بن‌بست مذاکره با آمریکا و بحران درونی رژیم-۲۹مرداد۱۳۹۷

بن‌بست مذاکره با آمریکا و بحران درونی رژیم-۲۹مرداد۱۳۹۷


گفتگو با خسرو شکرالهی


 

این گزارشی که دیدیم این رو نشون می‌داد که حرفهای خامنه‌ای، چه در مورد این که باید در رژیم وحدت وجود داشته باشه و نباید دولت روحانی مورد تخطئه قرار بگیرد و چه حرفش در مورد مذاکره و این که مذاکره نمی‌کنیم، حتی دو روز هم دوام نیاورد و چه از جانب باند خودش و چه از جانب باند مقابل و خود روحانی به چالش کشیده شد و رد شد؛ گفتگوی امروز ما با خسرو شکراللهی به این موضوع و چرایی اون اختصاص دارد.

 

س: خب سؤال اینه که آیا بر اساس این موارد و این فاکتها که دیدیم، می‌شه نتیجه گرفت که پیام وحدت خامنه‌ای یا خطی که در مورد مذاکره نکردن مشخص کرد منشأ هیچ اثری نبوده و هیچ و پوچ بوده؟

ج: فاکتها و موارد به همین مواردی که در این گزارش آمده بود، محدود نمی‌شه، رسانه‌های هر دو باند پرند از حملاتی که در زمینه‌های مختلف مثل فساد و وضعیت وخیم اقتصادی و مذاکره و اینها به هم میکنند. مثلاً من چند نمونه را خدمتتان عرض کنم:

کیهان خامنه‌ای امروز در گزارش خبری تحلیلی خودش می‌نویسه:

با توجه به آنچه در اقتصاد کشور در حال جریان است به نظر می‌رسد دولت سیاست واحدی که آن را جلو برده و بتواند پاسخگوی پیامدهای آن باشد نداشته و خود را به آمد و شد حوادث سپرده است...».

و ادامه می‌ده:‌ «در حالی که دولت در سیاست‌های گذشته و امروز ارزی کشور نقش اصلی را داشته است آقای جهانگیری از تلف شدن ده‌ها میلیارد دلار سخن می‌گوید بی‌آنکه پاسخ دهد در این میان مسئولین کجا بوده‌اند، از سوی دیگر درخواست وی برای برخورد با فساد به صراحت با اظهارات رئیس‌جمهور و وزیر اطلاعات که می‌گویند اقتصاد جای بگیر و ببند نیست منافات دارد».

متقابلا در روزنامة‌حکومتی آرمان وابسته به باند روحانی یک کارشناس اقتصادی همین باند در اشاره به وضعیت اقتصادی آدرس باند ولی فقیه و سپاه پاسداران را می‌دهد و میگوید:‌ «ناهنجاری‌های موجود محصول نابسامانی‌های اقتصاد در سه دهه بعد از جنگ است... این شرایط مافیاهای قدرت و ثروتی را ایجاد کرده است که همان‌ها هم امروز برندگان این اقتصاد پرهرج و مرج هستند و متاسفانه بعضا در حوزه تصمیم‌گیری‌های اساسی در کشور هم قرار دارند».

در مورد مذاکره هم، حداقل یک دسته یا یک باند که کیهان خامنه‌ای هم در صفحة اول خود با عکس و تفصیلات به آن انعکاس میدهد علناً شعار می‌دهد و پلاکارد بلند می‌کند که:‌ «ای آن که مذاکره شعارت... استخر فرح در انتظارت».

باند روحانی هم باند رقیب را کاسبان تحریم می‌نامند که نانشان در ادامة وضع موجود و در تحریم است متقابلا باند خامنه‌ای (باند رسالت) هم می‌گوید: « یک جریان سیاسی با شایعه پراکنی و توهم بازگشت سایه جنگ کاسبی می‌کند... آنها که به مذاکره مجدد فکر می‌کنند در رویا زندگی می‌کنند».

می‌خواهم بگویم که تضاد خیلی عمیق و ریشه‌دار است و چیزی نیست که خامنه‌ای با چهار کلمه بتواند آن را از میان بردارد.

 

س: با توجه به شرایط بسیار خطیری که رژیم در اون قرار داره و نیاز شدیدش به وحدت و این که خامنه‌ای در سخنرانی اخیرش بر خلاف قبل خیلی بی‌شکاف آمد از دولت روحانی حمایت کرد، فکر نمی‌کنید که جدالی که در زمینة مذاکره با هم دارند نسبت به این نیاز، جزیی و فرعی باشد؟

ج: بله این درست است که نیاز به وحدت برای رژیم خیلی حیاتی است و احتمالا همة باندهای رژیم بر سر این موضوع با هم توافق دارند، ولی واقعیتها چنان سرسخت است که این فهم و حتی اراده برای تخفیف تضادها و حرکت به سمت وحدت نمی‌تواند روی آن تأثیر زیادی بگذارد.

حتی بگذارید این را اضافه کنم که چه بسا خامنه‌ای تحت تأثیر اجبارات و واقعیتهای اقتصادی و سیاسی مثل برجام ناچار شود کوتاه بیاید و پشت میز مذاکره قرار بگیرد، اما این هم حتی دلواپسان در آن شرایط هم کوتاه نخواهند آمد (مثل برجام) و خامنه‌ای هم نمی‌تواند نسبت به آنها که ستون اصلی نگهدارندة ولایتش هستند بی‌تفاوت باشد. کما این که یکی از مهره‌های اصلاح طلب به نام زیدآبادی گفته است که اگر نظام تصمیم به مذاکره بگیرد باید حداقل یک سال را صرف قانع کردن این نیروها بکند. عبارت او این است:‌

« اگر بحث مذاکره مطرح شود، باید تا یکسال دیگر فضا را آماده کنند بعد مذاکره کرد اما مشکل اینجاست که تا یکسال دیگر تحریم‌ها آسیب‌های زیادی به بار خواهد آورد. در حال حاضر به تصمیمی فوری و آنی نیاز است اما فعلا شرایط آن مهیا نیست».

 

س: بالاخره به نظر شما در مورد مذاکره، آیا رژیم به یک سمت واحدی حرکت می‌کنه و تعیین تکلیف می‌کند یا نه؟

ج: خامنه‌ای به دلایل ضعف خودش و بحران‌زدگی رژیم در حال حاضر قادر نیست این تضاد را قاطعانه به یک سمت ببرد و بنا به برخی گزارشها گویا هدفش این است که با دفع الوقت این شرایط را از سر بگذراند که از جایی که معلوم نیست از کجا فرجی حاصل شود. خامنه‌ای تنها در یک صورت می‌تواند یک تصمیم قاطع بگیرد و آن هم این است که قیام و مقاومت ایران را کمرشکن کند یا یک ضربة اساسی به آن وارد کند، مثل خمینی که برای عبور از شرایط زهر آتش بس دست به قتل عام 30هزار زندانی سیاسی زد. اما روشن است که آن شرایط و آن تعادل قوا با حال حاضر زمین تا آسمان متفاوت است و این قیام مردم ایران و مقاومت ایران است که ابتکار عمل را به دست دارد و نفس رژیم را به شماره انداخته است.

بنابراین از نظر مقاومت ایران اصلاً مهم نیست که رژیم پای مذاکره برود یا نرود، چون نتیجه هر دو یکی است. حتی یکی از کارشناسان رژیم به نام بهشتی پور هم این موضوع را از زاویة خود رژیم این طور بیان کرده است:

«در حال حاضر که کشور بدون هماهنگی عمل می کند، مضافا وضعیت نابه سامان اقتصادی و اجتماعی کشور و عدم نظارت شرایطی را به وجود آورده که حتی وزارت خانه های دولت هم با هم هماهنگ نیستند. در این شرایط چگونه می توان با آمریکا مذاکره کرد. بر فرض هم که مذاکره شد، چه دستاوردی برای ما خواهد داشت».

بنابراین عنصر تعیین کننده مسأله ایران، قیام و مقاومت سازمان یافته ایران است و رژیم هر تصمیمی بگیرد هم به ملاحظه همین پارامتر است.
لطفا به اشتراک بگذارید: