بنبست و سردرگمی نظام و پیامهای متناقض به همسایگان
بنبست و سردرگمی نظام و پیامهای متناقض به همسایگان
گزارش و گفتگو با خسرو شکرالهی
دو موضوع رو برای بحث و بررسی امروز در نظر گرفتیم، حرفهای ضد و نقیضی است که ما این روزها از روحانی و ظریف و دست اندرکاران سیاست خارجی رژیم میشنویم و تناقض آن با رجزخوانیها و اظهارات تهدید آمیز سرکردگان سپاه.
روحانی در سفر خود به استان هرمزگان با انجام سخنرانیهای متعدد فرصت را برای حرف درمانی و امید درمانی مغتنم شمرده است.
اما روحانی در خلال امید درمانیها در قبال مسائل داخلی و معیشت مردم، در مورد سیاست منطقهیی رژیم هم صحبت کرده و خواستار دوستی با کشورهای منطقه بخصوص عربستان و امارات شده است. این در حالی است که سرکردگان پاسداران طی روزهای اخیر حرفهای به کلی متفاوتی زدهاند، گزارشی در این باره:
روحانی در سفر خود به استان هرمزگان و طی سخنانی در بندر لنگه نزدیک شدن جغرافیایی به کشورهای خلیج فارس را بهانه کرد و بار دیگر با منتکشی زبونانه . « ما در این منطقه یک روابط برادرانه و صمیمی با همه منطقه میخواهیم. هیچگاه ما آغازگر تجاوزی در کل منطقه نبودیم.»
« ما باید متحد باشیم، امنیت کل منطقه را حفظ کنیم و روابط برادرانه با همه همسایگان خواهیم داشت. متاسفانه برخی همسایگان راه اشتباه را انتخاب کردهاند، باز هم به پناه آمریکا و صهیونیسم رفتند و فکر میکنند ایران قدرتمند منطقه چشم طمعی به آنها دارد. ایران یک روابط دوستانه و برادرانه با همه کشورهای منطقه را میخواهد». شما در جنوب آبهایتان کشورهایی هستند که میتوانند برادران صمیمی ما باشند. همه اونا روابط خوبی با ما دارند، یکی دو کشور هم هستند که متاسفانه روابط صمیمی ندارند دشمنی میکنند. این به ضرر اونها و ضرر کل منطقه است».
این تنها روحانی نیست که از وحدت و تفاهم با همسایگان دم میزند، ظریف هم در سفر ااخیر خود به اروپا به کرات در همین باب سخن گفته و هم در رابطه با کشورهای اروپایی و هم در رابطه با کشورها ی منطقه اظهار دوستی نموده و حتی تلویحاً درخواست مذاکره با آمریکا را کرده است.
ظریف هفته گذشته نیز با بیان اینکه ایران یک سیاست منسجم دارد و آن این است که تعاملگرایی و خواستار بودن روابط سازنده در منطقه یکی از مبانی اصلی روابط ما است، گفت: ما نیازمند روابط خوب در منطقه هستیم، ضمن اینکه قدرتمان را از داخل میگیریم. اما با این قدرت داخلی نیازمند روابط خوب منطقهای هستیم. این روابط چه در خلیج فارس، چه در همسایگان شمالی، چه در همسایگان شرقی و غربی باشد. ما با همه روابط خوب میخواهیم.
ظریف اضافه کرد: امروز ما خوشحالیم که با بسیاری از همسایگانمان روابطی داریم که در تاریخ این گونه روابط را نداشتیم. روابط ما با روسیه، ترکیه، پاکستان، عراق و برخی کشورهای خلیج فارس بی نظیر است و ما این روابط را با عربستان و امارات میخواهیم. ما به جز یک استثنا هیچ مشکلی در داشتن روابط معقول با دنیا نداریم».
اما این اظهارات در حالی است که در همین روزهای اخیر پاسدار جعفری سرکردة کل سپاه پاسداران کشورهای منطقه و بخصوص عربستان و امارات را مورد تهدید قرار داد و گفت: « ما حتی برای گرفتن انتقام این عملیات تروریستی، اگر لازم باشد به صورت مستقیم وارد عمل خواهیم شد و ملاحظات قبلی را کنار خواهیم گذاشت».
«آنچه که ما امروز اینجا اعلام میکنیم این است که دولتهای خائن عربستان و امارات بدانند صبر ج ا. به سر امده و ما دیگر دخالتهای مخفیانه شما را از جانیان اسلام ستیز و گروهکهای تکفیری تحمل نخواهد کرد... ما انتقام خون عزیزانمان را خواهیم گرفت و ما از رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت ملی میخواهیم که دست ما را برای انتقام بیش از گذشته باز بگذارند. دولت پاکستان نیز بداند که باید هزینه حمایت از جیش الظلم را بپردازد و بی شک این هزینه بسیار سنگین خواهد بود».
در همین مراسم پاسدار رحیم صفوی مشاور نظامی خامنهای نیز در سخنرانی خود هم عربستان و هم پاکستان را تهدید کرد و گفت: «با توجه به شواهد و قرائن بهدستآمده، این گروهکها از سوی برخی از کشورهای جنوبی خلیجفارس که ولیعهد آنها هماکنون در پاکستان است، تأمین مالی میشوند. نیروهای مسلح ما و نیروی زمینی سپاه، حق خود میدانند برای دفاع و امنیت مرزهای ایران و سرکوب عاملان این تروریستهای جنایتکار، به رسالت انقلابی خود عمل کنند».
در این گزارشی که دیدیم، این سؤال مطرح میشه که سیاست منطقهیی و بینالمللی چیه؟ آیا این تناقضی که بین حرفهای روحانی و ظریف و قاسمی سخنگوی وزارت خارجه رژیم با حرفهای پاسدار جعفری سرکردة سپاه و سایر سرکردههای سپاه دیده میشه ناشی از اینه که یک تقسیم کاری بین اونها صورت گرفته یا بیانگر یک تضاد عمیق در خود رژیمه؟ و بالاخره خط رژیم در این زمینه چیه؟ امیدواریم که به این سؤال و سؤالهای دیگری حول این موضوع در گفتگویی که الان با خسرو شکراللهی داریم، جواب بدیم.
ج: بخش عمدة حرفهای روحانی دربارة وضعیت اقتصادی اجتماعی بود که عمدتاً با تبلیغات معمول و شیادانه در افتتاح چند باره طرحها و پروژههای مختلف همراه بود چون اصلاً مضمون این سفرهای استانی، تبلیغاتی و امیددرمانی است. اما در خلال اونها و در هیاهوی تبلیغاتی به آب انداختن زیردریایی و امثالهم مجبور بود یک جاهایی هم اعتراف کند که در شرایط جنگی هستیم خمپاره و توپ می آید و بمباران و گلوله های مستقیم وجود دارد و عدهای شهید، مجروح و یا مفقود می شوند».
و بعد با شیادی در توجیه این که چرا در چنین فقر و فلاکتی که به اعتراف امام جمعةبندر عباس مردم نان برای خوردن ندارند میآید و این همه خرج برای زیردریایی میکند، گفت: « اما آیا در حین جنگ می توان گفت که جنگ و استقلال کشور را رها کنیم و به فکر چیزهای جزئی تر باشیم. باید شرایط کشور را درک کنیم و ببینیم در چه وضعیت و شرایطی هستیم».
اما در عین حال از این هم از حسن همجواری صحبت کرد و با لحن منتکشانهیی خواستار حل اختلافات و گفتگو با عربستان و امارات و سایر کشورها شد و از جمله گفت: ما در این منطقه روابط برادرانه و صمیمی با همه کشورها را میخواهیم و هیچگاه ما آغازگر تجاوزی در منطقه نبودهایم...امنیت منطقه به دست خود ما تأمین میشود و باید با اتحاد و همبستگی خودمان امنیت را تأمین کنیم، گفت: متأسفانه برخی همسایگان ما راه اشتباه را انتخاب کردند و به سراغ آمریکایی ها و صهیونیست ها رفتند. به اشتباه فکر میکنند که ایران چشم طمع به سمت آنها دارد در حالی که ایران خواهان روابط صمیمانه با همه کشورهای منطقه است».
ظریف هم حرفهای مشابهی زد و البته چون در اروپا صحبت میکرد مخاطبش طبعاً اروپا و غرب بود از جمله در سخنرانی خود در کنفرانس مونیخ خیلی مظلوم نمایی کرد. اجازه بدهید من در اینجا به گزارشی که تلویزیون اسکای نیوز از سخنرانی ظریف در کنفرانس مونیخ داده اشاره کنم که بیانگر قضاوت یک ناظر خارجی است: در ظاهر او عصبانی و پاسیو بود و همچنین هیچ پیام مثبتی به طرف اروپایی که از آنها انتظار داشت در ایستادن در کنار ایران موضعی قدرتمند تر داشته باشد نرساند.
بخصوص با صحبت هایی که از روز اول در مورد دخالت های رژیم ایران در منطقه وجود داشت که آنها در ایجاد اختلاف و بی ثباتی و جنگ در منطقه خاور میانه سهیم بوده اند این چنین به نظر می رسید که رژیم در این کنفرانس تک افتاده. حتی مایک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا مستقیما ایران را متهم کرد که نه تنها در ایجاد اختلاف سهیم است بلکه در منطقه خاورمیانه دست به اعمال غیر قانونی می زند و نیز تهدید های رژیم ایران درهای اروپا را نیز می کوبد
این موضع ظریف در ظاهر نشان از آن دارد که در رساندن پیام مثبت شکست خورده است
اما ظریف خیلی از حرفهایش را در مصاحبهها مطرح کرد چه آنجا که وقتی دربارة تروریسم رژیم در اروپا مورد سؤال قرار گرفت، به سوز وگداز مفتضحانه از مجاهدین پرداخت و به طورهیستریکی از خارج شدن نام مجاهدین از لیست تروریستی و قرار گرفتن نیروی تروریستی قدس و سایر نهادهای رژیم در این لیست کف به دهان آورد و چه انجا که از اروپا ابراز سرخوردگی کرد و وقتی مورد سؤال در قبال برنامة موشکی رژیم قرار گرفت، از اروپا درخواست کرد که اگر میخواهند رژیم موشک خود را کنار بگذارد هواپیماهای جنگنده به رژیم بفروشند.
ج: اظهارات تند خامنه ای علیه عربستان و امارات مربوط به سالهای قبل است او هم در یک سال اخیر لحنش را در رابطه با کشورهای منطقه تغییر داده ومشخصاً در دیدار با سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی در تهران، با لحن منتکشانه خیلی از دوستی و برادری بین کشورهای منطقه حرف زد و در رابطه با اروپا هم خامنهای همواره دوگانه گویی کرده که من اعتماد ندارم، بروید مذاکره کنید!
امروز هم دوباره همین حرفها را تکرار کرد و گفت: رفتار و اقدامات غربی ها را به معنی واقعی کلمه خدعه آمیز خواندند و گفتند: تکلیف امریکاییها که مشخص است زیرا شمشیر را از رو بسته اند اما باید مراقب اروپاییها بود زیرا آنها نیز با خدعه عمل می کنند.
و بعد در حالی که به ترس باصطلاح مسئولان نظام اذعان میکرد گفت: « مسئولین و دولتی ها باید بنشینند، فکر کنند و به گونه ای عمل کنند که فریب آنها را نخورند و به امید آنکه حالا کاری بکنیم، خودشان و ملت را دچار مشکل نکنند...
از دشمن وحشت هم نکنید و بدانید که دست خدا بالای همه دست ها است و خداوند پشتیبان ملتی است که دین او را یاری می کنند.
خب این حرفها را اگر از یک طرف در کنار حرفهای روحانی و ظریف که حتی اخیراً از اسراییل اسم میبرند و روحانی هم اخیرا دوباره گفت که ما نمی خواهیم جغرافیای هیچ کشوری را تغییر بدهیم و نمیخواهیم هیچ کشوری را نابود کنیم و از طرف دیگر شاهد الدرم بلدرمهای پاسدار جعفری و سایر سرکردههای سپاه هستیم که عربستان وامارات و حتی پاکستان را به عملیات نیروی زمینی تهدید میکنند...
این تناقض و ضد و نقیض گویی نشانة بنبست و سردرگمی رژیم در تمام زمینهها از جمله در سیاست خارجی است که نمودش در دوگانهگوییهای خامنهای و بلاتکلیفی خامنهای به خوبی پیداست. و نه آن طور که شما در مقدمه این سؤال را مطرح کردید که آیا این میتواند نشانة یک تقسیم کار در رژیم باشد.
قضیه به سادگی عبارت است از تغییر تعادل قوا هم در داخل و هم در خارج به زیان رژیم. که البته همة آنها ریشه در قیام دی ماه ۹۶ دارد و همه چیز را در سپهر سیاسی ایران تغییر داد. قیامی که همچنان ادامه دارد و سرکوب نشده است و بنابراین رژیم راه خلاصی از هیچ یک از بحرانهای خود ندارد.
ج: بله خب معلوم است که در چارچوب امید درمانی باید از این حرفها بزند؛ اما چطور میخواهد از این وضعیت خارج شود؟ یا باید زمینه های قیام را از بین ببرد، فاصله فزایندة درآمد و هزینه را از بین ببرد. فقر را از بین ببرد، اشتغال ایجاد کند و در صدر همة اینها دست از سرکوب و اعدام و... بردارد و حق آزادی مردم ایران را به رسمیت بشناسد و در یک کلام همة مصائبی را که خود رژیم به وجود آورده از بین ببرد. جواب این که میتواند یا نمیتواند روشن است.
همچنین باید مسائل خو را با آمریکا اروپا و منطقه حل کند از موشکی و صدور تروریسم و دخالتهای منطقه دست بردارد. جواب این هم روشن است. ببینید رژیم حتی نمیتواند در مورد یکی از لوایح اف ای تی اف به نتیجه برسد و تصمیم بگیرد.
اجازه بدهید من تنها یک نمونه و یک اعتراف از انبوه نمونهها و اعترافهایی را که در روزنامة جهان صنعت امروز آمده را به عنوان نتیجهگیری نقل کنم: روزنامة جهان صنعت هم با اشاره به این وضعیت نوشته است: « بحران اقتصادی افزایش یافته است؛ دیپلماسی ما در موضعی تدافعی است و با وجود تلاشهای بسیار کاری از پیش نمیبرد».
و سپس به بن بست باندهای حاکم اذعان کرده و افزوده است:« سپهر سیاسی ایران اما در چنین موقعیتی اساسا فاقد ایده یا برنامه معنادار و مشخص وجودی است. دو جریان سیاسی که در این سالها تشکیلدهنده بلوک قدرت در نظام بودهاند، عملا هیچ ایدهای برای برونرفت از این وضعیت ندارند. هر دو در نوعی بحران گفتمانی فرو رفتهاند».و در ادامه نتیجه گرفته است: «تجربیات تاریخی نشان میدهند که از دل این وضعیت، چه وضعیتهای خطرناکی ممکن است ظهور یابند».
جنگ بر سر دوراهی منتهی به بنبست
بنبست FATF یا بنبست نظام؟
گزارش و گفتگو با خسرو شکرالهی
دو موضوع رو برای بحث و بررسی امروز در نظر گرفتیم، حرفهای ضد و نقیضی است که ما این روزها از روحانی و ظریف و دست اندرکاران سیاست خارجی رژیم میشنویم و تناقض آن با رجزخوانیها و اظهارات تهدید آمیز سرکردگان سپاه.
روحانی در سفر خود به استان هرمزگان با انجام سخنرانیهای متعدد فرصت را برای حرف درمانی و امید درمانی مغتنم شمرده است.
اما روحانی در خلال امید درمانیها در قبال مسائل داخلی و معیشت مردم، در مورد سیاست منطقهیی رژیم هم صحبت کرده و خواستار دوستی با کشورهای منطقه بخصوص عربستان و امارات شده است. این در حالی است که سرکردگان پاسداران طی روزهای اخیر حرفهای به کلی متفاوتی زدهاند، گزارشی در این باره:
خبر و نظر
روحانی در سفر خود به استان هرمزگان و طی سخنانی در بندر لنگه نزدیک شدن جغرافیایی به کشورهای خلیج فارس را بهانه کرد و بار دیگر با منتکشی زبونانه . « ما در این منطقه یک روابط برادرانه و صمیمی با همه منطقه میخواهیم. هیچگاه ما آغازگر تجاوزی در کل منطقه نبودیم.»
« ما باید متحد باشیم، امنیت کل منطقه را حفظ کنیم و روابط برادرانه با همه همسایگان خواهیم داشت. متاسفانه برخی همسایگان راه اشتباه را انتخاب کردهاند، باز هم به پناه آمریکا و صهیونیسم رفتند و فکر میکنند ایران قدرتمند منطقه چشم طمعی به آنها دارد. ایران یک روابط دوستانه و برادرانه با همه کشورهای منطقه را میخواهد». شما در جنوب آبهایتان کشورهایی هستند که میتوانند برادران صمیمی ما باشند. همه اونا روابط خوبی با ما دارند، یکی دو کشور هم هستند که متاسفانه روابط صمیمی ندارند دشمنی میکنند. این به ضرر اونها و ضرر کل منطقه است».
این تنها روحانی نیست که از وحدت و تفاهم با همسایگان دم میزند، ظریف هم در سفر ااخیر خود به اروپا به کرات در همین باب سخن گفته و هم در رابطه با کشورهای اروپایی و هم در رابطه با کشورها ی منطقه اظهار دوستی نموده و حتی تلویحاً درخواست مذاکره با آمریکا را کرده است.
تعامل گرایی
ظریف هفته گذشته نیز با بیان اینکه ایران یک سیاست منسجم دارد و آن این است که تعاملگرایی و خواستار بودن روابط سازنده در منطقه یکی از مبانی اصلی روابط ما است، گفت: ما نیازمند روابط خوب در منطقه هستیم، ضمن اینکه قدرتمان را از داخل میگیریم. اما با این قدرت داخلی نیازمند روابط خوب منطقهای هستیم. این روابط چه در خلیج فارس، چه در همسایگان شمالی، چه در همسایگان شرقی و غربی باشد. ما با همه روابط خوب میخواهیم.
ظریف اضافه کرد: امروز ما خوشحالیم که با بسیاری از همسایگانمان روابطی داریم که در تاریخ این گونه روابط را نداشتیم. روابط ما با روسیه، ترکیه، پاکستان، عراق و برخی کشورهای خلیج فارس بی نظیر است و ما این روابط را با عربستان و امارات میخواهیم. ما به جز یک استثنا هیچ مشکلی در داشتن روابط معقول با دنیا نداریم».
اما این اظهارات در حالی است که در همین روزهای اخیر پاسدار جعفری سرکردة کل سپاه پاسداران کشورهای منطقه و بخصوص عربستان و امارات را مورد تهدید قرار داد و گفت: « ما حتی برای گرفتن انتقام این عملیات تروریستی، اگر لازم باشد به صورت مستقیم وارد عمل خواهیم شد و ملاحظات قبلی را کنار خواهیم گذاشت».
پایان صبر
«آنچه که ما امروز اینجا اعلام میکنیم این است که دولتهای خائن عربستان و امارات بدانند صبر ج ا. به سر امده و ما دیگر دخالتهای مخفیانه شما را از جانیان اسلام ستیز و گروهکهای تکفیری تحمل نخواهد کرد... ما انتقام خون عزیزانمان را خواهیم گرفت و ما از رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت ملی میخواهیم که دست ما را برای انتقام بیش از گذشته باز بگذارند. دولت پاکستان نیز بداند که باید هزینه حمایت از جیش الظلم را بپردازد و بی شک این هزینه بسیار سنگین خواهد بود».
در همین مراسم پاسدار رحیم صفوی مشاور نظامی خامنهای نیز در سخنرانی خود هم عربستان و هم پاکستان را تهدید کرد و گفت: «با توجه به شواهد و قرائن بهدستآمده، این گروهکها از سوی برخی از کشورهای جنوبی خلیجفارس که ولیعهد آنها هماکنون در پاکستان است، تأمین مالی میشوند. نیروهای مسلح ما و نیروی زمینی سپاه، حق خود میدانند برای دفاع و امنیت مرزهای ایران و سرکوب عاملان این تروریستهای جنایتکار، به رسالت انقلابی خود عمل کنند».
گفتگوی سیاسی
در این گزارشی که دیدیم، این سؤال مطرح میشه که سیاست منطقهیی و بینالمللی چیه؟ آیا این تناقضی که بین حرفهای روحانی و ظریف و قاسمی سخنگوی وزارت خارجه رژیم با حرفهای پاسدار جعفری سرکردة سپاه و سایر سرکردههای سپاه دیده میشه ناشی از اینه که یک تقسیم کاری بین اونها صورت گرفته یا بیانگر یک تضاد عمیق در خود رژیمه؟ و بالاخره خط رژیم در این زمینه چیه؟ امیدواریم که به این سؤال و سؤالهای دیگری حول این موضوع در گفتگویی که الان با خسرو شکراللهی داریم، جواب بدیم.
س: در این روزها روحانی در داخل کشور و ظریف در خارج کشور، سخنرانیهای متعددی داشتند و راجع به موضوعات مختلفی صحبت کردند، مهمترین حرفهای اونها چی بوده؟
ج: بخش عمدة حرفهای روحانی دربارة وضعیت اقتصادی اجتماعی بود که عمدتاً با تبلیغات معمول و شیادانه در افتتاح چند باره طرحها و پروژههای مختلف همراه بود چون اصلاً مضمون این سفرهای استانی، تبلیغاتی و امیددرمانی است. اما در خلال اونها و در هیاهوی تبلیغاتی به آب انداختن زیردریایی و امثالهم مجبور بود یک جاهایی هم اعتراف کند که در شرایط جنگی هستیم خمپاره و توپ می آید و بمباران و گلوله های مستقیم وجود دارد و عدهای شهید، مجروح و یا مفقود می شوند».
و بعد با شیادی در توجیه این که چرا در چنین فقر و فلاکتی که به اعتراف امام جمعةبندر عباس مردم نان برای خوردن ندارند میآید و این همه خرج برای زیردریایی میکند، گفت: « اما آیا در حین جنگ می توان گفت که جنگ و استقلال کشور را رها کنیم و به فکر چیزهای جزئی تر باشیم. باید شرایط کشور را درک کنیم و ببینیم در چه وضعیت و شرایطی هستیم».
اما در عین حال از این هم از حسن همجواری صحبت کرد و با لحن منتکشانهیی خواستار حل اختلافات و گفتگو با عربستان و امارات و سایر کشورها شد و از جمله گفت: ما در این منطقه روابط برادرانه و صمیمی با همه کشورها را میخواهیم و هیچگاه ما آغازگر تجاوزی در منطقه نبودهایم...امنیت منطقه به دست خود ما تأمین میشود و باید با اتحاد و همبستگی خودمان امنیت را تأمین کنیم، گفت: متأسفانه برخی همسایگان ما راه اشتباه را انتخاب کردند و به سراغ آمریکایی ها و صهیونیست ها رفتند. به اشتباه فکر میکنند که ایران چشم طمع به سمت آنها دارد در حالی که ایران خواهان روابط صمیمانه با همه کشورهای منطقه است».
مظلوم نمایی
ظریف هم حرفهای مشابهی زد و البته چون در اروپا صحبت میکرد مخاطبش طبعاً اروپا و غرب بود از جمله در سخنرانی خود در کنفرانس مونیخ خیلی مظلوم نمایی کرد. اجازه بدهید من در اینجا به گزارشی که تلویزیون اسکای نیوز از سخنرانی ظریف در کنفرانس مونیخ داده اشاره کنم که بیانگر قضاوت یک ناظر خارجی است: در ظاهر او عصبانی و پاسیو بود و همچنین هیچ پیام مثبتی به طرف اروپایی که از آنها انتظار داشت در ایستادن در کنار ایران موضعی قدرتمند تر داشته باشد نرساند.
بخصوص با صحبت هایی که از روز اول در مورد دخالت های رژیم ایران در منطقه وجود داشت که آنها در ایجاد اختلاف و بی ثباتی و جنگ در منطقه خاور میانه سهیم بوده اند این چنین به نظر می رسید که رژیم در این کنفرانس تک افتاده. حتی مایک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا مستقیما ایران را متهم کرد که نه تنها در ایجاد اختلاف سهیم است بلکه در منطقه خاورمیانه دست به اعمال غیر قانونی می زند و نیز تهدید های رژیم ایران درهای اروپا را نیز می کوبد
این موضع ظریف در ظاهر نشان از آن دارد که در رساندن پیام مثبت شکست خورده است
اما ظریف خیلی از حرفهایش را در مصاحبهها مطرح کرد چه آنجا که وقتی دربارة تروریسم رژیم در اروپا مورد سؤال قرار گرفت، به سوز وگداز مفتضحانه از مجاهدین پرداخت و به طورهیستریکی از خارج شدن نام مجاهدین از لیست تروریستی و قرار گرفتن نیروی تروریستی قدس و سایر نهادهای رژیم در این لیست کف به دهان آورد و چه انجا که از اروپا ابراز سرخوردگی کرد و وقتی مورد سؤال در قبال برنامة موشکی رژیم قرار گرفت، از اروپا درخواست کرد که اگر میخواهند رژیم موشک خود را کنار بگذارد هواپیماهای جنگنده به رژیم بفروشند.
س: این ابراز دوستیها، بخصوص نسبت به عربستان در حالی که خامنهای پیش از این با سختترین کلمات در این باره صحبت کرده، بیانگر چیه؟
ج: اظهارات تند خامنه ای علیه عربستان و امارات مربوط به سالهای قبل است او هم در یک سال اخیر لحنش را در رابطه با کشورهای منطقه تغییر داده ومشخصاً در دیدار با سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی در تهران، با لحن منتکشانه خیلی از دوستی و برادری بین کشورهای منطقه حرف زد و در رابطه با اروپا هم خامنهای همواره دوگانه گویی کرده که من اعتماد ندارم، بروید مذاکره کنید!
امروز هم دوباره همین حرفها را تکرار کرد و گفت: رفتار و اقدامات غربی ها را به معنی واقعی کلمه خدعه آمیز خواندند و گفتند: تکلیف امریکاییها که مشخص است زیرا شمشیر را از رو بسته اند اما باید مراقب اروپاییها بود زیرا آنها نیز با خدعه عمل می کنند.
و بعد در حالی که به ترس باصطلاح مسئولان نظام اذعان میکرد گفت: « مسئولین و دولتی ها باید بنشینند، فکر کنند و به گونه ای عمل کنند که فریب آنها را نخورند و به امید آنکه حالا کاری بکنیم، خودشان و ملت را دچار مشکل نکنند...
از دشمن وحشت هم نکنید و بدانید که دست خدا بالای همه دست ها است و خداوند پشتیبان ملتی است که دین او را یاری می کنند.
خب این حرفها را اگر از یک طرف در کنار حرفهای روحانی و ظریف که حتی اخیراً از اسراییل اسم میبرند و روحانی هم اخیرا دوباره گفت که ما نمی خواهیم جغرافیای هیچ کشوری را تغییر بدهیم و نمیخواهیم هیچ کشوری را نابود کنیم و از طرف دیگر شاهد الدرم بلدرمهای پاسدار جعفری و سایر سرکردههای سپاه هستیم که عربستان وامارات و حتی پاکستان را به عملیات نیروی زمینی تهدید میکنند...
تناقض
این تناقض و ضد و نقیض گویی نشانة بنبست و سردرگمی رژیم در تمام زمینهها از جمله در سیاست خارجی است که نمودش در دوگانهگوییهای خامنهای و بلاتکلیفی خامنهای به خوبی پیداست. و نه آن طور که شما در مقدمه این سؤال را مطرح کردید که آیا این میتواند نشانة یک تقسیم کار در رژیم باشد.
قضیه به سادگی عبارت است از تغییر تعادل قوا هم در داخل و هم در خارج به زیان رژیم. که البته همة آنها ریشه در قیام دی ماه ۹۶ دارد و همه چیز را در سپهر سیاسی ایران تغییر داد. قیامی که همچنان ادامه دارد و سرکوب نشده است و بنابراین رژیم راه خلاصی از هیچ یک از بحرانهای خود ندارد.
س: اما روحانی با این که در همین سفر به استان هرمزگان چند جا به شرایط سختی که رژیم در اون گرفتار هست، اشاره کرده، اما در عین گفته که ما این شرایط سخت رو از میگذاریم و اینها چیزی نیست که ما رو به زانو در بیاره، نظرتون در این باره چیه؟
ج: بله خب معلوم است که در چارچوب امید درمانی باید از این حرفها بزند؛ اما چطور میخواهد از این وضعیت خارج شود؟ یا باید زمینه های قیام را از بین ببرد، فاصله فزایندة درآمد و هزینه را از بین ببرد. فقر را از بین ببرد، اشتغال ایجاد کند و در صدر همة اینها دست از سرکوب و اعدام و... بردارد و حق آزادی مردم ایران را به رسمیت بشناسد و در یک کلام همة مصائبی را که خود رژیم به وجود آورده از بین ببرد. جواب این که میتواند یا نمیتواند روشن است.
همچنین باید مسائل خو را با آمریکا اروپا و منطقه حل کند از موشکی و صدور تروریسم و دخالتهای منطقه دست بردارد. جواب این هم روشن است. ببینید رژیم حتی نمیتواند در مورد یکی از لوایح اف ای تی اف به نتیجه برسد و تصمیم بگیرد.
اجازه بدهید من تنها یک نمونه و یک اعتراف از انبوه نمونهها و اعترافهایی را که در روزنامة جهان صنعت امروز آمده را به عنوان نتیجهگیری نقل کنم: روزنامة جهان صنعت هم با اشاره به این وضعیت نوشته است: « بحران اقتصادی افزایش یافته است؛ دیپلماسی ما در موضعی تدافعی است و با وجود تلاشهای بسیار کاری از پیش نمیبرد».
و سپس به بن بست باندهای حاکم اذعان کرده و افزوده است:« سپهر سیاسی ایران اما در چنین موقعیتی اساسا فاقد ایده یا برنامه معنادار و مشخص وجودی است. دو جریان سیاسی که در این سالها تشکیلدهنده بلوک قدرت در نظام بودهاند، عملا هیچ ایدهای برای برونرفت از این وضعیت ندارند. هر دو در نوعی بحران گفتمانی فرو رفتهاند».و در ادامه نتیجه گرفته است: «تجربیات تاریخی نشان میدهند که از دل این وضعیت، چه وضعیتهای خطرناکی ممکن است ظهور یابند».
جنگ بر سر دوراهی منتهی به بنبست
بنبست FATF یا بنبست نظام؟