دریاچه ارومیه، از کهنترین یادگارهای ایران ـ – ۴ خرداد ۹۷
دریاچه ارومیه، از کهنترین یادگارهای ایران
ایران، سرزمینی کهن و باستانی، با اسطورههای جاودان،
تاریخ سرزمینی که در آن رخدادهای تاریخی، با ادبیاتی شورانگیز، در هم تنیده شدند.
برخی پدیدههای طبیعی هستند که بخشی از تاریخ ادبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی میهن ما به شمار میآیند. نام آنها بارها در کتابها و نوشتههای کهن فارسی آمده است. یکی از برجستهترین آنها، یک دریاچه است. دریاچهای که چون نگینی، زینت بخش ایران است. دریاچه روزگاری چیچست Chichest یا به گفته فردوسی خنجست khanjest نام داشت.
- دریاچه ارومیه
بر این جایگه بر زِ چنگم بِجَست
دلوجانم از جُستن او به خست
در این آب خَنْجِست پنهانشده است
بگفتم به تو راز، چُونان که هست
امروز دریاچة ارومیه، به خاطر چپاول و غارت دیکتاتوری حاکم، در حال خشک شدن است. اما این سرمایة ملی ایران، سرگذشتی به درازای تاریخ دارد.
دریاچه ارومیه، از کهنترین یادگارهای ایران است. این دریاچه، نقشة ایران را همچون چشمی درخشان، آراسته است.
همانند تمامی پدیدههای باستانی و کهن، دریاچه ارومیه، نامها و نشانهای بسیاری داشته است.
نامهای دریاچة ارومیه و تاریخچة آنها
آنچه ما امروز، دریاچه ارومیه مینامیم، در طول تاریخ، نامهای متفاوتی داشته است.
ریما Rima ـ شیکاسته Shikasteh ـ تَلا Tala کاپوتا Kapoota ـ کبودان Kaboodan ـ چیچست Chichest ـ خنجست khanjest ـ استرابوان Esterabooan
چیچست؛ این واژه، از واژههای زبان اَوِستا و پارسی باستان است. واژة چیچست، به معنای درخشنده و شفاف است. گمان میرود، شوری و ذرات نمک فراوان، موجب درخشندگی این دریاچه شده باشد. نگارندگان عهد اسلامی نیز از شوری آب دریاچه یادکردهاند.
حمدالله مستوفی، شاعر، نویسنده و تاریخنگار نامدار قزوینی که بیش از 7 سدة پیش میزیست، افزون بر چیچست دریاچه را «دریایِ شورِ طَسُوجْ» نیز نامیده است.
اِصطَخری، از جغرافیدانان و نقشه کشان برجستة ایرانی در سدة 10 بود، او دریاچة ارومیه را بحیرة الشراة (به حیرت الشراتْ)، نامیده که به معنای دریاچه خوارج است. به نوشتة یاقوت، در کوهِ جزیرة وسطِ دریاچه، دژی استوار وجود داشته، اهالی آن جزیره، بر فرمانروایان آذربایجان سرکشی و نافرمانی میکردند. چهبسا، بحیرة الشراة برآمده از این داستان باشد.
جزیرة شاهی؛ باستان شناسان بر این باورند که این اهالی در جزیرة شاهی، روزگار بسر میبردند. طبری به این موضوع اشارهکرده و رشیدالدین، آن را شاهو تَله نامیده است.
طبری تاریخنگار بنام دراینباره از دژ نامبرده و نوشته است: «محمد بن بعیث در 220 قمری به دژی در میان دریاچه رفت، که شاهی نامیده میشد».
بِطلمیُوس، از دانشمندان بزرگ، ستارهشناس و جغرافیدان سدة دوم پیش از میلاد، نام دریاچه را مارگیانه یا مانتیانه نوشته که گمان میرود، برگرفته از نام مراغه باشد.
هرودت، Herodotus که در سده 5 پیش از میلاد میزیست و او را پدر تاریخ نامیدهاند، از دریاچه ارومیه با نام ماتینوی یادکرده است.
ابوالفدا دریاچه را «بحیرة تلا» (بُحیرت تْتَلا) نگاشته و گفته، «هُلاکو» دارایی خود را در دژ آن پنهان کرده است.
پور داود، پژوهشگر، نویسنده و ایرانشناس پرآوازة ایرانی 20 بهمن 1264 در رشت چشم به جهان گشود، او که نخستین مترجم فارسی اوستا بود، باور داشت، نام 2 هزارساله کاپوتا، از واژه کپوت یعنی کبود در زبان پارسی باستان برگرفتهشده است. در دستنوشتههای اسلامی، واژة دریای کبودان به چشم میخورد.
در برخی کتابها اُرمیه و یا اُرمی نیز نوشتهشده و مردم محلی دریاچه را اورمی مینامند.
برخی مؤلفان ترکزبان، نام دریاچه را در پیوند با روم شرقی دانسته، نام را ایرانی نمیدانند.
واژة ارومیه، واژهای است که برداشتهای متفاوتی از آن شده است. برخی آن را برآمده از واژة آرامیِ «آور» به معنای شهر و «میاه» به معنای آب میدانند؛ اما در زبان عِبری آور به معنای نور است. به گفتة تورات، آور شهر زادگاه ابراهیم نبی بوده است و اینگونه در زبانها به معنی شهر بجا مانده است.
ولادیمیر مینورسکی، Minorsky شرقشناس، ایرانشناس و اسلامشناس شهیر روس نیز، دربارة دریاچة ارومیه، تحقیق کرده است. او نام دریاچه را «اَرمیهِ» یا «اَرمیا» دانسته است. مینورسکی با تکیهبر نوشتهای سریانی که در آن نام جایی در کنار دریاچه را «اَرمیت» خوانده به این باور رسیده است.
کیخسرو در نبردی غولآسا و سهمگین، دژ بهمن را میگشاید و از چنگ دیوان درمیآورد. این نبرد در نزدیکی دریاچه چیچست، یا به گفته فردوسی خنجست رویداده است.
این بخشی از نقشة ایران و توران است که از دورة قاجاریه بهجامانده است. دریاچة ارومیه درست چپ نقشه دیده میشود.
چرا شاعران و نویسندگان از دریاچة ارومیه یادکردهاند؟
علت اینکه، داستانهای دریاچة ارومیه از دیرباز در کتابها و داستانها آمده، چشماندازها و نماهای زیبای آن است.
رضاخان، با زورگویی، تهدید، شانتاژ و پشتیبانی استعمار، بر تخت سلطنت تکیه زد. مانند تمامی دیکتاتورها، او تلاش کرد با سوءاستفاده از قدرت، نام خود را با نمادهای ملی، در هم آمیزد. یکی از این اقدامات، تغییر نام دریاچة ارومیه بود.
این دیکتاتور دریاچه ارومیه را به رضائیه تغییر نام داد. او اینگونه میکوشید، با سوءاستفاده از زیبایی و جایگاه دریاچة ارومیه، نام خود را همهگیر کند!
بیش از 30 سال پیش، دریاچة ارومیه بهعنوان پارک ملی به ثبت رسید. یونسکو جزیرههای آن را بهعنوان اندوخته طبیعیِ جهان، ثبت کرده است. همچنین دریاچة ارومیه، پس از دریاچة خزر، بزرگترین دریاچة ایران و بیستمین دریاچه جهان است. این دریاچه به علت ویژگیهای طبیعی اِکولوژیک، در زمرة یکی از 22 تالاب بینالمللی کنوانسیون رامسر، به ثبت رسیده است. همچنین بهعنوان یکی از 59 پارک بینالمللیِ ذخایرِ طبیعیِ جهان، شناختهشده است.
«اکولوژی» یا «بومشناسی» به مطالعه روابط موجودات زنده با محیط و عادتها و شیوه زندگی آنها گفته میشود.
از دیرباز، دریاچه ارومیه یکی از مناطق گردشگری بوده و زیباییهای فراموشنشدنی آن همیشه در یادها ماندگار است.
پارک ملی دریاچة ارومیه با ویژگیهای خاص خود، پس از دریاچة شورِ بحرُ المیت، بهعنوان دومین دریاچه شور بزرگ در جهان به شمار میرود. همچنین این دریاچه، بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی است.
این دریاچه در شمال غرب فلات ایران و میان دو استان آذربایجان شرقی و غربی واقعشده است.
مختصات آن ـ 45 تا 46 درجه طول شرقی و 37 تا 38 و 30 دهم عرض شمالی میباشد.
مساحت حوضة آبخیز پارک ملی دریاچة ارومیه ـ 51 هزار و 876 کیلومترمربع است که 3 درصد مساحت کشور را در برمیگیرد.
حیاتوحش، به زیبایی دریاچة ارومیه و تالابهای آن افزود است. در این پهنه 27 گونه پستاندار، 212 گونه پرنده، 41 گونه خزنده، 7 گونه دوزیست و 26 گونه ماهی زندگی میکنند.
دریاچة ارومیه حدود 4 هزار و 600 کیلومترمربع مساحت دارد. این دریاچه با عمق متوسط 4 متر، دارای 18 میلیارد و 400 میلیون مترمکعب آبشور است. درصد نمک آب آن، 2 برابر نمک آب اقیانوسهاست
بیشترین طول دریاچه 140 کیلومتر و عرض آن 55 کیلومتر است.
ژرفای دریاچه در نقاطی به 52 متر میرسد.
ارتفاع دریاچه از سطح آبهای آزاد، 1267 متر میباشد.
برای گشتوگذار در این دریاچه، میتوان از دو کشتی سهند و نوح بهره گرفت. همچنین میتوان از قایقهای گوناگون در بندر گُلمانخانه نیز بهره جست.
دریاچه ارومیه، دارای 102 جزیره است که بزرگترین آنها جزیره اسلامی است. جزیرة اسلامی تنها جزیرة مسکونی در دریاچه است.
جزیرههای 9 گانهای هم هستند، که جزیرههای اصلی دریاچه بهحساب میآیند. آنها ایستگاه پرندگان مهاجر و گوزن ایرانی و قوچ و میش ارمنی میباشند. نام آنها:
کبودان
اشک
اسپیر
آرام
آفرین
آرزو
خرسک
ترس
برای نمونه جزیرة اشک، زیستگاه پرندگان زیبای کوچک، ازجمله مرغ آتشی و همچنین تعدادی گوزن زرد ایرانی و قوچ و میش ارمنی است.
این دریاچه به 3 شیوه آب خود را به دست میآورد.
- چشمههایی که در ژرفای دریاچه میجوشند و یا چشمههایی که در جزیرههای دریاچه وجود دارند.
- بارانهای موسمی.
- ریزش 14 رودخانه موسمی و دائمی به دریاچه.
این رودخانهها افزون بر روزیرسانی دریاچه، تالابهایی ایجاد میکنند؛ درون و پیرامون این تالابها، پناهگاهی برای گونههای مختلفی از جانداران و گیاهان است.
با توجه با آبوهوا و وضعیت خاک، این گستره، زیستگاه بسیاری از جانوران و گیاهان است. ازاینرو بوتهها، درختان، جلبکها، آب زیان، پرندگان، خزندگان و پستانداران در دریاچه ارومیه و تالابها و جزایر آن وجود دارند؛ آنها در سطح زمین و یا سطح آب و داخل دریاچه زندگی میکنند.
درختان افزون بر زیبایی دریاچه، مصارف خوراکی، دارویی، اقتصادی نیز دارند.
برای نمونه، درختچة زرشک، با برگهای دندانهدار و گلهای خوشهایِ زردرنگ. بوتهای که میوة آن کوچک، قرمزرنگ و بیضوی است. ریشه، برگ و میوه این گیاه، به مصارف دارویی و خوراکی میرسند.
قوچ و میش ارمنی و گوزن زرد ایرانی مشهورترین و پستانداران پارک ملی دریاچة ارومیه هستند.
پرندگان این گستره، گذری، مهاجر و دائمی میباشند. فلامینگو، پلیکان، کاکایی، سه نوع جغد و بوف، سه نوع پرستوی دریایی، دو نوع کبوتر و چند نوع زاغ و کلاغ و دهها نو پرندگان مانند، گنجشک، سار و انواع غاز و مرغابی از ساکنان دریاچه به شمار میآیند. این پرندگان، از روئیدنیهای آن تغذیه میکنند.
افزون بر عقرب زرد و سیاه خزندگان نیز در دریاچة ارومیه، زندگی میکنند. گُرزِه مار، مارِ آتشی، افعی، وزغ، لاکپشت و گونههای مارمولک.
پرآوازهترین آنها گونهای است سختپوست به نام «آرتیمیا».
آرتیمیا گونهای آب شوش پا است؛ یعنی دستگاه تنفسی آرتیمیا مانند میگو است و از گونههای میگو به شمار میرود. اینگونه را «آرتیمیا ارومیانا» میشناسند و ویژة دریاچة ارومیه و آبهای شور آن هست.
آبهای شور دریاچة ارومیه با ژرفای 4 تا 18 متر، بهترین گستره را برای زندگی آرتیمیا ایجاد میکند. آرتیمیا اقتصادیترین جاندار دریاچة ارومیه است؛ هر کیلو از آن حدوداً بیش از 40 کیلو ماهی بها دارد.
این ناحیه با داشتن دشتهایی مانند دشت تبریز، دشت ارومیه، دشت بناب، دشت مهاباد، دشت میاندوآب، دشت نقده، دشت سلماس، دشت پیرانشهر، دشت آذرشهر و دشت اشنویه، از ارزشمندترین کانونهای کشاورزی و دامداری در ایران به شمار میرود.
همچنین دریاچه ارومیه از بهترین شرایط برای ورزشهای آبی برخوردار است. ورزشهایی مانند شنا، قایقرانی و اسکی روی آب.
آیا دریاچة ارومیه یک میراث کهن برای سراسر ایران است؟
آیا این دریاچة یک سرمایة ملی، برای مردم ایران نیست؟
امروز، زیرسایة حکومت شوم دیکتاتوری چپاولگر آخوندی، این سرمایة ملی، به چه سرنوشتی دچار گردیده است؟
ادامه دارد...