روحانی و وعدههای پوچ و وحشت از عواقب سیل
روحانی و وعدههای پوچ و وحشت از عواقب سیل
گزارش و گفتگو با احمد گل افشار
در برنامة امروز موضوع صحبت ما همچنان دربارة سیل ویرانگری است که قسمت اعظم کشور رو فرا گرفته و بخصوص در شهرهایی مانند شیراز و استانهایی مانند گلستان و مازندران و خوزستان با خسارات مادی و ضایعات انسانی سنگین همراه بوده است.
سرانجام پس از ۱۰روز که از وقوع سیل در استانهای شمالی کشور میگذرد، روحانی دیروز ابتدا به استان گیلان و سپس به استان مازندران رفت و در چند حضور و سخنرانی نمایشی با وقاحت و دجالگری سعی کرد مصیبت را نعمت و همة حقایق را به همین ترتیب وارونه جلوه دهد، اما در عین حال وحشت از شرایط انفجاری در اظهارات او نمایان بود. ابتدا توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب میکنم:
روحانی در سفر خود به مناطق سیلزدة شمال کشور، اگر چه در چند حلقه از محافظان و عوامل امنیتی قرار داشت، اما هر جا که رفت، با خشم و اعتراض مردم روبرو شد. ولی او نه تنها با لبخندهای آنچنانی تلاش میکرد خود را از تک و تا نیندازد، بلکه حتی مدعی خوشحالی و رضایت مردم به خاطر سفر او به این منطقه و دیدار خودش میشود.
«مردم خوشحالند راضی هستند از این که مسئولین در کنار اونها هستند دولت در کنار اونهاست انشاالله ما این مشکل رو می گذرونیم. با روحیه بلندی که مردم دارن، مهمان نوازیای که مردم دارند واقعاً اگر هیچ مشکلی هم نبود، ما اینجا میآمدیم مردم بیش از این نمیتونستند لطف کنند و محبت کنند».
خوب است یک نمونه از این لطف و محبت مردم نسبت به روحانی را که تلویزیون رژیم برای تسکین مردم و در تضاد با باند روحانی پخش کرده ببینیم: همةاین مشکلات حل بشه انشاالله!» اما چنان که دیدیم، روحانی جز باید درمانی و وعده درمانیهای شیادانه و توخالی، چیزی در چنته ندارد.
اما مردم که ماهیت این رژیم را خوب شناختهاند منتظر رسیدن فصل گل دادن نی نشدهاند و خودشان متشکل شده و به یاری یکدیگر شتافتهاند. طول سدی که این جوانان غیرتمند و دلیر ترکمن با دست خالی و شبانه روز با کیسه شن در برابر سیلاب ساختهاند، بیش از ۴کیلومتر است.
در شیراز هم وضعیت از همین قرار است. نیروهای سرکوبگر و مسلح رژیم با زرهپوش و تیربار در خیابانها هستند، اما این خود مردم و جوانان هستند که برای تخلیة سیلابها و باز کردن مسیلها و پاک کردن آثار سیل دامن همت به کمر زدهاند. همان طور که میبینید در این صحنهها هیچ اثری از نیروهای پاسدار و ارتشی که از روز ۲۸ اسفند برای کنترل اوضاع به منطقه اعزام میشوند، خبری نیست.
حتی توزیع غذا و وسایل زندگی هم توسط نیروهای خودجوش مردمی صورت میگیرد و در این صحنه هم نهادهای حکومتی مانند هلال احمر و بنیادهای غارتگری که به نام امداد و مستضعفان غیره به وجود آمدهاند، اما به کام آخوندهای حاکم و پاسداران هستند، خبری نیست.
اما روحانی که در وقاحت، حتی در میان سردمداران حاکم مثال زدنی است، طی اظهاراتی در جلسة شورای اداری استان از یک سو ژست اپوزیسیون میگیرد و در باب این که نباید جنگلها و مراتع را تخریب کنیم و به رودخانهها بیتوجه باشیم و یا در مصب و بستر آنها ساختمان و هتل درست کنیم» روضه خوانی میکند و از طرف دیگر تلاش میکند از همین سیل را هم رحمت خداوند جلوه میدهد.
اما روحانی در عین حال نتوانست وحشت خود را از نیروهای انقلابی و پتانسیل انقلابی که در جریان این سیل آزاد شده و میشود پنهان کند. به نظر من چشم دشمنان ما را این محبت ، عظمت و همیاری و اخوت مردم، کور کرد .آنها فکر کردند اگر ۱۳ آبان و ۲۲ بهمن نشد، حالا در ایام اول فروردین میتوانند نه موجسواری بلکه سیلسواری کنند.
وحشتی را که روحانی سعی میکرد، پنهان کند، سپاه پاسداران فارس طی اطلاعیهای با فرهنگ وارونة رژیم دجال آخوندی و در حالی که واقعیتها را شایعه و به حرکت در آمدن مردم علیه رژیم را از حرکت باز داشتن آنها مینامید، این گونه برملا کرده است: «دشمنان قسم خورده ملت ایران بویژه منافقین بار دیگر دست به دامن شایعه سازی و دروغ پراکنی شدهاند تا در روند پیگیری دستگاه قضائی و خدمت رسانی نهادهای انقلابی به مردم اِخلال ایجاد کنند.
با بررسی منشأ صدور این دروغ پراکنی ها مُبرهن شده است دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی در خارج و اَیادی ورشکسته و افسرده آنان در داخل در داخل و خارج از کشور با سو استفاده از حادثه سیل، قصد مخدوش کردن ذهنیت، باور و اعتماد مردم نسبت به نهاد انقلابی و مردمی سپاه را دارند تا به گمان باطل خود سپاه و نیروهای مسلح را منفعل نموده و از سوی دیگر زندگی مردم آسیب دیده را از حرکت باز دارند».
این گزارش و صحنههای انگیزانندهیی از همیاری مردمی در کمکرسانی به هموطنان سیلزدهشون رو دیدیم همچنین و قسمتهایی از حرفهای روحانی رو شنیدیم. الان میخوایم به ارتباط اینها با همدیگه بپردازیم و به این سوالات جواب بدیم که هدف روحانی از این سفر چی بود؟
چرا با این قدر تأخیر به این سفر اقدام کرد. در حرفها و سخنرانیهای که طی اقامتش در استانهای شمالی داشت روی چه نکاتی تاکید کرد و واقعیتهای صحنه از چه قراره. اینها سؤالاتی است که سعی میکنیم در گفتگو با احمد گلافشار برای اونها پاسخ بگیریم.
ج: همانطور که گفتید روحانی بعد از ۱۰ روز وارد استان گلستان شد که البته به نظر من این تاخیر هم علت خودش را دارد، و طی صحبت هائی کرد مانند اینکه : سیل و مشکلات همیشه سخت بوده .....اما نباید آن را به فال بد تلقی کنند... درست است که شما در غم و رنج و مشکلات بودید و هستید، اما اصل باران خداوند نعمت برای همگان است ولو اینکه برای عدهای از مردم سختی و مشکلاتی را ایجاد کرده است.
که البته تا جائی که به مردم برمیگرده، پاسخ این حرف ها را در صحبت های خانمی از هموطنان سیلزده که به وی حمله کرد و روحانی در پناه اسکورت اش توانست از صحنه خارج شود، میتوان دید. اگر روحانی جرات میداشت که به میان مردم برود، بعد پاسخ مردم را خیلی بهتر دریافت میکرد. بهر حال او بدلیل شدت خشم و انزجار مردم مجبور به اعتراف به علت یا یکی از علل جاری شدن سیل شد و گفت: مشکل اصلی در این منطقه به رودخانهای برمیگردد که به آن رسیدگی نشده است؛ اگر به این رودخانه رسیدگی و لایروبی میشد و رسوب نداشت، تمامی این آب به دریا منتقل میشد.
به نظر من علت این تاخیر روحانی در سفر به منطقة زلزله زده بغیر از اینکه در تعطیلات در جریزه قشم بوده و از این بابت در دعواهای باندی بشدت نیز زیر ضرب برده شد، چون در هر جای دنیا وقتی چندین مصائبی برای مردم بوجود میاید، در اولین قدم روسای دولتها بلافاصله در محل حضور پیدا میکنند، ولی این تاخیر یک دلیل دیگر هم داشت و آنهم وحشت آخوند روحانی از خشم و انزجار مردم از وی و دارودسته حاکم است و بدینتریب او میخواسته که یک مقدار آبها از آسیاب بیفتد و عوامل امنیتی به او اطمینان خاطر بدهند و بعد اقدام به این سفر کند
روحانی در سخنرانیهای که طی این سفر داشت، یکسری باید درمانی کرد که البته توسط هیچکس حتی ایادی خود رژیم نیز جدی گرفته نمیشود. مثلا در یکی از سخنرانیهایش به شکل مضحکی میگوید : این حادثه درست است که غم و رنج زیادی برای مردم ایجاد کرد، اما میتواند یک درسی برای همه باشد که از امروز به فکر این باشیم که مشکلات را حل کنیم.
یعنی بعد از حدود ۶ سال که رئیس جمهور آخوندها بود، تازه به فکر حل مشکلات افتاده است. ضمن اینکه اساسا حضور عوامل رژیم به برای رسیدگی به درد مردم بلکه به گفته یکی از اهالی حضور مقامهای رژیم در مناطق سیلزده، برای مستند سازی و گرفتن عکس است یعنی اینها از درد و رنج مردم هم برای تبلیغات به نفع خودشان استفاده میکنند. در یک کلیپ دیگری یکی از همیهنانمان میگوید: مسئولین ، آقا مسئولین فقط ماشین را سوار میشوند.آقای لاریجانی تشریف آوردند با ۲۰ تا اسکورت به ما اونجا همون لب خط با ماشین ا یستاد و بعدش برگشت رفت.
ج: اولا که این حرف بقدری بی پایه است که حتی روحانی در جای دیگری در صحبت اش ناچار شده بگوید: در حوادث اخیر مردم در خط مقدم بودند و دولت و نیروهای مسلح در خط دوم قرار داشتند. مثلا در گمیشان جوانان یک سد با کیسه شن به طول ۴ کیلومتر درست کردند.
در یک کلیپ از یکی از این جوانان سوال میشود که آیا نیروهای سپاه و بسیج حضور داشته اند که وی میگوید هیچکدام از اینها در صحنه نیستند. و همین شک نکنید اگر چنین چیزی بود، رادیو تلویزیون رژیم قطعا با آب و تاب به آن پوشش میداد. در حالی که در این صحنههای بسیج و همیاری مردمی، تنها خود مردم در صحنه دیده میشوند و حضور نیروهای امنیتی رژیم در صحنه صرفا بدلیل ترس از اعتراضات و قیام مردم و به منظور ایجاد جو ارعاب بوده است
ج: این از همان وعدههای دروغ روحانی است که تا الان نه تنها یکیش انجام نشده بلکه معکوس آن از آب در آمده است. وعدة انتخاباتی او در مورد ریش کن کردن فقر یادتان هست؟ اما به نظر میرسد این بار روحانی حواسش جمع بوده که اغلب وقتی از این وعدهها میدهد، به دنبالش در حد مقدورات را اضافه میکند اینها همه نشاندهنده این است که چک بی محل میکشد.
بعنوان مثال ۲۶ اسفند ماه سایت پاسار محسن رضایی در جریان جنگ باندی، یک کلیپ و تعدادی مصاحبه با عناصر خود این رژیم درارتباط با زلزله سال گذشته کرمانشاه و سرپل ذهاب گذاشته، در تصاویر مردم زلزله زده هنوز در چادرهائی که غرقه در آب است دارند زندگی میکنند. آن هم پس از یک سال! اینها حتی خرابی های ناشی از جنگ خرمشهر را نیز نتوانستند برطرف کنند.
ج:مردم خیلی خوب دریافته اند که مطلقا چشم امیدی به این رژیم نباید داشته باشند. تجربه ۴۰ سال حاکمیت آخوندها بخوبی این تجربه را برای مردم به اثبات رسانده است. مردم بغیر از چپاول و دزدی و سرکوب و اعدام، انتظار دیگری از این رژیم ندارند. بهمین دلیل نیز خودشان دست به کار شدند و در این راستا تشکل هائی نیز شکل گرفته که بسیار انگیزاننده و ماندگار است.
در همین قضیه سیل مردم بخوبی به نیروی اتحاد خودشان پی بردند. کمااینکه در زلزله طبس در زمان شاه نیز تشکل های دانشجوئی که برای کمک به زلزله زدگان شکل گرفت، در ادامه نقش خود را در قیام ضدسلطنتی و تسخیرپادگانها ایفا کردند. در نتیجه بی دلیل نیست که عناصر سرکوبگر را تحت پوشش عوامفریبانه کمک با زره پوش وارد صحنه کرده اند.
وحشت از ورود مردم به صحنه بقدری است که حتی اطلاعیه داده اند که کمک ها به حساب های دولتی واریز شود و از طریق ارگانهای حکومتی کمک ها بدست مردم برسد که این جدای از اهداف غارتگرانه، اساساً ناشی از ارتباط مردم با یکدیگر و شکل گرفتن و تحکیم همبستگی اقشار مختلف مردم با یکدیگر در جریان این حوادث است.
این رژیم تجربة زلزلة طبس را دارد که حضور جوانان و دانشجویان انقلابی و تماس آنها با مردم محروم و مصیبتزده، آثار خود را در سرعت دادن به قیام ضدسلطنتی بارز کرد. بنابراین چنانکه دیدیم هم در جریان زلزلة کرمانشاه و هم زلزلة ورزقان رژیم دانشجویان و افرادی را که برای کمک میرفتند، دستگیر و زندانی کرد.
اما روشن است که جوانان انقلابی وقعی به این تهدیدهای رژیم نمیگذارند و به یاری هموطنانشان میشتابند. هم چنان که خانم رجوی در پیام همبستگی شان به مردم ایران خاطرنشان کردند که : از شما جوانان آزاده و از اعضای کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت میخواهم که هیچ فرصتی را برای کمک به خانوادههای سیلزده از دست ندهید. به کمک مردم برای سازمان دادن شوراهای مردمی برخیزید که تنها راه غلبه بر عوارض این #سیل ویرانگر است.
مطالب مرتبط
وقاحت روحانی و رئیس ستاد بحران ، شما در رنج و مشکلات هستید، اما اصل باران خداوند نعمت است
سیل ـ آینهٔ روسیاهی و تبهکاری نظام
گزارش و گفتگو با احمد گل افشار
در برنامة امروز موضوع صحبت ما همچنان دربارة سیل ویرانگری است که قسمت اعظم کشور رو فرا گرفته و بخصوص در شهرهایی مانند شیراز و استانهایی مانند گلستان و مازندران و خوزستان با خسارات مادی و ضایعات انسانی سنگین همراه بوده است.
سرانجام پس از ۱۰روز که از وقوع سیل در استانهای شمالی کشور میگذرد، روحانی دیروز ابتدا به استان گیلان و سپس به استان مازندران رفت و در چند حضور و سخنرانی نمایشی با وقاحت و دجالگری سعی کرد مصیبت را نعمت و همة حقایق را به همین ترتیب وارونه جلوه دهد، اما در عین حال وحشت از شرایط انفجاری در اظهارات او نمایان بود. ابتدا توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب میکنم:
خبر و نظر
روحانی در سفر خود به مناطق سیلزدة شمال کشور، اگر چه در چند حلقه از محافظان و عوامل امنیتی قرار داشت، اما هر جا که رفت، با خشم و اعتراض مردم روبرو شد. ولی او نه تنها با لبخندهای آنچنانی تلاش میکرد خود را از تک و تا نیندازد، بلکه حتی مدعی خوشحالی و رضایت مردم به خاطر سفر او به این منطقه و دیدار خودش میشود.
«مردم خوشحالند راضی هستند از این که مسئولین در کنار اونها هستند دولت در کنار اونهاست انشاالله ما این مشکل رو می گذرونیم. با روحیه بلندی که مردم دارن، مهمان نوازیای که مردم دارند واقعاً اگر هیچ مشکلی هم نبود، ما اینجا میآمدیم مردم بیش از این نمیتونستند لطف کنند و محبت کنند».
خوب است یک نمونه از این لطف و محبت مردم نسبت به روحانی را که تلویزیون رژیم برای تسکین مردم و در تضاد با باند روحانی پخش کرده ببینیم: همةاین مشکلات حل بشه انشاالله!» اما چنان که دیدیم، روحانی جز باید درمانی و وعده درمانیهای شیادانه و توخالی، چیزی در چنته ندارد.
اما مردم که ماهیت این رژیم را خوب شناختهاند منتظر رسیدن فصل گل دادن نی نشدهاند و خودشان متشکل شده و به یاری یکدیگر شتافتهاند. طول سدی که این جوانان غیرتمند و دلیر ترکمن با دست خالی و شبانه روز با کیسه شن در برابر سیلاب ساختهاند، بیش از ۴کیلومتر است.
زرهپوش و تیربار
در شیراز هم وضعیت از همین قرار است. نیروهای سرکوبگر و مسلح رژیم با زرهپوش و تیربار در خیابانها هستند، اما این خود مردم و جوانان هستند که برای تخلیة سیلابها و باز کردن مسیلها و پاک کردن آثار سیل دامن همت به کمر زدهاند. همان طور که میبینید در این صحنهها هیچ اثری از نیروهای پاسدار و ارتشی که از روز ۲۸ اسفند برای کنترل اوضاع به منطقه اعزام میشوند، خبری نیست.
حتی توزیع غذا و وسایل زندگی هم توسط نیروهای خودجوش مردمی صورت میگیرد و در این صحنه هم نهادهای حکومتی مانند هلال احمر و بنیادهای غارتگری که به نام امداد و مستضعفان غیره به وجود آمدهاند، اما به کام آخوندهای حاکم و پاسداران هستند، خبری نیست.
اما روحانی که در وقاحت، حتی در میان سردمداران حاکم مثال زدنی است، طی اظهاراتی در جلسة شورای اداری استان از یک سو ژست اپوزیسیون میگیرد و در باب این که نباید جنگلها و مراتع را تخریب کنیم و به رودخانهها بیتوجه باشیم و یا در مصب و بستر آنها ساختمان و هتل درست کنیم» روضه خوانی میکند و از طرف دیگر تلاش میکند از همین سیل را هم رحمت خداوند جلوه میدهد.
وحشت روحانی
اما روحانی در عین حال نتوانست وحشت خود را از نیروهای انقلابی و پتانسیل انقلابی که در جریان این سیل آزاد شده و میشود پنهان کند. به نظر من چشم دشمنان ما را این محبت ، عظمت و همیاری و اخوت مردم، کور کرد .آنها فکر کردند اگر ۱۳ آبان و ۲۲ بهمن نشد، حالا در ایام اول فروردین میتوانند نه موجسواری بلکه سیلسواری کنند.
وحشتی را که روحانی سعی میکرد، پنهان کند، سپاه پاسداران فارس طی اطلاعیهای با فرهنگ وارونة رژیم دجال آخوندی و در حالی که واقعیتها را شایعه و به حرکت در آمدن مردم علیه رژیم را از حرکت باز داشتن آنها مینامید، این گونه برملا کرده است: «دشمنان قسم خورده ملت ایران بویژه منافقین بار دیگر دست به دامن شایعه سازی و دروغ پراکنی شدهاند تا در روند پیگیری دستگاه قضائی و خدمت رسانی نهادهای انقلابی به مردم اِخلال ایجاد کنند.
با بررسی منشأ صدور این دروغ پراکنی ها مُبرهن شده است دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی در خارج و اَیادی ورشکسته و افسرده آنان در داخل در داخل و خارج از کشور با سو استفاده از حادثه سیل، قصد مخدوش کردن ذهنیت، باور و اعتماد مردم نسبت به نهاد انقلابی و مردمی سپاه را دارند تا به گمان باطل خود سپاه و نیروهای مسلح را منفعل نموده و از سوی دیگر زندگی مردم آسیب دیده را از حرکت باز دارند».
گفتگوی سیاسی
این گزارش و صحنههای انگیزانندهیی از همیاری مردمی در کمکرسانی به هموطنان سیلزدهشون رو دیدیم همچنین و قسمتهایی از حرفهای روحانی رو شنیدیم. الان میخوایم به ارتباط اینها با همدیگه بپردازیم و به این سوالات جواب بدیم که هدف روحانی از این سفر چی بود؟
چرا با این قدر تأخیر به این سفر اقدام کرد. در حرفها و سخنرانیهای که طی اقامتش در استانهای شمالی داشت روی چه نکاتی تاکید کرد و واقعیتهای صحنه از چه قراره. اینها سؤالاتی است که سعی میکنیم در گفتگو با احمد گلافشار برای اونها پاسخ بگیریم.
س: بعد از گذشت ۱۰ روز که از جاری شدن سیل در استانهای شمال کشور میگذرد، روحانی روز گذشته به آنجا رفت و در چند جا هم صحبت کرد، مضمون حرفهایش چه بود؟
ج: همانطور که گفتید روحانی بعد از ۱۰ روز وارد استان گلستان شد که البته به نظر من این تاخیر هم علت خودش را دارد، و طی صحبت هائی کرد مانند اینکه : سیل و مشکلات همیشه سخت بوده .....اما نباید آن را به فال بد تلقی کنند... درست است که شما در غم و رنج و مشکلات بودید و هستید، اما اصل باران خداوند نعمت برای همگان است ولو اینکه برای عدهای از مردم سختی و مشکلاتی را ایجاد کرده است.
که البته تا جائی که به مردم برمیگرده، پاسخ این حرف ها را در صحبت های خانمی از هموطنان سیلزده که به وی حمله کرد و روحانی در پناه اسکورت اش توانست از صحنه خارج شود، میتوان دید. اگر روحانی جرات میداشت که به میان مردم برود، بعد پاسخ مردم را خیلی بهتر دریافت میکرد. بهر حال او بدلیل شدت خشم و انزجار مردم مجبور به اعتراف به علت یا یکی از علل جاری شدن سیل شد و گفت: مشکل اصلی در این منطقه به رودخانهای برمیگردد که به آن رسیدگی نشده است؛ اگر به این رودخانه رسیدگی و لایروبی میشد و رسوب نداشت، تمامی این آب به دریا منتقل میشد.
به نظر من علت این تاخیر روحانی در سفر به منطقة زلزله زده بغیر از اینکه در تعطیلات در جریزه قشم بوده و از این بابت در دعواهای باندی بشدت نیز زیر ضرب برده شد، چون در هر جای دنیا وقتی چندین مصائبی برای مردم بوجود میاید، در اولین قدم روسای دولتها بلافاصله در محل حضور پیدا میکنند، ولی این تاخیر یک دلیل دیگر هم داشت و آنهم وحشت آخوند روحانی از خشم و انزجار مردم از وی و دارودسته حاکم است و بدینتریب او میخواسته که یک مقدار آبها از آسیاب بیفتد و عوامل امنیتی به او اطمینان خاطر بدهند و بعد اقدام به این سفر کند
باید درمانی
روحانی در سخنرانیهای که طی این سفر داشت، یکسری باید درمانی کرد که البته توسط هیچکس حتی ایادی خود رژیم نیز جدی گرفته نمیشود. مثلا در یکی از سخنرانیهایش به شکل مضحکی میگوید : این حادثه درست است که غم و رنج زیادی برای مردم ایجاد کرد، اما میتواند یک درسی برای همه باشد که از امروز به فکر این باشیم که مشکلات را حل کنیم.
یعنی بعد از حدود ۶ سال که رئیس جمهور آخوندها بود، تازه به فکر حل مشکلات افتاده است. ضمن اینکه اساسا حضور عوامل رژیم به برای رسیدگی به درد مردم بلکه به گفته یکی از اهالی حضور مقامهای رژیم در مناطق سیلزده، برای مستند سازی و گرفتن عکس است یعنی اینها از درد و رنج مردم هم برای تبلیغات به نفع خودشان استفاده میکنند. در یک کلیپ دیگری یکی از همیهنانمان میگوید: مسئولین ، آقا مسئولین فقط ماشین را سوار میشوند.آقای لاریجانی تشریف آوردند با ۲۰ تا اسکورت به ما اونجا همون لب خط با ماشین ا یستاد و بعدش برگشت رفت.
س: در این گزارش هم دیدیم که روحانی ادعا کرد که در جریان سیل اخیر همه نیروهای دولتی و حکومتی و نهادهای مختلف سپاه و بسیج و ارتش در کنار مردم بوده و کمک کرده اند، این ادعا تا چه اندازه واقعیت دارد؟
ج: اولا که این حرف بقدری بی پایه است که حتی روحانی در جای دیگری در صحبت اش ناچار شده بگوید: در حوادث اخیر مردم در خط مقدم بودند و دولت و نیروهای مسلح در خط دوم قرار داشتند. مثلا در گمیشان جوانان یک سد با کیسه شن به طول ۴ کیلومتر درست کردند.
در یک کلیپ از یکی از این جوانان سوال میشود که آیا نیروهای سپاه و بسیج حضور داشته اند که وی میگوید هیچکدام از اینها در صحنه نیستند. و همین شک نکنید اگر چنین چیزی بود، رادیو تلویزیون رژیم قطعا با آب و تاب به آن پوشش میداد. در حالی که در این صحنههای بسیج و همیاری مردمی، تنها خود مردم در صحنه دیده میشوند و حضور نیروهای امنیتی رژیم در صحنه صرفا بدلیل ترس از اعتراضات و قیام مردم و به منظور ایجاد جو ارعاب بوده است
س: روحانی ادعا کرده تا بهار و تابستان آثار خرابی های ناشی از سیل را درست میکند و به مردم کمک میکند که مشکلاتشان را حل کنند، نظرتون چیه؟
ج: این از همان وعدههای دروغ روحانی است که تا الان نه تنها یکیش انجام نشده بلکه معکوس آن از آب در آمده است. وعدة انتخاباتی او در مورد ریش کن کردن فقر یادتان هست؟ اما به نظر میرسد این بار روحانی حواسش جمع بوده که اغلب وقتی از این وعدهها میدهد، به دنبالش در حد مقدورات را اضافه میکند اینها همه نشاندهنده این است که چک بی محل میکشد.
بعنوان مثال ۲۶ اسفند ماه سایت پاسار محسن رضایی در جریان جنگ باندی، یک کلیپ و تعدادی مصاحبه با عناصر خود این رژیم درارتباط با زلزله سال گذشته کرمانشاه و سرپل ذهاب گذاشته، در تصاویر مردم زلزله زده هنوز در چادرهائی که غرقه در آب است دارند زندگی میکنند. آن هم پس از یک سال! اینها حتی خرابی های ناشی از جنگ خرمشهر را نیز نتوانستند برطرف کنند.
س: در گزارش صحنه های همیاری انگیزاننده مردم در استانهای سیل زده مانند گلستان و شیراز را شاهد هستیم، این نشانه چیست؟
ج:مردم خیلی خوب دریافته اند که مطلقا چشم امیدی به این رژیم نباید داشته باشند. تجربه ۴۰ سال حاکمیت آخوندها بخوبی این تجربه را برای مردم به اثبات رسانده است. مردم بغیر از چپاول و دزدی و سرکوب و اعدام، انتظار دیگری از این رژیم ندارند. بهمین دلیل نیز خودشان دست به کار شدند و در این راستا تشکل هائی نیز شکل گرفته که بسیار انگیزاننده و ماندگار است.
در همین قضیه سیل مردم بخوبی به نیروی اتحاد خودشان پی بردند. کمااینکه در زلزله طبس در زمان شاه نیز تشکل های دانشجوئی که برای کمک به زلزله زدگان شکل گرفت، در ادامه نقش خود را در قیام ضدسلطنتی و تسخیرپادگانها ایفا کردند. در نتیجه بی دلیل نیست که عناصر سرکوبگر را تحت پوشش عوامفریبانه کمک با زره پوش وارد صحنه کرده اند.
وحشت از مردم
وحشت از ورود مردم به صحنه بقدری است که حتی اطلاعیه داده اند که کمک ها به حساب های دولتی واریز شود و از طریق ارگانهای حکومتی کمک ها بدست مردم برسد که این جدای از اهداف غارتگرانه، اساساً ناشی از ارتباط مردم با یکدیگر و شکل گرفتن و تحکیم همبستگی اقشار مختلف مردم با یکدیگر در جریان این حوادث است.
این رژیم تجربة زلزلة طبس را دارد که حضور جوانان و دانشجویان انقلابی و تماس آنها با مردم محروم و مصیبتزده، آثار خود را در سرعت دادن به قیام ضدسلطنتی بارز کرد. بنابراین چنانکه دیدیم هم در جریان زلزلة کرمانشاه و هم زلزلة ورزقان رژیم دانشجویان و افرادی را که برای کمک میرفتند، دستگیر و زندانی کرد.
اما روشن است که جوانان انقلابی وقعی به این تهدیدهای رژیم نمیگذارند و به یاری هموطنانشان میشتابند. هم چنان که خانم رجوی در پیام همبستگی شان به مردم ایران خاطرنشان کردند که : از شما جوانان آزاده و از اعضای کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت میخواهم که هیچ فرصتی را برای کمک به خانوادههای سیلزده از دست ندهید. به کمک مردم برای سازمان دادن شوراهای مردمی برخیزید که تنها راه غلبه بر عوارض این #سیل ویرانگر است.
مطالب مرتبط
وقاحت روحانی و رئیس ستاد بحران ، شما در رنج و مشکلات هستید، اما اصل باران خداوند نعمت است
سیل ـ آینهٔ روسیاهی و تبهکاری نظام