زنان خط شکن-بی بی مریم بختیاری-17تیر97
زنان خط شکن
بی بی مریم بختیاری
«در ایران زنهای بدبخت یا باید بزک بکنند، شبانه روز در فکر لباس و پودر و سرخاب باشند یا خیاطی و ریسمان تابیدن، کار بزرگ همین است. افسوس که وجود چندین میلیون زن در خاک ایران از عدم علم برای هیچکس اهمیتی ندارد، کاری که به آنها میدهند، ترشی انداختن خیار و بادنجان است»... «امروز زنهای اروپایی در تمام ادارهجات دولتی و ملتی مقام بزرگی را دارا میباشند، کرسی وکالت را اشغال نمودهاند اما ما زنهای ایرانی ابداً از عالم انسانیت خارجیم.»
این جملات، بخشی از خاطرات بیبیمریم بختیاری به قلم خود اوست. «دولتزنی» برتر از بسیاری «دولتمردان» همعصر خود.
گرچه تاریخ نگاران مشروطه بسیار از «سالار- مردان» جنبش مشروطه نوشتهاند و گرچه داستان قهرمانیهای مردان ایل بختیاری را نیز بسیاری گفته و نوشته اند، اما کمترکسی به زنان شجاع و مترقیای اشارهای کرده که بار آن جنبش را به دوش کشیده و با خون و استخوان خویش، ثقل انقلاب را با تمام سنگینی آن به جان خریدند.
زنانی چابک سوار و اندیشمند که هم تضاد اصلی جامعه خود را بهتر از بسیاری مردان معاصرشان درک می کردند و هم خود، بی ترس و بیم، به حل آن تضاد، کمر می بستند و در کسوت فرماندهانی بی باک، وارد صحنه عمل سیاسی و تغییر اجتماعی می شدند.
«بی بی مریم بختیاری» یا آنگونه که بختیاریهای خود می گویند «سردار مریم» در شمار اینگونه زنان است. زنی تحصیل کرده و روشنفکر و در عین حال تیرانداز و سوارکاری ماهر .
بی بی مریم، دختر ایلخان بختیاری (حسینقلیخان بختیاری) در سال 1251 خورشیدی در کوهستانهای بختیاری به دنیا آمد. در همانجا رشد کرد، تحصیل نمود و در نهایت شگفتی سر از اخبار جهان و پیشرفتهای ملل دیگر در آورد و به این ترتیب بینشی نو نسبت به هستی پیرامونش پیدا کرد.
او مشوق اصلی برادرش سردار اسعد بختیاری در فتح تهران و پیروزی انقلاب مشروطه بود. او که جانشین ایلخانی بود، پیوسته عده ای سوار کار در اختیارداشت و به هنگام ضرورت، به یاری مبارزان جنبش مشروطه می شتافت. مردم را با سخنان پرشورش، به رزم برای آزادی فرا می خواند و گاه با تلگراف، سران دیگر مناطق و ایالات را به یاری مشروطه خواهان تشویق می کرد.
بی بی مریم پیش از فتح تهران, در کسوت یک پارتیزان انقلابی، پیشاپیش یک دسته از نیروهای سوارکار بختیاری، مخفیانه وارد تهران شد. دلاور زنی فرمانده و خوشفکر با درک تاکیتیکی بسیار بالا در صحنه نبرد.
او و نیروهایش به مجرد حملة سردار اسعد به تهران از سمت علیشاه عوض، دریک منطقه، از پشت به نیروهای قزاق مدافع استبداد حمله کرد و باعث شکست و فرار آنان شد.
شگفت آنکه: هنگامی که سردار مریم برای مشروطه می جنگید، رضاخان در کسوت سردسته یک فوج قزاق ضدانقلابی بروی مشروطه خواهان با شصتتیرش شلیک میکرد!
نزدیکان بیبی مریم نوشتهاند علیرغم سازش برخی سران بختیاری با دولت انگلیس, بی بی مریم با نفوذ انگلیس مخالف بود و پیش از انقلاب مشروطه دراین راه، شماری از خوانین پشتکوه را در مسیر مبارزه با نیروها و سیاستهای استعماری انگلیس پیوسته حمایت و تجهیز کرده بود.
سابقه مخالفت این زن شجاع با انگلیس ها تا دشمنی وی با قرارداد ننگین 1919 وثوق الدوله می رسد.
نیروهای استعماری روس نیز در دشمنی با این سردار میهنپرست، هنگام فتح اصفهان منزل او را غارت کردند.
بی بی مریم از مخالفان جدی کودتای 1299 و روی کار آمدن دیکتاتوری دستنشانده رضا خان بود.
به علت همین مخالفت بود که در سال 1313 خورشیدی به دستوررضا شاه، پسر وی علی مردان خان (همان شیرعلیمردان قهرمان افسانهای لرها) را به قتل رساندند.
دکترمحمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران نیز که هنگام کودتای رضا خان، حاکم فارس بود، پس از مخالفت با کودتا و عزلش از حاکمیت فارس، به کوهستانهای بختیاری پناه برد و مدتها میهمان بی بی مریم بود.
این زن شجاع سرانجام در سال 1316 زندگی را بدرود گفت.
بجز آوازه این زن بزرگ، کتابخانهای نیز از وی در سرزمین مادریاش به یادگار ماند.
زنی که تضاد اصل جامعه خویش را بروشنی دریافت و در جهت حل آن، راسا به اقدام پرداخت اما همچون خواهر نامدارش در آنسوی ایران (زینب پاشای تبریزی) در سایه تاریخ نگاری مردسالار حاکم، نادیده گرفته شد. آنچه که از او و آوازهاش باقیمانده، حاصل زندگینامهایست که خود نوشته، کتاب خاطرات بیبیمریم بختیاری.