات را
بر حبیب خود بفرست که بهترین خلق تو است
محمد ای سرور دو جهان و ثقلین (کتاب و عترت)
محمد ای سرور دو جهان و ثقلین (کتاب و عترت)
و از گذشته های ما در گذر ای کرم گستر
ای پروردگارم درود و سلام پیوسته و همیشگی ات را
بر حبیب خود بفرست که بهترین خلق تو است
او حبیبی است که امید شفاعت و یاریش میرود
او حبیبی است که امید شفاعت و یاریش میرود
در هر حالتی که انسان در سختی قرار میگیرد
ای پروردگارم درود و سلام پیوسته و همیشگی ات را
بر حبیب خود بفرست که بهترین خلق تو است
خداوندا درود جاودان خود را
بر حبیب خود بفرست که بهترین خلق توست
از سخنان برادر- عید مبعث 1377
هوالذی بعث فیالامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته. و یزکیهم و یعلمهمالکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین
اوست که برانگیخت در میان ناخوانایان و بیسوادان فرستادهیی مانندآنان و از سنخ و جنس ایشان تا برآنان فروخواند نشانهها و آیاتش را.
و یزکیهم
و آنان را پاک و پاکیزه نماید
و یعلمهمالکتاب و الحکمه
و آنگاه کتاب و حکمت و دانش بدیشان بیاموزد، و از این پیشتر در گمراهی آشکار بودند.
با تبریک عید مبعث به همه مجاهدان و رزم آوران ارتش آزادی روز مبعث روزبرانگیختگی و روز رستاخیز نبی اکرم است.
با ساده ترین زبان در سوره جمعه توضیح داد که کسی که سلطه تمامی آسمانها و زمین از آن اوست، متعلق به اوست، کسی که مظهر مطلقه عزت ، حکمت و پاکیزگی است، او با حکمت بالغه خودش برانگیخت در میان افراد امی، بیسواد، عادی یکی مثل خود اونها از نوع خود اونها از جنس خود اونها، بشری مثل همه اونها که می خورد و می آشامید و می خوابید با همان ساختار با همان عواطف و با همان غرایز.
عجبا از این پیشتر، تکامل بهگونهیی دیگر، جریان داشت مثلاً در چارچوب معدنی در چارچوب زیستشناسانه و بیولوژیک،. وقتی که تکامل آخرین محصول خودش یعنی انسان را تقدیم کرد، دیگر تکامل زیستشناسانه بهپایان رسید.
بعد از خاتمة دوران تکامل زیستشناسانه، دنیای جدیدی بازگشوده شد؛ تکامل اجتماعی، تکامل انسان، انسان بهعنوان یکموجود اجتماعی. به عنوان موجود جمعی.
قبل از انسان اجتماعی، بنا به تفسیر قرآن در هدایت و پیش برد خط تکامل که میگوید هدایت تکوینی، ازطریق قانونمندیها بود. از طریق قوانینی بود که مثلا بیحیات رو به ذیحیات تبدیل میکرد. حیاتی روی کره زمین نبود، از طریق آنزیمهای راهگشایی بود، معینعملهای راهگشایی بود که، جریان را تسریع میکردند و سمت میدادند، یعنی هدایت میکردند. این هدایت، که مضمون دومین اصل دین اسلام هست، این بار با همین سادگی و روشنی و به همین دلیل بسیار دیر باورانه به وسیله انبیایی انجام میشد، فرستادگانی که، راهنمایانی که، عین خود بشر بودند، از خودش بودند.
داعیهشان هم بیشتر از این نبود که پیامآوردهایم و میگفتند که ما بندهٌ خدا هستیم . من پیام آورده ام نه این که خودم کسی باشم. خودم هیچ تفاوتی ندارم. پیام رهایی . و همین باعث دیر باوری میشد که میگفتند تو؟ منکرانش می گفتند که، توهم مثل منی . توهم می خوری و میخوابی. توهم زاییده شدهیی توهم خواهی مرد پس فرقت چیه؟ نگو که آزمایش همین است. هرچقدر که منکران و مدعیان، سخت سرانه در نفی آنها می کوشیدند اما اونهاپیشاپیش تودههای محروم و ستمزدة مردم در حرکت بودند ودرست به همین دلیل نابترین، رهاترین و پاکیزه ترین افراد پیوسته جذبشان می شدند. احتیاج هم نبود که خیلی بحث و فحص و جدل کلامی وجود داشته باشد. هرکه مریم عذرا و مسیح را در آغوش او میدید، خودش میفهمید چه خبر است و همچنین دربارهٌ حبیب خدا، محمد مصطفی(ص) .
....
بهمناسبت روز بعثت، تیمن جستیم به این آیات که میگوید از جنس خودتان فرستادم. که چه کار بکنه؟ ماموریت را توضیح داده. یتلوا علیهم آیاته
بخواند، توضیح بدهد نشانیها را، دلایل را، حجتها را. که چی؟ که ابتدا یزکیهم پاکیزه بشوند. آئینه غبار گرفتهیی نباشد که نتونه تصویر را درست منعکس کنه تصویر وجود را. بلکه زنگار زدوده باشد. اول این ذهن، این ضمیر، این قلب، پاک و پاکیزه بشه. به عبارت دیگری در جای دیگر قرآن هست، گردن آزاد بشه، غل و زنجیر از دست و پا باز بشه زمینه فراهم بشه که
یعلمهمالکتاب و الحکمه .
بینش و دانش جاگیر بشه، جابیفته. علم و آگاهی جاگیر بشه درحالی که قبل از این در گمراهی آشکار بود و این هدایت، این راه یافتگی تحت عنوان فضل خدا، برتری و بخششی، بالاترین پوئن تفسیر شده.
در ادامهاش به مسائلی که آن روزگار جنبش انقلابی دچارش بود، جریان ضد انقلابی که پشت حضرت موسی سنگر گرفته بود و خودشون رو هم جبهه ارتجاع کرده بودند، علیه انقلاب در آن روزگار و بسیار به حضرت موسی و تورات تمسک میجستند. خیلی ساده اونها رو تعیین تکلیف می کنه که: مانند دراز گوشان و خرانی هستند که کتاب حمل می کنند نه این که از محتواش بهرهیی برده باشند.
چهقدر امروز با آخوندهای مرتجع ، آخوندهای خمینیصفت انطباق دارد این مثال. دم می زنند از اسلام و مسلمانی و حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسین همه این دم زدنها از اسلام، این دجالیته
حتی اگر طرف خودش هم فکر بکنه، یک خمینیگرایی، که البته فکر نمی کنه که فیالواقع مدافع اسلامه، مانند خری است که کتابی براو بار شده.
اصلاً اینطوری نیست که این حامل قرآن باشد ضدش است. «مثلالذین حمل التورات ثم لم یحملوها» تو که حاملش نیستی توکه رسانای اون پیام نیستی ضدش هستی. دجالیت.
....
«کمثلالحمار یحمل اسفاراً». بهترین تفسیر برای آخوندها و مفسران و روشنفکران و قلمزنان خمینیصفت و چهقدر این مثال زشتی است. «بئس مثلالقوم الذین کذّبوا بآیاتالله». چه قدر زشت است چهقدر پلید است این کار، که میخواهد حکومت خودش را بکند، اما خون میریزد بهنام اسلام ، بهنام قرآن. توجیه می کنی به نام اسلام و قرآن. و اینها را هرگزخدا هدایت نخواهد کرد. هرگز این فضیلت راهیافتگی را به اینها نخواهد داد . مرگشان را می باید، سرنگونیشان را می باید ارتش آزادیبخش محقق کند.
کسی که دستهایش تا مرفق به خون، به خون رشیدترین فرزندان این میهن آغشته است، کسی که اموال خلق را، بهباطل اموال الناس رو به باطل بالا کشیده، خیلی میترسه. خیلی وامیره در برابر مرگ. از برجستهترین ویژگیهای انسان آگاه و آزاد برخلاف حیوانات، اینه که در اوج آگاهی از مرگ خودش بیموباکی ندارد: «جانبرکف».
اما به عکس اونی که اموال مردم را به باطل بالا کشیده و اونی که دست اندرکار ستم و سرکوب بوده خیلی خوب حالیش هست. بنابراین وعده بهشان میدهد که« قل ان الموت الذی تفرون منه» آن مرگ و سرنگونی که ازش می ترسید، « فانه ملاقیکم» بیتردید بهسراغتان میآید . بی تردید و بعد حسابتان رسیده خواهد شد. هرچه میخواهید توطئه کنید، هرچه میخواهید مکر و حیله کنید، هرچه میخواهید لجنپراکنی کنید، هرچه می خواهید بکشید، بخورید و چپاول کنید، اما آن مرگ و سرنگونی که به شدت ازش می هراسید بی تردید به سراغتان خواهد آمد با ارتش آزادی بخش ملی ایران !