سیستان، ۷۵درصد مردم زیرخط فقر امنیت غذایی
سیستان، ۷۵درصد مردم زیرخط فقر امنیت غذایی
ایران که از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان و غنی از معادن است بدلیل سیاست های چپاولگرانه حاکمیت
پلید ولایت فقیه به انواع بحران های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دچار شده است،
از جمله فقر در سیستان وبلوچستان بیداد میکند،به صورتیکه یکی از کارگزاران رژیم ایران اعتراف میکند که ۷۵ درصد مردم سیستان
زیرخط فقر امنیت غذایی، یعنی ناتوان از تامین مواد اولیه غذایی و درواقع مشابه شرایط زندگی مردم در مناطق قحطی زده آفریقا زندگی میکنند.
فقر و رواج گورخوابی و کارتن خوابی در سیستان و بلوچستان
علیم یارمحمدی، به اصطلاح نماینده زاهدان در مجلس رژیم ایران در واکنش به انتشار تصویری
از گورخوابها در زابل به خبرگزاری حکومتی پانا گفت:
شرایط مردم در این استان به شدت بحرانی است، این مردم به سختی دست نیاز دراز میکنند،
وضع طوری شده که هر روز تعداد زیادی به دفتر من مراجعه میکنند و اعلام نیاز میکنند.
همچنین محمدرضا هدایتی، بازیگر و خواننده، ضمن چاپ عکس یک گورخواب.
در پست اینستاگرامی خود درباره مشکلات زادگاهش نوشت:
نمونهای از گورخوابی در سیستان؛ صدها نفر از این نمونه افراد در انتظار کمک مسئولان هستند.
اما یکی از کارگزاران حکومت به نام ،مرعشی معاون استاندار رژیم در زابل گورخوابی در زابل را انکار کرد و گفت:
«یک مرکز ماده ۱۶ در زابل ایجاد کردیم تا کارتنخوابها را جمعآوری کند که از آن به بعد، پدیدهای به نام کارتنخواب و گورخواب نداریم».
زندگی در سیستان و بلوچستان مشابه آفریقا
علیم یارمحمدی، عضو مجلس رژیم ایران در ادامه اعترافاتش گفت:
«چیزی که به وفور زیاد است و در پارکها و حتی کنار خیابان به راحتی دیده میشود. حتی در بهترین نقطه شهر یعنی خیابان آزادی هم کارتنخواب و معتاد داریم».
یارمحمدی در با اشاره به شرایط بحرانی معیشت مردم سیستان و بلوچستان گفت: «معیشت مردم در این استان اصلا خوب نیست.
بیش از 95 درصد مردم این استان به غذا و امکانات تغذیهای مناسب دسترسی ندارند و مطالعات آمایشی نشان میدهد 75 درصد مردم
زیر خط فقر امنیت غذایی و درواقع مشابه وضع زندگی مردم در آفریقا هستند. اینها موضوعاتی است
که بارها آن را رسانهای کردهایم و نتیجه تحقیقاتش هم وجود دارد و کسی نمیتواند آن را تکذیب کند».
ارگانهای رژیم از پس مشکلات مردم برنمیآیند
این عضو مجلس رژیم بدون ذکر علت، و بدون اشاره به سیاست های چپاولگرانه رژیم آخوندها، ادامه داد:
«مردم این استان کسانی هستند که عزت نفس بالایی دارند ولی کار به جایی رسیده که برای تامین حداقل خواستههایشان
مجبورند مدام از این نهاد به آن نهاد و از این دفتر به آن دفتر بروند تا شاید کسی شرایط بد زندگیشان را شنید.
متاسفانه بحران به قدری زیاد است که نهادهای حمایتی ...هم از پس مشکلات مردم این منطقه برنمیآیند.
شرایط اشتغال بسیار بد است. نه صنعت وجود دارد نه کشاورزی. از معادن رنگینی که در این استان وجود دارد
بهرهبردای مناسب نمیشود و زیرساختهای لازم وجود ندارد. زندگی مردم سیستان و بلوچستان
بین سیاست و مسائل کلان اقتصادی به فراموشی سپرده نشود».
بیشتر بخوانید:
در فصل پنجم بیانیه سی و ششمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران با عنوان
«قتل عام طبیعت، فجایع اجتماعی، توحش ضد ایرانی رژیم آخوندی» از جمله نوشت:
بلایی که رژیم ولایت فقیه بر سر طبیعت ایران آورده، بی سابقه است.
هیچ اشغالگر و حاکمی در تمام طول تاریخ ایران زمین، این گونه وحشیانه طبیعت ایران را قتل عام نکرده است.
کشور ایران هیچگاه شاهد فجایعی در چنین ابعاد که هر روز گوشه ای از آن در رسانه های حکومتی پوشش می یابد نبوده است.
بحران فاجعه بار آب، آلودگی بی حد و مرز هوا، بحران ریزگردها، نابودی جنگلها و مراتع، رشد کویری شدن بخشهای زیادی از کشور،
خشک شدن تالابها و دریاچه ها و… نتیجه استیلای نظام ولایت فقیه و استبداد مذهبی بر میهن ماست. وقتی فقط در تهران،
در هر سال، چندین هزار نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند، می توان چشم انداز این طبیعت کشی را مجسم کرد.
تصویب کلیات لایحة موافقت نامة تغییرات آب و هوایی پاریس در مجلس رژیم جهل و جنایت، هیچ کس را نمی فریبد.
این رژیم که از آغاز موجودیتش با معاهدات بین المللی و اصول جهانشمول حقوق بشر در تخاصم بوده،
این موافقتنامه را مانند بسیاری دیگر از معاهدات که باید بدان پایبند باشد، رعایت نخواهد کرد.
معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در جریان تصویب این معاهده به مجلس نشینان گفت که ایران در جهان
«رتبه نهم در انتشار گازهای گلخانه ای را دارد». در مورد بحران ریزگردها نیز می گوید: «بیابانی شدن زمینهای کشاورزی،
خشک شدن تالابهایی چون تالاب گاوخونی، نابودشدن علف زارها، علت اصلی وجود ریزگردهاست».
بحران ریزگردها و آلودگی هوا طی یکسال گذشته هموطنانمان را در خوزستان و در شهر اهواز بارها به ستوه آورده
و اعتراضات گسترده یی را برانگیخت، اما حاکمیت همچنان به حرف درمانی، و به سرکوب آشکار و پنهان پرداخت و سیاستهای ویرانگر خود را ادامه داد.