برجام اروپایی، جام زهر یا راه نجات؟ - ۱۴شهریور۱۳۹۷
برجام اروپایی، جام زهر یا راه نجات؟ - ۱۴شهریور۱۳۹۷
گزارش و گفتگو با علیرضا معدنچی
پس از خروج آمریکا از برجام، رژیم برای حفظ برجام به دامن اروپا که آن هم در حفظ برجام منافع داشت، آویخت؛ اما به زودی و بخصوص وقتی که وزیر خارجة فرانسه اوایل امسال به تهران آمد و شروط فرانسه و اروپا را روی میز گذاشت، معلوم شد که راه آمدن با اروپا بهایی دارد که رژیم یا به عبارت درستتر ولی فقیه قادر به پرداخت آن نیست. اگر چه وزیر خارجة فرانسه دست خالی به کشورش برگشت، اما این به معنی جواب رد قطعی رژیم به برجام اروپایی نبود و در حال حاضر به نظر میرسد مناقشه و جدال دو باند بر سر آن که یکی برجام را تنها راه نجات رژیم و دیگری آن را جام زهر دیگری به کام رژیم میداند، دوباره بالا گرفته است؛ گزارشی در این باره:
هر دو باند و هر دو دسته در رژیم، چه آنها که برجام اروپایی را تنها راه نجات میدانند و چه آنها که اروپا را همدست اروپا برای کشیدن دندان موشکی رژیم و بیرون کردنش از منطقه میدانند، مواضعشان را مستند به حرفهای خامنهای و دوگانهگوییهای او میکنند:
ظریف که به مجلس ارتجاع احضار شده بود که از جمله به سؤال در مورد کم و کیف رابطه با اروپا و برجام اروپایی جواب بدهد، گفت:
جواد ظریف ـ مجلس ارتجاع 11شهریور
ظریف: تاکید میکنم که همه ما بر اساس دستورات مقام معظم رهبری و چارچوبهایی که مقام معظم رهبری تعیین میکنند حرکت میکنیم و من افتخارم این است که مقام معظم رهبری در همین سخنرانی روز چهارشنبه که دیروز از صدا و سیما بصورت کامل پخش شد با روش محبت آمیزی این بنده و سرباز کوچک را مورد تفقد قرار دادند که بسیار از شأن من و از حق من بالاتر است و من همیشه مرهون محبتها و لطف ایشون هستم ...»
در همین حال مهرهها و رسانههای دو باند در برابر هم صفآرایی کردهاند و هر کدام هم استدلال خود را دارند:
باند خامنهای بخصوص بر حفظ برنامة موشکی و دخالتهای رژیم در منطقه به عنوان تنها مؤلفههای قدرتی که پس از از دست دادن اتمی برای نظام مانده، اصرار میورزند. آخوند جنتی که ریاست خبرگان ارتجاع را به عهده دارد، روز گذشته در سخنرانی افتتاحیة اجلاس خبرگان باسرخوردگی از شکست برجام و دخیل بستن به اروپاگفت: هرچند اروپا اعلام کرده که از برجام خارج نمی شود اما در مورد مسائلی مثل قدرت موشکی ما، همان راهی را می رود که آمریکا رفته است و پیگیر همان خواسته هاست، پس اعتماد به شیطان بزرگ اشتباه است».
به نظر میرسد که برجام اروپایی یکی از موضوعات مورد بحث در اجلاس جاری خبرگان ارتجاع است، زیرا آخوند کعبی از اعضای خبرگان نیز طی سخنانی در این اجلاس، دولت روحانی را مورد حمله قرار داد که چرا به جای حل مشکلات معیشتی مردم و « به جای انجام اقدامات اساسی مقابله با تحریم، به راه های اشتباه گذشته مانند امید داشتن به رفع مشکلات کشور از طریق مذاکره با اروپا و حتی آمریکا دل خوش کرده است؟».
سرکردگان سپاه هم اگر چه این روزها اغلب سکوت کردهاند، اما پاسدار غیبپرور رئیس بسیج در اظهاراتی که امروز در خبرگزاری سپاه پاسداران منعکس شده، گفت: «درباره مسائل دفاعی کشور نیازی نیست که اروپا به ما مشاوره دهد... و به ما باید و نباید بگوید».
نامبرده امروز هم در یک سخنرانی دیگر، با حمله به کسانی که از مذاکره حرف میزنند گفت: « برخی می گویند مشکلات کشور راه حل سیاسی دارد، این حرفها بوی بحث مذاکره را می دهد! مذاکره با چه کسی؟ کسی که دستش به خیانت آلوده است؟».
در مقابل عبدالرضا فرجی راد از دیپلوماتهای سابق و وابسته به باند اصلاح طلب طی مصاحبهیی که در رسانههای این باند درج شده، این نکته را به طور سربسته مطرح میکند که ابهام در بستة اروپایی نیست، بلکه در تصمیم رژیم در قبال شروط اروپا و امتیازاتی است که باید به طرف مقابل بدهد. وی هشدار میدهد: « با توجه به شرایط اقتصادی داخلی هم، باید این تصمیات جدی و سریع اتخاذ شود. تهران باید در این شرایط اروپا را حفظ کند، چرا که اکنون برخی از کشورهای قدرتمند مانند چین و رسیه هم به تصمیمات اروپا چشم دوخته اند. پس در این فرصت کوتاه باید به صورت مستمر و دائم مذاکرات ادامه پیدا کند. نباید فرصت ها را سوزاند».
همین معنا را آصفی سخنگوی وزارت خارجه در دولت آخوند خاتمی با بیان دیگری مطرح کرده و با اذعان به این که برجام دیگر انتظارات رژیم را برآورده نخواهدکرد چرا که ریسک حفظ برجام برای اروپا زیاد شده، اما تأکید که به ترتیب «باید همین آب باریکه (برجام) را حفظ کنیم» چرا که هیچ امیدی به یک تحول به نفع رژیم وجود ندارد و به گفتة او این که «یک اتفاق عجیب و غریبی در برجام بهنفع ایران شکل بگیرد، ممکن نیست ».
به نظر میرسد که در رژیم، از فرط لاعلاجی به تغییر و تحولاتی در داخل آمریکا که به نحوی مسیر تحولات را به نفع رژیم منحرف کند، چشم دوختهاند. در همین رابطه یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام قهرمان پور به رغم بیان این که «باید آستانه انتظار خود از اروپا را محدود کنیم» میگوید: « آنچه الان در عرصه تصمیمگیری اهمیت دارد این است که منتظر باشیم ببینیم یک ماه و نیم بعد که انتخابات کنگره برگزار میشود، چه خواهد شد».
عراقچی معاون ظریف و از نفرات اصلی تیم مذاکره با اروپاییها طی مصاحبهیی که امروزدر روزنامة حکومتی آرمان درج شده، ضمن تأکید بر حفظ برجام و ادامة مذاکرات، اما در پاسخ این که این مذاکرات چه نتیجهیی ممکن است داشته باشد و چه زمانی به نتیجه میرسد، اظهار بیاطلاعی و ابراز تردید کرد و گفت: « اینکه چه زمانی به نتیجه میرسد، نمیدانیم. نه آنها میتوانند تاریخ بدهند نه ما میتوانیم ارزیابی داشته باشیم؛ چون به آن آسانی که آنها فکر میکردند، نیست. حتی اگر بانکهای مرکزی خود را درگیر کنند، در معرض تحریمهای امریکا قرار میگیرند، این گونه نیست که به آسانی باشد.».
برجام اروپایی، جام زهر یا راه نجات؟
گفتگو با علیرضا معدنچی
در این گزارشی که الان پخش شد، دیدیم که چندنفر از مهرههای رژیم که هر کدوم نماینده یا شاخص گرایش یا باندی در رژیم هستند، صحبت از صبر و تحمل در مدت یک و نیم ماه پیش رو میکردند؛ داستان این یک ماه و نیم چیه و چه چیزی قراره در این مدت در رابطه با برجام اتفاق بیفتد؟ این موضوع گفتگوی امروز ماست با علیرضا معدنچی.
س: سؤال من همینه که گفتم؛ داستان این یک ماه و نیم چیه؟
ج: دو موضوع هست که موعد دارد، یکی شروع دور جدید تحریمهاست که 14آبان است که دوماه به آن مانده؛ یکی هم انتخابات کنگرة امریکاست که این یکی قرار است یک ماه و نیم دیگر برگزار شود. بعضی مهرهها و کارشناسان رژیم روی اولی تاکید میکنند ولی اغلب روی دومی هستند. مثلاً عراقچی در اظهارات اخیر خود طور حرف زده که گویا اروپاییها بایستی تا موعد شروع تحریمها بایستی تعیین تکلیف کنند.
اما اغلب روی انتخابات کنگره تاکید میکنند و منظورشان این است که شاید ترکیب کنگره در این انتخابات تغییر کند و این تغییراتی را به سیاست خارجی آمریکا تحمیل کند که رژیم از آن سود ببرد.
س: غیر از این دو موعدی که شما اشاره کردید، یک موعد یا یک تحول دیگه هم هست و اون هم روز 26سپتامبر (4مهر) است که اعلام شده رئیس جمهور آمریکا ریاست هیأت امریکا را در اجلاس شورای امنیت به عهده میگیرد و دستور کار این اجلاس هم موضوع ایران است. آیا این هم معنا و تاثیر خاص خودش رو نداره؟
ج: بله این هم موعد مهمی است که البته هنوز وارد محاسبات رژیم نشده، موعد آن کمتر از سه هفتة دیگر است و از آن تحولاتی است که به هیچ وجه مورد استقبال رژیم نیست. چرا که زمانبندی آن عمداً طوری انتخاب شده که رژیم را به شدت در مخمصه قرار میدهد. چون روز 25سپتامبر روحانی در مجمع عمومی سخنرانی دارد و حضور و سخنرانی رئیس جمهور آمریکا روز بعد است و میخواهد به رژیم این پیام را بدهد که هر طور در مجمع حرف بزنی و موضع بگیری جوابش را روز بعد در شورای امنیت دریافت میکنی! و این فشار خیلی سنگینی به رژیم تحمیل میکند.
س: فرض کنیم که ترکیب کنگره در این انتخابات پیش رو تغییر بکنه؛ آیا چیزی در رابطه با رژیم تغییر میکند؟
ج: بله حتی اگر ترکیب کنگره تغییر هم بکند، هیچ سودی عاید رژیم نمیشود. چون در مورد مقابله با رژیم و شدت عمل نشان دادن در قبال آن یک اجماع دو حزبی در آمریکا وجود دارد؛ شاخص آن هم دو بار رأی گیری است که هم در مجلس نمایندگان و هم در سنا به عمل آمد.
در مورد برخورد با رژیم ایران، افکار عمومی آمریکا تقریباً به طور یکدست علیه رژیم است که کشف شبکههای جاسوسی و تروریستی رژیم در آمریکا هم در فضای حقیقی و هم در فضای سایبری به این فضا دامن زده است واز همین رو اصلا متصور نیست که تغییر در ترکیب کنگره به نفع رژیم باشد.
علاوه بر این سیاست خارجی در حوزة اختیارات دولت است و اصلاً سیاست داخلی است که در انتخابات کنگره تاثیر اصلی را دارد. بنابر این همچنان که بعضی از کارشناسان رژیم هم میگویند این یک امید واهی است و متصور نیست که در این دو ماه تحولی به نفع رژیم اتفاق بیفتد.
س: این که میگویید این امیدها واهی است؛ آیا خود خامنهای و سردمداران رژیم این را نمیدانند؟
ج: چرا خودشان خوب میدانند و هم خود خامنهای و هم سایر سردمداران رژیم مثل پاسدار جعفری بارها گفتهاند که خطر از داخل است؛ اما بخشی از این حرفها به منظور منحرف کردن توجهات از خطر و عامل اصلی یعنی قیام و سازمان رهبری کننده آن است و بخشی نیز مصداق از این ستون به آن ستون فرج است.
سایت بهارستانه ۱۳/۶/۹۷
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
منافقین به عنوان نمونه دهههای اخیر و نه چندان دور نام برد؛ منافقین بعد از خروج از کشور عراق در سال ۹۵ و ساکن شدن در آلبانی همه ساله این خروج جمعی خود را که نام «هجرت بزرگ» بر آن نهادهاند جشن می گیرند.
تا آنجا که به مسئولان و کارگزاران حکومتی و نظامی ما بر می گردد آنها این اواخر کمتر به موضوع مجاهدین در عراق ورود می کردند؛ البته نه از بابت دست بستگی و جانب احتیاط در برابر دولت عراق یا آمریکا یا سازمان ملل بلکه در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که منافقین وقتی پایشان به اروپا برسد در برابر زرق و برق دنیای بورژوازی و به دلیل سالیان محدودیت در عراق، نیروهایشان روند انحلال طی خواهند کرد و به مرور تشکیلات منافقین را ترک کرده و با رفتن به دنبال زندگی، در فضای اروپا منحل خواهند شد.
به جای اینکه نیروهای منافقین درگیر جنگ با جمهوری اسلامی ایران شوند در اروپا مشغول خود خواهند شد و نهایتاً به بخشی از جامعه اروپا تبدیل می گردند و تا آنجا پیش خواهند رفت که پیدا کردن یک منافق در اروپا حکم کیمیا را خواهد داشت!اما روند تحولات نشان داد که اوضاع آن طور که انتظار می رفت جور نبود و درب مراد بر روی پاشنه درستش نچرخید.
امروزه داد کارگزاران نظام بلند است که هرجا آشوب و اغتشاشی در کشور وجود دارد، رد پای منافقین هم در آن پیدا می شود و سخنرانی مقام معظم رهبری در ۱۹ دی ماه سال گذشته شاخص گویایی بر نقش داشتن منافقین در اغتشاشات دی ماه گذشته بود.
این فرضیه که نیروهای منافقین پس از رسیدن به اروپا مضمحل خواهند شد و در نتیجه تهدیدی برای نظام محسوب نمی شوند چقدر کارشناسانه بوده است؟ چقدر همراه با برآوردهای اطلاعاتی و امنیتی بوده است؟ و چرا نتیجه عکس داده است؟
انتظار داشتیم که نیروهای نفاق وقتی از کنار دجله و فرات کنده شده و در سرزمین اروپا مأوی می گیرند شاخ و برگها و نهایتاً ریشههایش بخشکد اما ظاهراً این روش، یک روش «بد درمانی» بوده است.
اگر منصف باشیم خواهیم دید که آن زمان که جریان نفاق در عراق بود تنها فعالیت آنها در داخل ایران به شعار نویسی یا صرفاً آویزان کردن بنر تبلیغی محدود شده بود، اما اکنون ـ به گفته مسئولان دولتی ـ سازمانده و هدایت کننده شورشها و اغتشاشات در کلیه صنوف می باشند.