شکستن تابو خامنهای و پیام آن – ۱۲شهریور۱۳۹۷
شکستن تابو خامنهای و پیام آن – ۱۲شهریور۱۳۹۷
گزارش و گفتگو با خسرو شکرالهی
تضعیف موقعیت خامنهای و شکستن تابو ولایت فقیه در کشاکش تضادها و بحرانهای گریبانگیر رژیم در شرایط کنونی خیلی چشمگیر است. شاید اطلاع داشته باشید که مشروح سخنرانی خامنهای در دیدار با اعضای دولت روحانی با چند روز تاخیر توسط تلویزیون رژیم پخش شد که حاوی نکات قابل توجهی نسبت به خلاصهیی است که چند روز پیش پخش شد و این همزمان است با حملات کم سابقهیی از درون رژیم که شخص خامنهای را در ارتباط با موقعیت انفجاری کنونی هدف قرار دادهاند. ابتدا توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب میکنم:
ناگهان در تهران یا در شهرهای بزرگ، پوشک بچّه کمیاب میشود! این اتّفاق افتاده، واقعی است، این بهعنوان فرض نیست؛ آخر پوشک بچّه؟ این مردم را عصبانی میکند دیگر! طرف مقابل -دشمن- میخواهد مردم عصبانی بشوند از دستگاه دولتی و دستگاه حکومت؛ این یکی از راههایش است؛ پوشک! یا شب عید که مثلاً فرض کنید وقت شستوشو و مانند اینها است، موادّ شوینده ناگهان کمیاب میشود، نیست؛ خب این کاری است که خرابکاری است. اینها را بایستی با چشم باز دنبال کرد؛ این یک مسئلهی مهم است...
ببینید دوستان! دشمن متمرکز شده روی مسئلهی اقتصاد، علّتش هم این است که در زمینهی مسائل اقتصاد یک به اصطلاح خلأهایی وجود داشته، یک ضعفهایی وجود داشته، به تعبیر نظامیها یک نقاط کور راداری وجود داشته که دشمن از آنجاها توانسته نفوذ بکند و وارد بشود؛
خامنهای در تلاش برای در بردن خودش به عنوان مسئول اصلی این وضعیت انفجاری، به طور متناقضی هم از دولت روحانی تقدیر و تمجید کرد که با تمام ظرفیت و بلکه بیش از ظرفیت و توان خود در حل مشکلات کوشاست و هم بحرانها و بخصوص بحران اقتصادی را تماما به گردن روحانی و دولت او انداخت:
آقای دکتر روحانی اشاره کردند و بیان کردن توجیهاتی رو که خوب درسته توجیهات ایشون منتهی واقع قضیه هم این است که در کنار این توجیهات یک مقداری غفلت و بی توجهی مدیریتی انجام گرفته...
در مورد مذاکره هم خامنهای ناچار شد به عقبنشینی زبونانة خود از وعدة آتش زدن برجام اعتراف کند و در صدد رفع و رجوع آن بر آید.
...از من هم گاهی سؤال میشود که شما گفتی که برجام را آتش میزنی، چرا آتش نزدی؟ علّتی که آتش نزدیم همین بود که گفتیم شاید بشود منافع ملّی را با آن تأمین کرد؛ وَالّا اگر آدم بفهمد که منافع ملّی تأمین نمیشود، ما هم آتش زدن را بلدیم که این کار را بکنیم.
اگر چه خامنهای تلاش میکند که دامن خود را از شکست برجام برچیند، اما ظریف وزیر خارجة رژیم دیروز در جلسة علنی مجلس بار دیگر تکرار کرد که هم برجام و هم مذاکره با آمریکا تماماً زیر نظر خود خامنهای و با اجازه و دستور وی بوده است.
ظریف گفت: « بنده اجازه داشتم و در همه محافل آمریکایی سخنرانی کردم. هم در جامعه باز سخنرانی کردم و هم شورای روابط خارجی سخنرانی کردم و می کنم هم در شورای آسیایی سخنرانی کردم هم به مجلس نمایندگان آمریکا رفتم.
این ضد و نقیضگوییها و مواضع به شدت متناقض خامنهای که گویای وضعیت به شدت متزلزل اوست. زبانها را هر چه بیشتر علیه او تیز کرده است.
حسین مرعشی از مهرههای باند اصلاح طلب در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی ایلنا 12شهریور با اعتراف به این که اقتصاد ایران آتش گرفته و عدهای روی آن بنزین و گازوئیل میریزند خود خامنهای را زیر سؤال برده و میگوید: « چرا دولت و مسئولان عالی رتبه نظام قبل از خروج آمریکا از برجام در خصوص نحوه تعامل با این چالش تصمیم روشن نگرفتند؟ چرا ما که نمیخواستیم از برجام خارج شویم این قدر هزینه دادیم و برای اروپا شرط گذاشتیم؟... چرا اینقدر با تشتت در این زمینه عمل شد؟».
کروبی رئیس اسبق مجلس ارتجاع هم طی نامهیی که روز گذشته توسط سایتهای اصلاح طلبان منتشر شد و در رسانههای خبری داخل و خارج وسیعاً انعکاس پیدا کرد، ضمن شرح چگونگی انتصاب باسمهیی خامنهای به عنوان ولی فقیه نظام و تصریح این که با این شیوه مدیریت، کشور به دوران پیش از مشروطه یعنی به زمان قاجار برگشته، نوشت: « “خبرگان اگر خبرگان باشد باید از نتایج سیاستهای راهبردی رهبر در سه دهه گذشته که کشور را به اینجا رسانده پرسش کند. خبرگان اگر خبرگان باشد باید از وضعیت اسف بار دستگاه قضا از رهبری سوال کند که با این احکام سیاسی روی محاکم رژیم منحوس پهلوی را سفید کرده است».
کروبی که از سال 88 تا کنون در بازداشت خانگی به سر میبرد، در قسمت دیگری از نامةخود میافزاید: « ” از رهبری نسبت به ورود سپاه، بسیج و نیروی انتظامی به بانکداری، فروش نفت و … ” پرسش شود».
شکستن تابو خامنهای تا آنجا جدی است که ابوالفضل قدیانی از اعضای باند فاشیستی مجاهدین انقلاب اسلامی نیز دیروز طی مقاله یی نوشت: درخواست برکناری خامنهای از قدرت باید تبدیل به خواست علنی فعالین سیاسی و مدنی و فرهنگی شود... همانگونه که خواست برکناری بن علی در تونس تبدیل به فریاد همگانی گردید. وی درباره روحانی هم گفت: مانند تمامی رؤسای جمهور سابق نهایتا به مجری اوامر مستبد" تبدیل شده است و "همنوا با خامنهای و سردمداران سپاه رجز میخواند».
شکستن تابو خامنهای و پیام آن- گفتگو با خسروشکراللهی
در این گزارشی که دیدیم، از یک طرف شاهد این هستیم که مشروح حرفهای خامنهای در دیدار با اعضای دولت روحانی پس از سه روز تازه از تلویزیون رژیم پخش شد و همین طور در همین گزارش دیدیم که اخیراً حرفهای خیلی تیزی در مورد خامنهای و این که او مسئول همة این وضعیت فلاکتبار رژیم است و حتی بعضیها از کنار رفتن خامنهای صحبت میکنند. ما گفتگوی امروز خودمون با خسرو شکراللهی رو به همین موضوع اختصاص دادیم.
س: سوال اولم اینه که مشکل خامنهای چیه نه میتواند حرفهایش را صریح بزند و نه میتوانند حرفهایش را عیناً یا یک جا پخش بکنند؟
ج: خب این برمیگردد به شرایط بسیار بغرنجی که خامنهای در آن گرفتار است؛ از یک طرف شرایط انفجاری جامعه و استمرار قیام به او تحمیل میکند که به بعضی از واقعیتها اعتراف بکند و حتی برای اولین بار به اشتباه خودش اعتراف کند، ولی از طرف دیگر میخواهد خودش را در ببرد و مثلاً آن را به گردن دولت روحانی بیندازد. اما همین که این کار را میکند تضادهای و بحرانهای درونی رژیم شعلهورتر میشود و کار به شعار «استخرفرح...» میکشد. این است که نمیتواند حرفهای درونی خود را پخش کند و به این شیوه اول خلاصه پخش کند و چند روز طول میکشد تا ان را ادیت و حک و اصلاح کنند و تازه همین هم که پخش شده مسلماً کامل حرفهایش نیست. و با این همه میبینیم که پر از ضد و نقیض است و حرفهایی میزند برای مینیمیزه کردن بحران که آن را تا حد پوشک بچه تقلیل میدهد که حتی از طرف عناصر باند خودش هم موجب تمسخر قرار میگیرد.
س: توضیحاتی که دادید درست، اما در گزارشی ک دیدیم میبینیم که بحث رفته روی خود خامنهای و این که خامنهای باید جواب بده و خبرگان باید از خامنه ای حسابرسی بکنه و... این وضعیت رو شما چطور میبینید و تبیین میکنید؟
ج: در حرفهایی که زدهاند فراتر از زیر سوال بردن شخص خامنهای، به خیال خودشان دنبال فرمولی برای نجات نظام میگردند. ولی با این حرفها نمیدانند که ضربه به همان عمود خیمة ولایت فقیه میزنند.
تا قبل از این دو دسته یا دو حرف در مورد شرایط انفجاری و قیام در رژیم مطرح بود. یکی دلواپسان که میگویند این مسائل همهاش تبلیغات است و کار نفوذیهای آمریکا ست و راه حل هم اقتصاد مقاومتی است.
یکی هم حرف روحانی که میگوید اینها جنگ روانی است و سعی میکند که شروع ان را به باندی از جناح مقابل ربط بدهند.
اما الان یک دستة سومی هم پیدا شدهاند و صدایشان هم روز به روز بلندتر میشودکه میگویند منشا این بحران شخص خامنهای است.
اینها میدانند که کار نظام تمام است. آنها این شعور را دارند که مثل دلواپسها حرف نزنند و مثل خامنهای که از بیرون و دشمنان این مسائل را بزرگ میکنند و به صورت بحران درمیآورند مثال پوشک و پودر شوینده...
اینها میدانند که دورة این حرفها تمام شده و باید اصلاحاتی در نقطةولی فقیه صورت بگیرد. میخواهند به این ترتیب تنفس مصنوعی به نظام بدهند و نظام را در ببرند. ولی با این کارشان به تابو ولی فقیه ضربه میزنند.
س: آخر در شرایطی که وقتی یک وزیر را استیضاح میکنند و میخواهند یک وزیر را برکنار کنند، رژیم آن قدر متزلزل است که سراپای آن به لرزه میافتد، چطور بعضیها از درون ٰزیم ولی فقیه را زیر سؤال میبرند؟ آیا میخواهند ولی فقیه نباشد؟ یا منظورشان استیضاح ولی فقیه است چون همان طور که بعضیها گفتهاند با استیضاح این یا آن وزیر و کل دولت و شخص روحانی هم هیچ مسألهیی حل نمیشود؟ آیا نمیدانند که بیان این حرفها چقدر میتواند خطرناک باشد؟
ج: این را میدانند به همین جهت اصل ولایت فقیه را زیر سوال نمیبرند و پیشنهادشان که یک بار تاجزاده آن را به روشنی گفت دنبال نظامی با الگوی ملکه انگلستان هستند که ولایت فقیه صرفا تشریفاتی باشد و دخالتی در امور نکند
موضع اینها این است ومیخواهند این را القا کنند که گویا نظام ولایت فقیه هنوز ظرفیت اصلاح از درون خودش را دارد. میخواهند اصل ولایت فقیه را حفظ کنند. ولی در نقطة شخص خامنهای اصلاحاتی کنند و اختیارات او را محدود کنند. کما این که آخوند محمد خاتمی میگفت اگر اصلاح صورت نگیرد. نظام به خطر میافتد.
این مشابه مواضع کسانی است که در آخر عمر رژیم شاه میگفتند شاه سلطنت کند و در سیاست و دولت دخالت نکند. تازه آن موقع شعار غالب مرگ بر شاه است. الان که تودههای مردم نه تنها با شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور از خامنهای عبور کردهاند بلکه شعار این است که مرگ بر اصل ولایت فقیه!