اعلام عدم سرمایه‌گذاری در ایران توسط رئیس بانک سرمایه‌گذاری اروپا

اعلام عدم سرمایه‌گذاری در ایران توسط رئیس بانک سرمایه‌گذاری اروپا


گفتگو با علیرضا معدنچی – ۲۸ تیر۱۳۹۷


سراب اروپا و تشدید انزوای سیاسی و فشارهای اقتصادی


 

 

خبرهایی که در ابتدای برنامه شنیدیم، حاکی از تشدید محکومیت رژیم از سوی مقامهای امریکا و تأکید بر فشار بیشتر توسط نمایندگان برجستة سنا و کنگرة آمریکا بود؛ در حالی که مقامهای اتحادیة اروپا مرتبا صحبت از حمایت از رژیم ایران و کمک اقتصادی به آن برای حفظ برجام می‌‌کنند، اما اظهارات رئیس بانک سرمایه‌گذاری اروپا که امروز جای مهمی در خبرها پیدا کرد، جهت دیگری را نشان میداد؛ گفتگوی امروز ما باعلیرضا معدنچی به همین موضوع اختصاص دارد.

 

س: حرفهای رئیس بانک سرمای‌هگذاری اروپا مبنی بر نفی هر گونه سرمایه‌گذاری در ایران کاملاً در تناقض با مواضع و اظهارات مقامهای اروپایی بود؛ از این چه نتیجه‌یی باید گرفت؟

ج: در اروپا یک شکاف آشکار بین تمایلات و خواسته‌های سیاسی دولتهای اروپایی و مقامات اتحادیة اروپا، با منافع اقتصادی شرکتها و بنگاههای مالی و اقتصادی وجود دارد و ین بنگاهها در زمینة اقصادی تحت هژمونی دولتها و دستگاه سیاسی نیستند. این واقعیت را بارها خود مقامات اروپایی از جمله خانم مرکل صدر اعظم المان اذعان کرده‌اند. در این مورد هم که اشاره کردید، همین قضیه صادق است و عمل می‌کند. مثلا رئیس بانک سرمایه‌گذاری اروپا که بازوی اقتصادی اتحادیه اروپاست می‌گوید ما از این می‌ترسیم که همکاری‌ با ایران، توانایی این بانک برای دسترسی به سرمایه در بازارهای ایالات متحده را به خطر بیندازد و پیامدهای گسترده‌ای برای دادوستدهای آن داشته باشد.

و اضافه کرد که «هیچ بانک اروپایی وجود ندارد که در حال حاضر بتواند در ایران و با ایران کار کند.»

و گفت اگر این بانک در ایران فعال شود «مدل کسب و کار» این بانک به خطر می‌افتد.

 

س: ولی همین آقای ورنر هویر تأکید کرده که از خواستة مقامهای اتحادیة ازوپا برای حفظ برجام حمایت می‌کند، پس با چه استدلالی کمک اقتصادی به رژیم را که مادة این حمایتهاست رد می‌کند؟

ج: دنیای کنونی مبتنی بر پراگماتیسم است یعنی مواضع سیاسی و عمل و هر گونه اقدامی در وهلة اول مبتنی بر منافع و مشخصاً منافع اقتصادی است. بنابراین اصلاً‌ نباید انتظار داشت که در دنیای حاکمیت سرمایه کسی به خاطر رژیم، آن هم رژیمی که در تروریسم و نقض حقوق بشر و آزادی‌کشی در دنیا شمارة‌یک محسوب می‌شود، منافع خودش را به خطر بیندازد. بنابراین اگر دولتهای اروپایی هم از برجام و در نتیجه از رژیم حمایت می‌کنند، تنها انگیزه‌شان منافع خودشان است، اما وقتی همین منافع در تضاد با منافع بزرگتری قرار می‌گیرد،‌ مثلا منافعشان با آمریکا معلوم است که این تعیین کننده می‌شود.

الان چه فضایی در آمریکا علیه رژیم حاکم است؛‌ مدیر سیاستگذاری وزارت خارجه آمریکا چندی پیش اعلام کرد که دور جدید تحریم‌های شدید علیه ایران از ۱۳ مرداد، و بخش بعدی آن از ۱۳ آبان اجرا می‌شود و تلاش خواهد شد که صادرات نفت ایران به صفر برسد.

در نشست هلسینکی هم، رئیس جمهور آمریکا تأکید کرد که تمرکز ما بر روی رژیم است و ما فشار را آن قدر بر رژیم ایران افزایش می‌دهیم که رژیم پای مذاکره بیاید.

ادرویس رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا: ما باید به مبارزه علیه حمایت رژیم ایران از تروریسم در سراسر جهان ادامه دهیم

سناتور جمهوریخواه مارکو روبیو: « امروز ما قربانیان بمبگذاری هولناک آمیا در بوئنوس آیرس توسط حزب‌الله یک سازمان تروریستی مورد حمایت ایران را بیاد می‌آوریم که منجر به کشته شدن 85 نفر و جراحت صدها نفر گردید.»

 

س: انعکاس این وضعیت در رژیم چطور بود؟

ج: در رژیم و درون رژیم هم همین پراگماتیسم عمل می‌کند. رژیم در این رابطه دچار یک تناقض است که این خودش را در جنگ باندی هم نشان می‌دهد. از یک طرف منافع رژیم اقتضا می‌کند که برای حفظ خودش که اوجب واجبات است دست به تروریسم بزند که نمونة بارز آن همین توطئة تروریستی علیه مجاهدین و گردهمایی بزرگ مقاومت ایران بود که رژیم به رغم آن که به خطرات و ریسک آن واقف بود، اما از آنجا که مسألة بود و نبودش مطرح است و نمی‌تواند در برابر مجاهدین و مقاومت ایران که بی‌وقفه در حال پیشروی است و موجودیتش را به خطر انداخته دست روی دست بگذارد و از تنها حربة خود یعنی تروریسم استفاده نکند و به همین ترتیب تلاش می‌کند که به هر قیمت در سوریه بماند.

ار طرف دیگر این رویکرد و این سیاست منافع اقتصادی‌اش را به خطر ‌می‌اندازد. شما اگر به رسانه‌های دو باند نگاه کنید این تصادم منافع را می‌بینید که هر طرف هم استدلالهای خودش را دارد.

از یک طرف مجمع تشخیص مصلحت پیوستن به کنوانسیون اف ای تی اف را رد می‌کند که اگر چه بیشتر مصرف داخلی دارد اما گویای یک رویکرد است. همان رویکردی که منافع خود را در تروریسم جستجو میکند و میخواهد دست باز در تروریسم داشته باشد و آن را در اولویت قرار میدهد.

در حالی که باند دیگر (جهان صنعت) میگوید: « مخالفت با پیوستن به پیمان‌های مرتبط با مبارزه با تروریسم و شفافیت مالی از پالرمو گرفته تا AFTF، کمک اروپا در راستای همکاری با ایران را نقش بر آب خواهد کرد که در این صورت به نظر می‌رسد‌ باید در جست‌و‌جوی کلیدی دیگر بود.»

کیهان می‌نویسد: «دولت تدبیر باید بداند آمریکا نه براساس حقایق با شما مذاکره کرد و نه براساس حقایق زیر میز مذاکره و برجام زد، اما دولت تدبیر براساس واقعیت‌ها و حقایق موجود باید از یک طرف در سیاست خارجی با نگاه به شرق هرچه سریع‌تر خود را از دام برجام و اردوگاه غرب رها کند تا بتواند «حفظ عزت ملت عزیز ایران»را در دستور کار خود قرار دهد و از سوی دیگر در سیاست اقتصادی با نگاه به درون، هرچه سریع‌تر خود را از دام نفوذی‌ها رها کند».

علی خرم در آرمان ۲۸تیر استدلال می‌کند که بر مبنای منافع اقتصادی روسیه به آسانی ما را می‌فروشد و می‌نویسد:‌ « روسیه به قصد پرکردن جیب خود از کارت‌های گوناگون ایران در صحنه سیاسی نظیر سوریه، یمن، عراق و لبنان و در صحنه اقتصادی نظیر نفت، تجارت، صنعت، سرمایه گذاری و دیگر موارد برای تاخت زدن با کارت‌های در دست غرب سعی می‌نماید خود را متولی و قیم نزد ترامپ و غرب معرفی نماید و سخن از سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلاری روسیه در صنعت نفت ایران می‌رانند در حالی که هنوز به تهران نرسیده، سخنانشان از سوی وزیر انرژی روسیه تکذیب می‌شود و یا روسیه پیش قدم می‌شود و به عربستان پیشنهاد افزایش تولید دو میلیون بشکه نفت برای اخراج ایران از بازار صادرات نفت جهان می‌نماید.

 

لطفا به اشتراک بگذارید: