«انسداد امید» یا خاموشی هر کورسوی امید
گزارش خبری پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت
«انسداد امید» یا خاموشی هر کورسوی امید
این روزها یک کلمه و مشتقات آن خیلی به وفور در حرفها و مطالب سردمداران و مهرههای رژیم تکرارمیشود و آن امید و ناامیدی است.
روحانی میگوید نیمی از وزیران دولت من ناامیدند؛
هر دو باند حاکم اعتراف میکنند که مردم از این جناح و آن جناح و از کل نظام ناامیدند
که البته معنای آن در داخل رژیم، بریدگی است و در جامعه و بین مردم، خشم و انزجار است
. یکی از مشتقات کلمة امید که در روزهای اخیر در ادبیات رسانههای حکومتی ظاهر شده، انسداد امید است،
که به معنای این است که دیگر هیچ کورسوی امیدی هم باقی نمانده است. گزیدهیی از اظهارات و مطالب مهرهها و رسانههای رژیم از نظرتان میگذرد:
هاشمیطبا کاندیدا ریاست جمهوری رژیم ۱۲ اردیبهشت:
هیچکدام از دو جناح به فکر مردم نیستند \به مردم گفتیم به شما پول میدهیم اما آنها را بیچاره کردیم
به جز برخی از افراد، هر دو جناح را دو لبه قیچی میدانم چون هر دو دوست دارند به نوعی مردم را راضی کنند
ولی هیچ کدام به فکر مردم در ظاهر تفاوت دارند ولی در باطن با هم فرقی ندارند. من تفاوت محسوسی بین دولت روحانی و دولت احمدینژاد نمیبینم.
صادق زیباکلام از باند اصلاح طلبان ۱۲ اردیبهشت:
آبروی اصلاحطلبان در حواث دی ماه رفت
اصلاح طلبان باید قبول کنند با شرایطی که در دو سال گذشته در سطح جامعه و معیشت مردم به وجود آمده دیگر «تکرار می کنم» خاتمی برای آن ها معجزه نمی کند.
متأسفانه اعتراضات دی ماه نشان داد که این پایگاه مردمی به شدت خدشه دار شده و آن اندازه که علیه اصلاح طلبان و آقای خاتمی شعار داده شد،
علیه چیز دیگری شعار داده نشد.
به نظر من بازنده اصلی اعتراضات دی ماه جریان اصلاح طلبی است که بخشی از اقبال عمومی خود را از دست داد.
همین اختلافاتی که اخیراً در شورای شهر بروز کرد مطمئن باشید در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی اثرگذار خواهد بود.
امیرحسین قاضیزاده عضو مجلس ارتجاع ۱۱ اردیبهشت:
بعد از حدود 6 سال شعار امید، چنین وضعی داریم و تصوری ایجاد شده که ما دارای انسدادهایی هستیم
با روش فعلی نمیتوانیم ادامه دهیم و مردم انتظار تغییر روش از ما دارند،
از طرف دیگر، نمیتوانیم برای تغییر، روشی انتخاب کنیم که در نگاه مکتبی و راهبردی همخوانی ندارد.
به مردم امیدی دادید که از اساس اشتباه بود
وکیلی عضو مجلس ارتجاع ۱۱ اردیبهشت:
شرایط فعلی کشور نتیجه مجموعهای از متغیرهاست باید تنها روی یک مسئله تأکید کرد
و وقتی با بحرانهای مختلف روبرو هستیم، نمیتوانیم برای مسئله محوری راهکار پیدا کنیم.
اعتماد مردم به مسؤولان به حداقل خود رسیده است
امروز به نقطهای به نام «انسداد امید» رسیدهایم که این انسداد امید نسبت به وضع جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه به رویکردها و عملکردهاست.
هیچ گفتمان روشنی برای رؤیایی با بحرانهایمان نداریم؛
بنابراین مجبور میشویم در شرایط بحرانی تصمیم بگیریم بهطور مثال،
به تصور اینکه در حال حل مسئله هستیم، نرخ ارز بشود 4200 تومان؛ اینکه مردم هجوم میبرند و داراییشان را به ارز تبدیل میکنند،
نشان از این است که مردم امیدشان را از دستدادهاند
.میشود گفت با این دستفرمان از بحرانهایمان عبور نخواهیم کرد.خدشهدار شدن ادراک عمومی تنها به علت ارز نیست،
اگر فنر ارز را فشرده کنیم، در حوزه دیگر خود را نشان میدهد