بررسی وضعیت رژیم در منطقه – ۱۴خرداد۱۳۹۷
بررسی وضعیت رژیم در منطقه – ۱۴خرداد۱۳۹۷
گفتگو با خسرو شکرالهی
نشانه های فروریختن عمق استراتژیک
وضعیت رژیم در سوریه و همچنین در عراق و یمن دیدیم، این فاکتها و اظهارنظرهایی که حول اونها در داخل و خارج از رژیم شده گویای چه تحولی است؟ این موضوع گفتگوی امروز ما با خسرو شکراللهی است.
س: در همین گزارشهایی که دیدیم، تا اونجا که به منابع خارجی برمیگرده حاکی از اینه که تحولات منطقه به نفع رژیم نیست؛ اما خبرها و مطالب منابع خود رژیم ضد و نقیضه و عمدتاً با خبرهای خارجی در تناقضه؛ بنابراین اولین سؤال اینه که واقعیت از چه قراره؟
ج: توضیحات درباره وضعیت رژیم در سوریه و عراق و یمن
در سوریه: قبلاً پوتین در ملاقات با بشار اسد گفته بود که نیروهای خارجی و شبه نظامیان وابسته به آنها باید از خاک سوریه خارج بشوند. لاوروف و سایر مقامهای روسی هم این را تکرار کردند.
حتی مقامهای دولت سوریه هم آن را مورد تاکید قرار دادند از جمله همان گونه که در این گزارش هم شنیدیم، مشاور دولت سوریه گفته بود که در مورد تخلیة بلندیهای جولان و مناطق هم مرز با اسراییل، از نیروهای خارجی مذاکراتی در جریان هست اما اگر به نتیجه نرسد، « هیچ گزینهای جز اعمال زور نظامی نمیماند». و خبرهای دیگری حاکی از این است که این تخلیه صورت گرفته بخصوص به خاطر ضربات پی در پی نظامی توسط اسراییل که رژیم سعی کرد صدایش را در نیاورد.
مهمتر از اینها این بود که خود شمخانی گفت که ما اصلا در آن منطقه حضور نداشتیم وانگهی با هر تصمیم روسیه که در جهت مبارزه با تروریسم باشد، موافقیم!
بنابراین میتوان گفت بخصوص که مسکو حرف نهایی را در سوریه میزند، خروج رژیم و نیروهای حزب الله از جنوب سوریه انجام شده و بر اساس حرف و مذاکرات در حال حاضر در مورد خروج رژیم از سایر مناطق است. سوز و گدازهایی هم که از طرف مهرهها و رسانههای رژیم شاهد آن هستیم نشانههای چنین چیزی است.
در مورد یمن هم که فاکتها دیگر به قطعیت رسیده که رژیم در حال مذاکره به ۴کشور اروپایی فرانسه و انگلیس و المان و ایتالیاست که محور و مضمون آن عقبنشینی است، چرا که این روزها نیروهای تحت الحمایة رژیم در یمن، حوثیها، در سراشیب شکست افتادهاند و دارند مناطق تحت تصرف خود را از دست میدهند و رژیم تلاش میکند قبل از این که اوضاع در یمن به لحاظ نظامی کاملاً یک طرف شود، چیزهایی را که هنوز میتواند در انجا حفظ کند، نجات بدهد.
در عراق هم تلاشهای رژیم و قاسم سلیمانی برای شکل دادن ائتلافی از نیروها و جریانات تحت امر خودش تا بتواند دولت را تشکیل بدهد به نتیجه نرسید و نشانهها حاکی از تشکیل دولت توسط حیدر عبادی با محوریت نیروهای صدر و شراکت علاوی است و با توجه به جو اجتماعی عراق که شدیدا علیه رژیم است و همچنین حضور آمریکا در آنجا شیب تحولات در عراق علیه رژیم است.
س: خب شما به تضعیف موقعیت رژیم در سوریه عمدتاً به خاطر نقش برتر روسیه در اونجا اشاره کردید، ولی خیلی به نفع روسیه نیست که رژیم رو به کلی از سوریه بیرون بکنه و به هر حال روسیه و رژیم هر دو در مقابل آمریکا به همدیگه نیاز دارند؛ شما این رو چطور توضیح میدید؟
ج: این حرف به طور مجرد درست است، ولی موقعیت رژیم در سوریه و در منطقه را بایستی به عنوان بخشی از شطرنج سیاسی بینالمللی در نظر گرفت. درست است که روسیه در سوریه نقش هژمونیک دارد ولی فعال مایشا نیست و در آنجا با منافع امریکا و اروپا که بخصوص با توجه به مسألة مبرم 5میلیون آوارة سوری که در کشورهای مختلف و بخصوص در اروپا پراکنده شدهاند و به طور بالقوه یک خطر امنیتی را شکل میدهند، مسألة سوریه به نحوی که این آوارگان بتوانند به میهنشان برگردند باید حل شود.
از طرف دیگر بیرون کشیدن رژیم از سوریه هم به دلیلی که گفتم و هم دلایل متعدد دیگر یکی از شروط 12گانة امریکاست که روی آن مصر است. در همین رابطه نقش کشورهای منطقه از عربستان و اردن و امارات و اردن را هم باید در نظر گرفت. فشار همة این عوامل در جهت بیرون رفتن رژیم از سوریه است، بنابراین برای روسیه حتی اگر بخواهد که رژیم در سوریه باشد، در تعادل قوا به نفعش نیست که از آن حمایت کند.
بخصوص همان طور که در منابع رژیم هم به کرات میگویند، روسیه از رژیم و حضورش در سوریه به عنوان کارتی در برابر آمریکا استفاده میکند، و از آنجا که روسیه با آمریکا وحدت و تضادهای کلانتری در عرصه اقتصادی و تحریمها، در اوکراین و... غیره دارد و هر جا که نیازش باشد به آسانی از جیب رژیم خرج می کند و تا الان هم به کرات همین کار را کرده است.
س: شما به وضعیت رژیم در داخل کشور اشاره کردید که رژیم رو ناگزیر میکنه که در سوریه و یمن و کلاً منطقه کوتاه بیاد، در حالی که بر اساس تحلیلهای خودمون آیا مطلب معکوس نیست؟ یعنی آیا وضعیت انفجاری در داخل ایجاب نمیکنه که رژیم به دخالتهایش در منطقه و به قول خودش به عمق استراتژیکش بیش از پیش نیاز داشته باشه و سعی بکنه که بیشتر از قبل جاپای خودش رو در این کشورها محکم بکنه؟
ج: بله آن تحلیل درست است، اما بعد از قیام دی ماه، یعنی تغییر شرایط در داخل کشور و بعد از کنار رفتن سیاست مماشات و ایجاد تعادل جدیدی در وضعیت منطقهیی و بینالمللی، عوامل دیگری وارد کار شده که صورت مسأله را تغییر میدهد.
اولاً به گفتة خامنهای، عمق استراتژیک و حضور در سوریه و یمن و عراق به خاطر آن بود که رژیم مجبور نشور با دشمن در خیابانهای تهران و همدان و اصفهان و ... روبرو شود، اما آنچه که او از آن میترسید واقع شد و دشمن که همان مردم به جان آمدة ایران و مقاومت سازمان یافتة ایران باشد با قیام دی ماه در خیابانهای بیش از 140شهر ایران حضور پیدا کرد و پس از آن هم هر روز در شهرهای سراسر کشور حضور دارد.
ثانیاً بیرون آمدن از سوریه و... انتخاب رژیم نیست به آن تحمیل شده و میشود.
ثالثاً ادارة یک جنگ خارجی به لحاظ اقتصادی پشت قدرتی مثل ابرقدرت شوروی را در افغانستان شکست. در شرایطی که بحران اقتصادی کارد را به استخوان مردم رسانده، برای رژیم اصلا آسان نیست که در شرایط انفجاری کنونی و در شرایطی که حلقة دار تحریمها هر روز بر گردنش تنگتر میشود بتواند بار و هزینة ادارة جنگ خارجی را هم به دوش بکشد.
مجموعة این عوامل داخلی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقهیی و بینالمللی گویای به سراشیبی افتادن رژیم در تعادل قوای منطقهیی است و همة این عوامل حکم میکند که موقعیت رژیم روز به روز ضعیفتر و شکنندهتر میشود.