زنان خط شکن-دهباشی زینب-شماره2

دهباشی زینب


این روزها زنان قهرمان هموطن صحنه‌های پر افتخاری در قیام می آفرینند.

به همین علت بی مناسبت نیست اگر یادی شود از زنان پیشتازی که پیش از ما، راه انقلاب را پیمودند.

زنانی که ژرف‌نگریشان در انتخاب شیوه‌های مبارزه با دلاوری در صحنه همراه بود. دو ویژگی‌ای که همیشه اتفاقا روی همین دو، مورد طعن و ریشخند قرار می گرفتند.

یکی از این زنان پیشتاز در تاریخ انقلابهای ایران، زینب پاشاست. زنی که با دیگر خواهران دلاور تبریزی‌اش، گروه‌های مسلح زنان را در انقلاب مشروطه تشکیل داده بود و همپای ستارخان سردار ملی انقلاب مشروطه، بر ضد استبداد صغیر نبرد می کرد.

زینب در یکی از محلات قدیمی تبریز- عمو زین الدین- در یک خانواده روستایی به دنیا آمد. پدرش شیخ سلیمان دهقان فقیری بود که مانند دیگر روستائیان به سختی روزگار می گذراند. زینب پاشا در کودکی در مکتب خانه محل، درس خواند و به علت ماجراجویی و حساس بودن، از دیگر همسالانش متمایز می نمود.

زینب از همان اوان جوانی، نمونه‌ای از زنان رشید و معروف تبریز بود که مانند بیشتر شخصیت‌های تاریخی آذربایجان، راه به کتاب‌ها نیافته و فراموش شده ‌است.

روزنامة حبل‌المتین درجریان اخبار انقلاب مشروطه ایران، از شهادت 20زن مسلح در لباس مردانه در نبردهای مشروطه خواهان تبریز خبر داده و نوشته بود: در میان آن شیرزنان مبارز، از دختران 13ساله تا زنان کهنسال 60 ساله دیده می شد.

زینب پاشا رزمنده‌ای جسور و فرمانده ای روشن‌بین بود.

زینب در روزهای تاریک حاکمیت ارتجاع فئودالی و ظلمات مردسالار، روی اصلی ترین معضل جامعه دست میگذاشت و خود، پیشتاز قیام و خیزش می شد.

همین هم باعث شده که برغم آمد و رفت بسیاری زنان مبارز در عرصه برابری، باز هم اسم او و رسم او و معدود زنانی همچون او، در بالای تابلوی اسامی زنان و سرداران میهن پایدار بماند.

زینب پاشا هرازگاهی به همراه دیگر زنان رزمجو، در کوچه و بازار تبریز ناگهان ظاهر می شد و مردان را به مبارزه و کندن ریشه ظلم تشویق می کرد .

از یاران نزدیک «زینب پاشا» می توان به «یوز باشی خاور»، «نایب کلثوم»، «آتلی شاه بیگم»، «فاطمه نساء»، «سلطان بیگم»، «جانی بیگم»، «خیر النسا» و «ماه بیگم» اشاره کرد.

او روزی در بازارتبریز ظاهر شد و بانگ زد:

« اگر شما مردان جرات ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می ترسید که دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، در کنج خانه بنشینید! ما به جای شما با ستمکاران می جنگیم. »

زمانی که قحطی شدید و احتکار غله در تبریز بیداد می کرد و مجتهد اول تبریز نزدیک به هفتاد هزار خروار گندم در خانة خود پنهان کرده بود، در یکی از روزهای این قحطی، به ناگاه حدود سه هزار زن چوب به دست، به رهبری زینب پاشا، در بازارها به راه افتادند و شورشی عظیم پدید آوردند. در آنروز پنج زن و یک مرد به شهادت رسیدند.

فردای همان روز، تظاهرات از سر گرفته شد . این بار سه زن شهید و چند مرد زخمی شدند. شعار«نان» به شعار سیاسی روز تبدیل شد و به سرعت برضد سلطنت قاجار بر سر زبان‌ها افتاد. به این ترتیب، با راهگشایی درخشان زینب، جنبشی بزرگ در تبریز پدیدار شد.

پس از آن واقعه بود که اهالی تبربز اغلب این شعر را در مدح شیرزن پیشتازشان می خواندند:

 

حکم ایله دی زینب پاشا جمله اناث و فراشا

سیز بازاری باسون داشا دگنگی باغلیوم گلیم

پاتاوامی باغلیوم گلیم

فرمان بداد زینب پاشا به شیرزنان و فراشها

بازار به سنگ بندید شما تا چوبدستو بردارم بیام

پاتابه را پیچم به پا و بیام

پس از دهباشی زینت که گویا به دست سپاهیان عثمانی و در مسیر عتبات به شهادت رسید، بسیاری زنان دلاور و پیشتاز از خطه آذربایجان برخاستند که بر تارک افتخارات ایران می درخشند.

زنانی که بویژه در مبارزه مسلحانه با دیکتاتوری شاه و خمینی، درخشیدند. بزرگ زنانی که در قسمت‌های دیگر این مجموعه، داستانهایشان را خواهیم شنید.

ادامه دارد
لطفا به اشتراک بگذارید: