خامنه‌ای، اعتراف معکوس به بن‌بست

گزارش و گفتگو با خسرو شکرالهی


دیروز خامنه‌ای سران سه قوة‌ نظام را که جدیداً به انها «شورای عالی هماهنگی اقتصادی» گفته می‌شود نزد خود فراخواند و با آنها بحران اقتصادی موجود را مورد بحث و بررسی قرار داد. اما از این جلسه که به مدت دو ساعت و نیم طول کشید، تنها یک خبر کوتاه یک شکل در رسانه‌های حکومتی منتشر شد. گزارشی در این باره:

شبکه‌های رادیو تلویزیونی رژیم هیچ تصویری از نشست خامنه‌ای و سران سه قوه نشان ندادند و در متن واحدی که توسط سایر رسانه‌های حکومتی هم تکرار شد. خبر آن را بازگو کردند.

«جلسة سران قوای سه‌گانه با موضوع مسائل اقتصادی دیشب به مدت دو ساعت و نیم با شرکت رهبر معظم انقلاب اسلامی در این جلسه با تقدیر از اهتمام رؤسای قوا و اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی برای مشارکت فعال در جلسات و مباحث، وظیفه اصلی این شورا را تصمیم گیری های کلان و راهگشا در عرصه اقتصاد خواندند و تأکید کردند: حل مشکلات اقتصاد کشور و تأمین نیازهای عمومی مردم، نیازمند کار جهادی و تلاش فوق العاده است زیرا این مشکلات به ویژه مشکل گرانی و کاهش قدرت خرید، معیشت بخش زیادی از مردم بویژه طبقات ضعیف را دچار تنگنا کرده

خامنه‌ای در همین جلسه، سران سه قوه به‌ویژه دولت را به استفاده از نظرات و راه‌حل‌های اقتصاددانان دلسوز و فعالان بخش خصوصی فراخواند» و

در این جلسه، خامنه‌ای با اشاره تلویحی به تضاد و جنگ قدرت در رأس نظام، « لزوم هم افزایی هر سه قوه و دستگاههای مختلف کشور» مورد تأکید قرار داد و بار دیگر تکرار کرد: «هیچ بن بست و مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد».

خامنه‌ای افزود:‌ « شرایط کنونی کشور موجب شده است نخبگان و فعالان دلسوز احساس مسئولیت مضاعف کنند و ظرفیت ها و داشته های علمی و تجربی خود را به مسئولان عرضه کنند».

اما نخبگان و فعالان دلسوز مورد اشارة خامنه‌ای این روزها حتی در تلویزیون حکومتی هم هیچ حرف جدی جز بن‌بست و فروپاشی نظام در همة زمینه‌ها ندارند.

 

میز گرد امشب با همراهی و همنشینی دکتر حسین کچوئیان عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و همچنین مهندس عباس عبدی پژوهشگر اجتماعی و نویسنده مقاله فروپاشی اجتماعی، ابعاد و احتمالات است.

فروپاشی واژه یی است که در سال گذشته گاه و بیگاه بر زبان شماری از کنشگران سیاسی و رسانه یی رانده شد و شاید بتوان گفت مفهوم فروپاشی یکی از پر (نامفهوم - 0750) ترین و واکنش برانگیزترین واژگانی بود که در این بازه زمانی در فضای سیاسی کشور به گوش رسید.

من یک اصراری دارم که گفتگو وارد ارزیابی مصداقها نشه چون ما غرض اصلی مون بررسی مفهوم فروپاشی اجتماعی است که ببینیم آیا بر لبة فروپاشی اجتماعی ایستاده ایم یا خیر؟ 2111

 آیا حضرتعالی با این تفسیر از معنای فروپاشی اجتماعی همراه هستید شما هم ایران را در لبه فروپاشی اجتماعی ‌بینید که ایستاده یا خیر ؟ 2121

عباس عبدی از مهره‌های باند اصلاح طلب – تلویزیون رژیم 19مهر 97


« فکر نمیکنم تو هیچ جای دنیا یک دولتی اقتصادش سر کار باشد که طی ۸ سال ۸۴ تا 92 فقط ۷۰۰ هزار شغل درست کرده باشد طبق آمارهای رسمی همان دولت و الان رو با سال ۵۶ که مقایسه می‌کنیم رشد اقتصادی ما رشد سرانه ما کمتر از ۲ درصد در کل این چهل سال بوده و این وضعیتی که داریم میبینیم نهاد اقتصاد اوضاع هم که الان پیش آمده واویلا ولی مسئله اصلی نهاد دولت است نهاد دولت سه قسمت آن را من در نظر میگیرم یکی مجلس دستگاه قضایی و دولت به منزله هیئت دولت و قوه مجریه.». 1900

شما نگاه کنید قوه مجریه تبدیل شده به چی ماشین قیمت گذاری اصلا تمام وقتشان دارد صرف این میشود که قیمت بگذارند اصلاً کجای دنیا این کار رانجام می دهند اصلی ترین مسائل شون نمی‌توانند بپردازند دستگاه قضایی شما در سال ۶۰ ، 61ما فوقش یک میلیون و ۶۰۰ هزار پرونده داشتیم الان خودشان می‌گویند ۱۵ یا ۱۶ میلیون و بعد وضعیت فضایی که در مورد اینها هست و حسی که مردم از عدالت تو این دستگاه دارند حالا بروید سنجش کنید هرچی مردم گفتند من قبول دارم بعد شما می آید دستگاه قانونگذاری

من فکر نمی‌کنم فشل تر از این دستگاه قانونگذاری ما داشته باشیم قانونی که خودشان می گذارندخودشان اجرا نمی کنند. اما شاید خوب بگید چی فقط امنیت، امنیت مهمترین کارکردی است که دولت تو ایران داره آنرا فعلا انجام میده که اون هم می‌خواهم بگویم که دچار یک اختلالات جدی خواهد شد 

نه به این سوال من پاسخ بدهید یعنی هیچ نهادی از کج کارکردی در امان نمانده ؟

عبدی: نخیر هیچ کدام بدون استثنا

پس این یعنی اینکه ما در روند فروپاشی نیستیم بلکه ما فرو پاشیده شده ایم».

در حالی که جمعبندی مجری تلویزیون حکومتی این است که نظام نه در لبة پرتگاه فروپاشی بلکه فروپاشی شده است، در یک برنامة تلویزیونی دیگر، مجری تلویزیون با سرگشتگی سؤالی را مطرح می‌کند که شاید به فهم این وضعیت فرو پاشیده کمک کند:

تلویزیون رژیم 18مهر 97


آقای دکتر این سوالی که مطرح میکنند مردم بالاخره اگر شما میگوئید که این برجام خسارت داشته الان باز اف ای تی اف که میگوئیم موضوع برنامه مون البته نبود این موضوع ولی نقش رهبری چیه؟ چرا رهبری اجازه میده؟ چرا جلویش را نمیگیره رهبری؟ شبه‌یی هست که همیشه مطرحه»

گفتگوی سیاسی


این گزارش رو شنیدیم حرفها و ادعاهای خامنه‌ای با سران قوای نظام و متقابلاً حرفهای کارشناسان و نخبگان نظام که خامنه‌ای به اونها اشاره کرد، که توسط تلویزیون خود رژیم پخش شده. ما در گفتگوی امروز با خسرو شکراللهی به همین موضوع می‌پردازیم.

 

س: البته دستگاه تبلیغاتی رژیم خبر خیلی خلاصه‌یی از این دیدار دیروز پخش کرد. ولی در همین اندازه‌یی که از حرفهای خامنه‌ای پخش شد، مهمترین نکاتش چی بود؟

ج: البته همان طور که شما هم اشاره کردید، مشروح صحبتهای خامنه‌ای پخش نشده و لابد قابل پخش نبوده، اما در همین خبر خلاصه و مقدار اندکی که پخش شده و لابد خیلی هم رقیق شده، به نظرم ۳نکته در حرفهای خامنه‌ای مهمتر بودند:

  • یکی این که گفت برای حل مشکل نظام بانکی، نقدینگی، اشتغال و تورم تصمیم‌های جدی بگیرید. پس معلوم می‌شه که از این بابت خیلی احساس نگرانی و وحشت می‌کنه.

  • دوم این که گفت از نظرات و راه‌حل‌های اقتصاددانان استفاده کامل کنید. که می‌خواد بگه که این مشکلات راه حل اقتصادی دارد و نه آن طور که اخیراً در درون رژیم هم حتی زمزمه‌هاش خیلی آشکار و بلند شده، ریشة مشکلات ساختار قدرت هست.

  • سوم این که گفت هیچ بن‌بستی و مشکل غیرقابل حلی وجود ندارد و ما می‌توانیم مشکلات را حل کنیم.


 

س: مگه خود خامنه‌ای قبلاً چند بار نگفته بود که مشکلات ناشی از جنگ روانی و تبلیغات دشمنه؟ پس چرا این بار از «مشکلات جاری اقتصاد کشور و تأمین نیازهای عمومی مردم» و از «کاهش قدرت خرید، از این که «معیشت بخش زیادی از مردم بویژه طبقات ضعیف را دچار تنگنا» شده صحبت می‌کرد و میگفت: «حل اینها نیازمند کار جهادی و تلاش فوق‌العاده است؟».

ج: چرا متناقض است و از این تناقضات در همین حرفهای دیروز زیاد بود. بله هم خامنه‌ای و هم روحانی می‌گفتند، مشکلی نیست، این دشمنان هستند که مشکلات ریز رو گنده و عمده می‌کنند، جنگ روانیه و... اما عرصة اقتصاد که با واقعیتهای سرسخت مادی سر و کار دارد، میدان این جور دجالگریها و وارونه‌گوییها نیست. هزاری هم که روحانی بیاید آمار و ارقام دروغ و ساختگی از رشد و پیشرفت و اشتغال سر هم کند. هزاری هم که خامنه‌ای بیاید و از پیشرفت دم بزند و بگوید اینها القائات دشمن است، در مردمی که واقعیتها را روزانه با پوست و گوشت لمس می‌کنند و فشار اقتصادی استخوانهایشان را خرد کرده، تنها و تنها خشم و کینه تولید می‌کند و بنزین بر آتش آنهاست. پس ناچارند که به این بحرانها و وضعیت انفجاری با کلمات خفیفی مثل مشکلات اعتراف کنند. ناچارند که در حرف برای طبقات ضعیف اشک تمساح بریزند. ولی واقعیت این است که مطلقاً هیچ راه حلی برای آن ندارند و وضعیت روز به روز و حتی ساعت به ساعت وخیمتر می‌شود.

تناقض هم تنها در مسائل اقتصادی نیست. ببینید همین قضیةFATF تناقضی که خامنه‌ای به دلیل ضعف مفرطش قادر نیست آن را یکسویه حل کند، چه به روز رژیم آورده تا آنجا که طرفین از زدن مارک خیانت به همدیگر و تهدید حذف فیزیکی هم ابایی ندارند. همین امروز علم الهدی گماشتة خامنه‌ای در مشهد، اعضای مجلس ارتجاع را که لایحة CFT را تصویب کرده‌اند مورد حمله قرار داد و گفت شما برای دشمن «جاده سازی کرده‌اید و راه باز کرده‌اید به طرف براندازی ما» و این حرفها را به استناد حرفهای خامنه‌ای می‌زد که گویا صراحتاً با آن مخالفت کرده است. و این تازه بعد از آن است که لاریجانی با خواندن نامة خامنه‌ای در جواب استفسار خودش را در مجلس خواند و بعد از آن بود که لایحه تصویب شد. اما باز هم 120نفر به آن رأی مخالف دادند و جالب است که امروز علم‌الهدی به همان نامه هم در اثبات حرف خودش استناد می‌کرد. پس می‌بینید که ریشة بحران، صرف نظر از ماهیت رژیم و این که یک رژیم تاریخ گذشته است... خود خامنه‌ای است و این تضاد تا آنجا بارز است که همان طورکه در همین گزارش هم شنیدیم، مجری تلویزیون رژیم می‌گفت اگر FATF چنین و چنان است، چرا رهبری جلویش را نمی‌گیرد؟! و می‌گفت این شبهه شده برای مردم!

من این را به عنوان یک نمونة دم دستی ذکر کردم و واقعاً اگر قرار باشد تناقضات این رژیم شتر گربه را شماره کنیم، بی‌اغراق از هزار بیشتر است. ولی در بنیاد این تناقض از یک تناقض بنیادی ناشی می‌شود، تناقض این رژیم قرون وسطایی با جامعة ایران با این سطح مشخص از رشد نیروهای اجتماعی، جامعه‌یی که دو انقلاب بزرگ انقلاب مشروطه و انقلاب ضدسلطنتی را پشت سر گذاشته است.

 

س: خامنه‌ای قبلاً می‌گفت راه حل مسائل اقتصادی، اقتصاد مقاومتیه، اما دیروز گفت که حل مشکلات اقتصادی باید از نظرات اقتصاددانها استفاده کرد؛ آیا اینها با هم تناقض نداره؟

ج: چنان که عرض کردم، اگر قرار باشد تناقضات رژیم را که در همین صحبتهای دیروز خامنه‌ای گوشه‌یی از آن نمایان بود، تشریح کنیم، زمان محدود این گفتگو کفاف نمی‌دهد. اولاً اقتصاد مقاومتی یاوه‌یی بود که الان خود خامنه‌ای هم ترجیح می‌دهد حرفی از آن نزند، چون با این افتضاحی که ایجاد شده، مطرح کردن اقتصاد مقاومتی تف سر بالاست. اما خامنه‌ای این تناقض را به جان می‌خرد تا روی یک واقعیت بزرگتر را بپوشاند و آن هم این است که بحران اقتصادی و فروپاشی اقتصادی کنونی، راه حل اقتصادی ندارد. راه حل آن سیاسی است، چرا که ریشه‌اش هم سیاسی است و همة بحرانها به حاکمیت دیکتاتوری سیاه و استبداد قرون وسطایی ولایت فقیه برمی‌گردد. امروز این حرف را که مجاهدین و مقاومت ایران از روز اول می‌گفت، کارشناسان و حتی بعضی مهره‌های داخل رژیم به طور پوشیده‌تری تحت عنتاوینی مانند لزوم اصلاح و تغییر ساختار معیوب قدرت مطرح می‌کنند یا می‌گویند اگر برندگان جوایز نوبل اقتصادی هم جمع شوند یا اگر آدام اسمیت و کینز هم بیایند، یا اگر از آسمان طلا هم ببارد، مشکلات اقتصادی ما حل نمی‌شود.

 

س: خامنه‌ای دیروز دوباره تکرار کرد که بن‌بستی در کشور نداریم؛ چرا این رو همش تکرار می‌کنه؟

ج: این چندمین بار است که تکرار می‌کند بن‌بست نداریم، بحران نداریم. روز 12مهر هم در اجتماع بسیجیها در ورزشگاه آزادی گفت: «جمهوری اسلامی معایبی دارد، اما «عیب واقعی بن‌بست است که بحمدالله نداریم. ما بن‌بست نداریم.» و بعد هم گفت که حرفهایش «رجزخوانی و شعار محض نیست».

خب خیلی روشن است که این بیان معکوس اعتراف به این است که رژیم تماماً در بن‌بست است و این حرفها هم تماما شعار و رجزخوانی پوچ است؛ وگرنه کدام رهبر یک رژیم و یک دولت نه حتی مقتدر، دولتی که وضعیت عادی دارد سراغ دارید که هی بیاید قسم و آیه بخورد که در بن‌بست نیستیم.

جالب است که اصلاح طلبان درون رژیم تا چندی پیش عموماً حرفشان این بود که فرمان رژیم را بدهید دست ما تا ما درست کنیم و رژیم را نجات بدهیم؛ اما الان اگر دقت کرده باشید آنها هم کم‌کم از این ادعا کوتاه آمده‌اند. از جمله چندی پیش محمود موسوی از دیپلوماتهای سابق رژیم از باند اصلاح طلب و برادر میرحسین موسوی در مصاحبه‌یی درباره اصلاح‌طلبان درون نظام گفت «آنها توانایی کاری بیشتر از آنچه در دو دهه اخیر انجام شده ندارند و "دیگر توی ماشین اصلاح‌طلبان نمی‌شود نشست».

اینها همه بیان یک واقعیت است که ناچار به زبان آدمهای مختلف همین رژیم جاری می‌شود و آن هم ضرورت و حتمیت انقلاب و سرنگونی انقلابی این رزیم است و حرفهای دیروز خامنه‌ای هم اثبات همین واقعیت بود.

 

 

 
لطفا به اشتراک بگذارید: