جواد ظریف به مثابه چینی بند زده در حکومت آخوندی
چینی بند زده در حکومت آخوندی
گزارش و گفتگو با احمد گل افشار
موضوع برنامة تیک تاک امروز ماجرای استعفا و پس گرفتن استعفای ظریف و معنا و پیامدهای آن است. بر اساس آنچه در رسانههای رژیم منعکس شده، میتوان گفت: استعفای ظریف و رد استعفایش توسط حسن روحانی، بحران های درونی و بیرونی رژیم را عمیق تر کرد. تعمیق بحران درونی رژیم برسر شکست برجام و پذیرش لوایح FATF و بی خاصیتی دستگاه وزارت خارجة رژیم در انظار جهانی از حداقل های نتیجه این استعفا بوده است. ولی به نظر می رسد اینها هنوز از نتایج سحر است، و بن بست و بی راه حلی نظام نتایج سنگین تری برایش خواهد آورد. گزارش کوتاهی را در این مورد ببینیم:
رسانه ها و محافل همسو با هر دو باند حاکم، هر یک به بیانی، ظریف، روحانی و خامنه ای را بازنده این رفت و برگشت استعفا دانستند. محمد مهاجری از باند خامنهای نوشت:« استعفای ظریف به هر دلیل که بود، به حاشیه هایی فراتر از حوزه وزارت خارجه سرک کشید.به عبارت درست تر،آنچه به چالش کشیده شد نه فقط محمدجواد ظریف،که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای موثر در آن بود».
کیهان خامنه ای (۹ اسفند) نوشت: « باید پرسید آیا هزینه عدم هماهنگی رئیسجمهور با وزیران مختلف (و نه فقط ظریف) از جیب روحانی پرداخت میشود یا مردم و نظام؟!» کیهان افزوده است: «ظریف برگشت اما هزینهها ماند. در حقیقت اقدام غیرمتعارف و عجولانه ظریف، خسارتهایی را در پی داشت».
روزنامه کیهان به ادامه بحران درون حکومت تحت عنوان «اختلافات» اشاره کرده و می نویسد: « در حال حاضر اختلافات و ناهماهنگیهایی که در مجموعه دولت بلاتکلیف رها شده، بعضاً عود هم میکند. نکته قابل تأمل اینجاست که این مسئله موجب گستاخی و طمع دشمن برای فشار بیشتر میشود».
سایت حکومتی فرارو همسو با روحانی زیر عنوان: «ظریف میان دو شمشیر و یا دولبة یک قیچی برش خورد» نوشت: « این استعفا نشان میدهد نقش دولت در تنظیم سیاست خارجی زیاد نیست». همین منبع به نقل از مهدی مطهرنیا کارشناس باند روحانی نوشته است: «"آنچه که مسلم است سیاست و قدرت در دولت حضور ندارد. این معنای بسیار مهم و تندی را در پی دارد با استعفای ظریف نقطه پایانی برجایگاه دولت در نظام سیاسی ایران در حوزه نظام بین الملل خواهد بود و در منطق فراملی ایران دولت و وزارت امورخارجه هیچ کارکرد معنا دار و متنفذی را دارا نخواهند بود».
فریدون مجلسی دیپلمات پیشین رژیم از باند روحانی درمورد برگرداندن ظریف به پست وزارت خارجه رژیم نوشت: « دیگر این مسئله امری تاکتیکی محسوب نمیشود، بلکه امری استراتژیک است که مستلزم بازگشت سیاست خارجی تخریب شده به مسیری خواهد بود که با کلید برجام گشوده شده است».
ازسوی دیگر، پاسدار حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای درکیهان، با حمله به ظریف نوشت: « وزارت خارجه در دوران وزارت جناب ظریف کارنامه قابل قبولی نداشته است که سرانجام فاجعهبار برجام یکی از اصلیترین نمونههای آن است». پاسدار شریعتمداری افزود « دشمنان بیرونی استعفای ظریف را... نشانه ناکارآمدی نظام معرفی میکنند!». جوان روزنامة وابسته به سپاه پاسداران با حمله به ظریف نوشت: «و سرانجام نافرجام برجام و SPV هم نتوانست قامت وی را بلندتر نشان دهد»
جوان در مطلب دیگری باعنوان « پالس های اشتباهی به غرب برای تشدید فشار»، ظریف را مورد حمله قرار داد و از جمله نوشت: «استعفای وزیر امور خارجه که در بدترین برهه زمانی صورت گرفته میتواند حاوی پالسهای معناداری برای غرب باشد و آنها را به این تلقی برساند که علاوه بر بحرانی شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، وضعیت سیاسی بهویژه در رأس حاکمیت-دولت دچار حالت بحرانی است».
روزنامة حکومتی وطن امروز (۹ اسفند) در وحشت از پیامدهای اجتماعی ظاهر شدن شکافهای درون حاکمیت نوشت: « اکنون وضعیت اقتصادی در کشور دچار یک شرایط بغرنج شده است و به گفته کارشناسان، این حاشیهسازیها در کابینه نیز میتواند روند سلب اعتماد افکار عمومی نسبت به دولت مستقر را تشدید کند».
وطن امروز در ادامه هشدار داده است: «در روزهایی که مردم به خاطر نبود تدابیر مدیریتی شاهد لجامگسیختگی در افزایش قیمت کالاها و به نوعی انفجار قیمت اقلام معیشتی هستند، حاشیهسازیهایی مانند استعفای ظریف، آن هم به خاطر عدم دعوت از او برای حضور در یک دیدار غیررسمی و غیردیپلماتیک، میتواند ناامیدی مردم از اتخاذ تدابیر دستگاه اجرایی نسبت به مدیریت وضعیت اقتصادی و معیشتی را منجر شود».
روزنامة حکومتی جوان (۹ اسفند) هم لاعلاجی نظام در برگرداندن ظریف را با این حملات به نمایش گذاشته: « اگر مرد میدان هستید روی حرف خود بمانید و دولتمردان هم اگر میخواهند وزیر بمانند باید تا آخر بمانند و به ملت گزارش کار هشت سال مسئولیت خود را بدهند. سطر به سطر و کلمه به کلمه بگویید و بنویسید که چرا برای رسیدن به قدرت تلاش کردید، چرا وقتی به قدرت رسیدید، بهانه میکردید که «همه» قدرت را نداریم، پس نمیتوانیم کار کنیم و در عین حال همان باقیمانده قدرتی را که منکر نمیشدید، رها نکردید؟! چه وعدههایی دادید و چه دستاوردهایی داشتید؟»
حرف و حدیث ها در ارتباط با استعفای جواد ظریف در رسانه ها ادامه دارد. از پس گرفتن استعفای او تفسیرهای متفاوتی میشود، سردمداران رژیم و دستگاه تبلیغات رسمی آن تلاش میکنند آن را حل و فصل یک تنش ناشی از ناهماهنگیهای اجرایی جلوه بدهند، اما برخی مهرهها و رسانههای حکومتی، رژیم را پس از این رفت و برگشت چینی بند زده توصیف میکنند که نشانگر تضعیف کل نظام رژیم است. اما واقعیت چیست؟ در گفتگوی امروزمان با احمد گلافشار به پیامدهای این استعفا خواهیم پرداخت.
ج: هر دوباند تلاش میکنند موضوع استعفای ظریف را بعنوان یک ناهماهنگی اداری عنوان کنند همانطور که پاسدار قاسم سلیمانی نیز همین را گفته است، البته قابل فهم است چرا که پیامی که علنی کردن این استعفا به افکار عمومی داخل کشور و جامعه بین المللی داد، بسیار برای رژیم گران تمام شد. تلاش برای کوچکنمایی این استعفا توسط تمامیت رژیم نیز گویای همین واقعیت است.
نکته مهم این است که این استعفا در زمانی اعلام شد که رژیم با آوردن بشار اسد که در تلاش برای مهر کردن پیروزهایش در سوریه بود ولی آنچنان این ملاقات تحت الشعاع این استعفا قرار گرفت که داد همه باندهای رژیم در آمد. کمااینکه در گزارشی هم که پخش شد، دیدیم مثلا محمد مهاجری از باند خامنه ای ابعاد این استعفا را فراتر از حوزه وزارت خارجه میبیند و میگوید : «آنچه به چالش کشیده شد نه فقط محمدجواد ظریف،که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای موثر در آن بود».
البته به نظر موضوع صرفا به چالش کشیده شدن سیاست خارجی رژیم نیست، بلکه بحث بسیار فراتر است. بعبارت دیگر این حرکت نمایش فوران بحران درون حاکمیت است. و همین پیام نیز توسط افکار عمومی داخلی و خارجی گرفته شد. پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان در مطلبش عینا به پیامی که این استعفا داشت اشاره کرده و مینویسد : « دشمنان بیرونی استعفای ظریف را... نشانه ناکارآمدی نظام معرفی میکنند!».
امیر عبداللهیان دستیار رئیس مجلس ارتجاع در مصاحبه امروزش موضوع را اینطور میگوید: دیپلمات های کشور، در حوزه منافع و امنیت ملی کشور عمل می کنند و دوستان باید دعواهای سیاسی داخلی خود را به جای دیگری ببرند که مردم عزیزمان ضرر نکنند. البته مردم عزیز نه تنها از دعوای باندهای مافیائی ضرر نمیکنند بلکه سود بسیار نیز در راستای سرنگونی تمامیت این رژیم خواهند برد.
روزنامه جوان در ارتباط با این استعفا در این زمان میگوید : «استعفای وزیر امور خارجه که در بدترین برهه زمانی صورت گرفته میتواند حاوی پالسهای معناداری برای غرب باشد و آنها را به این تلقی برساند که علاوه بر بحرانی شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، وضعیت سیاسی بهویژه در رأس حاکمیت-دولت دچار حالت بحرانی است»
ج: بیان این موضوع البته بدون هدف نیست، اصحاب مماشات در داخل وخارج با زدن توی سر دولت روحانی میخواهند این را القا کنند که گویا این دولت سهمی در جنگ افروزی و تروریسم و صدور بنیادگرائی ندارد. این در حالی است که ظریف عضو شورای عالی دفاع است و در تمامی تصمیم گیریهای اصلی حضور دارد. همچنین :
- دبیر سوم سفارت تحت امر وزارت خارجه این رژیم با استناد به اسناد و مدارک متقن به اتهام تروریسم بر علیه مقاومت ایران در بلژیک در زندان است و هر بار نیز وزارت خارجه از تلاش هایش برای آزادی این تروریست به جناح مقابل گزارش میدهد.
- ملاقات ظریف با بشار اسد در شهریور گذشته در دمشق
- دیدار بهمن ماه ظریف با حسن نصرالله و اعلام حمایت از حزب الله
- حرف ظریف در مورد اینکه زندان سیاسی در ایران وجود ندارد
همه و همه نقش این دولت و وزارت خارجه اش را در توجیه جنگ افروزی، تروریسم و نقض فاحش حقوق بشر بر کسی پوشیده نیست. اما روی دیگر سکه هم این است که در استبداد مطلقة فقیه، همة ارگانها و نهادها از دولت تا مجلس و قوة قضاییه و غیره، تماماً تحت امر ولی فقیهند و اصلاً انتصاب همة مقامها، ولو این که در صورت ظاهر نمایش انتخاباتی هم ممکن است برگزار شود، دستنشانده دیکتاتور هستند و شرط تصدی هر مقامی در این رژیم، رسماً اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولی فقیه عنوان شده است.
ج: البته از نتایج اینکه ظریف استعفا میکند و برمیگردد را میتوان در راستای امتیاز گرفتن برای تصویب این لوایح ارزیابی کرد ولی موضوع فراتر از این حرف هاست، با توجه به حساسیت های زمانی یعنی حضور بشار اسد در ایران و سفره ای که رژیم برای استفاده از این سفر پهن کرده بود و میخواست میخ مقاومت و حضور خودش درسوریه با توجه به مواضع روسیه و تهاجمات اسرائیل را بکوبد.
به نظرم صرف امتیازگیری کافی نیست بلکه میباید این حرکت را نوک کوه یخ فوران بحرانهای رژیم و به نوعی از کنترل خارج شدن آن دانست و البته این استعفا تنها یکی از نمودهای این واقعیت است، کمااین که اطلاق کلمة جاسوس، مشکوک، خائن در مطبوعات به ظریف و یا همین دیروز در دعوای مجلس ارتجاع نمایندگان همدیگر را خائن خطاب میکنند؛ هم همین را نشان میدهد. پس باید نتیجه گیری کرد که مسئله صرفا یک مانور برای امتیازگیری نیست بلکه تشدید بیسابقه بحران های درونی رژیم است
ج: اجازه بدهید پاسخ را با ذکر یکی دو نمونه از رسانه های رژیم بدهم. یکی از سایت های رژیم روز گذشته به نتایج این استعفا پرداخته و مینویسد : «آقای ظریف اگر قصد استعفاء هم داشت حداقل میگذاشت مدت زمانی از نمایش اقتدار تاریخی جمهوری اسلامی و پیروزی محور مقاومت میگذشت و بعد تصمیم به این اقدام میگرفت و نه اینکه با این حرکت خود علاوه بر اینکه خوراکی برای رسانه های معاند فراهم کند، دستاوردهای یک پیروزی بزرگ منطقه ای را با یک اقدام ناپخته و احساسی خود باد هوا کند!»
البته باید اضافه کرد که در این مطلب نیز سعی در کوچک نمایی موضوع شده است ولی وقتی به نتیجه گیری میرسد ناچار اعتراف به باد هوا دادن دستاورد رژیم یعنی موضوع سوریه و آمدن بشار اسد به تهران میکند. سایت فرارو وضعیت ظریف بعنوان وزیر خارجه را در هر صورت اینطور ارزیابی میکند و مینویسد: اما، پس از استعفا، ظریف برود یا بماند، جایگاه او تضعیف شده است. چرا؟ اگر بماند، وزیری خواهد بود که اختلافاتش با مقامات عالیرتبه نظام آشکار شده و در مذاکرات یا گفتگوهای خارجی دیگر کسی او را جدی نخواهد گرفت.
و روزنامة جوان وابسته به سپاه پاسداران در شمارة امروز خود مینویسد: « برخی در داخل و بیشتر خارجیها این استعفای به واقع آبکی را نشانه وخامت اوضاع نظام اسلامی تعبیر کردند و حتی از رئیسجمهور ایران هم خواستند شجاعانه و با مهابت به پیروی از وزیر خود، استعفا دهد؟!»
همانطور که میبینیم مشخص است که در این میان تمامیت رژیم ضرر کرده است و اینهمه ریشه در بحران های عمیق آن دارد. یعنی این رژیم در محاصره بحران های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز افزون قرار گرفته و در بن بست بی راه حلی به قول ولی فقیه ارتجاع به انتظار فتنه در سال ۹۸ نشسته است. طوفانی که از دیماه در سراسر کشور بر علیه این حاکمیت برخاست و هر روز نیز ادامه داشته و همچنین مشروعیت روز افزون مقاومت و مجاهدین در عرصه داخلی و بین المللی و کانون های شورشی، مبنای این بن بست و پایه هراس رژیم و ترس از آینده اش میباشد.
مطالب مرتبط:
پس گرفتن استعفا توسط ظریف و تعمیق بحران
قضیه ظریف، فوران بحران!
گزارش و گفتگو با احمد گل افشار
موضوع برنامة تیک تاک امروز ماجرای استعفا و پس گرفتن استعفای ظریف و معنا و پیامدهای آن است. بر اساس آنچه در رسانههای رژیم منعکس شده، میتوان گفت: استعفای ظریف و رد استعفایش توسط حسن روحانی، بحران های درونی و بیرونی رژیم را عمیق تر کرد. تعمیق بحران درونی رژیم برسر شکست برجام و پذیرش لوایح FATF و بی خاصیتی دستگاه وزارت خارجة رژیم در انظار جهانی از حداقل های نتیجه این استعفا بوده است. ولی به نظر می رسد اینها هنوز از نتایج سحر است، و بن بست و بی راه حلی نظام نتایج سنگین تری برایش خواهد آورد. گزارش کوتاهی را در این مورد ببینیم:
خبر و نظر
رسانه ها و محافل همسو با هر دو باند حاکم، هر یک به بیانی، ظریف، روحانی و خامنه ای را بازنده این رفت و برگشت استعفا دانستند. محمد مهاجری از باند خامنهای نوشت:« استعفای ظریف به هر دلیل که بود، به حاشیه هایی فراتر از حوزه وزارت خارجه سرک کشید.به عبارت درست تر،آنچه به چالش کشیده شد نه فقط محمدجواد ظریف،که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای موثر در آن بود».
کیهان خامنه ای (۹ اسفند) نوشت: « باید پرسید آیا هزینه عدم هماهنگی رئیسجمهور با وزیران مختلف (و نه فقط ظریف) از جیب روحانی پرداخت میشود یا مردم و نظام؟!» کیهان افزوده است: «ظریف برگشت اما هزینهها ماند. در حقیقت اقدام غیرمتعارف و عجولانه ظریف، خسارتهایی را در پی داشت».
روزنامه کیهان به ادامه بحران درون حکومت تحت عنوان «اختلافات» اشاره کرده و می نویسد: « در حال حاضر اختلافات و ناهماهنگیهایی که در مجموعه دولت بلاتکلیف رها شده، بعضاً عود هم میکند. نکته قابل تأمل اینجاست که این مسئله موجب گستاخی و طمع دشمن برای فشار بیشتر میشود».
سایت حکومتی فرارو همسو با روحانی زیر عنوان: «ظریف میان دو شمشیر و یا دولبة یک قیچی برش خورد» نوشت: « این استعفا نشان میدهد نقش دولت در تنظیم سیاست خارجی زیاد نیست». همین منبع به نقل از مهدی مطهرنیا کارشناس باند روحانی نوشته است: «"آنچه که مسلم است سیاست و قدرت در دولت حضور ندارد. این معنای بسیار مهم و تندی را در پی دارد با استعفای ظریف نقطه پایانی برجایگاه دولت در نظام سیاسی ایران در حوزه نظام بین الملل خواهد بود و در منطق فراملی ایران دولت و وزارت امورخارجه هیچ کارکرد معنا دار و متنفذی را دارا نخواهند بود».
امر استراتژیک
فریدون مجلسی دیپلمات پیشین رژیم از باند روحانی درمورد برگرداندن ظریف به پست وزارت خارجه رژیم نوشت: « دیگر این مسئله امری تاکتیکی محسوب نمیشود، بلکه امری استراتژیک است که مستلزم بازگشت سیاست خارجی تخریب شده به مسیری خواهد بود که با کلید برجام گشوده شده است».
ازسوی دیگر، پاسدار حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای درکیهان، با حمله به ظریف نوشت: « وزارت خارجه در دوران وزارت جناب ظریف کارنامه قابل قبولی نداشته است که سرانجام فاجعهبار برجام یکی از اصلیترین نمونههای آن است». پاسدار شریعتمداری افزود « دشمنان بیرونی استعفای ظریف را... نشانه ناکارآمدی نظام معرفی میکنند!». جوان روزنامة وابسته به سپاه پاسداران با حمله به ظریف نوشت: «و سرانجام نافرجام برجام و SPV هم نتوانست قامت وی را بلندتر نشان دهد»
جوان در مطلب دیگری باعنوان « پالس های اشتباهی به غرب برای تشدید فشار»، ظریف را مورد حمله قرار داد و از جمله نوشت: «استعفای وزیر امور خارجه که در بدترین برهه زمانی صورت گرفته میتواند حاوی پالسهای معناداری برای غرب باشد و آنها را به این تلقی برساند که علاوه بر بحرانی شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، وضعیت سیاسی بهویژه در رأس حاکمیت-دولت دچار حالت بحرانی است».
شرایط بغرنج
روزنامة حکومتی وطن امروز (۹ اسفند) در وحشت از پیامدهای اجتماعی ظاهر شدن شکافهای درون حاکمیت نوشت: « اکنون وضعیت اقتصادی در کشور دچار یک شرایط بغرنج شده است و به گفته کارشناسان، این حاشیهسازیها در کابینه نیز میتواند روند سلب اعتماد افکار عمومی نسبت به دولت مستقر را تشدید کند».
وطن امروز در ادامه هشدار داده است: «در روزهایی که مردم به خاطر نبود تدابیر مدیریتی شاهد لجامگسیختگی در افزایش قیمت کالاها و به نوعی انفجار قیمت اقلام معیشتی هستند، حاشیهسازیهایی مانند استعفای ظریف، آن هم به خاطر عدم دعوت از او برای حضور در یک دیدار غیررسمی و غیردیپلماتیک، میتواند ناامیدی مردم از اتخاذ تدابیر دستگاه اجرایی نسبت به مدیریت وضعیت اقتصادی و معیشتی را منجر شود».
روزنامة حکومتی جوان (۹ اسفند) هم لاعلاجی نظام در برگرداندن ظریف را با این حملات به نمایش گذاشته: « اگر مرد میدان هستید روی حرف خود بمانید و دولتمردان هم اگر میخواهند وزیر بمانند باید تا آخر بمانند و به ملت گزارش کار هشت سال مسئولیت خود را بدهند. سطر به سطر و کلمه به کلمه بگویید و بنویسید که چرا برای رسیدن به قدرت تلاش کردید، چرا وقتی به قدرت رسیدید، بهانه میکردید که «همه» قدرت را نداریم، پس نمیتوانیم کار کنیم و در عین حال همان باقیمانده قدرتی را که منکر نمیشدید، رها نکردید؟! چه وعدههایی دادید و چه دستاوردهایی داشتید؟»
گفتگوی سیاسی
حرف و حدیث ها در ارتباط با استعفای جواد ظریف در رسانه ها ادامه دارد. از پس گرفتن استعفای او تفسیرهای متفاوتی میشود، سردمداران رژیم و دستگاه تبلیغات رسمی آن تلاش میکنند آن را حل و فصل یک تنش ناشی از ناهماهنگیهای اجرایی جلوه بدهند، اما برخی مهرهها و رسانههای حکومتی، رژیم را پس از این رفت و برگشت چینی بند زده توصیف میکنند که نشانگر تضعیف کل نظام رژیم است. اما واقعیت چیست؟ در گفتگوی امروزمان با احمد گلافشار به پیامدهای این استعفا خواهیم پرداخت.
س: نظرات متفاوتی در ارتباط با استعفای ظریف، علت اون و نتایجش گفته میشود. برخی آنرا ناشی از سوءتفاهم به خاطر ناهماهنگی اجرایی در دفتر روحانی میدانند، اما عده ای از ناتوانی و بحران درونی صحبت میکنند. به نظر شما علت این استعفا را چطور میباید ارزیابی کرد؟
ج: هر دوباند تلاش میکنند موضوع استعفای ظریف را بعنوان یک ناهماهنگی اداری عنوان کنند همانطور که پاسدار قاسم سلیمانی نیز همین را گفته است، البته قابل فهم است چرا که پیامی که علنی کردن این استعفا به افکار عمومی داخل کشور و جامعه بین المللی داد، بسیار برای رژیم گران تمام شد. تلاش برای کوچکنمایی این استعفا توسط تمامیت رژیم نیز گویای همین واقعیت است.
نکته مهم این است که این استعفا در زمانی اعلام شد که رژیم با آوردن بشار اسد که در تلاش برای مهر کردن پیروزهایش در سوریه بود ولی آنچنان این ملاقات تحت الشعاع این استعفا قرار گرفت که داد همه باندهای رژیم در آمد. کمااینکه در گزارشی هم که پخش شد، دیدیم مثلا محمد مهاجری از باند خامنه ای ابعاد این استعفا را فراتر از حوزه وزارت خارجه میبیند و میگوید : «آنچه به چالش کشیده شد نه فقط محمدجواد ظریف،که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای موثر در آن بود».
البته به نظر موضوع صرفا به چالش کشیده شدن سیاست خارجی رژیم نیست، بلکه بحث بسیار فراتر است. بعبارت دیگر این حرکت نمایش فوران بحران درون حاکمیت است. و همین پیام نیز توسط افکار عمومی داخلی و خارجی گرفته شد. پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان در مطلبش عینا به پیامی که این استعفا داشت اشاره کرده و مینویسد : « دشمنان بیرونی استعفای ظریف را... نشانه ناکارآمدی نظام معرفی میکنند!».
بدترین برهه زمانی
امیر عبداللهیان دستیار رئیس مجلس ارتجاع در مصاحبه امروزش موضوع را اینطور میگوید: دیپلمات های کشور، در حوزه منافع و امنیت ملی کشور عمل می کنند و دوستان باید دعواهای سیاسی داخلی خود را به جای دیگری ببرند که مردم عزیزمان ضرر نکنند. البته مردم عزیز نه تنها از دعوای باندهای مافیائی ضرر نمیکنند بلکه سود بسیار نیز در راستای سرنگونی تمامیت این رژیم خواهند برد.
روزنامه جوان در ارتباط با این استعفا در این زمان میگوید : «استعفای وزیر امور خارجه که در بدترین برهه زمانی صورت گرفته میتواند حاوی پالسهای معناداری برای غرب باشد و آنها را به این تلقی برساند که علاوه بر بحرانی شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، وضعیت سیاسی بهویژه در رأس حاکمیت-دولت دچار حالت بحرانی است»
س: به نظر شما بیان اینکه وزارت خارجه این رژیم کاره ای نیست، با چه هدفی بیان میشود ؟
ج: بیان این موضوع البته بدون هدف نیست، اصحاب مماشات در داخل وخارج با زدن توی سر دولت روحانی میخواهند این را القا کنند که گویا این دولت سهمی در جنگ افروزی و تروریسم و صدور بنیادگرائی ندارد. این در حالی است که ظریف عضو شورای عالی دفاع است و در تمامی تصمیم گیریهای اصلی حضور دارد. همچنین :
- دبیر سوم سفارت تحت امر وزارت خارجه این رژیم با استناد به اسناد و مدارک متقن به اتهام تروریسم بر علیه مقاومت ایران در بلژیک در زندان است و هر بار نیز وزارت خارجه از تلاش هایش برای آزادی این تروریست به جناح مقابل گزارش میدهد.
- ملاقات ظریف با بشار اسد در شهریور گذشته در دمشق
- دیدار بهمن ماه ظریف با حسن نصرالله و اعلام حمایت از حزب الله
- حرف ظریف در مورد اینکه زندان سیاسی در ایران وجود ندارد
همه و همه نقش این دولت و وزارت خارجه اش را در توجیه جنگ افروزی، تروریسم و نقض فاحش حقوق بشر بر کسی پوشیده نیست. اما روی دیگر سکه هم این است که در استبداد مطلقة فقیه، همة ارگانها و نهادها از دولت تا مجلس و قوة قضاییه و غیره، تماماً تحت امر ولی فقیهند و اصلاً انتصاب همة مقامها، ولو این که در صورت ظاهر نمایش انتخاباتی هم ممکن است برگزار شود، دستنشانده دیکتاتور هستند و شرط تصدی هر مقامی در این رژیم، رسماً اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولی فقیه عنوان شده است.
س: آیا میشود این حرکت را یک مانور برای امتیازگیری در راستای تصویب لوایح FATF تلقی کرد؟
ج: البته از نتایج اینکه ظریف استعفا میکند و برمیگردد را میتوان در راستای امتیاز گرفتن برای تصویب این لوایح ارزیابی کرد ولی موضوع فراتر از این حرف هاست، با توجه به حساسیت های زمانی یعنی حضور بشار اسد در ایران و سفره ای که رژیم برای استفاده از این سفر پهن کرده بود و میخواست میخ مقاومت و حضور خودش درسوریه با توجه به مواضع روسیه و تهاجمات اسرائیل را بکوبد.
به نظرم صرف امتیازگیری کافی نیست بلکه میباید این حرکت را نوک کوه یخ فوران بحرانهای رژیم و به نوعی از کنترل خارج شدن آن دانست و البته این استعفا تنها یکی از نمودهای این واقعیت است، کمااین که اطلاق کلمة جاسوس، مشکوک، خائن در مطبوعات به ظریف و یا همین دیروز در دعوای مجلس ارتجاع نمایندگان همدیگر را خائن خطاب میکنند؛ هم همین را نشان میدهد. پس باید نتیجه گیری کرد که مسئله صرفا یک مانور برای امتیازگیری نیست بلکه تشدید بیسابقه بحران های درونی رژیم است
س: بالاخره این استعفا و رفت و برگشت به نفع کدام باند تمام شد؟
ج: اجازه بدهید پاسخ را با ذکر یکی دو نمونه از رسانه های رژیم بدهم. یکی از سایت های رژیم روز گذشته به نتایج این استعفا پرداخته و مینویسد : «آقای ظریف اگر قصد استعفاء هم داشت حداقل میگذاشت مدت زمانی از نمایش اقتدار تاریخی جمهوری اسلامی و پیروزی محور مقاومت میگذشت و بعد تصمیم به این اقدام میگرفت و نه اینکه با این حرکت خود علاوه بر اینکه خوراکی برای رسانه های معاند فراهم کند، دستاوردهای یک پیروزی بزرگ منطقه ای را با یک اقدام ناپخته و احساسی خود باد هوا کند!»
البته باید اضافه کرد که در این مطلب نیز سعی در کوچک نمایی موضوع شده است ولی وقتی به نتیجه گیری میرسد ناچار اعتراف به باد هوا دادن دستاورد رژیم یعنی موضوع سوریه و آمدن بشار اسد به تهران میکند. سایت فرارو وضعیت ظریف بعنوان وزیر خارجه را در هر صورت اینطور ارزیابی میکند و مینویسد: اما، پس از استعفا، ظریف برود یا بماند، جایگاه او تضعیف شده است. چرا؟ اگر بماند، وزیری خواهد بود که اختلافاتش با مقامات عالیرتبه نظام آشکار شده و در مذاکرات یا گفتگوهای خارجی دیگر کسی او را جدی نخواهد گرفت.
استعفای آبکی
و روزنامة جوان وابسته به سپاه پاسداران در شمارة امروز خود مینویسد: « برخی در داخل و بیشتر خارجیها این استعفای به واقع آبکی را نشانه وخامت اوضاع نظام اسلامی تعبیر کردند و حتی از رئیسجمهور ایران هم خواستند شجاعانه و با مهابت به پیروی از وزیر خود، استعفا دهد؟!»
همانطور که میبینیم مشخص است که در این میان تمامیت رژیم ضرر کرده است و اینهمه ریشه در بحران های عمیق آن دارد. یعنی این رژیم در محاصره بحران های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روز افزون قرار گرفته و در بن بست بی راه حلی به قول ولی فقیه ارتجاع به انتظار فتنه در سال ۹۸ نشسته است. طوفانی که از دیماه در سراسر کشور بر علیه این حاکمیت برخاست و هر روز نیز ادامه داشته و همچنین مشروعیت روز افزون مقاومت و مجاهدین در عرصه داخلی و بین المللی و کانون های شورشی، مبنای این بن بست و پایه هراس رژیم و ترس از آینده اش میباشد.
مطالب مرتبط:
پس گرفتن استعفا توسط ظریف و تعمیق بحران
قضیه ظریف، فوران بحران!