واشنگتن تایمز: ملاقات با سازمان مجاهدین خلق ایران رزمندگان آزادی ایران
واشنگتن تایمز: ملاقات با سازمان مجاهدین خلق ایران رزمندگان آزادی ایران
واشنگتن تایمز پس از بازدید خبرنگار خود از قرارگاه اشرف۳ گزارشی تهیه کرده است.
این قرارگاه محل استقرار سازمان مجاهدین خلق ایران ـ رزمندگان آزادی ایران که برای تغییر رژیم در ایران تلاش می کنند منتشر نموده است.
در این گزارش چنین میخوانیم:
با سرنگونی آخوندها در ایران سازمان مجاهدین خواهان برقراری یک دموکراسی است، آرمان آزادی، آرمانی قوی است که در تمام اشرف ۳ گسترش یافته است.
این بالاترین ارزش در ذهن همه ساکنین آنجاست، چیزی که از خود آنها بزرگتر است . بیشتر کسانی که من با آنها دیدار داشتم، عمیقاً روشنفکر و در زندگی قبلی خود موفق بودند.
آنها قادر بودند در هر کجایی در غرب زندگی کنند، اما با از خودگذشتگی به این جنبش ملحق شدند.
من سطح تحسینآمیزی از تمرکز و اراده را در آنجا دیدم.
با هر زن و مردی که مواجه میشدم دقیقاً از اینکه چرا و برای چه میرزمد و چرا زندگی خودش را برای مبارزه با این رژیم فدا کرده است، کاملاً آگاه بود.
واشنگتن تایمز اضافه میکند: عوامل اطلاعات رژیم ایران درآلبانی فعال هستند و برای تبلیعات غیر واقعی و لکهدار کردن شهرت این گروه بکار گرفته شده اند.
این سازمان در مدت زمان خیلی کوتاهی در برپایی آنچه در عراق بر جای گذاشتند به شکل فوقالعادهای خوب کار کرده است.
معاندین، سازمان مجاهدین ایران را یک سکت نامیدهاند من آنرا گروهی از افراد متعهد و با حمیّت توصیف میکنم، که زندگی خود را وقف یک آرمان کردهاند : یک ایران آزاد.
واشینگتنتایمز 19 سپتامبر۲۰۱۸ (۲۸شهریور۹۷)
دیدار با سازمان مجاهدین خلق ایران: رزمندگان آزادی ایرانی که برای تحقق تغییر رژیم ایران کوشش میکنند»
گزارش از تاد وود :
چندی قبل در یک سفر کاری به آلبانی من از کمپ سازمان مجاهدین خلق ایران دیدار کردم .....
«اشرف 3» اسمی است که مجاهدین خلق، بعد از کمپ اشرف اول در منطقه مرزی ایران و عراق مکانی که این گروه دو دهه پیش تهاجماتی را به داخل ایران انجام میداد، به این محل جدید خود داده اند....
بیرون کشیدن دولت ترامپ از برجام آنچه توافق ایران نامیده میشود، به سازمان مجاهدین خلق ایران در پیشبرد کوشش برای تغییر رژیم در ایران امید تازهای داده است.
در اثر تاثیرات تحریم های جدید در ترکیب با عواقب مدیریت فاسد این رژیم، قیامهای شهری در سراسر این کشور گسترش یافت.
سازمان مجاهدین ایران بر این عقیده است که (اکنون) یک امکان واقعی برای تحقق تغییر رژیم از داخل ایران موجود است، بدون اینکه احتیاجی به استفاده از نیروی نظامی آمریکا باشد.
با سرنگونی آخوندها، سازمان مجاهدین ایران خواهان بایجاد یک دمکراسی در ایران است .
با این دورنما بود که من بدیدار اشرف 3 در آلبانی رفتم.
مجاهدین خلق تهدید موجویت رژیم ایران
این کمپ نسبتاً بحثانگیزی است و دلیل اصلی آن رویکرد رژیم ایران نسبت به سازمان مجاهدین بهعنوان تهدید موجودیت (آن) است.
این موضوع بموجب شده که آخوندها با روشهای بیمحابا برای رودر رویی با آنچه که آنرا اپوزیسیون واقعی خودشان میدانند، حتی زمانی که در مکانی دوردست در آلبانی باشند، دست به اقدام بزنند.
نتیجه این کوششش رژیم بمبگذاری خنثیشده در ماه ژوئن گذشته در همایش ایران آزاد در پاریس شد، که طی آن یک دیپلمات (رژیم) ایران دستگیر گردید.
و همچنین اخیراً در واشینگتن دو جاسوس (رژیم) ایران که قصد هدف قرار دادن مسئولین مقاومت (ایران) در آمریکا را داشتند، دستگیر شدند.
عاملان اطلاعات (رژیم) ایران در آلبانی فعال بودهاند و اعضای سابق را بهدف تبلیعات دروغین و سعی در لکهدار کردن شهرت این گروه نزد مردم آلبانی، بکار گرفتهاند.
روی گشاده ساکنین اشرف مرا تحت تأثیر قرار داد
این کمپ بزرگ در مراحل سازندگی میباشد.
این گروه در مدتزمان خیلی کمی که در اینجا بوده بهنحو عجیبی در برپایی آنچه در عراق بر جای گذاشتند، خوب کار کرده است.
در اینجا هر چیزی را که از یک شهر کوچک انتظار داشته باشید، وجود دارد، از اماکن برای سکونت افراد تا مجتمعات غذایی و سالن اجتماعات و مجموعههای اداری.
بزودی من به مسئولین این سازمان در آلبانی معرفی شدم و برای ایجاد آشنایی دور یک میز در یکی از ساختمانهای جدید نشستیم.
آنچه مرا در آغاز تحت تأثیر قرار داد، روی گشادهیی بود که با آن مواجه شدم.
کوششهای گوناگونی در مقالات مغرضانه ژورنالیستی بعمل آمده، از جمله به پرواز در آوردن یک پهباد توسط یک گروه خبری متخاصم، که یه احتمال بسیار زیاد بوسیله طرف دیگری تأمین مالی شده، همان طرفی که مایل نیست سازمان مجاهدین خلق به هدف خود برسد.
در حالیکه نفرات کمپ میدانستند که من متعهد شده ام آزادانه و با ذهن باز کار کنم، اما مشتاقانه از من استقبال کردند.
من سؤالات بسیاری را در دو روز اقامتم از آنها پرسیدم.
به تمامی این سئوالات بهطور دقیقی جواب داده شد، و برخاً از اعضای دیگری هم خواسته میشد که با جزئیات زیادتر و کاملتری به موضوعات جواب بدهند.
آزادی عمل کامل در کمپ اشرف
در این مجموعه مرا از دیدن و یا درخواست هیچچیزی مانع نشدند.
در مورد زندگی در این کمپ سؤال کردم، در مورد کسانی که این کمپ را ترک کردهاند، حتی در مورد مشارکت ادعایی سازمان مجاهدین در گروگانگیری (در) ایران در چند دهه قبل.
به کلیه سئوالات بهطور کامل جواب داده شد.
عملاً به من امکان یک تور کامل در این کمپ داده شد.
تأسیسات (این کمپ) بسیار براه است اگر چه که هنوز تکمیل نشده است.
با توجه به اینکه کودکان مجاهدین، از عراق بیرون آورده شدند و به اروپا و آمریکا برده شدند، اعضای قدیمی آن اکثراً مسن هستند؛ با این حال من تعداد زیادی از نسل جدید سازمان مجاهدین از زن و مرد را دیدم که برخی از آنها جزو همان گروه از کودکانی بودند که از عراق خارج شدند، و تنها بعدها در طول زندگیشان در خارج به سازمان مجاهدین پیوستند.
بسیاری از آنها جا پای منسوبین خود گذاشتند تا مبارزة آنها را علیه این رژیم برپا نگه دارند.
در این تور مسافرتی من با تأسیسات آشپزی قوی که در آنجا برقرار شده، روبرو شدم.
همچنین تأسیسات امداد پزشکی آنجا را دیدم، که میزان قابل توجهی از تجهیزات پزشکی و پرسنلی را در اختیار دارد که با امکانات محدود، بیشترین خدمات پزشکی را ارائه میکنند.
بسیاری از بیماران در مراحل مختلف معالجات پزشکی بودند و من اتاق به اتاق آنها را دیدم.
دیدار با ۵۰تن در کمپ اشرف
همچنین به من این فرصت داده شد تا با حدود ۵۰ نفر از اعضا از سطوح مختلف این جنبش مصاحبه کنم. (شامل) برخی اعضای اولیه و نیز جوانترینها که هر کدام از آنها داستان منحصر به فرد خود را دربارة دلیل پیوستنشان (به این جنبش) را تعریف کردند.
عزیزان بسیاری از آنها توسط رژیم ایران در معرض خشونت قرار گرفته بودند.
بسیاری هم، اعضای خانوادةشان اعدام شده بودند.
بسیاری هم یک زندگی مرفه در ایران را برجا گذاشته، و اکنون خود را وقف تحقق تغییر رژیم برای نسلهای آینده کردهاند.
بسیاری از دشمنان، سازمان مجاهدین را یک سکت خواندهاند. اما من آنرا گروهی از افراد متعهد و با حمیت توصیف می کنم، که زندگی خود را وقف یک آرمان کردهاند: یک ایران آزاد. همه و همة آنها در مورد خلقشان صحبت میکردند و اینکه چگونه خواهان یک زندگی بهتر برای مردم ایران هستند.
این مشخصاً در بین مردان و زنان جوانی که با آنها روبرو شدم محسوس بود، که بسیاری از آنها، آثار زخمها و جراحات زمان حملات در اشرف و یا حتی در ایران را با خود داشتند.
خیلی از آنها احساسی عمیق از شهادتها و درد و رنج ناشی ازدیدن قتل و تهاجم و فریب و شکنجه رژیم را داشتند.
اصل بنیادین برای آنها این است که نگذارند نسلهای آیندة ایران از همین تجارب وحشتناک عبور کنند.
آرمان آزادی، آرمانی قوی است که در کل اشرف ۳ گسترش یافته است.
این برترین (ارزش) در ذهن همه (آنها) است. چیزی است که از خود آنها بزرگترست.
از خودگذشتگی ساکنان کمپ اشرف
بیشتر کسانی که من با آنها مواجه شدم عمیقاً روشنفکر و در زندگی قبلی خود موفق بودند.
آنها میتوانستند هر کجایی در غرب زندگی کنند، اما با از خودگذشتگی اینرا انتخاب کردند که به این جنبش بپیوندند.
اعضای جوانتر چیزی جز این رژیم را نمیشناسند و مصمم هستند که به هر قیمت آنرا نابود کنند.
من سطح تحسینآمیزی از تمرکز و اراده را در آنها دیدم. تمامی اعضا این گروه کاری برای انجامدادن داشتند و مشخصاً برای به سرانجام رساندن آن متمرکز بودند.
با هر زن و مردی که صحبت کردم دقیقاً آگاه بود که به چه دلیل و برای چی میجنگد و چرا اینهمه از زندگی خودش را برای مبارزه با این رژیم فدا کرده است.
برای آلبانی هیچگونه جای ترسی از این گروه وجود ندارد. من هیچ سلاح یا آموزش نظامی ندیدم. ....
در واقع این سازمان مجاهدین خلق است که باید نسبت به خشونت نگران باشد. به تجربه این رژیم نشان داده است که برای سر به نیست کردن آنها، از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد.
مزدوران وزارت اطلاعات (رژیم) ایران در آلبانی فعالند. آنها کسانی هستند که مردم آلبانی باید از آن بترسند، نه کسانی که در این کمپ زندگی میکنند.
دروغپردازی عمدی وسیعی در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شده است.
امیدوارم با تحریر تجربة شخصی خودم از ارتباطات با مقاومت ایران، با بیشتر آنها مواجه شده باشم. این نخستین گزارش از بین بسیاری (گزارشهای دیگر) در این مورد است.