تبلیغات گسترده رژیم در هفته قوه قضاییه برای موجه جلوه دادن چهره آن
تبلیغات گسترده رژیم در هفته قوه قضاییه برای موجه جلوه دادن چهره آن
گفتگو با اسدالله مثنی – ۲ تیر ۱۳۹۷
اعترافات ناگزیر به منفوریت قوة فاسد قضاییه
این روزها یعنی از اول تیر تا هفتم تیر در رژیم به عنوان هفتة قوة قضاییه نامگذاری شده و در همین رابطه تبلیغات دامنهداری در دستگاه تبلیغاتی رژیم جریان داره برای این که چهرة قوة قضاییه رو که خیلی مورد تنفر مردمه موجه جلوه بدن. در همین رابطه همون طور که در این گزارش هم که الان دیدیم آمده بود، دیروز آخوند منتظری دادستان کل رژیم به عنوان سخنران پیش از خطبهها در نمایش جمعةتهران به صحنه آمد و در همین رابطه صحبت کرد و شب قبلش هم در تلویزیون رژیم آمد که ما قسمتهایی از حرفهاش در هر دو جا را الان شنیدیم. گفتگوی امروز ما با اسدالله مثنی به همین موضوع اختصاص دارد.
س: در حرفهای آخوند منتطظری نگرانی و ناراحتی زیادی موج میزد و حرفهاش بیشتر آه و ناله بود؛ از چی این قدر ناراحت بود؟
ج: همین طور است، بخصوص که در هفتةقوة ضاییه این انتظار هست که یک مقام قضاییه که میآید صحبت میکند قاعدتا از دستاوردها و مثبتات خودشان بگوید و در این رابطه تبلیغات کند، در حالی که شکوه و شکایت او از اتهامهایی که به قوة قضاییه میزنند، فساد چند قاضی را تعمیم میدهندو این که قضاییه را فاسد و ناکارآمد جلوه میدهند و این در همة رسانهها و شبکههای اجتماعی عمومیت دارد و جاری است آه و ناله کرد. خب واقعیت چنان است که خودش را این طوری به او تحمیل کرده است. او نه تنها از افشاگریهای مجاهدین سوز و گداز کرد، بلکه به فاشگوییهای احمدی نژاد هم ناچار شد اشاره کند و بگوید که در داخل هم قوة قضاییه را فاسد وظالم و دیکتاتور معرفی میکند. حرفهای احمدی نژاد از این جهت اهمیت دارد که از زبان کسی که ۸سال رئیس جمهور این رژیم بوده بیان میشود. اگر چه بیانگر بحران درونی رژیم است، ولی از اینجا میتوان شدت منفوریت قوة قضاییه را دریافت که احمدی نژاد هم سعی میکند از آن به نفع خودش بهرهبرداری کند و این فساد و تباهی قضاییه آن قدر عمیق و گسترده است که رژیم با همة دجالیت خود قادر نیست روی آن سرپوش بگذارد.
س: خامنهای چندی پیش گفت که من فقط رئیس قوة قضاییه را منصوب میکنم و در مدیریت اون نقشی ندارم، در حالی که آخوند منتظری در سخنرانی خودش در نمایش جمعة دیروز گفت: « مشروعیت کار همه ما قضات از عالی ترین مقام یعنی رئیس قوه قضائیه بلا واسطه و در مورد سایر قضات همه و همه مع الواسطه همه ما منصوب ولی فقیه هستیم و اصلا مشروعیت خودمون رو از او میگیریم؛ تکلیف این تناقض آشکار چی میشه و بالاخره کدومش حقیقت دارد؟
ج: نکتة خوبی را در اثبات حرفی که داشتم میگفتم یادآوری کردید، ببینید قوة قضاییه چقدر کثیف است که حتی خامنهای که به عنوان ولی فقیه صاحب این رژیم و این دستگاه است هم از آن تبری میجوید. بگذریم که حرفش خیلی مسخره است که من فقط رئیس قوه را تعیین کردم و در بقیه امور آن نظارت ندارم. مثل این که نخست وزیر یا رئیس جمهور هم بگوید من وزیر را تعیین کردم و امور وزارتخانهاش به من مربوط نیست. بگذریم که در دیکتاتوری مطلقة ولایت فقیه، جزیی ترین امور هم زیر نظر و با دستور ولی فقیه صورت میگیرد. بخصوص در قوة قضاییه. همان طور که منتظری گفت تمام مقامات قضاییه منصوب بلاواسطه یا معالواسطه خامنهای هستند و بدون نطر او محال است مهرهای در سطوح بالا و حتی میانی این قوه جابجا شود.
البته جا دارد در مورد منفوریت و رسوایی قوة قضاییه کمی تأمل کنیم که چه نیرویی و چه جریانی این دستگاه جنایت و آدمکشی را هم در داخل ایران و هم در سطح بینالمللی این طور رسوا و سکة یک پول کرده است. از حرفهای همین منتظری تا حرفهای آخوند صادق لاریجانی که هر بار حرف میزند، شروع به فحاشی علیه مجاهدین و سوز و گداز از افشاگریهای مجاهدین میکند میتوان دریافت. به عنوان نمونه در یکی از آخرین صحبتهایش ببینید چه میگوید:
ایلنا ۷ اردیبهشت:«شبکه های اجتماعی برای تخریب ارکان نظام, به خدمت منافقین درآمده است... رئیس قوه قضاییه با اشاره به طرح برخی ادعاهای حقوق بشری اظهار کرد: از بحث حقوق بشر تا کوچک ترین آرایی که در دادگاه ها و دادسراهای ما صادر می شود, برایشان موضوعی جهت تاختن به قوه قضاییه جمهوری اسلامی و تخریب این رکن نظام است. البته برخی افراد در داخل نیز همین مسیر را طی می کنند. شبکه های اجتماعی امروز برای تخریب ارکان نظام, به خدمت نظام سلطه, ضد انقلاب و منافقین درآمده است».
س: شما در صحبتتون اشاره کردید که منتظری به عنوان دادستان کل و در هفتة قضاییه باید میآمد از دستاوردهای این قوه حرف میزد و تبلیغات میکرد در حالی که از منفوریت قضاییه آه و ناله کرد. اما در همین سخنرانی خودش از رسیدگی قوة قضاییه به بیش از 9میلیون پرونده صحبت کرد. آیا این یک رقم فوقالعاده نیست؟
ج: از قضا همین آماری که میدهد سند جنایت این قوه و این رژیم علیه مردم ایران است. چرا که معنی این که تنها در یک سال 9میلیون پرونده قضایی تشکیل شده چیست؟ قبلا هم گفته بودند که 17میلیون پرونده در قوة قضاییه روی هم انباشته شده. روشن است که با هر پرونده حداقل یک خانواده درگیر آن است و ببینید وقتی صحبت از 16 یا 17میلیون پرونده در میان است، معنی آن این است که حداقل نیمی از جمعیت را گروگان گرفته است!
خدمات قوة قضاییه که دادستان رژیم به خاطر آنها بر سر مردم ایران منت میگذارد را میبینید؟ طی فقط یک سال بیش از 9میلیون پروندةقضایی برای مردم ایران تشکیل داده است؛ چیزی که به اعتراف سردمداران قوة قضاییه در دنیا بیمانند است.
این آمار سرشت سرکوبگرنانه این رژیم را به خوبی نشان میدهد. البته بیشتر این پروندهها ظالمانه و ناحق تشکیل شده کما این که خیلی از اعدامها حتی در چارچوب قوانین خود رژیم ناحق است و با شکنجه اعتراف گرفتهاند.
مهمتر این که اگر این تخلفات وجرم و جنایتها واقعیت هم داشته باشد، باز سند رسوایی این رژیم است، همه میدانیم که بیکار ی و فقر زایندة جرم و جنایت است.
علاوه بر اینها در سیستم قضایی رژیم 2500عنوان مجرمانه تعیین شده، در حالی که مثلا در هند این رقم حدود 500 است معنی آن این است که مردم را به هر بهانهیی میگیرند و مجازات میکنند، از باصطلاح بدحجابی گرفته تا روزه خواری و انواع بهانهها...
دیگر این که باید دید این دستگاه عریض و طویل قوة قضاییه چه هزینة سنگینی بر مردم تحمیل میکند:
تعداد کارکنان قوةقضاییه 82هزار و 928 نفر است.
تعداد قضات و کارآموزان قضایی ۱۲ هزار و ۶۳۸ نفر و نیروی شاغل در شوراهای حل اختلاف نیز ۴۱ هزار نفر است.
از طرف دیگر تعداد زندانیان بنابه آمار خود رژیم 220هزار نفر در سال گذشته است که سال به سال افزایش پیدا میکند. یک بار شاهرودی که تازه به سمت ریاست قوه تعیین شده بود گفت ویرانهیی تحویل گرفتم و گفت کسانی در زندانها هستند که 21 سال است بلاتکلیفند. الان باید پرسید که آن ویرانه آباد شده است یا ویرانهتر؟ حتماً بسا ویرانه تر .
بنابراین اعترافها و حرفهای منتظری کما این که حرفهای آخوند لاریجانی علامت دیگری از سرنگونی رژیمی است که در باتلاق جنایتهای خودش گیر کرده است و این سرنوشت را هم مقاومت مردم ایران برایش رقم زده است.