طوفان نزدیک می‌شود – ۲۸شهریور۱۳۹۷

طوفان نزدیک می‌شود – ۲۸شهریور۱۳۹۷


گزارش و گفتگو با علیرضا معدنچی


 

با نزدیک شدن ۳موعد ۴مهر، ۹مهر و ۱۴آبان که هر کدام از جهتی برای رژیم بسیار حساس و سرنوشت محسوب می‌شود، بحران در روابط خارجی رژیم نیز سیر صعودی دارد و حلقة دار را بر گردن رژیم هر روز تنگتر می‌کند. این بحران بلافاصله در تشدید تحریمها و سخت تر شدن شرایط اقتصادی رژیم نیز بازتاب یافته و فشارها را در این زمینه نیز به نهایت خود رسانده است. گزارشی در این باره:

گزارش


یکی از برجسته‌ترین نمودهای طرد و انزوای فزایندة رژیم نامه شماری از برجسته‌ترین شخصیتهای آمریکایی شرکت کننده در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس به وزیر خارجه مایک پمپئو است. این شخصیتها شامل رودی جولیانی، کاندیدای ریاست‌جمهوری و شهردار پیشین نیویورک؛ نیوت گینگریچ، کاندیدای ریاست‌جمهوری و رئیس پیشین کنگرة آمریکا بیل ریچاردسون وزیر انرژی و سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل، کاندیدای ریاست جمهوری مایکل موکیزی، وزیر پیشین دادگستری ارتشبد جورج کیسی، ر‌ئیس پیشین ستاد ارتش امریکا و فرمانده نیروهای ائتلاف در عراق... با اشاره به توطئة تروریستی رژیم که توسط دیپلومات تروریست خود در اتریش قصد بمبگذاری در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس را داشت، دولت ایالات متحده را فرا خوانده‌اند که از رژیم ایران حسابرسی کند، اقدامات تنبیهی اتخاذ کند و وزارت اطلاعات و امنیت رژیم ایران را به‌عنوان یک سازمانی تروریستی شناسایی کند.

آنها همچنین از وزارت دادگستری آمریکا خواسته‌اند باز کردن یک پروندة تحقیق در مورد این موضوع را براساس قوانین ذیربط حول تروریسم مد نظر قرار دهد. این شخصیتهای برجستة‌ آمریکایی تصریح می‌کنند اصل قضیه این است که این حمله سازمان‌یافته بود و هستة خفته توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران فرستاده شده بود. این حمله نیازمند تأیید بالاترین سطح در رژیم ایران بوده است. رژیم ایران صادرکنندة شماره یک تروریسم حکومتی است. دولت‌های غربی باید موضع قاطعی در قبال تروریسم اتخاذ کنند

انزوای رژیم


طرد و انزوای رژیم از منطقه و غرب فراتر رفته و آفریقا را نیز فراگرفته است. ناصر بوریطه وزیر خارجه مراکش طی دیدار خود با پمپئو وزیر خارجه آمریکا در واشینگتن درباره پایان دادن به حمایت رژیم آخوندی از تروریسم گفتگو کرد. آنها در این دیدار تلاشهای مشترک برای پایان دان به حمایت رژیم ایران از تروریسم و مقابله با نفوذ شریرانه این رژیم در این منطقه را مورد گفتگو قرار دادند. وزیر خارجه مراکش در اظهارات دیگری با اشاره به نقش رژیم آخوندی در بی‌ثبات کردن کشورهای شمال آفریقا گفت: عملیات عوامل رژیم ایران بسا فراتر از تلاشهای تروریستی و نظامی است. حزب الله در شمال و غرب آفریقا عملیات کلان مالی از طرف رژیم ایران را هدایت می کند».

انزوای سیاسی بلافاصله آثار خود را در وخامت اوضاع اقتصادی رژیم که پیش از فرا رسیدن موعد ۱۴ آبان تشدید شده نمایان کرده است. خبرگزاری بلومبرگ روز گذشته گزارش داد: صادرات نفت خام ایران از ماه آوریل تا کنون ۳۵ درصد کاهش داشته است. کاهش بیش از انتظار در صادرات نفت ایران که در هفته‌های آتی بیشتر خواهد شد. بلومبرگ می‌افزاید:‌ «بنابه گفته صندوق بین‌المللی پول نفت تقریبا ۸۰ درصد درآمد ایران را تشکیل میدهد و بدینوسیله نفت را به خون‌حیاتی برای اقتصاد ایران تبدیل کرده است.

وضعیت رژیم


روزنامه فرانسوی لوموند نیز روز ۱۴سپتامبر۲۰۱۸(۲۳شهریور)، طی مطلبی باعنوان «ایران – توفان نزدیک میشود» وضعیت رو به افول رژیم در همة زمینه‌ها را بررسی کرده و از جمله می‌نویسد:‌ اکنون این رژیم هم در داخل کشور و هم در خارج کشور در موضع تدافعی قرار گرفته و به هر سو که میچرخد با مانع مواجه میشود، به طوریکه آشکارا نگران آینده خود در کوتاه مدت است. لوموند می‌افزاید:‌ «تظاهرات خیابانی شمار زیادی از شهرهای کشور را به لرزه در می اورد. «سخت سران» رژیم ، بر محور علی خامنه ای، و سپاه پاسداران که خود به یک قدرت اقتصادی و نظامی بزرگ تبدیل شده است، حسن روحانی را به حاشیه رانده اند».

گفتگو سیاسی- علیرضا معدنچی


این گزارش را دیدیم، و دیدیم که چطور در زمینه‌های مختلف شرایط برای رژیم سخت‌تر شده، در زمینة سیاسی طرد و انزوای رژیم تشدید شده و در زمینة اقتصادی خیلی روشنه و با عدد و رقم می‌شود نشان داد که چطور روز به روز وضعیت دارد وخیمتر می‌شود و به تبع آن درجة حرارت در جامعة در حال انفجار ایران دارد مداوماً بالا می‌رود، تا آنجا که یک روزنامه و ناظر خارجی، یعنی روزنامة لوموند هم تیتر مقاله‌ش در مورد ایران «طوفان نزدیک می‌شود» هست. ما موضوع امروز خودمان با علیرضا معدنچی را به همین موضوع اختصاص دادیم.

س: ما همیشه از تشدید انزوای رژیم صحبت کردیم و بحث انزوا یک بحث قدیمی است، آیا الان که از انزوا صحبت می‌کنیم، ادامة همان بحث است یا یک مدار جدید و یک تحول جدید است.

ج: در ادامة همان است، اما همان نیست و یک پوسته شکسته و اصلاً به یک مدار دیگر منتقل شده است که یک وجه آن شتابدار بودن آن است، یعنی این روند، روند انزوای رژیم و تضعیف موقعیت سیاسی رژیم چه در بعد منطقه‌یی و چه در بعد بین‌المللی با چنان شتابی به زیان رژیم تغییر می‌کند که تفاوت امروز نسبت مشهود و ملموس است. برای روشنتر شدن به وضعیت اقتصادی اشاره می‌کنم؛ البته وضعیت اقتصادی در تمام این سالها رو به بدتر شدن داشته است، اما در ماههای اخیر شاهد وضعیتی هستیم که دیگر شباهتی با یک سال پیش ندارد.

حرکت جهش‌وار

یک مرتبه در عرض چند ماه، ارزش پول کشور به یک سوم سقوط می‌کند. ما دیگر با یک پدیدة تدریجی روبرو نیستیم با یک حرکت جهش‌وار و با فروپاشی اقتصادی مواجهیم. در اقتصاد که با عدد و رقم سر و کار داریم، نشان دادن این تغییر و این که میگوییم وارد مدار جدیدی شده، آسان است؛ واقعیت این است که مشابه این وضعیت در عرصه سیاست و در عرصة اجتماعی هم هست. در عرصة سیاسی کجا سابقه داشته که یک دیپلومات تروریست رژیم حین انتقال بمب در خاک اروپا دستگیر شود؟ و این مسأله به طور بهمن‌وار همین طور تداوم داشته باشد و شاخص آن نامة همین ۲۱ شخصیت برجستة امریکایی به وزیر خارجة این کشور بود که در همین گزارش هم دیدیم.

کجا سابقه داشته که جاسوسها و تروریستهای رژیم را هم در اروپا و هم در آمریکا دستگیر کنند و حسابها و صفحات جعلی رژیم در چندین شبکه جهانی مانند فیس بوک و توییتر و آلفابت و... را ببندند؟ کجا سابقه داشته که یک تصمیم استراتژیک در رابطه با سوریه بدون حضور و اطلاع رژیم اتخاذ شود؟ آن هم با این همه پول و خونی که رژیم در سوریه صرف کرده؟ کجا سابقه داشته که کنسولگری رژیم در عراق توسط مردم شیعة آنجا به آتش کشیده شود و رژیم هم ناچار بپذیرد و درست مثل قیام ایران اقرار کند که اینها مردم به جان آمده بودند.

در جامعة ایران هم به همین ترتیب با قیام دی ماه به اعتراف خود روحانی یک مرتبه همة معادلات تغییر کرد و دیگر از فردای این قیام، نه جامعة ایران همان جامعه بود و نه مناسبات جامعه با رژیم همان مناسبات سابق بود و نه رژیم همان رژیم.

س: شما می‌گویید که این منحنی دائماً تصاعدی و رو به بالاست و در این رابطه به کنار رفتن سیاست مماشات اشاره کردید، در حالی که سیاست دولتهای خارجی تابع تغییر و تحولات جوامع آنجاست؛ ممکن است با یک انتخابات و تغییر دولت این تغییر کند و مثلاً یک دولت مماشات جو بر سر کار بیاید، آیا در آن صورت جهت این منحنی تغییر نمی‌کند و اوضاع طور دیگری نمی‌چرخد؟

ج: یکی دیگر از مشخصات این وضعیت و این تحول و حرکت جدید که گفتم، بازگشت ناپذیری آن است، دیگر هیچ چیز و در هیچ زمینه‌یی به وضعیت سابق خود برنمی‌گردد، همان طور که در عرصة اقتصادی دیگر نرخ ارز و به تبع آن، قیمت همة‌ کالاها به وضعیت قبل برنمی‌گردد و این را همه می‌دانند در عرصه سیاست و در پهنة اجتماعی هم همین طور است. شما به احتمال بازگشت سیاست مماشات اشاره کردید، بله این ممکن است اما سیاستهای خارجی هم بر اساس عناصر موجود در ایران شکل می‌گیرد و تعیین میشود.

سیاست مماشات هم بنا شده بود بر فرض یا افسانة وجود یک بخش میانه‌رو و باصطلاح مدره در رژیم این دیگر تمام شد و در رابطه با ایران هم چیزهایی مهر خورده است، از جمله این که بازی اصلاح طلب و اصولگرا مهر پایان خورد. به عنوان مثال رژیم با نمایشهای قلابی تحت عنوان انتخابات به همین سیاست مماشات سوخت می‌رساند و دیده‌ایم که سردمداران رژیم از خامنه‌ای و غیره چقدر روی همین نمایشهای انتخابات حساب می‌کردند؛ اما قیام دی ماه و استمرار آن که در مرداد ماه هم شعله کشید، همة اینها را سوزاند و فرو ریخت و در داخل کشور که نمایش انتخابات از اول رسوا و رنگ باخته بود، در خارج کشور نیز کسی پیدا نمی‌شود که روی آن حساب کند.

شاهد مثال

به عنوان شاهد مثال، به مقالة اخیر آقای جولیو ترتزی وزیر خارجة پیشین ایتالیا اشاره می‌کنم که در آن تأکید می‌کند: قدرت های غربی باید بخاطر امنیت و دموکراسی در قبال رژیم ایران متحد باشند. چرا که «ایران احتمالاً اساسی ترین چالش امنیتی و سیاست خارجی مردم اروپاست... اگرچه پذیرش این امر برای بسیاری از اروپاییان ممکن است سخت باشد اما این یکی ازپهنه های سیاست خارجی است که دولت ترامپ در مسیر درستی قرار دارد. ترتزی به مبنای ضعف و تزلزل رژیم اشاره کرده و خاطر نشان نمود:‌ «در پایان سال گذشته تظاهرات های انبوه ضد دولتی که اکثراً توسط سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان یافته بود درسراسر ایران گسترش یافت که باشرکت تمامی شهرها و شهرستان های بزرگ بود که شعارهای بی سابقه ای مانند « مرگ بردیکتاتور» سردادند.

وضعیت بد اقتصادی

با تاکید بر آنکه وضعیت بد اقتصادی مردم عادی بطورطعنه آمیزی از زمان امضای توافق اتمی ۲۰۱۵ با ۶قدرت عمده جهانی بدتر شده است تظاهرات ها هیچ جای شکی باقی نگذاشت که مردم ایران قاطعانه این حکومت مذهبی را در می کنند و در تلاش برای ایجاد دولتی منتخب می باشند...».مهمترین واقعیتی که قیام مردم ایران به ثبت داد این است که به قول خانم مریم رجوی در سخنرانی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس «امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راههایی می‌توان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی ۱۰۰۰ اشرف است؛ یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی».

جالب است که روزنامة حکومتی اعتماد (۲۴ شهریور) در مقاله‌یی با عنوان «اصلاح طلبی در برابر براندازی» این پرسش را به این صورت مطرح می‌کند: « چه مسیری برای تغییر باید در پیش گرفت؟ از منظر سیاسی پاسخ به این پرسش از دو وجه کلی صورت می‌گیرد. اول تغییراتی است مبتنی برای روش‌های اصلاح‌طلبانه، تدریجی، آرام و دوم تغییراتی دفعی که از لایه‌های پایینی جامعه می‌آید. عمدتا این نوع تغییرات با خشونت و حرکات غیرقابل پیش‌بینی و بدون برنامه همراه است. در اصطلاح سیاسی پاسخ‌ها در دو دسته کلی اصلاحات و انقلاب قرار می‌گیرد. یا شورش محسوب می‌شود که عمدتا در لایه‌های پایین اجتماعی شامل اعتراضاتی است که خیلی نتیجه بخش نیست اما به هر حال آثار خود را دارد. اتفاقاتی که در دی ماه رخ داد نوعی از شورش اجتماعی بود».

س: آیا این منحنی که شما تصویر می‌کنید، در انتها به سرنگونی می‌انجامد؟

ج: اگر منظور از منحی که من ابتدا گفتم انزوای خارجی و تحریمهای اقتصادی است، خیر اگر اینها را مجرد از مقاومت مردم ایران و قیام تصور کنیم، به تنهایی منجر به سرنگونی و تغییر رژیم نمی‌شود. البته این انزوا و این تحریمها رژیم را به حالت خفگی اقتصادی بدتر از قبل برجام می‌رساند. اما اگر منظور این است که رژیم این طوری فرو می‌پاشد و سرنگون می‌شود؛ نه این طور نیست و هیچ رژیمی با تحریمها به تنهایی سرنگون نمی‌شود. سرنگونی تنها در عهده و وظیفة مردم ایران و مقاومت سازمان یافتة آن است. می‌پرسید چگونه و چطور؟ راه حل عملی برای سرنگونی رژیم در گام اول به سازماندهی و تشکل یابی مشروط است. از این رو ما زنان و مردان ایران زمین را به ایجاد کانونهای شورشی در سراسر میهن دربند فرا می خوانیم.

من باز هم استناد می‌کنم به سخنرانی خانم مریم رجوی در ویلپنت که گفتند:‌ « واقعیت‌ها و تجربه‌ها، نشان داده که این رژیم تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح می‌شود. نه «سبز» و «مخملی». سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت می‌خواهد. صداقت و فدا می‌خواهد. سازمان و تشکیلات و جایگزین مستحکم سیاسی می‌خواهد. کانون شورشی می‌خواهد و ارتش آزادی».
لطفا به اشتراک بگذارید: