سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق پیشوای کبیر نهضت ضد استعماری

سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق پیشوای کبیر نهضت ضد استعماری


مصدق میگفت :‌

این ملت آنجا که پای شرافت و استقلال مملکت در میان باشد ، مرگ را بر زندگانی آلوده به ننگ و رسوایی ترجیح میدهد و به هیچ قیمت از ادامه نهضتی که آنرا به بهای خون فرزندان خود خریده است باز نخواهد ایستاد.

سخنرانی مسعود رجوی برمزار مصدق در احمدآباد-۱۳۵۷

بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران – بنام رهبری فقید که در اینجا آرمیده است ، رهبری استوار، سرسخت و سازش ناپذیرکه نخستین باردرس مبارزه با استعمار را در مکتب او آموختیم ، آنکه در میهن خود غریب و در خانه اش در تبعید و درعین زنده بودن چونان شهید به سر برد ، ازاین رو جای آنست که قلباً خالصانه ترین درود انقلابی خود را نثار این آموزگار بزرگ جنبشهای ضد استعماری ملل اسیر و در زنجیر جهان کنیم و همچنین درود بفرستیم به شهید پر افتخار ، وزیرخارجه قهرمان دکتر مصدق ، شهید دکترحسین فاطمی، قهرمان ملت ایران و نیز درود بفرستیم به شهدای پرافتخار 30تیر، به همین مناسبت از کلمات تاریخی خود دکتر مصدق کمک میگیریم و درود می فرستیم باز هم به همه کسانی که به قول خود او در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آنجا که موفق شوند ، مرد و مردانه می ایستند و یکدندگی به خرج میدهند

و درود می فرستیم بازهم به کسانی که به قول خود ایشان در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود میگذرند، ( درود ، درود ، درود) ، بنابراین پیشوای فقید را مخاطب قرار میدهیم ، برخیز ای پیشوای عزیز و رشد نونهالی را که با خون دل آبیاری کرده بودی به چشم بنگر، بنگر که نهال حق طلبی و آزادی چگونه میرود تا همچون درختی طیب در سراسر این میهن سایه گسترد ، کشجرة طیبه، اصلها ثابت و فرعها فی السماء ، توتی اکلها کل حین باذن ربها، همچون درختی پاکیزه با ریشه ای استوار، در دل فرد فرد مردمان این میهن که به آسمان شاخ و برگ کشیده و هر از گاهی به اذن پروردگار تکامل بخش خود میوه میدهد ، پس برخیز ای پیشوای گرامی و ببین که چگونه نمایندگان جمیع اقشار و طبقات مردم ایران برمزارت از کران تا به کران گرد آمده اند تا خاطره و راهت را گرامی دارند .

پیام مسعود رجوی به مناسبت سالروز درگذشت محمد مصدق اسفند۱۳۶۶-مسعود رجوی ۱۲اسفند ۱۳۶۶

مردم ایران، پس از سرنگونساختن دیکتاتوری دست نشاندة سلطنتی، با اجتماع میلیونی خود برگرد مزار دور افتادة پیشوای فقیدشان در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷، خیلی خوب ثابت کردند که مصدق در قلب ملت ما جاودانه است؛ اگرچه شاه خائن او را اسیر تلقینات «خارجی» می‌خواند و خمینی، درادامة کینه‌توزی‌های کاشانی و خط مشروعهخواهی شیخ فضل‌الله نوری، از هیچ تخفیف و توهینی در حق مصدق فروگذار نکرده و به خاطر سیلیخوردن او از امپریالیست‌ها، علناً اظهار رضایت نموده است.

ماندگاری تاریخی مصدق تنها به حضور فراموشیناپذیر او در عمق احساس و عاطفة مردم ایران محدود نمی‌شود. آموزش‌ها و تجاربی که او از خود به یادگار گذاشت و به‌ویژه سنت پایداری و سازشناپذیریش بر سر حقوق اساسی مردم، رهتوشة نسل‌هایی است که پس از مصدق در راه آزادی و استقلال ایران گام نهادند. با تکیه‌بر همین تجارب گران‌بها بود که مصدق، در سال ۱۳۴۰، مشتاقان آزادی و استقلال ایران را به مشی مبارزة مسلحانة مجاهدین انقلاب الجزایر فراخواند و نوشت: «دیگران هم اگر علاقهیی به وطن دارند باید همین راه را بروند و آن را انتخاب نمایند». دکتر مصدق در شرایطی نیز که در چنگال مزدوران حکومت کودتا اسیر و تحت محاکمه بود، به ادامه راهش در ایران آینده می‌اندیشید و با اطمینان می‌گفت: «من به حس و عیان می‌بینم که این نهال برومند در خلال تمام مشقت‌هایی که امروز گریبان همه را گرفته، به ثمر رسیده و خواهد رسید». او تأکید می‌کرد که «تنها آرزویم این است که ملت ایران.... به هیچ صورت از تعقیب راه پرافتخاری که رفته است، دست نکشد».

نگاه مصدق به رضا شاه-گواهی تاریخی-قسمت پنجم-۲


مسعود رجوی – ۳۰خرداد۱۳۷۵

مصدق در بیدادگاه نظامی فریاد می زد و می خروشید اون جایی که حق در کار باشه با هر قوه یی مخالفت می کنم، از همه چیز می گذرم، نه زن دارم نه پسر دارم نه دختر دارم، هیچ چیز ندارم، مگر وطنم را که جلو چشمانم دارم و ما در سال ۵۰ در همون بیدادگاههای نظامی شاه اعلام کردیم که جملگی فرزندان مصدقیم. و امروز باید تکرار بکنیم که ما هم فقط وطنمان و سمبل و رئیس جمهور برگزیده مقاومت آن را در برابر چشمانمان داریم.

و حالا جای آن داره که با استناد به کهکشان بیکران یکصد هزار جاودانه فروغ آزادی به مصدق که چشم انتظار یک چنین مقاومت جانانه یی بود، مقاومت برای آزادی و استقلال ملی، چشم انتظار یک چنین مقاومت جانانه یی، در میان فرزندانش بود بگوییم، نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود، نگاه کن من از ستاره سوختم، لبالب از ستارگان شب شدم و نگاه کن ما به کجا رسیده ایم، به کهکشان به بیکران به جاودان.

مطالب مرتبط :

۱۴ اسفند – سالروز در گذشت مصدق کبیر

گواهی تاریخی-نگاه مصدق به رضا شاه-قسمت اول



لطفا به اشتراک بگذارید: