سالروز شهادت دکتر حسین فاطمی یار وفادار دکتر محمد مصدق، الگوی وفا و ایستادگی

الگوی درخشان وفا و ایستادگی  دکتر حسین فاطمی از سخنان برادر ۳۰خرداد۷۵


لحظاتی قبل از اعدام, آموزگارِ وفا و پایداری دکتر حسین فاطمی سردار بزرگ نضهت ملی ایران , خطاب به فرماندار نظامی ودادستانِ نظامی گفت که یقین کنید که سربازان مجاهد نهضت , همچنان مبارزه را ادامه خواهند داد وخوشا که تاریخ ایران زمین اینچنین به عهد سردارانش ازستار و باقر تا کوچک خان و پسیان, ومدرس و مصدق و فاطمی ها, وفا کرد و با عبور از حنیف نژادهاو جزنیها و پاک نژادها, برای رویارویی با مهیب ترین نیروی ارتجاعی دوران آماده شدند .

همراهان و همکاران سابقش او را به بی صداقتی یا جاسوسی اینتلیجنت سرویس متهم کردند. آخوندها اقدام به ترور او کردند. چرچیل طی نامة محرمانه یی به شاه نوشت: برای او بهترین جواب اعدام است. شاه گفت: او هنوز پیدا نشده، وقتی دستگیر شود اعدام خواهد شد. سر دنیس رایت، سفیر انگلیس به تیمور بختیار گفت: در نخستین فرصت مشتی به دهان او بکوب تا بداند هیبت امپراطوری بازی کردنی نیست.

۱۸آبان ۱۳۵۸، سردار شهید خلق موسی خیابانی، طی یک سخنرانی بر مزارش، او را تک ستارة درخشان آسمان انقلاب ایران در دوران نهضت ملی توصیف کرد.

دکتر حسین فاطمی، جوانترین وزیر خارجة تاریخ ایران. دستیار و معاون پارلمانی دکتر محمد مصدق.


مصاحبه رادیویی دکتر فاطمی - ۱۳۳۰

این جا تهران است، شنوندگان ارجمند، در برنامة مصاحبه امشب همانطور که قبلا اطلاع داده شد، جناب آقای دکتر حسین فاطمی معاون پارلمانی نخست وزیر شرکت می کند. اینک با تشکر از ایشان مصاحبه را شروع می کنیم:

ببخشید جناب آقای دکتر فاطمی ممکن است بفرمایید تأثیر مطبوعات درمبارزة ملی شدن صنعت نفت تا چه حد بوده است؟

صدای فاطمی: از من خواسته اند که نقش مؤثر ونافذ مطبوعات را در کار ملی شدن نفت تشریح کنم. و توضیح دهم که قلمهای رشید و شجاع و وطن پرست در این مبارزة مقدس تا چه حد سهیم و شریک بوده اند.

حسین فاطمی در روز عاشورای ۱۲۹۶شمسی درشهر نائین به دنیا آمد. درسال ۱۳۱۶پس از پایان تحصیلات دبیرستانی به تهران رفت. از همان نخستین روزهای ورود به تهران سردبیر و مدیر داخلی روزنامة ستاره شد. بعد از سقوط دیکتاتوری ۲۰سالة رضاشاه، سردبیری روزنامة باختر را عهده دار گردید. فاطمی در تابستان ۱۳۲۴برای گذراندن دورة دکترا روانة پاریس شد. شهریور ۱۳۲۷به ایران برگشت. در۲۰اردیبهشت ۱۳۳۰ معاونت سیاسی و پارلمانی مصدق را به عهده گرفت. ۲۶بهمن سال۱۳۳۰ بر مزارمحمد مسعود، روزنامه نگار شهید، مورد سوءقصد عامل آخوندها قرار گرفت. شب کودتای۲۵مرداد ۱۳۳۲، بازداشت و فردای همان روز باشکست کودتا آزاد شد و بلافاصله کاخهای شاه را که گریخته بود مهر و موم کرد. وی پس از کودتای ۲۸مرداد۳۲ مخفی شد.

کلام دکتر فاطمی 16خرداد1321 خطاب به دولت وقت:

ما روزهای اول مبارزه را طی می کنیم. زحمت و مرارت بسیار در پیش داریم. ولی بدون تردید سرانجام موفقیت با ماست. ۲۲خرداد ۱۳۲۱یعنی نزدیک به یک سال پس از سقوط رضا شاه نوشت:


دزدها هنوز هم مال مردم را می برند. اما همان جا بلافاصله اضافه کرد: ما تا دقیقة آّخر مبارزه می کنیم.


فاطمی که مشروطیت را برباد رفته می دید، روز ۱۵مرداد ۱۳۲۸در روزنامة باختر نوشت: «معنی ۴۰سال مشروطیت این بود که ما درخانة خودمان جرأت نفس کشیدن نداریم و هر وقت صدایی بلند کنیم، با تخماق حکومت مغزمان متلاشی می شود!»

او در سرمقالة ۲۶مرداد ۱۳۲۸ روزنامة باختر نوشت: «طبقة زمامدار ایران از قلم پاک که ... جیره خوار او نمی شود، وحشت دارد.... دراین قبرستان کسی حق زندگی دارد که با کفن دزدها شریک باشد، استخوان مرده ها را بسوزاند .... و با لاشخورها دمخور بشود.

رسوایی انتخابات تقلبی دورة شانزدهم مجلس بلافاصله مهر تأییدی شد بر آن چه که فاطمی فریاد می کرد و می نوشت، او در روز ۱۲مهر ۱۳۲۸ نوشت: این انتخابات رسوا مردم را به ستوه آورده است.

دکتر فاطمی پس از آزادی نوشت: هنوز ایران آن قبرستانی نیست که شرکت نفت آرزو می کند.

روز ۳۰آذر در سرمقالة باختر امروز نوشت: به این شغالهایی که در سوراخهای بهارستان پنهان شده اند، بگویید آن آزادی عمل که لیست انتختابات ایران را دکتر اقبال به امضای کلنل ویلر مستشار سفارت انگلستان برساند، برای همیشه در ایران مرد.

و هفدهم دیماه ۱۳۲۹ نوشت: غلامان اجنبی گمان کردید با سرنوشت یک مملکت می شود شوخی کرد؟ وروز ۲۹دیماه همان سال در سرمقالة بسیار تندی نوشت: آقای سفیر انگلستان... به دنیا نشان خواهیم داد که ملت ایران در مبارزة مرگ و زندگی خویش، با کسی شوخی نمی کند.

روزبیست ویکم مهر دکتر فاطمی کودتایی را که توسط میدلتون، کادار سفارت انگلستان، سرلشگر زاهدی، سید ضیاءالدین طباطبایی، اسدالله علم، سرلشگر حجازی، سرتیپ آریانا و با همکاری دکتر مظفر بقایی ضد دولت مصدق در حال شکل گیری بود افشا کرد. ۹روزبعد دکترفاطمی قطع رابطة سیاسی ایران وانگلستان را اعلام کرد.

در این زمان دربار و دولتهای استعماری و ارتجاع داخلی، تماما دست در دست یکدیگر، به دشمنی با نهضت ملی و رهبران صدیق آن به ویژه فاطمی بر خاسته بودند و سرانجام روز ۲۶بهمن ۱۳۳۰ ماشة اسلحه یی را که عوامل سید ضیاءالدین طباطبایی تهیه کرده بودند، آخوندها چکاندند. جنایت بر مزار محمد مسعود اتفاق افتاد که او نیز توسط فرصت طلبان خائن ترور شده بود. آن شلیک اگر چه دکتر فاطمی را نکشت، اما ناقوس شروع جنگی بود که تا تابستان سال بعد بی امان ادامه یافت و با اوج خود رسید. آن شلیک اعلام شروع فصل کودتاهای پی در پی بر ضد تنها حکومت ملی تاریخ ایران بود. شب کودتای ۲۵مرداد ۱۳۳۲ دکتر فاطمی و دو تن دیگر از اعضای دولت مصدق توسط گارد شاه دستگیر شدند. با بازداشت سرهنگ نصیری، رئیس گارد سلطنتی توطئة کودتای ۲۵مرداد، خنثی شد و شاه به بغداد گریخت. روز ۲۵مرداد، فاطمی کاخهای شاه را مهر و موم کرد و به سفیر ایران در بغداد تلگرامی برای بازداشت شاه فرستاد و عصر همان روز ۲۵مرداد، در میتینگی درمیدان بهارستان دکتر فاطمی خواستار لغو نظام سلطنتی شد. در سرمقالة باختر امروز ۲۵مرداد نوشت: بی اعتنایی به سرنوشت میلیونها مردم، تا همین جا کافی است، سرمقالة فردا تندتر بود: شاه سردستة خیانتکاران. اما درست در هنگامة نبرد و در اوج مبارزات نهضت ملی ایران، یاران سست عنصر و مدعیان بی عمل، فرو نشستند و سرانجام ارتجاع و استعمار و دربار فاسد، موفق به اجرای کودتای شوم خود شدند. دکتر فاطمی پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲مخفی و در اواخر زمستان همان سال دستگیر شد. فاطمی روز دستگیری و حین جابه جایی به زندان، مورد تهاجم سازمانیافتة اوباش دولتی قرار گرفت و به شدت زخمی شد. اما فاطمی آن چنان محبوب بود که شاه خائن حتی در زندان و آخرین لحظات هم امید داشت او را بخرد. یکی از همبندان دکتر فاطمی نقل کرده: فرستادة مخصوص شاه، تیمور بختیار که حامل پیام شاه بود، شکست خورده از سلول فاطمی بیرون آمد و سرانجام سحرگاه روز چهارشنبه ۱۹آبان ۱۳۳۳ دو مزدور سرسپردة شاه جنایتکار، سرتیپ آزموده،دادستان ارتش و تیمور بختیار، فرماندار نظامی، برای اجرای مراسم اعدام به سلول دکتر فاطمی در زندان لشگر ۲زرهی رفتند. دکتر فاطمی درآخرین صحبتهایش گفت: من می میرم که نسل جوان ایران از مرگ من درس عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند. سرانجام دکتر فاطمی با ۸گلولة صربی در خون داغش پرپر شد. اورا بنا به وصیتش در مزار شهیدان ۳۰تیر۱۳۳۱ در ابن بابویه به خاک سپردند. کلام آخرینش این بود: مرگ بر دوقسم است. مرگی در رختخواب ناز ومرگی درراه شرف و افتخار. من خدای را شکر می کنم که در راه مبارزه با فساد شهید می شوم. امیدوارم سربازان مجاهد نهضت هم چنان مبارزه را ادامه دهند

دکتر حسین فاطمی، شهید راه وطن، یار وفادار دکتر مصدق، مدافع حقوق ملت ایران
لطفا به اشتراک بگذارید: