انهدام محیط زیست و زوال منابـع آب فصـل پـنجم بیانیه سی و هفتمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران

 

بیانیة سی و هفتمین سالگرد تأسیس


شورای ملی مقاومت ایران


 


فصل پنجم:


انهدام محیط زیست و زوال منابع آب


۴۲- شورای ملی مقاومت بارها در مورد فاجعه بی آبی که مسأله مرکزی و اساسی برای حیات مردم ایران است، هشدار داده است. ما وضعیت محیط زیست و بحران آب را به عنوان «فرابحران»، «ماورای فاجعه» و «قتل عام طبیعت» نامیدیم. در بیانیة سالانه شورا در سال 95 گفته ایم: «اگرچه تخریب محیط زیست در حاکمیت آخوندها در تمامی زمینه ها فاجعه بار است، اما می توان بحران آب و آینده تاریک آن را از همه بزرگتر و خطرناکتر دانست. سیاست سدسازی، با اهداف منفعت طلبانة کوتاه مدت ولی با تأثیرات فوق العاده مخرب بلند مدت، که به طور عمده به وسیلة سپاه پاسداران اجرا شده، همراه با برداشتهای بی رویه از سفره های زیرزمینی موجب خشک شدن کامل یا لطمات جبران ناپذیر به منابع استراتژیک آب و دریاچه ها و تالابهای کشور شده است».

اما در ماه‌های اخیر ‌اعتراض‌های مردمی علیه استبداد حاکم به‌خاطر کمبود شدید آب رو به‌گسترش گذاشته است. تظاهرات مکرر مردم برازجان، قیام خونین مردم خرمشهر و اعتراض‌ها و تظاهرات ۵۵ روزة کشاورزان اصفهان از برآمدهای مهم این جنبش است. این فریادها در همه جا با شعارهای خشماگین علیه اختناق و استبداد آمیخته است و بیان کنندة باوری است که در جامعة ایران عمومیت یافته است:‌ قحطی آب و قحطی آزادی به‌هم مرتبط است و لازمه به‌دست آوردن هردو آن‌ها پایان دادن به‌حاکمیت ولایت فقیه است.

 

۴۳ـ «ابرچالش» انهدام محیط زیست

محیط زیست ایران سرمایة حیات نسل‌ کنونی و نسل‌های آینده است و در مالکیت مشترک تمام مردم قرار دارد. از دریاچه‌ها، رودها، تالاب‌ها و منابع زیر زمینی آب تا جنگل‌ها، مراتع، اراضی عمومی و فضای شهرها جز عموم مردم ایران نباید صاحب و مالکی داشته باشد. اما رژیم ولایت فقیه از ابتدای حاکمیت‌اش زیست‌بوم مردم ایران را مانند سایر منابع کشور به‌مثابة غنائم جنگی در مالکیت مطلقه خود دانسته ضربات بنیان‌کنی به‌آن وارد کرده است. تراژدی کنونی محیط زیست ایران نتیجه نگاه اشغالگرانة آخوندهای حاکم و نیز کوته‌نگری و حماقت آن‌ها در ادارة امور کشور و پیامد کالایی شدن منابع آب، جنگل‌ها، مراتع، اراضی عمومی، سواحل، کوه‌پایه‌ها و حتی فضای شهرهاست. به‌نحوی که آخوندها همة آن‌ها را عرصة سودجویی بی حد و حصر خود کرده‌اند.

ازاین‌نظر رژیم ولایت فقیه یک سیاست جنایت کارانه نسبت به‌نسل‌های کنونی و آینده کشور اعمال کرده که فجایع ناشی از آن از جمله در این عرصه‌ها ظاهر شده است:

- در چهار دهة اخیر جمعیت کشور بیش از دو برابر شده است؛ بدون این که برای پاسخگویی به‌نیازهای این جمعیت برنامه‌ و تمهیدی در کار باشد.

-کاهش فاجعه بار منابع آب، زندگی مردم در تعدادی از استان‌ها را دشوار کرده است.

- از نظر بیابان‌زایی و فرسایش خاک، ایران نخستین کشور جهان شده است.

-هوای شهرهای بزرگ به‌شدت آلوده شده است. سالانه ۴۵ هزار ایرانی جان خود را بر اثر آلودگی هوا از دست می‌دهند (خبرگزاری ایسنا، ۲۷ آبان ۱۳۹۲‌).

 بنا به‌ارزیابی مؤسسات پژوهشی معتبر بین‌المللی، از نظر وضعیت هوا، اهواز آلوده‌ترین شهر جهان، سنندج سومین، کرمانشاه ششمین و یاسوج نهمین شهر آلودة جهان محسوب می‌شود (مؤسسة پژوهشی کوارتز، روزنامه ایران، ۱۰ آذر ۱۳۹۲).

در اکثر شهرهای ایران شبکه جمع‌آوری فاضلاب و تأسیسات تصفیة آن وجود ندارد. شصت در صد فاضلاب شمال کشور مستقیم یا غیر مستقیم به دریای خزر سرازیر می‌شود (مرکز پژوهش‌های مجلس رژیم، خرداد ماه ۱۳۹۵).

با وجود گذشت بیش از یک قرن از رواج روش‌های بازیافت زباله‌ها در بسیاری کشورها، هنوز در ایران تنها بین ۸ تا ۱۰ درصد زباله‌ها بازیافت می‌شود و بقیه در دل زمین مدفون و یا در طبیعت رها می‌شوند (دنیای اقتصاد، ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ـ اقتصادآنلاین، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶).

وضعیت حیات وحش در مناطق مختلف ایران به‌احتضار یا به‌نابودی کامل کشیده شده و کاهش جمعیت حیات وحش بین ۸۰ تا ۹۰ درصد برآورد می‌شود.

 

سالانه وسعتی بالغ بر ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی حاصلخیز کشور دستخوش فرسایش می‌شود...

میزان فرسایش خاک در جهان حدود ۷۵ میلیارد تن است که سهم ایران از آن بیش از ۲ میلیارد تن بوده و حدود سه‌برابر متوسط آسیا است. ارزش اقتصادی خسارت سالانة فرسایش خاک در کشور قریب 10 هزار میلیارد ریال معادل تخریب یک میلیون هکتار زمین کشاورزی برآورد شده است. سالانه دو میلیاد متر مکعب رسوب بر اثر فرسایش خاک در سدهای کشور جمع می‌شود. این حجم رسوب، سه‌برابر حجم رسوب در حوزه‌های آبخیز کشور چین است. از دهة ۱۳۳۰ تا ۱۳۷۰ سیلاب‌های مخرب سالانه به‌ترتیب با ۱۹۵، ۲۳۳، ۴۳۱، ۹۰۴، و ۱۱۰۸ مورد، روند صعودی داشته که نشانگر تخریب شدید پوشش گیاهی است. متوسط سالانة فرسایش خاک کشور ۱۰ تا ۱۵ تن در هکتار در سال است. در حالی که این رقم در آسیا ۳.۸ و در اروپا ۰.۵ و در استرالیا ۰.۳ تن در هکتار در سال است.

نزدیک به ۸۵ درصد زمین‌های ایران کم و بیش در معرض خطر بیابان‌زایی هستند. طبق تصویربرداری‌های ماهواره‌یی سازمان ناسا، سالانه بین ۱.۵ تا ۳.۵ درصد از مساحت جنگل‌های کشور کاسته می‌شود» (مرکز پژوهش‌های مجلس رژیم، خرداد ۱۳۹۵).

این وضعیت اسفبار پرسش مهمی را پیش کشیده است: آیا در چنین زیست بومِ مخروبه‌یی، زندگی مردم ایران آینده‌یی دارد؟ برخی گفته‌اند که ۵۰ میلیون نفر از ساکنان جنوب البرز و شرق زاگرس باید فکری به حال خودشان کنند و برخی نگرانند که ایران به «قلب مردة خاورمیانه»‌ تبدیل شود.

اما نیروی گذار ایران از این ویران‌سرای مأیوس کننده به سرزمین ‌امید و زندگی و سرسبزی، جنبش آزادی‌خواهانه مردم ایران برای سرنگونی رژیم است.

 

۴۴ـ ابرچالش زوال منابع آب

از دست رفتن منابع آب کشور وضعیت خطرناکی را برای زندگی مردم ایران فراهم کرده است. دریاچه‌های ایران از ارومیه تا هامون به‌زمین‌های سوخته تبدیل شده‌اند، رودخانه‌های ایران از زاینده رود تا سیمینه رود یکی پس از دیگری می‌میرند، از مهم‌ترین تالاب‌های کشور، ۶۰ تالاب خشکیده‌اند. دیگر نه از بختگان اثری باقی است نه از گاوخونی و پریشان و جازموریان. آن‌ها جای خود را به‌شوره‌زارها و بیابان‌ها داده‌اند. بسیاری از روستاییان آب آشامیدنی ندارند. در هزاران روستا با تانکر آب‌رسانی می‌شود، صدها شهر در وضعیت «تنش آبی» قرار گرفته‌اند، جمعیت کثیری از کم‌آبی یا شوری و گل‌آلودگی آب رنج می‌برند و عدة ‌‌زیادی، به‌‌ویژه در شرق کشور که آوارگان آب نامیده می‌شوند، روستاهای خود را به‌سوی شهرها ترک می‌کنند.

بسیاری از مناطق کشور ما البته طبیعت خشکی دارد و با کم‌آبی مواجه است. اما فاجعة کنونی به‌مراتب بیش از آن که ناشی از عوامل اقلیمی و محیطی باشد، حاصل یک سیاست غارتگرانه و ویران‌‌کننده برای بقای ولایت فقیه است.

ساخت‌ و سازهای ضربه‌زننده‌یی مانند احداث اتوبان در دریاچه ارومیه، توسعة برنامه اتمی که به‌منابع عظیم آب نیاز دارد، رو آوردن شرکت‌های متعلق به‌خامنه‌ای و بنیادهای او و سپاه پاسداران به تولیدات و صنایعی که منابع آب بسیار مصرف می‌کنند، سدسازی بی‌رویه، گسترش نابه‌جای اراضی زیر کشت، فقدان سرمایه‌گذاری برای مقابله با هرز روی آب، نقل و انتقال نسنجیدة آب‌ رودخانه‌ها بنا به مصالح پاسداران، انتقال آب به‌جنوب عراق در چارچوب سیاست صدور ارتجاع و سایر تصمیم‌های ضدملی.

در واقع آن‌ها بی‌رحم‌تر و بیگانه‌تر از یک رژیم اشغالگر عمل کرده‌ و ظرفیت‌های زیست محیطی کشور را به خدمت یک موجودیت ضدتاریخی درآورده‌اند.

 

در اسفند ماه ۱۳۹۴ رسانه های حکومتی از قول معاون برنامه ریزی و اقتصادی وزارت نیرو نوشتند: «ایران در شرایط تنش آبی قرار دارد... براساس اسناد بین المللی که در سال٢٠١٢ منتشر شده، در کشور ما بالای صددرصد از منابع آبی زیرزمینی برداشت می شود؛ یعنی داریم از منابع استراتژیک خود استفاده می کنیم... ما در دهة اخیر ١١٠میلیارد مترمکعب از منابع استراتژیک خود برداشت اضافه داشته ایم، اگر به همین منوال پیش برود، در ١٠سال آینده اساساً در کشور چیزی به نام منابع آب زیرزمینی به صورت کلان نخواهیم داشت... تقریباً تمام آبهای سطحی ایران، یعنی رودخانه ها، تالابها و در نهایت دریاچه ها از بین رفته است... با این وجود، برداشتها روز به روز بیشتر می شود و هیچ سالی نبوده که این وضعیت بهتر شده باشد» (شرق، ۱۵ اسفند۱۳۹۴).

رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران در سازمان هواشناسی هم معترف است که «در بلند مدت ۷۲درصد جمعیت ایران با خشکسالی مواجه خواهند بود... با شاخص بلندمدت ۷ساله که معیار بررسی سازمان هواشناسی است، بخشهای وسیعی از کشور با درجاتی از خشکسالی مواجه خواهند بود و زندگی میلیونها نفر از شهروندان ایران تحت تأثیر خشکسالی تغییر خواهد کرد... درمجموع ۷۳درصد از مساحت ایران با درجات مختلف خشکسالی روبرو خواهد شد» (ایسنا، ۹ تیر۱۳۹۵).

 

۴۵-در بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت در سال 95 خاطر نشان شده بود : «دریاچة ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه داخلی کشور، دومین دریاچه آب شور دنیا و بزرگترین آبگیر دائمی در آسیای غربی که طی چند ده هزار سال همواره پر آب بوده، اکنون با بحران خشک شدن درگیر است. سطح دریاچه به کمتر از یک سوم تقلیل یافته و نزدیک به ۲۰۰۰کیلومتر مربع است. کارگزاران حکومتی اذعان می کنند که در صورت عدم احیای دریاچة ارومیه سلامتی 14میلیون تن به خطر می افتد. طوفان نمک و ریزگردهای ناشی از خشک شدن این دریاچه، تمام هستی جمعیتی را که در مناطق اطراف این دریاچه زندگی می کنند، تهدید می کند و افزایش تعداد مبتلایان به انواع مختلف سرطانهای پوست در آذربایجان یکی از پیامدهای آن است (ایسنا، ۱۱ خرداد ۱۳۹۵)».

در همان بیانیه اعلام کردیم: «کارگزاران رژیم به طور مداوم از چاره جویی برای بحران آب حرف می زنند، اما هرگز نتوانسته اند و نمی توانند یک برنامة مدون و علمی را که متکی بر واقعیت اقلیمی ایران باشد ارائه دهند. واقعیت این است که بدون سرمایه گذاری مؤثر در حوزة آب، بدون مدرن کردن سیستم آبیاری کشاورزی، بدون کوتاه کردن دست سپاه پاسداران از سدسازی و تا زمانی که خامنه ای سرمایه های مردم ایران را خرج مداخلات فرامرزی و جنگهای پر هزینة آن می کند، بحران آب نه تنها راه حلی ندارد، بلکه خطرناکتر می شود. محسن رنانی، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان، در خرداد امسال ضمن پیش بینی"جنگ آب" در ۵سال آینده به کارگزاران حکومت هشدار داد که با "آتش آب" بازی نکنند. وی گفت: باید پذیرفت که بحران آب در ایران از جنگ یمن خیلی مهمتر است».

 

۴۶-امروز مقام‌های رژیم می‌گویند در مورد بحران آب «دیگر راه بازگشت نداریم». بسیاری از آنها فریبکارانه این وضعیت را محصول غضب طبیعت و مشیت الهی قلمداد می‌کنند. اما برای مردم ایران راه رهایی از این فاجعه وجود دارد. چیره شدن بر خشکسالی و بی‌آبی مثل پایان دادن به‌بیکاری، زاغه‌نشینی و فقر در گرو سرنگونی استبداد مذهبی و استقرار حاکمیت مردم است.

در ایران آزاد فردا، همة تصمیم‌های ضدملی رژیم در خصوص منابع آب باید به‌نحوی که متضمن منافع مردم همه شهرهای ایران باشد، تصحیح شود. وقتی که حقوق سیاسی پایمال شده مردم احیا شود و مردم بتوانند در تعیین سرنوشت خود مشارکت داشته‌ باشند، جهانی از انواع امکان‌ها، ابتکارها و فن‌‌آوری‌ها به‌روی مردم ایران گشوده می‌شود تا سرسبزی و آبادانی را جایگزین خشکسالی کنند.

شورای ملی مقاومت ایران در مبارزه برای برقراری آزادی و حاکمیت مردم به احیای محیط زیست ایران به‌عنوان یکی از مبرم‌ترین اولویت‌ها در ایران آزاد فردا می‌نگرد. این هدف یکی از مهم‌ترین دلائل پیشگامی این شورا در مبارزه با برنامة هسته‌یی شوم رژیم ولایت فقیه بوده و هست

 

بیانیه سی و هفتمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران - فصل پنجم-انهدام محیط زیست و زوال منابع آب در یوتیوب سیمای آزادی

لطفا به اشتراک بگذارید: