بن‌بست سرکوب و شکست قطعی گشت ارشاد

بن‌بست سرکوب و شکست قطعی گشت ارشاد

گزارش و گفتگو با احمد گل افشار

موضوع امروز برنامة تیک تاک بحث و گفتگو در رابطه با بن‌بست رژیم در سرکوب و شکست شیوه‌های قهر عریان در سرکوب خیابانی است. همه می‌دونیم که سرکوب عریان و نقض پایه ای ترین حقوق مردم ایران طی ۴۰ سال حاکمیت آخوندها همواره اهرم اصلی رژیم برای حفظ موجودیتش بوده است.

ابراز اصلی رژیم برای ایجاد خفقان، استفاده از نیروهای سرکوبگر با راه اندازی انواع ستادها و گشت های مخفی و علنی با عناوینی از قبیل ستاد امر به معروف، گشت حجاب و عفاف و گشت ارشاد بوده و رژیم تلاش می‌کرد با وارد کردن نیروهای انتظامی و بسیجی به خانة مردم به بهانة جمع آوری ماهواره از پشت بامها، بساط تفتیش و سرکوب خود را به درون خانه‌ها نیز بکشاند.

اما پس از قیام دی ماه و گسترش اعتراضات و خیزش های اجتماعی، آخوندهای حاکم ناگزیر از عقب‌نشینی و دست کشیدن از برخی شیوه‌های معمول خود شده‌اند. در این رابطه ابتدا توجه شما را به گزارشی جلب میکنیم:

خبر و نظر


قیام دیماه و ادامه اعتراضات اجتماعی و هراس از این که این اعتراضات منجر به درگیری شده و آتش زیر خاکستر قیام را شعله‌ور کند، آخوندها را وادار از عقب‌نشینی و کوتاه آمدن از سوءاستفادة دجالگرانه از باصطلاح امر به معروف و نهی ازمنکر کرده است. در همین رابطه آخوند احمد مازنی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ارتجاع با بیان اینکه دوره گشت ارشاد به پایان رسیده، افزود: حتی ضرورت دارد این عنوان "گشت ارشاد" تغییر یا حذف شود چرا که این نام به دلیل عملکرد نامناسب یا تبلیغات منفی ذهنیت منفی ایجاد کرده است.

مازنی سپس با اشاره به اعتراضات گسترده مردمی و درگیر شدن جوانان با عناصر سرکوبگر گشت ارشاد و ترس و وحشت از افشاگری های صورت گرفته افزود: «در این زمینه باید مراقبت‌های لازم صورت گیرد چراکه عناصری با دوربین‌های موبایل اقدام به فیلم‌برداری از چنین مواردی می‌کنند و این فیلم‌ها را به صورت گسترده در شکبه‌های ضد انقلاب و شبکه‌های مجازی پخش می‌کنند تا موجب وهن نظام سیاسی، مذهب و عقاید ایرانیان باشد.»

اشارة مازنی به انتشار مستمر صحنه‌های درگیری‌های مردم با نیروی انتظامی و آخوندهای فاسد در شبکه‌های اجتماعی است که برخی موارد اخیر آن را در اینجا می‌بینیم. در این تصاویر چنان که مشاهده می‌شود، جوانان دلیر تهرانی با حمله به مأموران گشت ارشاد مانع از بازداشت خواهران خود شده و خودرو آنها را تخریب می‌کنند، تا آنجا که مأموران وحشتزده با شلیک تیر هوایی در صدد حفظ جان خود برمی‌ایند.

اعتراض مردم


صحنة دیگری از اعتراض خشمگینانة مردم علیه آخوند مزاحمی را می‌بینید، که نهایتاً‌ او را از قطار مترو بیرون ‌می‌اندازند. صحنه‌یی که روزانه دهها مورد آن را در شهرهای مختلف کشور می‌توان دید. در واکنش به این جریان گستردة اعتراضی است که آخوند مازنی که عضو ستاد به اصطلاح امر به معروف رژیم هم هست، در نشست سالانه ستاد احیاء امربه‌معروف و نهی که در تاریخ اول اسفند و با حضور سرکردگان رژیم برگزار شد، اعتراف می‌کند: « ما امکان دفاع از امربه‌معروف و نهی از منکر را نداریم چون در سطوح مختلف از مفاهیم ارزشی دفاع خوب نشده است و نهادینه‌سازی مناسب صورت نگرفته است».

در همین نشست آخوند صدیقی امام جمعة نمره موقت خامنه‌ای در تهران هم شکوه و شکایت می‌کند که: « وضع فرهنگی موجود در کشور بحرانی است» پاسدار اشتری سرکردة نیروی انتظامی رژیم نیز در نشست کذایی، در حالی که خواسته خود را با نقل قول از دیگران بیان می‌کند، می‌گوید: « برخی با تز روشنفکری در پشت تریبون می‌گویند گشت ارشاد لازم نیست اگر کسی موردی صحبتی یا نقطه‌ای دارد بیاید به مقام مسئول بگوید تا بررسی شود چرا برخی این‌چنین در ذهن مردم این‌گونه دوگانگی ایجاد می‌کنند».

پاسدار اشتری که پیش از این هم شکایت کرده بود که چرا نیروهای او در برخورد با مردم بر سر باصطلاح بدحجابی تنهاست و فرسوده شده‌اند و چرا ارگانهای متعدد دیگر مسئولیتهای خود را انجام نمی‌دهند، افزود: «باید مشکلات مردم حل شود؛ نه اینکه با مردم برخورد شود. واقعیت این است که مردم با مشکلات ریشه‌ای روبرو هستند که راه‌حل‌های ریشه‌ای نیز نیاز دارد».

شکست و رسوایی


شکست و رسوایی سوءاستفادة رژیم از مفهوم امر به معروف، چنان است که آخوند جنتی هم در نشست سالانه ستاد احیاء امربه‌معروف و نهی از منکر ناگزیر از بیان این مطلب شد که: منکر بزرگ دروغ گفتن مسئولان به مردم است. شکست دجالگریهای رژیم و جمع کردن بساط گشت ارشاد، تنها شکست رژیم در مقابله با مردم به ستوه آمده نیست.

آخوند روحانی در تاریخ ۱۰ بهمن نیز با اعتراف به شکست سیاست سرکوبگرانه سانسور و فیلترینگ رژیم گفت : «ما باید خودمان را با شرایط جهانی توسعه جهانی تحول جهانی در چارچوب حفظ اصول و منافع خودمون تطبیق بدیم. حالا تو این شرایط میتونیم بگیم فضای مجازی کلا ممنوع ما میتونیم بگیم که دنیای دیجیتال کلا ممنوع ما میتونیم بگیم ارتباط اینترنتی نمیخواهیم داشته باشیم، میشه.

ما میتونیم بگیم تمام شبکه های اجتماعی را روزانه و ساعتی فیلتر میکنیم، حل میشه واقعا، با فیلتر با ممنوعیت میشه واقعا در دنیای امروز ما میتونیم زندگی کنیم، شدنی است بله یکروزی هم ما میگفتیم ویدئو هم نباید باشه، خوب نشده که، یکروزی میگفتیم که اساسا استفاده از برنامه های رادیوتلویزیونی غیر داخلی مون کاملا ممنوع ، میشه واقعا حالا تمام دیش هم ما جمع کنیم در استانهای مرزی ما میتونیم کاری انجام بدیم، میشه واقعا اصلا این شدنی است»

گفتگوی سیاسی


در گزارشی که دیدیم، شکست شیوه‌های سرکوبگرانة اعمال سرکوب و قهر عریان به خوبی نمایان بود. سؤالاتی در این رابطه مطرح هست. از جمله این که: اگر سوءاستفاده از مفاهیم و عناوین دجالگرانه‌یی مثل امر به معروف، حربة اصلی دیکتاتوری مذهبی برای اعمال سرکوب و قهر عریان بوده، کند شدن و از کار افتادن این حربه نشانة چیه؟ و بعد از این رژیم چه کار خواهد کرد؟ و علت این بن‌بستی که رژیم در امر سرکوب گرفتارش شده، چیه؟

حرف آخوند صدیقی که وضعیت فرهنگی جامعه بحرانی است، به چه معناست؟ حرف سرکردة نیروی انتظامی که مسائل اجتماعی باید ریشه‌یی حل بشه چیه؟ اینها از جمله سؤالاتی است که امیدواریم در گفتگوی امروز با احمد گل‌افشار بتونیم به اونها جواب بدیم.

س: در این گزارشی که دیدیم، شاهد اعتراف سردمداران رژیم در مورد ناتوانی گشت ارشاد واقدامات سرکوبگرانه تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر بودیم آیا این ناتوانی امر جدیدی است که به آن اعتراف می‌کنند؟


ج: ناتوانی جدید نیست ولی این اعتراف با این صراحت از نظری جدید است، البته پیش از این هم آخوند روحانی گفته بود که ون راه انداختن و دستگیر کردنها نتیجه نداه است. اما این بیان که دوران گشت ارشاد به سر آمده به همین ترتیب و به همین روشنی و بعد اینکه میبینیم سر کرده انتظامی رژیم هم عملا وجود یک چنین نظرها و اعتراف هائی را بازگو میکند و میگوید: «برخی با تز روشنفکری در پشت تریبون می‌گویند گشت ارشاد لازم نیست اگر کسی موردی صحبتی یا نقطه‌ای دارد بیاید به مقام مسئول بگوید تا بررسی شود چرا برخی این‌چنین در ذهن مردم این‌گونه دوگانگی ایجاد می‌کنند». جدید است.

در مورد شکست آنچه که اسمش را گذاشته اند امر به معروف و نهی از منکر و در واقع پایه و مبنای سرکوب اجتماعی رژیم بوده پیش از این هم اعتراف هائی داشتیم حاکی از این که مردم به ین امرتن نمیدهند و در مقابل آن میایستند حتی در سال های اخیرمواردی داشتیم که مزدوران رژیم به خاطر این اقدامات سرکوبگرانه هدف خشم و انزجار و حمله مردم قرا گرفته و درمواردی هم کشته شده بودند که رژیم هم خیلی جنجال براه می‌انداخت ولی وقتی اینها اینجا و در جلسه ای با حضور جنتی و سایر سرکردگان رژیم چنین اعترافهایی می‌کنند، نشانة این است که عرصه بر رژیم تنگ شده است.

یا مثلا وقتی آخوند صدیقی بعنوان رئیس چنین نهاد سرکوبگری میگوید « وضع فرهنگی موجود در کشور بحرانی است» که منطورش این است که اقدامات سرکوبگرانه توسط مردم تحمل نمیشود، در واقع اعتراف به شکست زیربنائی و فکری دستگاه سرکوب است.

س: نتیجة این وضعیتی که امروز شاهدش هستیم و شما هم توضیح دادید آیا این است که رژیم گشت های سرکوبگر ارشاد را جمع میکند؟


ج: خیلی واضحه که رژیم هرگز و هرگز از سرکوب دست بردار نیست چون برای رژیم فاسد و منفوری که در مقابل یک جامعه مافوق انفجاری قرار گرفته، سرکوب تنها و تنها راه حل کنترل و مهار جامعه است. رژیم بشدت به اختناق نیاز دارد و همانطور که بارها مقاومت گفته مانند تخم چشم از طلسم اختناق محافظت میکند. اما در عین حال وقتی کار به جائی میرسد که سردمداران سرکوب مانند آخوندها و پاسدار اشتری چنین اعتراف هائی را میکنند، بیانگر این است که راه حل سرکوب هم با مشکل جدی و رویاروئی جدی اجتماعی مواجه شده و رژیم را در گسترش سرکوب و پیشبرد آن با دست بستگی های جدی مواجه کرده است.

س: معنی این دست بستگی که میگوئید چیه ؟


ج: این دست بستگی را در صحنه عمل بخوبی میتوان دید، شما اگر ۵-۶ سال به عقب برگردید، شاهد این بودیم که روزانه در تلویزیون و اخبار رسانه ها های حکومتی صحبت از عملکرد گشت ارشاد، دستگیریهای گسترده و حتی کلیپ هائی از صحنه های جنایت این گشت ها بودیم که یا رژیم مستقیم در اخبار نشان میداد و یا در فضای مجازی توسط خود رژیم به ترتیبی منتشر میشد که به رعب و وحشت دامن بزند، اما الان در سال های اخیر خیلی کم مواجه هستیم و برعکس بطور مداوم خبر از صحنه هائی داریم که بخصوص جوانان با عوامل گشت ارشاد درگیر شده، آنها را گوشمالی داده و دستگیر شدگان را آزاد کردند.

یعنی تعادل میان رژیم و مردم درجنگ بزرگتری که جریان دارد، عملا به نفع مردم چرخیده و درعمل هم رژیم به این تن داده و گردن گذاشته و عملا حتی عوامل سرکوبگر توجیه شده اند که از رودرروئی مستقیم با جوانان خودداری کنند. حتی به آنها تاکید شده که از سلاح های خود استفاده نکنند در یک گزارش درونی فرمانده مجموعه ای از همین گشت ها در مورد تعدادی از مزدوران که توسط جوانان گوشمالی شده بودند، گفته بود که «تقصیر خودشان است ما به آنها گفته بودیم نگاه کنند و ببینند که در صحنه چند نفر هستند و اگر تعداد جمعیت، زیاد است اصلا وارد نشوند.

کاهش فعالیت گشت ارشاد


بنابراین معنی دست بستگی این است که از یک طرف نمیتواند از سرکوب دست بکشد و از طرف دیگر میبیند که هر کدام از صحنه های زدوخورد با جوانان و مردم خشمگین در کوچه و خیابان میتواند جرقه انفجاری غیر قابل کنترل باشد. در نتیجه عملا به این تعادل تن داده و به نحوی میزان فعالیت سرکوبگرانه گشت های ارشاد را بسیار کاهش داده است.

تن دادن به این تعادل حالا دارد در اظهارات سردمداران رژیم هم ظاهر میشود که این نشاندهنده این است که این دست بستگی و ناتوانی یا همان که به آن میگوئیم بن بست سرکوب دارد وارد مرحله تازه ای میشود یعنی همه جانبه میشود، عمیق تر و جدی تر میشود و متقابلا دست مردم و جوانان برای مقابله و اعتراض و اظهار خشم بازتر میشود

س: رژیم غیر از گشت ارشاد چندین نوع گشت و نیروی سرکوبگر دیگر هم دارد مثل گشت عفاف و حجاب یا گشت امر به معروف و نهی از منکر، گشت ثارالله و .... آیا نمیتواند سرکوبش را از طریق آنها پیش ببرد؟


ج: همانطور که گفتم این موضوع عبارت است از بن بست سرکوب رژیم و فقط به گشت ارشاد اختصاص ندارد کما اینکه همچنانکه در این گزارش هم دیدیم این حرف ها در ستاد امر به معروف و نهی از منکر رژیم گفته شده که این ستاد در واقع پایه ای ترین نهاد سرکوب رژیم است که تمام دستگاه های سرکوب را تغذیه میکند. شما میبینید آخوند صدیقی در این ستاد آه و ناله میکند و میگوید: « وضع فرهنگی موجود در کشور بحرانی است» وجنتی هم میگوید « منکر بزرگ دروغ گفتن مسئولان به مردم است»

اشتری هم که به عنوان سرکردة نیروی انتظامی، وظیفه‌اش سرکوب و بگیر و ببند است با ژست یک باصطلاح فعال مدنی و یک جامعه شناس وارد شده میگوید : «باید مشکلات مردم حل شود؛ نه اینکه با مردم برخورد شود. واقعیت این است که مردم با مشکلات ریشه‌ای روبرو هستند که راه‌حل‌های ریشه‌ای نیز نیاز دارد».

یعنی اگر به عمق حرفهای جنتی و صدیقی و اشتری و مازنی نگاه کنیم، همه دارند به این بن بست سرکوب اعتراف میکنند که البته این بسیار مهم است. تعادل جدیدی بین مردم و مقاومت ایران از یکطرف و رژیم و دستگاه سرکوبش از طرف دیگر برقرار شده و این تعادل جدید همواره کننده هر چه بیشتر راه برای ابراز خشم و انزجار و اعتراضات مردم و بالمال اوج گیری هر چه بیشتر قیام است.

چهل سال سرکوب با تکیه به سپاه و بسیج – متحد شویم

سقوط نمادهای نظام
لطفا به اشتراک بگذارید: