بکارگیری واژه جنگ روانی توسط ایادی و مهرههای رژیم
بکارگیری واژه جنگ روانی توسط ایادی و مهرههای رژیم
گفتگو با علیرضا معدنچی – ۳۱ خرداد ۱۳۹۷
تبلیغات و جنگ روانی، جایگزین راه حل!
اخیراً ایادی و مهرههای رژیم از واژة «جنگ روانی» خیلی استفاده میکنند. روحانی هم دیروز در دیدار با مدیران صدا و سیمای رژیم و همچنین چهارشنبه شب گذشته (۲۳ خرداد) در دیدار با باصطلاح اصحاب رسانه، از یکپارچگی رسانه ای در برابر جنگ روانی دشمن، صحبت کرد. ما گفتگوی امروز خودمون با علیرضا معدنچی رو به این موضوع، یعنی معنی جنگ روانی در فرهنگ رژیم اختصاص دادیم.
س: علائم این جنگ روانی که روحانی و سایر اعضای دولت او مثل نوبخت از اون صحبت میکنند و روی آن متمرکز شدند، چیست؟
ج: روحانی میگوید ما در زمینة اقتصادی مشکل جدی و بحران نداریم. منابع ارزیمان بیش از هزینههاست. قیمت ارز را کنترل کردیم، در مورد هیچ کالایی به خصوص کالاهای اساسی هیچ کمبود و نگرانی نداریم. دربارة تحریمها هم نگران نیستیم و فکر همه چیز را کردهایم و دو برابر شدن قیمت ارز و سکه هم دلایل اقتصادی ندارد، علت آن روانی است که دشمن درست کرده و متأسفانه رسانه ها و بدخواهان دولت در درون نظام به آن دامن میزنند.
روحانی در دیدار با تبلیغاتچیهای حکومت یا به قول خودشان اصحاب رسانه گفت: امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است». یا مثلاً درباره دو برابر شدن نرخ ارز و سکه در عرض فقط چند روز گفت:« آمار مستند گواه آن است که تولید خودرو، سکه و تأمین منابع ارزی کشور نسبت به پارسال حتی از رشد برخوردار بوده و نوسانات و تلاطمهایی که این روزها در بازار شاهد آن هستیم بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، ناشی از جنگ روانی است».
روحانی امروز هم در دیدار با مقامهای صدا و سیمای رژیم، مضمون همین حرفها را تکرار کرد و گفت: رسانه ملی میتواند با برنامهسازی مناسب در تقویت امید و نشاط در جامعه بسیار تأثیرگذار بوده و افکار عمومی را برای مقابله و ایستادگی برابر فشار هدفمند دشمنان هر چه بیشتر بسیج کند.
س : واقعیت آنچه که روحانی و اعضای دولتش به آن جنگ روانی دشمن میگن چیه؟
ج: واقعیت همان چیزی است که مردم با پوست و گوشت خود روزانه آن را احساس میکنند و به عینه میبینند که چطور روز به روز سفرهشان کوچکتر میشود و کالایی را که تا دیروز میتوانستند بخرند، امروز از خرید آن عاجزند. اما روحانی به مردم میگوید آنچه شما احساس میکنید و زندگی میکنید، واقعیت ندارد. واقعیت این آمار و ارقامی است که من میگویم. آنچه هم که منابع خارجی میگویند، مثلاً میگویند که نرخ واقعی تورم در ایران 68درصد است و این نرخ رو به رشد هم هست، اینها جنگ روانی دشمن است و به رسانههای حکومتی از جمله صدا و سیما هم اعتراض میکند که شما عامل جنگ روانی دشمن شدهاید.
واقعیت این است که خود روحانی اکنون در صدد جنگ روانی برآمده و میخواهد با تبلیغات و حرف درمانی، واقعیتهای سرسخت را لاپوشانی کند و وارونه جلوه دهد.
س : واقعاً رسانههای حکومتی که طبعاً باید هوای دولت و نظام را داشته باشند، چرا واقعیتهای اقتصادی اجتماعی را (البته در کادر خودشان) انعکاس میدهند؟ آیا موضوع جنگ باندی است برای این که دولت روحانی را زمین برنند و دولت دلخواه خودشان را روی کار بیاورند؟
ج: حرف روحانی و دولتش همین است. اما صرف نظر از جنگ باندی که همیشه بوده و خواهد بود، اما اولاً آنچه رسانهها انعکاس میدهند یک از صد واقعیت هم نیست. ثانیاً این منحصر به رسانههای باند خامنهای هم نیست. رسانههای باند خود روحانی هم ناچارند گوشههایی از وضعیت اقتصادی اجتماعی را بازتاب بدهند. به دلایل متعدد، مثلا یکی به این دلیل که در عصر ارتباطات و دسترسی مردم به سایر منابع خبری و اطلاعاتی وقتی صدا و سیما و رسانههای حکومتی بخشی از این واقعیتها را منعکس نکنند خودشان منزوی میشوند، کما این که شدهاند و به اعتراف خودشان صدا و سیما که مردم آن را ننگ ما مینامند، بیننده و شنوندهیی ندارد و هیچ اعتباری بین مردم ندارد.
در همان دیدار هفتة گذشته روحانی با اصحاب رسانه، یکی از دست اندرکاران رسانه به نام عباس عبدی که از باند خود روحانی هم هست،
حرفهایی زد که قابل تأمل است. وی از جمله گفت: « نگران؛ ناامید؛ خسته؛ توصیف اجمالی از وضعیت کنونی جامعه ایران است. توصیفی که شاید برخی را خوش نیاید. در گذشته، هیچ گاه نه نگران بودم، نه خسته و نه ناامید. دوست نداریم این سخنها را بگوییم چون بیم آن داریم که به افزایش نگرانی و خستگی و ناامیدی منجر شود. ولی چاره چیست؟ تا کی میتوان زبان در کام کشید؟ اگر سکوت و نگفتن چارهساز بود، تاکنون چاره کرده بود.
نگرانیم. با هر کس که سخن میگوییم، نسبت به آینده کشور و ایران نگران است...
و بعد با اشاره به تشتت و پراکندگی در رژیم گفت: شاید در تنها موضوعی که وحدت نظر داریم، نگرانی از آینده است.
یعنی اگر رسانهها جزیی از واقعیت را انعکاس میدهند به خاطر این است که از خشم و نارضایتی انفجاری مردم به شدت میترسند و میخواهند نقش سوپاپ اطمینان را بازی کنند اما رژیم آن قدر ناتوان و شکننده است که همین را هم برنمیتابد.
کما این که صدا و سیما لابد به اشاره خامنهای به دیدار روحانی رفتهاند تا بر همین اندازه هم که تا به حال بر اثر جنگ باندی، افتضاحات دولت را منعکس میکردند، نقطة پایان بگذارند. اما این هم یک تلاش مذبوحانه است، فشار اجتماعی، همان فشاری که باعث میشود امام جمعههای خامنهای و وکلای مجلس ارتجاع هم فریاد وحشت سر بدهند، آنها را هم مجبور به انعکاس گوشههایی از واقعیت می کند، در واقع این فوران واقعیت است که خود را به این رسانهها تحمیل میکند.
س : مطرح کردن جنگ روانی و تکرار اون چه تضادی از رژیم حل میکنه؟ چرا چنین چیزی رو علم کرده؟
ج: وقتی هیچ راه حلی ندراند و در بحران بیراه حلی گرفتارند. ناچارند به تبلیغات پوچ و به وارونه جلوه دادن واقعیتها و به جعل و دروغ به شیوة گوبلزی پناه ببرند و ابلهانه تصور میکنند به این ترتیب میتوانند واقعیت را پنهان کنند.
البته لازمة جنگ روانی، سرکوب و سانسور و اختناق است. اما این در شرایط پس از قیام دی ماه به ضد خودش منجر میشود و انفجار اجتماعی را که رژیم در هراس از آن به جنگ روانی پناه برده تسریع میکند. این هم وجه دیگری از بنبست رژیم و بحران بیراه حلی گریبانگیر آن است.