یا یک نه بزرگ یا یک بله بزرگ! – ۲۶آذر۱۳۹۷

یا یک نه بزرگ یا یک بله بزرگ! – ۲۶آذر۱۳۹۷

گزارش و گفتگو با خسرو شکرالهی

هم‌میهنان عزیز، دوستان و بینندگان گرامی سیمای آزادی، از طرف خودم و همکارانم بهترین سلامها و درودها رو تقدیم شما می‌کنم. خوشحالم که در برنامة امروز تیک تاک در خدمت شما هستم. موضوعی که امروز اون رو مورد بررسی و بحث قرار می‌دیم، جدی‌تر شدن بحث دو راهی استراتژیکی است که رژیم بر سر آن قرار گرفته و هر چه می‌گذرد، حرفهای موافقان و مخالفان در مورد این دو راهی استراتژیک و سرانجام هر یک از این دو راه، سر راست‌تر و صریح‌تر شده و چرا به آن تن نمی‌دهند. گزارشی در این باره:

گزارش


جهانگیری معاون اول روحانی روز گذشته طی یک سخنرانی در یکی از همایشهای معمول در رژیم، برخلاف ادعاهای روحانی که تحریمها هیچ اثری نداشته و نخواهد داشت، اعتراف کرد: «در شرایطی هستیم که به دلیل تحریم‌های ظالمانة دولت آمریکا بخش‌هایی از کشور با مشکلاتی مواجه شده‌اند، البته هدف و برنامه تحریم‌کننده، ناکارآمدکردن بنگاه‌های اقتصادی، فروپاشی اقتصاد کشور و مواجهه زندگی مردم با مشکلات جدی به گونه‌ای که به اعتقاد خودشان مردم دست به اعتراض علیه حکومت بزنند، است».

جهانگیری به این ترتیب اعتراف کرد که هراس اصلی رژیم بخصوص از نتایج شرایط اقتصادی و اعتراضات اجتماعی و نهایتاً قیام است. این وحشت مشترک همة باندها و دستجات رژیم است، اما این وحشت مشترک، نه عامل وحدت بلکه موجب صف‌آرایی دو جبهه در رژیم در مقابل هم شده است. جبهه‌یی که تنها راه نجات را راه آمدن با غرب و جامعة جهانی و بخصوص تن دادن به شروط اروپا از جمله تصویب لوایح مربوط به FATF می‌دانند و جبهة دیگری که معتقدند تن دادن به این شروط نفی موجودیت نظام است و راه نجات را ادامة وضع موجود و سیاست دفع‌الوقت می‌دانند.

از آن سو حاج بابایی از اعضای مجلس ارتجاع می‌گوید: «برای ما حضور در توافقی چون برجام کفایت می کرد تا بدانیم که آمریکا با رویه فعلی هیچ وقت قابل اعتماده نبوده و نخواهد بود از این رو مذاکره، سازش و‌ اتخاذ هر رویکرد دیگری با این کشور اشتباه محض است و با راهبردهای ایران سازگاری ندارد و‌ نخواهد داشت... همانطور که برجام نتونست حلال مشکلات کشور شود، FATF هم نمی تواند حلال مشکلات جامعه باشد».

اما در جبهة دیگر یکی از کارشناسان رژیم به نام امیرعلی ابوالفتح، سیاست ادامة وضع موجود را ناممکن دانسته و در گفتگویی با سایت حکومتی خبرآنلاین می‌گوید: «آمریکایی‌ها می‌خواهند این کشمکش یک جایی تمام شود؛ حالا این‌که چقدر می‌گیرند، چقدر امتیاز به دست می‌آورند، ما چقدر امتیاز به دست می‌آوریم، آن ممکن است پای میز مذاکره باشد، ولی بحثشان این است که این وضعیت را ما باید یک جایی تمامش کنیم. ایران مایل به این نیست، مثلا نه در سیاست‌های اعمالی، نه در سیاست‌های اعلامی».

این کارشناس حکومتی با اشاره به حرف خامنه‌ای که «خیالتان راحت باشد نه جنگ می‌شود و نه مذاکره می‌کنیم» تلویحاً آن را غیرعملی و در تعارض با سیاست دولت کنونی آمریکا دانسته و معتقد است که خامنه‌ای مفهوم جنگ قرن بیستمی را در ذهن دارد، در حالی که مفهوم جنگ تغییر کرده و «ما همین الان وسط جنگیم. وی موضع و سیاست آمریکا در قبال رژیم را چنین بیان می‌کند که « این وضعیت مخاطره‌آمیز است و باید تکلیف با (رژیم) ایران حل شود (چون) خیلی از مشکلات به ایران گره خورده و تا وقتی که تکلیفمان را با ایران مشخص نکنیم و ایران تبدیل نشود به یک کشور عادی»... مشکلاتمان در منطقه حل نمی‌‌شود.

این سخن را یک کارشناس دیگر رژیم به نام مهدی مطهرنیا، صریحتر بیان کرده و در گفتگویی با سایت حکومتی دیپلوماسی ایرانی می‌گوید: «جمهوری اسلامی، یا باید یک "نه" بزرگ را به تخاصم آمریکا بگوید که در آن صورت احتمال ورود تنشهای سیاسی به درگیریهای نظامی وجود دارد... یا این که تهران باید یک "بله" بزرگ... در خصوص همه مسائل مورد تنش از مساله هسته ای تا توان موشکی و سیاست ها و دیپلماسی منطقه ای پای میز مذکره با ایالات متحده بنشیند».

مطهرنیا با اشاره به بحرانهای نابود کنندة اقتصادی اجتماعی رژیم می‌افزاید: «متاسفانه سیگنال‌ها از این نشان دارد که وضعیت کشور از نظر اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی در وضعیت چندان مناسبی قرار ندارد. از این رو نیروهای پیشران در این حوزه‌ها در یک انفعال جدی به سر می‌برند. لذا این چالش‌های داخلی کشور که میل به بحران شدن دارند، سبب خواهد شد تا تهران در سال آتی میلادی و حتی سال آتی شمسی با اما و اگرهای جدی روبه‌رو باشد».

این همان وحشت از سال98 است که خامنه‌ای روز چهارشنبة گذشته در رابطه با آن آژیر خطر را به صدا درآورد و به نیروهایش آماده باش داد.روزنامة حکومتی مردم‌سالاری در سرمقالة دیروز خود به روشنی خطرها و تهدیدهای سال98 و ماهیت آن را بیان کرده و نوشته است: « خطرها و تهدیدهایی در سال 98 متوجه ماست که با سال 97 تفاوت ماهوی و مغایر دارد... نخست اینکه انبوه غیرقابل باور زیر خط فقری‌ها، در سال آینده، توان و تحمل کمتری خواهند داشت و این، در صورتی است که تهدیدهای تورمی سال آینده، بیش از سال جاری خواهد بود. ... چون تحمل این انبار قابل انفجار و اشتعال هم حدی دارد».

گفتگوی سیاسی


این گزارش رو دیدیم، بحث همچنان بحث دو راه استراتژیک است که پیش پای رژیم قرار دارد. حرفها و استدلالهای طرفداران هر یک از این دو راه را شنیدم و نهایتاً این که رژیم یا به طور مشخص خامنه‌ای بایستی بین این دو راه تصمیم بگیرد. آیا واقعاً بین این دو و در خفا تصمیم خود را گرفته است؟ این تصمیم چیه و چه خطی رو می‌خواد در پیش بگیره و نتیجه چه خواهد بود. اینها سؤالاتی است که در گفتگو با خسرو شکراللهی سعی می‌کنیم به اونها پاسخ بدیم. با ما در این گفتگو همراه باشید.

س: خامنه‌ای روز چهارشنبة گذشته نسبت به خطری که در سال98 رژیم و موجودیتش را تهدید می‌کند هشدار داد و به همة اجزای رژیمش آماده باش داد و از آن روز شاهد این هستیم که این بحث در رژیم خیلی داغ شده و الان هم که حرفهای تعدادی از مهره‌ها و کارشناسان رژیم را شنیدیم، خیلی با هم تعارض داشت و با حرفهای خامنه‌ای هم انطباق نداشت؛ می‌خواستم بگید که الان این بحث در رژیم به چه صورتیه؟


ج: البته همة این مهره‌ها و کارشناسان به رغم تفاوتها و تعارضهایی که با هم دارند، در یک چیز مشترکند و آن جدیت خطر و تهدید، مشخصاً در سال آینده است و اکثرا هم در مکانیسم این خطر هم مشترکند و این همان است که هم خامنه‌ای گفت و چند بار با بیانهای مختلف تکرار کرده که دشمن بر اساس ضعفهای داخلی وارد می‌شود و عمل می‌کند و به قول خودش دشمن روی زخم می‌نشیند و جهانگیری هم چنان که در گزارش شنیدیم، گفت: در شرایطی هستیم که به دلیل تحریم‌های ظالمانة دولت آمریکا بخش‌هایی از کشور با مشکلاتی مواجه شده‌اند، البته هدف و برنامه تحریم‌کننده، ناکارآمدکردن بنگاه‌های اقتصادی، فروپاشی اقتصاد کشور و مواجهه زندگی مردم با مشکلات جدی به گونه‌ای که به اعتقاد خودشان مردم دست به اعتراض علیه حکومت بزنند، است».

جهانگیری به این ترتیب اعتراف کرد که هراس اصلی رژیم بخصوص از نتایج شرایط اقتصادی و اعتراضات اجتماعی و نهایتاً قیام است. ولی راه حلهایی که هر کدام در این مورد مطرح می‌کنند متفاوت است. چرا که خود خامنه‌ای هم راه حلی مشخص نکرد.

یک باند همان گونه که از حاج بابایی عضو مجلس ارتجاع شنیدیم می‌گوید: « مذاکره، سازش و‌ اتخاذ هر رویکرد دیگری با (آمریکا) اشتباه محض است و با راهبردهای ایران سازگاری ندارد و‌ نخواهد داشت... همانطور که برجام نتونست حلال مشکلات کشور شود، FATF هم نمی تواند حلال مشکلات جامعه باشد». باند دیگر می‌گوید که ما باید برویم و همة مسائلمان را یک جا با آمریکا حل کنیم و بله بزرگ را بگوییم. یعنی موشکی و منطقه و حقوق بشر و غیره...

س: خب بالاخره حرف یک تعدادی یا یک جبهه‌یی در رژیم اینه که برای حل مسائل و بحرانها باید پای بله بزرگ رو بگیم و پای میز مذاکره با آمریکا بریم و به شروطش تن بدیم، خب حالا اگر فرض کنیم که خامنه‌ای هم همین خط رو بره و این کار رو بکنه، دیگه مسألة رژیم که عبارت از بقایش هست، همون طور که حسام‌الدین آشنا مشاور روحانی گفته بود، حل می‌شه؟


ج: اخر اگر مسأله به این صورت جواب داشت که خود خامنه‌ای اولین نفر بود که این کار را می‌کرد. اینها نمی‌دانند که مسألة اصلی این نیست. جنگ با امریکا نیست. صورت مسأله جنگ بین مردم ایران و این رژیم است. خود خامنه‌ای در سخنرانی روز چهارشنبه با بیانهای مختلف به آن اشاره کرد و گفت: « نقشه اینها این است که بلکه بتوانند به کمک تحریم و بکمک کارهای ضد امنیتی و اینها در (کشور) دو دستگی و اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند.

اینا اول امسال اعلام کردند که ایران تابستان داغی خواهد داشت یعنی همین اختلاف و دعوا و اینو بکش تو خیابان و اونو بیار توی عرصه و این گروه با آن گروه، با ان گروه جنگ راه بیندازند، دعوا راه بیندازندهدفشون این بود».
خود خامنه‌ای خوب می‌داند که صورت مسألة ایران چیست و تهدید اصلی از کجاست. خودش گفت جنگ نمی‌شود ولی مسائلی هست که سخت‌تر از جنگ است.

س: بالاخره بین این شقوق مختلف، آیا می‌شه گفت که خامنه‌ای چه تصمیمی گرفته و چه راهی رو در پیش گرفته؟ ولو این که در حال حاضر اون رو علنی نکرده باشه.


ج: فکر نمی‌کنم که تصمیم گرفته باشد. اگر تصمیم گرفته بود شاهد این همه تشتت نبودیم. می‌گفت همین خط است و بقیه ساکت! و همان را پیش می‌برد. سیاست رژیم اگر بشود اسم سیاست روی آن گذاشت، همچنان که بعضی کارشناسان می‌گویند حفظ وضع موجود و دفع‌الوقت است تا شاید از این ستون به آن ستون فرجی حاصل شود.

ببینید سر FATF رژیم چطور گیر کرده و چطور این موضوع بین مجلس وشورای نگهبان و مجمع تشخیص پاسکاری می شود و هر باند باند دیگر را به خیانت و... متهم می‌کند. کمااین که در مقابله با اعتراضات اجتماعی خط قاطع سرکوب را نتوانسته پیش بگیرد چون می‌داند سرکوب نفت روی آتش است. از آن طرف بحرانهای اقتصادی اجتماعی را هم از پایه نمی‌تواند حل کند. واقعیت این است که:‌ «رژیم برای فرار از سرنگونی، برون‌رفت و راه‌حلی ندارد. ما از ۴۰سال پیش خیلی دلمان می‌خواست و می‌خواهد که فاشیسم دینی حاکم بر ایران تغییر رفتار بدهد اما به‌قول خودش، از ترس مرگ خودکشی نخواهد کرد!

دوم این‌که: استراتژی دیکتاتوری دینی برای بقا و گریز از بحران، سرکوب و انقباض در داخل ایران و صدور تروریسم و جنگ و بحران در خارج از ایران است. در مرداد ماه گذشته، آخوند روحانی رئیس‌جمهور رژیم اعتراف کرد که مشکلات داخلی و بین‌المللی رژیم از قیام دیماه بالا گرفته. او گفت:‌ «اغتشاش... پیامی به خارجی‌ها داد که فهمیدند با فشار بیشتر می‌توانند تأثیر بگذارند». بله، دقیقاً از همین جا تعادل درونی و بیرونی حکومت به‌هم خورد. تنشها علیه رژیم بالا گرفت و بی‌ثباتی بنیادی‌اش نمایان شد.

در یک‌سال گذشته، رژیم بارها و بارها تلاش کرد راه قیام‌ها را ببندد، اما هر بار آتش‌ها از زیر خاکسترها زبانه کشیدند. تلاش کرد جلوی کانونهای شورشی را بگیرد، ولی نتوانست. به‌ طرح‌های تروریستی علیه مقاومت رو آورد، اما بر سر خودش خراب شد. خواست اقتصاد درهم شکسته را مهار و درمان کند، ولی بدتر شد. خواست با همراهی دولتهای اروپایی گریزگاهی برای تحریم‌ها فراهم کند، اما به‌جایی نرسید. سیاست نگاه به شرق خامنه‌ای و روی آوردن به روسیه و چین هم دردی را دوا نکرد.
بطوریکه در روزهای اخیر چین از سرمایه‌گذاری در میدان گاز پارس جنوبی در ایران خارج شده و قبل از آن‌هم توتال خارج شده بود.

بله، تمام مسأله این است که رژیم برون رفتی ندارد؛ هر راه‌حلی هم که در پیش بگیرد تیری است که به‌ خودش شلیک می‌کند. محصول این درماندگی سیاسی، تنزل کیفی موقعیت رژیم در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی است».
کمااین که می‌بینید پس از 38روز تحمل تظاهرات و خیزش کارگران اهواز شب گذشته شبانه حمله می‌کند و 11تن از کارگران معترض را دستگیر می‌کند. چون به غیر از این راه دیگری بلد نیست. مسأله این است که پاسخ مسأله نه در رژیم بلکه در جانب مردم و مقاومت ایران است.

و همچنان که خواهر مریم در سخنرانی اخیر خود در جریان گردهمایی سراسری جوامع ایرانیان در خارج کشور گفتند: « امروز موجودیت رژیم بیش از هر زمان دیگری در تاریخ حاکمیت‌اش، تهدید می‌شود. جامعه ایران نیز بیش از هر زمان دیگری، آماده و جوشان است. اما بدانید این اراده رزمنده شماست که در رساندن اوضاع ملتهب کنونی تا نقطه سرنگونی دیکتاتوری ‌آخوندها نقش تعیین‌کننده دارد. رمز پیروزی، پیکار متحد مردم ایران و اعتلای قیام با پیشتازی کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت است. دیوار ظلمت و اختناق با نیروی فدا و همبستگی فرو خواهد ریخت».

تناقض در موضعگیری، سردرگمی در تصمیم‌گیری

حرف‌ها و هراس اصلی خامنه‌ای
لطفا به اشتراک بگذارید: