اقبال مرادی پدر زندانی سیاسی زانیار مرادی در نیمه شب چهارشنبه ۲۷تیر۹۷ به دست تروریستهای رژیم آخوندی
در شهر پنجوین کردستان عراق با شلیک هفت گلوله ترور شد و متأسفانه جان باخت.
زندانیان سیاسی زانیار و لقمان مرادی سالهاست زیر حکم اعدام هستند و دژخیمان خامنهای خانواده و نزدیکان آنان را زجر میدهد.
پدر زانیار مرادی برای نجات فرزند و برادر زادهاش لقمان سالهاست تلاش میکند اما رژیم آخوندی
فعالیتهای حقوقبشری او را تحمل نکرد و وی را ناجوانمردانه ترور کرد.
[caption id="attachment_136266" align="aligncenter" width="300"] ترور اقبال مرادی پدر زندانی سیاسی زانیار مرادی توسط تروریستهای رژیم ایران[/caption]
مصاحبه لقمان مرادی پدر زانیار مرادی در رابطه با دستگیری فرزندش و اینکه قبل از دستگیری زانیار، رژیم آخوندی با فرستادن تروریستهایش به عمق خاک عراق با شلیک ۹گلوله به لقمان مرادی، تلاش کردند او را از پای در بیاورند. وی از ناحیه کمر مجروح شد.
متن مصاحبه لقمان مرادی: ۸ آذر ۱۳۹۲
لقمان مرادی پدر زانیار مرادی طی گفتگویی ماجرای شلیک تروریستهای رژیم ایران به وی و دستگیری فرزندش زانیار مرادی را چنین افشا کرده است:
«من یک فعال سیاسی هستم و عضو یکی از احزاب کردستان بودم. بهدلیل فعالیتهای سیاسی، نظام با من خصومتهای زیادی دارد. من خودم سالها زندانی سیاسی بودم. اعضای خانوادهام بارها و بارها مورد بیاحترامی قرار گرفتهاند و زندانی شدهاند. در ایران هر کسی با ایدئولوژی نظام مخالفت کند به او مهر ضدانقلاب میزنند. ۱۰، ۱۵ روز قبل از اینکه زانیار را دستگیر کنند، تروریستهایی که دست پروردهایران بودند به عمق خاک عراق آمدند و من را بهشدت زخمیکردند. به پشت من نه گلوله اصابت کرد. خوشبختانه نتوانستند من را بکشند. بعد از ۱۵ روز زانیار را گرفتند. ابتدا فکر میکردم زانیار را گرفتهاند تا من را وادار به سکوت بکنند. بعد از نه ماه بیخبری رسانه اطلاعات یا همان Press TV، اعلام کرد زانیار جاسوس بریتانیا بوده و با یکی از احزاب کردی ارتباط داشته است. چند روز بعد وقتی نتوانستد این سناریو را به سرانجام برسانند و نتوانستند اتهام جاسوسی زانیار را ثابت کنند، به او اتهام قتل فرزند امام جمعه مریوان را زدند. تمام اهالی مریوان میدانند و خود امام جمعه مریوان هم به خوبی میداند که چه کسی قاتل فرزندش است. یک سری قتلهای زنجیرهیی توسط کادرهای اطلاعات در مریوان صورت گرفته بود. اطلاعات بهخاطر ترس از رسوایی کسی را گیر نیاورد غیر از مسأله زانیار و لقمان. لقمان مرادی فقط رفیق زانیار مرادی است و بین آنها یک وجه تشابه فامیلی است. من در جریان هستم، در ابتدا این بچهها شکنجههای وحشیانهای میشوند و حتی به تجاوز جنسی تهدید میشوند. به لقمان میگویند که پدر و مادر و خواهرت را جلوی چشمت میآوریم و بلا سرشان میآوریم. در رنجنامه اول لقمان به همین مسأله اشاره کرده است. چون به من دسترسی نداشتند به زانیار گفتهاند پدرت که دست ما نیست ولی خودت هستی. به او گفتهاند پدرت که علیه امنیت ملی اقدام میکرد فکر نمیکرد که تو روزی دست ما بیفتی و بلا سرت بیاوریم. ما از تو بهعنوان گروگان استفاده میکنیم و بعد تو را میکشیم. هنگام قبول اتهام توسط زانیار و لقمان، امام جمعه مریوان هم حضور داشته و به آنها قول شرف داده است که شما بیایید بهخاطر اینکه حیثیت نظام بهخطر نیفتد این قتل را برعهده بگیرید و من قول شرف میدهم که نگذارم حتی بیستوچهار ساعت در زندان بمانید و آزادتان میکنم. این سخنان بین لقمان و زانیار و امام جمعه مریوان و کادرهای اطلاعات صورت گرفته است.
امینه قادری مادر زانیار مرادی: از آزادیخواهان میخواهد صدای فرزند محکوم به اعدامش باشند - فروردین ۹۵
امینه قادری مادر زانیار و لقمان طی درخواستی از آزادیخواهان خواست صدای فرزند محکوم به اعدامش باشند. در نامه او خطاب به مردم و آزادی خواهان ایران از جمله آمده است:
زانیار و لقمان مرادی فرزندان کردستانند
سال تازه را به مردم عزیز، تمامی آزادیخواهان، زندانیان سیاسی و خانواده آنها و تمامی مبارزین راه آزادی تبریک میگویم. لازم است که از تمامی کسانی که در سال گذشته در امر اطلاعرسانی و پوشش خبری زندانیان سیاسی و خانواده آنها تلاش کردند، مراتب تشکر و سپاسگزاری خودم و مادران زندانیان سیاسی را اعلام نمایم.
من یک مادرم، و هیچ مادری را نمیتوان از دیدن فرزند دلبندش محروم کرد؛ هرگز به دوری فرزندم عادت نخواهم کرد. پنج سال لحظهشماری کردهام تا زانیارم را ببینم. پسرم را آزاد به دنیا آوردهام و میخواهم آزاد باشد.
بارها گفتهایم که حکم زانیار و لقمان، ناعادلانه بوده و جز یک توطئه ضدبشری نمیتوان اسم دیگری بر آن نهاد. حکم اعدام فرزندانم تنها بر پایه کینهتوزی و انتقامکشی رژیم اسلامی از خانواده ما بوده و در طول پنج سال گذشته، بارها این را گفتهایم که اتهامات زانیار و لقمان هیچ پایه و اساسی نداشته و برای اثبات بیگناهی آنها، شاهدان عینی هم شهادت دادهاند؛ اما هرگز در بررسی پرونده در نظر گرفته نشده است.
زانیار ما بیگناه است و تا جان در بدن داریم از او دفاع میکنیم. لقمان همچون فرزند من است و احساس مادرانهام را نمیتوانم از او دریغ کنم؛ زانیار و لقمان فرزندان کردستانند.
مادران شیرمردان محبوس در زندانهای رژیم ضدانسانی، از حق مادریشان کوتاه نخواهند آمد.
فرزند ما چه بر سر دار رود و چه در کنار ما و در کنار خانواده باشد؛ باز هم آینده را آنها خواهند ساخت؛ آیندة روشنی که لبریز از آزادی و عدالت و انسانیت است.
فرزندان ما کسی را نکشتهاند و جانی را نخواهند ستاند، تربیت فر��ندان ما از خورد و خوراکشان مهمتر بوده و بهترین آموزههای بشری را که همانا آزادیخواهی و انجام فعالیتهای صالحانه و خیرخواهانه است، آموختهاند.
مادران زندانیان سیاسی در ایران بهتر از هر کسی میدانند که فرزندان آنها جرمی را مرتکب نشدهاند و تنها بهدلیل ابراز عقیده و فکرشان، سالهای طولانی حبس را تحمل میکنند. مگر نه اینکه ما فرزندانمان را با خون دل بزرگ کردهایم! فرزندان ما تنها به جرم آزاداندیشی و آزادیخواهی در زندانهای رژیم ایران، در زیر شکنجه و در شرایط غیرانسانی هستند.
من مادر زانیار مرادی هستم، فرزند من جانی را نستانده و هرچه زودتر باید از زندان آزاد شود. از جامعه جهانی، مردم ایران، تمامی فعالان حقوقبشری، نهادها و سازمانهای حقوقبشری درخواست میکنم، صدای مادران زندانیان سیاسی باشند و هرچه در توان دارند بگذارند تا فرزندان ما اعدام نشوند.
نامه افشاگرانه زندانیان سیاسی لقمان و زانیار مرادی به عاصمه جهانگیر گزارشگر شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد
زندانیان سیاسی لقمان و زانیار مرادی در آذرماه ۹۵ در نامهیی افشاگرانه به عاصمه جهانگیر گزارشگر شورای حقوقبشر سازمان مللمتحد به افشای گوشهیی از شکنجههای قرونوسطایی دژخیمان در زندان پرداختند.
در قسمتی از نامه این دو زندانی آمده است: ما از بازجوییها و شکنجههای فراوان هرچه بگوییم کم گفتهایم. هنوز کابوس آن روزها و شبها بر خاطر ما سنگینی میکند و آثار ناشی از شکنجهها بر بدن ما وجود دارد. آثار ضربات مشت و لگد در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج، بهصورت صلیب بستن، شلاق زدنهای پیاپی به تمام اعضای بدن، همچنان باقی مانده است. شکنجههایی که پا را از حد خشونتی رذیلانه فراتر گذاشته بود. تهدیدهای جنسی و فحاشیهای وقیحانه با نمایش دادن شیشههای نوشابه که به صندلیهای محل نشستن ما بسته بودند و تهدیدهای مکرر به تجاوز جنسی، وحشت و کابوس روز و شب ما بود. یادآوری فحاشیها و تهدیدهای فراوان که بیشتر متوجه خانوادههای ما بوده است روح ما را همواره عذاب میدهد. گذر این سالها با آگاهی از حکم اعدام در واقع عذاب و شکنجهیی مضاعف بوده است.
این دو زندانی سیاسی کرد با اشاره به بیگناهیشان در این پرونده خواهان دادگاهی عادلانه شده و در نامه خود نوشتند: از ابتدای دستگیری به دلایل بسیار زیادی مشخص بود که علت نسبت دادن چنین اتهامی به ما چیزی جز یک تسویهحساب سیاسی نیست.
در پایان عرایض خود، از جنابعالی در مقام گزارشگر ویژه حقوقبشر خواهشمندیم که درخواست دادخواهی ما را قاطعانه پیگیری فرمایید و از تمامی سازمانها و نهادهای حقوقبشری بخواهید که در جهت حمایت از برگزاری دادگاهی عادلانه و در نهایت آزادی ما اقدام نمایند.