نمود دیگری از پوسیدگی نظام – ۷دی۱۳۹۷
نمود دیگری از پوسیدگی نظام – ۷دی۱۳۹۷
گزارش و گفتگو با اسدالله مثنی حول سانحه اتوبوس در دانشگاه آزاد
سلام میکنم به شما هموطنان و بینندگان عزیز سیمای آزادی و امیدوارم روز جمعة خوبی رو پشت سر گذاشته باشید. خوشحالم که امروز در برنامة تیک تاک در خدمت شما هستم. موضوعی که امروز اون رو مورد بررسی قرار میددیم. موضوعی که در گزارش و در گفتگوی سیاسی امروز به اون میپردازیم، سانحة دلخراش اتوبوس دانشگاه آزاد است که به جان باختن 10دانشجو و رانندة این اتوبوس منجر شد.
این واقعه بار دیگر وجدان جامعه را متأثر و مردم را خشمگین کرده و یک بار دیگر پوسیدگی رژیم و همة ساختارهای آن را که نتیجهاش در معرض خطر قرار گرفتن مستمر جان همة آحاد مردم ایران است، در معرض دید همگان قرار داده است. خشم و برانگیختگی عموم مردم رژیم را سرآسیمه کرده و مجبور به اقدامات نمایشی برای ابراز همدردی نموده است. از سوی دیگر این واقعه موجب تشدید جنگ میان دو باند حاکم شده و باند اصلاح طلب میکوشد از این قضیه به نفع خود بهرهبرداری کند. توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب میکنم:
روز سهشنبه ۴دی اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه آزاد که در داخل محوطة دانشگاه در حال حرکت بود واژگون شد که بر اثر آن تا کنون 10دانشجو و رانندة اتوبوس جان باختند. البته روزانه به طور متوسط دهها نفر در ایران جان خود را در سوانح رانندگی از دست میدهند، اما آن چه این حادثه را از سایر حوادث متمایز میکند این است که حادثه در داخل محوطة دانشگاه و در حالی که اتوبوس با سرعت 20کیلومتر در حرکت بود، اتفاق افتاده و کشتهها و مجروحین نیز دانشجویان جوان بودند.
مجموعة این عوامل که یک بار دیگر پوسیدگی و بیکفایتی این رژیم غارتگر را برملا میکند، موجب خشم و نفرت بیش از پیش مردم شده و سردمداران نظام را سرآسیمه نموده است.
به دنبال این واقعه ولی فقیه ارتجاع، به خانوادههای دانشجویان جانباخته پیام تسلیت فرستاد و سران سه قوه نیز هر کدام به ابراز همدردی پرداختند. «دستور رئیس دستگاه قضا؛ در پی حادثة اتوبوس دانشگاه آزاد و جان باختن شماری از دانشجویان، آیت الله آملی لاریجانی ضمن تسلیت به دادستان کل کشور دستور داد نظارت لازم رو در رسیدگی به پروندة حادثه به عمل بیاره و نتیجه رو اعلام کنه».
روحانی: « به همه خانواده های عزیز آنها که جان خودشان را از دست دادند تسلیت می گوییم و برای آنهایی که مصدوم شدند تقاضای شفای عاجل می کنیم یکی از موضوعاتی است که حتماً باید رسیدگی به شود و نباید بگذاریم حال حادثه پیش میآید در کشور مهم این است که نباید بگذاریم این گونه حوادث تکرار بشود».
علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم همان روز سهشنبه از این «حادثة تلخ و اندوهبار» ابراز تأسف کرد و آن را به خانوادههای داغدار تسلیت گفت. این هم رئیس باصطلاح نهاد سرکوبگر رهبری در دانشگاهها که به عنوان نمایندة خامنهای از دانشجویان مصدوم و مجروح عیادت کرده. «رئیس نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاه هم به عیادت دانشجویان رفت».
«این حادثة سنگینی است، عزیزان ما بودند، دانشجویان هر کدام مثل فرزندان ما بودند و ما همة تلاشمون این خواهد بود انشاالله که جلو عواملی که به این حوادث بینجامد جلوش رو بگیریم و انشاالله تکرار نداشته باشیم. «حتما باید عبرت گرفت و حتما باید مسئولین امر همه دست به دست هم بدیم که انشاالله تکرار نشه این حادثه و اینه که مایة التیام خواهد بود».
بله، رژیم در این قضیه سخت به حول ولا افتاده است. ابتدا برای پرده پوشی عوامل اصلی بروز این فاجعه، ادعا کردند که راننده حین رانندگی دچاز سکته شده؛ اما وقتی با افشاگری دانشجویانی که خود در اتوبوس ناظر صحنه بودند و بر ترمز بریدگی و فرسودگی اتوبوس تاکید کردند، ناچار این ادعا را پس گرفتند. روزنامة ایران ارگان دولت روحانی تیتر زد: اتوبوس فرسوده ، جاده غیراستاندارد ، پیمانکار متخلف! 3 مقصر اصلی مرگ دانشجویان
و تلویزیون رژیم در اعترافی که رنگ جنگ باندی داشت، تقصیر را تلویحا متوجه رفسنجانی کرد: حالا این که با چه منطقی سی سال پیش دانشگاه را در دل کوه و با چنین شیبی ساختند بماند. اما چرا حفاظ ایمن در مسیرهای عبور و مرور نصب نشده؟ ولایتی، رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد که در واقع همه کارة است دستور داد: تمام اتوبوسهای فرسوده دانشگاه آزاد از رده خارج شوند.
سپس رئیس دانشگاه آزاد یک کمیته ویژه پیگیری برای این سانحه تشکیل داد و این کمیته در اطلاعیهای اعلام کرد که پنج معاون و مدیر دانشگاه علوم و تحقیقات برکنار خواهند شد و «پرونده این افراد جهت اخراج در اختیار مراجع قانونی قرار خواهد گرفت». جعفری دولتآبادی، دادستان تهران هم روز پنجشنبه در همین رابطه گفت که دو تن از «افراد دانشگاه» دستگیر شدهاند، یک علت حادثه نقص فنی اتوبوس است و تحقیقات درباره سانحه ادامه دارد.
این واقعه کشمکش دو باند بر سر تصاحب دانشگاه آزاد را که از پولسازترین مؤسسات رژیم با ثروتی بالغ بر 300هزار میلیارد تومان محسوب میشود را علنی کرده است. مهرهها و رسانههای باند اصلاح طلب به طور گستردهیی خواستار برکناری ولایتی و سایر رؤسای دانشگاه آزاد شدند. از جمله پروانه سلحشوری، عضو مجلس ارتجاع هم خواستار استعفای مسئولین ارشد دانشگاه آزاد شد و گفت این دانشگاه «پاسخگویی لازم را ندارد.» شایان ذکر است که این دانشگاه ابتدا در تیول رفسنجانی و خانوادة او بود و بعد از مرگ رفسنجانی خامنهای آن را به چنگ خود گرفت و ولایتی و سایر مهرههای خود را بالای آن گمارد.
این گزارش رو دیدیم؛ همون طور که دیدیم، این سانحه موجب خشم و برانگیختگی شدید مردم و سرآسیمگی و وحشت سردمداران رژیم شده. سؤالاتی که در همین رابطه مطرحه، اینه که آیا این واقعه قابل اجتناب بود؟ چرا این حادثه که به قول روحانی که گفت «خب حادثه پیشمیآد» این طور موجب سرآسیمگی رژیم شده؟ علت واقعی این حادثه و این قبیل حوادث چیه؟ اینها سؤالاتی است که در گفتگوی امروز خودمون با اسدالله مثنی در میان میگذاریم؛ با ما در این گفتگو همراه باشید.
ج: عوامل متعددی در بروز این حادثه نقش داشته که هر کدام اینها به تنهایی برای بروز حوادثی از این قبیل کافی است و همچنین اگر جلو یکی از اینها هم گرفته میشد، این حادثه پیش نمیامد. اول، همچنان که در همین گزارش هم اشاره شده بود، این واحد دانشگاهی در کوه و کمر بنا شده که اصلاً مناسب این کار نیست و این موضوع از اول هم روشن بوده؛ دوم جادهیی که در این منطقه تپه ماهور کشیده شده، فاقد استاندارد مهندسی و با شیبها و پیچهای غیر مهندسی بوده و همچنین فاقد حفاظ و گارد ریل بوده.
سوم، اتوبوس کاملاً فرسوده و مستهلک بوده، کما این که علت اصلی سانحه هم ناشی از همین و باصطلاح ترمز بریدگی بوده. چهارم، هیچ گونه نظارتی بر کار پیمانکاری که کار حمل و نقل را به عهده داشته نبوده و اتوبوس فاقد مجوز و برگة معاینه فنی بوده. اینها که گفتم مهمترین موارد بود وگر نه عوامل حادثه بیش از اینهاست.
ج: تعبیر خوبی در مورد واکنشهای رژیم به کار بردید؛ بله واقعاً رژیم سرآسیمه است. نشانهش هم اینه که از نوک هرم حاکمیت، از خامنهای و سران سه قوه تا پاسدار محسن رضایی و اعضای مجلس و دستگاه تبلیغاتی رژیم و غیره... همه به میدون اومدن و در این مورد تسلیت گفتند و اشک تمساح ریختند و دستور رسیدگی دادند و ظاهراً تعدادی از عوامل فرعی رو هم اخراج کردند یا گرفتند و همهشون هم محکوم میکنند و...
روشنه که چرا؛ مردم بخصوص یک هفته پس از آتش سوزی در دبستان دخترانه در زاهدان و سوختن زنده زنده ۵دخترک معصوم، حالا که با این واقعه و قربانی شدن 10دانشجو، اون هم در محوطة داخل دانشگاه مواجه میشوند، خیلی خشمگین و برانگیخته هستند، چون با آگاهی عمیقی که از این رژیم دارند، خوب می دانند که مسبب اصلی این فجایع، رژیم غارتگر و عقبماندهیی است که جز غارت و چپاول و به حفظ حاکمیت خودش به هر قیمت، به هیچ چیز دیگه فکر نمیکند و جان و سرنوشت مردم کمترین ارزش و بهایی برایش ندارد.
و رژیم به شدت نگران است که هر واقعهیی از این قبیل در این فضای به شدت ملتهب، جامعه را به انفجار بکشد. این حرف روحانی که حادثه به هر حال پیش میآید، چیری است که این رژیم میخواهد به مردم القا کند، اما مردم ایران آگاهتر از این حرفها هستند و از قضا بیش از پیش خشمگین و برانگیخته میشوند.
ج: اگر فقط همین یک حادثه بود، بله این در همه جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد. اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها این یک واقعه و تصادف نیست. با غارت و چپاول سیستماتیک و گستردهیی که در سراسر این رژیم جریان دارد، مردم در هر جای کشور در برابر حوادث، چه حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و چه حوادث مصنوع بشر به کلی بیدفاع و به شدت آسیبپذیرند، به قول رسانههای خود رژیم گویی تمام عوامل آماده شده که جان مردم را بگیرد یا آنها را از هستی ساقط کند.
علاوه بر سرکوب گسترده و اختناقی که امنیت را از مردم گرفته، مردم در هیچ جا هیچ امنیت جانی ندارند. نه خودشان در خانه و محل کار و نه بچهها و فرزندانشان در مدرسه و دانشگاه؛ شما به همین واقعة دانشگاه آزاد نگاه کنید یک مؤسسه پول سازی تحت عنوان دانشگاه که از فرزندان مردم ایران سالی چندین میلیون به عنوان شهریه می گیرد، 300هزاز میلیارد تومان (که البته مربوط به دو سال پیش است و الان حتماً بیشتر شده) ثروت آن است، اما ببینید دانشجویان را با یک اتوبوس اسقاطی جابه جا میکند.
همه جا همین طور است. شما به وقایع همین یک سال اخیر نگاه کنید. در زلزلة کرمانشاه که در 21آبان سال گذشته اتفاق افتاد، صدها تن از هموطنان ما جان خودشان را از دست دادند، دهها هزار خانواده، خانه و کاشانهشان از بین رفت و بعد از گذشت یک سال در این سوز سرما، اکثر آنها در گل و لای و برف و بوران در چادر یا در کانکسهای حلبی و مقوایی روزگار میگذرانند. در حالی که در کشورهای دیگر تلفات زلزلههایی به مراتب شدیدتر انگشت شمار است.
در 16دی 96 کشتی نفتکش سانچی آتش گرفت و غرق شد و تمام 22سرنشین آن سوختند و به قعر دریا رفتند. در 29بهمن 96 هواپیمای مسافربری تهران یاسوج که بر اساس استانداردهای بینالمللی نباید پرواز میکرد سقوط کرد و کلیه 65سرنشین آن کشته شدند. در 13 اردیبهشت پارسال، معدن زغال سنگ در آزادشهر منفجر شد و 43تن از کارگران معدن جان خودشان را از دست دادند.
علاوه بر این ایران به لحاظ تعداد تصادفات رانندگی نسبت به جمعیت رکوردار است و در سال 96 به گواهی سازمان پزشکی قانونی کشور، بیش از 16 هزار نفر در حوادث رانندگی کشته شدهاند، که این تعداد نسبت به سال قبل از آن 1.7 درصد افزایش داشته است. در سوانح هوایی و سقوط هواپیما هم همین طور است. چرا این طور است؟ هر کدام از این وقایع را که بررسی کنید میبینید که همة آنها قابل اجتناب هستند، اما به دلیل این که این رژیم غارتگر زیرساختهای کشور را نابود یا به شدت فرسوده کرده، مانند جادهها که ظرفیت و کشش این تعداد خودرو را ندارند، یا به علت فقر شدیدی که بر مردم حاکم کرده که مردم، حتی در شهرها قادر نیستند مسکن مناسبی برای خود تهیه کنند.
یا رانندگان زحمتکش ناچارند بیش از 12ساعت پشت فرمان بنشینند تا بتوانند چرخ زندگیشان را بچرخانند. در واقعة آتش گرفتن و فرو ریختن ساختمان پلاسکو که در دی ماه 95 در تهران اتفاق افتاد، روزنامههای رژیم نوشتند که پلاسکو نمادی از رژیم است. رژیمی که بنیادهایش پوسیده و فرو ریخته است.
این واقعیت را دو روز پیش فائزة هاشمی دختر رفسنجانی طی مصاحبهیی به صراحت بیان کرد و در جواب خبرنگار که پرسید: در میان نخبگان سیاسی کشور نوعی نگرانی ناشی از فروپاشی مشاهده می شود، از دیدگاه شما این فروپاشی تا چه اندازه جدی است؟ پاسخ داد: از دیدگاه من فروپاشی محتوایی اتفاق افتاده است و تنها فروپاشی ظاهری و فیزیکی اتفاق نیفتاده است و خیلی احتمال می دهم که این اتفاق بیافتد.
خب در چنین شرایطی هر واقعه و حادثهیی مانند واقعه دانشگاه آزاد میتواند به مثابه آخرین قطرهیی باشد که کاسة صبر مردم را لبریز میکند. بنابراین اگر میبینیم که رژیم سرآسیمه است، به علت این است که این واقعیت را خوب میداند و لمس میکند و میداند که از قیام دی ماه پارسال چیزی در جامعه ایران ورق خورده و رژیم در تعادل قوا و در جنگ خود با مردم ایران در نقطة پایینتری قرارگرفته و میداند که چه کاشته و چه درو خواهد کرد.
آیا سانحه تصادف اتوبوس دانشجویان قابل پیشگیری بود؟
سانحه اتوبوس دانشجویان
گزارش و گفتگو با اسدالله مثنی حول سانحه اتوبوس در دانشگاه آزاد
سلام میکنم به شما هموطنان و بینندگان عزیز سیمای آزادی و امیدوارم روز جمعة خوبی رو پشت سر گذاشته باشید. خوشحالم که امروز در برنامة تیک تاک در خدمت شما هستم. موضوعی که امروز اون رو مورد بررسی قرار میددیم. موضوعی که در گزارش و در گفتگوی سیاسی امروز به اون میپردازیم، سانحة دلخراش اتوبوس دانشگاه آزاد است که به جان باختن 10دانشجو و رانندة این اتوبوس منجر شد.
این واقعه بار دیگر وجدان جامعه را متأثر و مردم را خشمگین کرده و یک بار دیگر پوسیدگی رژیم و همة ساختارهای آن را که نتیجهاش در معرض خطر قرار گرفتن مستمر جان همة آحاد مردم ایران است، در معرض دید همگان قرار داده است. خشم و برانگیختگی عموم مردم رژیم را سرآسیمه کرده و مجبور به اقدامات نمایشی برای ابراز همدردی نموده است. از سوی دیگر این واقعه موجب تشدید جنگ میان دو باند حاکم شده و باند اصلاح طلب میکوشد از این قضیه به نفع خود بهرهبرداری کند. توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب میکنم:
گزارش
روز سهشنبه ۴دی اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه آزاد که در داخل محوطة دانشگاه در حال حرکت بود واژگون شد که بر اثر آن تا کنون 10دانشجو و رانندة اتوبوس جان باختند. البته روزانه به طور متوسط دهها نفر در ایران جان خود را در سوانح رانندگی از دست میدهند، اما آن چه این حادثه را از سایر حوادث متمایز میکند این است که حادثه در داخل محوطة دانشگاه و در حالی که اتوبوس با سرعت 20کیلومتر در حرکت بود، اتفاق افتاده و کشتهها و مجروحین نیز دانشجویان جوان بودند.
مجموعة این عوامل که یک بار دیگر پوسیدگی و بیکفایتی این رژیم غارتگر را برملا میکند، موجب خشم و نفرت بیش از پیش مردم شده و سردمداران نظام را سرآسیمه نموده است.
به دنبال این واقعه ولی فقیه ارتجاع، به خانوادههای دانشجویان جانباخته پیام تسلیت فرستاد و سران سه قوه نیز هر کدام به ابراز همدردی پرداختند. «دستور رئیس دستگاه قضا؛ در پی حادثة اتوبوس دانشگاه آزاد و جان باختن شماری از دانشجویان، آیت الله آملی لاریجانی ضمن تسلیت به دادستان کل کشور دستور داد نظارت لازم رو در رسیدگی به پروندة حادثه به عمل بیاره و نتیجه رو اعلام کنه».
روحانی: « به همه خانواده های عزیز آنها که جان خودشان را از دست دادند تسلیت می گوییم و برای آنهایی که مصدوم شدند تقاضای شفای عاجل می کنیم یکی از موضوعاتی است که حتماً باید رسیدگی به شود و نباید بگذاریم حال حادثه پیش میآید در کشور مهم این است که نباید بگذاریم این گونه حوادث تکرار بشود».
علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم همان روز سهشنبه از این «حادثة تلخ و اندوهبار» ابراز تأسف کرد و آن را به خانوادههای داغدار تسلیت گفت. این هم رئیس باصطلاح نهاد سرکوبگر رهبری در دانشگاهها که به عنوان نمایندة خامنهای از دانشجویان مصدوم و مجروح عیادت کرده. «رئیس نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاه هم به عیادت دانشجویان رفت».
«این حادثة سنگینی است، عزیزان ما بودند، دانشجویان هر کدام مثل فرزندان ما بودند و ما همة تلاشمون این خواهد بود انشاالله که جلو عواملی که به این حوادث بینجامد جلوش رو بگیریم و انشاالله تکرار نداشته باشیم. «حتما باید عبرت گرفت و حتما باید مسئولین امر همه دست به دست هم بدیم که انشاالله تکرار نشه این حادثه و اینه که مایة التیام خواهد بود».
بله، رژیم در این قضیه سخت به حول ولا افتاده است. ابتدا برای پرده پوشی عوامل اصلی بروز این فاجعه، ادعا کردند که راننده حین رانندگی دچاز سکته شده؛ اما وقتی با افشاگری دانشجویانی که خود در اتوبوس ناظر صحنه بودند و بر ترمز بریدگی و فرسودگی اتوبوس تاکید کردند، ناچار این ادعا را پس گرفتند. روزنامة ایران ارگان دولت روحانی تیتر زد: اتوبوس فرسوده ، جاده غیراستاندارد ، پیمانکار متخلف! 3 مقصر اصلی مرگ دانشجویان
و تلویزیون رژیم در اعترافی که رنگ جنگ باندی داشت، تقصیر را تلویحا متوجه رفسنجانی کرد: حالا این که با چه منطقی سی سال پیش دانشگاه را در دل کوه و با چنین شیبی ساختند بماند. اما چرا حفاظ ایمن در مسیرهای عبور و مرور نصب نشده؟ ولایتی، رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد که در واقع همه کارة است دستور داد: تمام اتوبوسهای فرسوده دانشگاه آزاد از رده خارج شوند.
سپس رئیس دانشگاه آزاد یک کمیته ویژه پیگیری برای این سانحه تشکیل داد و این کمیته در اطلاعیهای اعلام کرد که پنج معاون و مدیر دانشگاه علوم و تحقیقات برکنار خواهند شد و «پرونده این افراد جهت اخراج در اختیار مراجع قانونی قرار خواهد گرفت». جعفری دولتآبادی، دادستان تهران هم روز پنجشنبه در همین رابطه گفت که دو تن از «افراد دانشگاه» دستگیر شدهاند، یک علت حادثه نقص فنی اتوبوس است و تحقیقات درباره سانحه ادامه دارد.
این واقعه کشمکش دو باند بر سر تصاحب دانشگاه آزاد را که از پولسازترین مؤسسات رژیم با ثروتی بالغ بر 300هزار میلیارد تومان محسوب میشود را علنی کرده است. مهرهها و رسانههای باند اصلاح طلب به طور گستردهیی خواستار برکناری ولایتی و سایر رؤسای دانشگاه آزاد شدند. از جمله پروانه سلحشوری، عضو مجلس ارتجاع هم خواستار استعفای مسئولین ارشد دانشگاه آزاد شد و گفت این دانشگاه «پاسخگویی لازم را ندارد.» شایان ذکر است که این دانشگاه ابتدا در تیول رفسنجانی و خانوادة او بود و بعد از مرگ رفسنجانی خامنهای آن را به چنگ خود گرفت و ولایتی و سایر مهرههای خود را بالای آن گمارد.
گفتگوی سیاسی
این گزارش رو دیدیم؛ همون طور که دیدیم، این سانحه موجب خشم و برانگیختگی شدید مردم و سرآسیمگی و وحشت سردمداران رژیم شده. سؤالاتی که در همین رابطه مطرحه، اینه که آیا این واقعه قابل اجتناب بود؟ چرا این حادثه که به قول روحانی که گفت «خب حادثه پیشمیآد» این طور موجب سرآسیمگی رژیم شده؟ علت واقعی این حادثه و این قبیل حوادث چیه؟ اینها سؤالاتی است که در گفتگوی امروز خودمون با اسدالله مثنی در میان میگذاریم؛ با ما در این گفتگو همراه باشید.
س: از این حوادث در کشور هر روز اتفاق میافتد، اولین سؤال این است که آیا این سانحه قابل پیشگیری بود ؟
ج: عوامل متعددی در بروز این حادثه نقش داشته که هر کدام اینها به تنهایی برای بروز حوادثی از این قبیل کافی است و همچنین اگر جلو یکی از اینها هم گرفته میشد، این حادثه پیش نمیامد. اول، همچنان که در همین گزارش هم اشاره شده بود، این واحد دانشگاهی در کوه و کمر بنا شده که اصلاً مناسب این کار نیست و این موضوع از اول هم روشن بوده؛ دوم جادهیی که در این منطقه تپه ماهور کشیده شده، فاقد استاندارد مهندسی و با شیبها و پیچهای غیر مهندسی بوده و همچنین فاقد حفاظ و گارد ریل بوده.
سوم، اتوبوس کاملاً فرسوده و مستهلک بوده، کما این که علت اصلی سانحه هم ناشی از همین و باصطلاح ترمز بریدگی بوده. چهارم، هیچ گونه نظارتی بر کار پیمانکاری که کار حمل و نقل را به عهده داشته نبوده و اتوبوس فاقد مجوز و برگة معاینه فنی بوده. اینها که گفتم مهمترین موارد بود وگر نه عوامل حادثه بیش از اینهاست.
س: در این گزارش از روحانی شنیدیم که گفت حادثه به هر حال پیش میاد، اگر این طوره پس چرا رژیم این قدر سرآسیمه است؟
ج: تعبیر خوبی در مورد واکنشهای رژیم به کار بردید؛ بله واقعاً رژیم سرآسیمه است. نشانهش هم اینه که از نوک هرم حاکمیت، از خامنهای و سران سه قوه تا پاسدار محسن رضایی و اعضای مجلس و دستگاه تبلیغاتی رژیم و غیره... همه به میدون اومدن و در این مورد تسلیت گفتند و اشک تمساح ریختند و دستور رسیدگی دادند و ظاهراً تعدادی از عوامل فرعی رو هم اخراج کردند یا گرفتند و همهشون هم محکوم میکنند و...
روشنه که چرا؛ مردم بخصوص یک هفته پس از آتش سوزی در دبستان دخترانه در زاهدان و سوختن زنده زنده ۵دخترک معصوم، حالا که با این واقعه و قربانی شدن 10دانشجو، اون هم در محوطة داخل دانشگاه مواجه میشوند، خیلی خشمگین و برانگیخته هستند، چون با آگاهی عمیقی که از این رژیم دارند، خوب می دانند که مسبب اصلی این فجایع، رژیم غارتگر و عقبماندهیی است که جز غارت و چپاول و به حفظ حاکمیت خودش به هر قیمت، به هیچ چیز دیگه فکر نمیکند و جان و سرنوشت مردم کمترین ارزش و بهایی برایش ندارد.
و رژیم به شدت نگران است که هر واقعهیی از این قبیل در این فضای به شدت ملتهب، جامعه را به انفجار بکشد. این حرف روحانی که حادثه به هر حال پیش میآید، چیری است که این رژیم میخواهد به مردم القا کند، اما مردم ایران آگاهتر از این حرفها هستند و از قضا بیش از پیش خشمگین و برانگیخته میشوند.
س: به هر حال یک حادثه در هر جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد، چطور است که در ایران ممکن است باعث انفجار اجتماعی شود؟
ج: اگر فقط همین یک حادثه بود، بله این در همه جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد. اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها این یک واقعه و تصادف نیست. با غارت و چپاول سیستماتیک و گستردهیی که در سراسر این رژیم جریان دارد، مردم در هر جای کشور در برابر حوادث، چه حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و چه حوادث مصنوع بشر به کلی بیدفاع و به شدت آسیبپذیرند، به قول رسانههای خود رژیم گویی تمام عوامل آماده شده که جان مردم را بگیرد یا آنها را از هستی ساقط کند.
علاوه بر سرکوب گسترده و اختناقی که امنیت را از مردم گرفته، مردم در هیچ جا هیچ امنیت جانی ندارند. نه خودشان در خانه و محل کار و نه بچهها و فرزندانشان در مدرسه و دانشگاه؛ شما به همین واقعة دانشگاه آزاد نگاه کنید یک مؤسسه پول سازی تحت عنوان دانشگاه که از فرزندان مردم ایران سالی چندین میلیون به عنوان شهریه می گیرد، 300هزاز میلیارد تومان (که البته مربوط به دو سال پیش است و الان حتماً بیشتر شده) ثروت آن است، اما ببینید دانشجویان را با یک اتوبوس اسقاطی جابه جا میکند.
همه جا همین طور است. شما به وقایع همین یک سال اخیر نگاه کنید. در زلزلة کرمانشاه که در 21آبان سال گذشته اتفاق افتاد، صدها تن از هموطنان ما جان خودشان را از دست دادند، دهها هزار خانواده، خانه و کاشانهشان از بین رفت و بعد از گذشت یک سال در این سوز سرما، اکثر آنها در گل و لای و برف و بوران در چادر یا در کانکسهای حلبی و مقوایی روزگار میگذرانند. در حالی که در کشورهای دیگر تلفات زلزلههایی به مراتب شدیدتر انگشت شمار است.
در 16دی 96 کشتی نفتکش سانچی آتش گرفت و غرق شد و تمام 22سرنشین آن سوختند و به قعر دریا رفتند. در 29بهمن 96 هواپیمای مسافربری تهران یاسوج که بر اساس استانداردهای بینالمللی نباید پرواز میکرد سقوط کرد و کلیه 65سرنشین آن کشته شدند. در 13 اردیبهشت پارسال، معدن زغال سنگ در آزادشهر منفجر شد و 43تن از کارگران معدن جان خودشان را از دست دادند.
علاوه بر این ایران به لحاظ تعداد تصادفات رانندگی نسبت به جمعیت رکوردار است و در سال 96 به گواهی سازمان پزشکی قانونی کشور، بیش از 16 هزار نفر در حوادث رانندگی کشته شدهاند، که این تعداد نسبت به سال قبل از آن 1.7 درصد افزایش داشته است. در سوانح هوایی و سقوط هواپیما هم همین طور است. چرا این طور است؟ هر کدام از این وقایع را که بررسی کنید میبینید که همة آنها قابل اجتناب هستند، اما به دلیل این که این رژیم غارتگر زیرساختهای کشور را نابود یا به شدت فرسوده کرده، مانند جادهها که ظرفیت و کشش این تعداد خودرو را ندارند، یا به علت فقر شدیدی که بر مردم حاکم کرده که مردم، حتی در شهرها قادر نیستند مسکن مناسبی برای خود تهیه کنند.
یا رانندگان زحمتکش ناچارند بیش از 12ساعت پشت فرمان بنشینند تا بتوانند چرخ زندگیشان را بچرخانند. در واقعة آتش گرفتن و فرو ریختن ساختمان پلاسکو که در دی ماه 95 در تهران اتفاق افتاد، روزنامههای رژیم نوشتند که پلاسکو نمادی از رژیم است. رژیمی که بنیادهایش پوسیده و فرو ریخته است.
این واقعیت را دو روز پیش فائزة هاشمی دختر رفسنجانی طی مصاحبهیی به صراحت بیان کرد و در جواب خبرنگار که پرسید: در میان نخبگان سیاسی کشور نوعی نگرانی ناشی از فروپاشی مشاهده می شود، از دیدگاه شما این فروپاشی تا چه اندازه جدی است؟ پاسخ داد: از دیدگاه من فروپاشی محتوایی اتفاق افتاده است و تنها فروپاشی ظاهری و فیزیکی اتفاق نیفتاده است و خیلی احتمال می دهم که این اتفاق بیافتد.
خب در چنین شرایطی هر واقعه و حادثهیی مانند واقعه دانشگاه آزاد میتواند به مثابه آخرین قطرهیی باشد که کاسة صبر مردم را لبریز میکند. بنابراین اگر میبینیم که رژیم سرآسیمه است، به علت این است که این واقعیت را خوب میداند و لمس میکند و میداند که از قیام دی ماه پارسال چیزی در جامعه ایران ورق خورده و رژیم در تعادل قوا و در جنگ خود با مردم ایران در نقطة پایینتری قرارگرفته و میداند که چه کاشته و چه درو خواهد کرد.
آیا سانحه تصادف اتوبوس دانشجویان قابل پیشگیری بود؟
سانحه اتوبوس دانشجویان