چهارم اردیبهشت سالروز شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر
چهارم اردیبهشت سالروز شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر
۴اردیبهشت شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر
شرایط هر چه باشند ما در برابر محراب مقدس تاریخ ایران به وظیفة انسانی وجدانی، میهنی و مردمیمان برای نجات شرف، اعتبار و حیثیت و افتخارات مردممان ، تمامی مردممان تا آن جا که در قوه داشتیم، قیام و اقدام کردیم.
«برو با دیگر جاودانه فروغها و سلام ما را به اونا برسون و سلام مجاهدین و مقاومت ایران رو و بگو که تا آخرین نفس راه شما رو ادامه خواهیم داد…»
نامة شهید بزرگ حقوق بشر
دکتر کاظم رجوی
۳۰اردیبهشت ۱۳۶۵
در بحبوحة توطئههای شیراک و رژیم آخوندی برای اخراج و استرداد و ترور رهبر مقاومت قبل از عزیمت به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران
بیستم ماه می ۱۹۸۶: به مریم و مسعود، رهبران و پرستشگاههای انقلاب نوین خلق ایران، در این لحظات خطیر و پر اضطراب و تعیینکننده با قلبی عمیقاً آکنده از عشق به شما و شور رهاییبخشتان خدا را گواه میگیرم که خود و همسر و فرزندانم ـ که مطمئنم در احساس شوهر و پدرشان شریکند ـ آمادگی کامل داریم که همراه و یا در راه شما پیشمرگ و قربانی راه پرعظمتی بشویم که در آن قدم گذاشتهاید. تمنا دارم این سعادت را نصیب من و خانوادهام بکنید. فدای شما،
کاظم رجوی
پروفسور ژان زیگلر
استاد حقوق از سوئیس
نایب رئیس کمیته مشورتی شورای حقوق بشر ملل متحد
دوست من اریک (سوتاس) از کاظم رجوی یاد کرد. کاظم رجوی اولین نمایندة شورای ملی مقاومت ایران در شورای حقوق بشر بود. وی فردی بسیار فعال در جامعة مدنی در سطح بینالمللی و در ژنو بود و بهیمن کاظم رجوی و آنهایی که جای او را پرکردند
، تماس با شورای حقوق بشر هرگز قطع نشد و سازمان ملل همیشه به شکل خارقالعاده و هوشیارانه و در جزئیات توسط شورای ملی مقاومت ایران در جریان امور قرار گرفت. از کاظم رجوی صحبت میکنم، چرا که وی در روستایی در چند ده کیلومتری اینجا بهنام «تانه» توسط آدمکشان رژیم تهران به قتل رسید. این جنایت از ماه آوریل ۱۹۸۹ تاکنون بدون مجازات باقی مانده و من نمیتوانم جلو چنین جمعی از مستمعین صحبت کنم بدون اینکه از تلاش و یاد این مرد کاملاً خارقالعاده تقدیر کنم که او نیز با جانش قیمت را پرداخت، او کاظم رجوی بود و این کار را برای افشای جنایات آخوندها انجام داد. از آنجایی که ما به یکدیگر بسیار نزدیک بودیم و او در همان دانشگاه من در ژنو استاد دانشگاه بود. میخواستم در این فرصت یک نکته در رابطه با کاظم بگویم: من مدتها با یکی از همکارانم در شورای ملی بنام آقای «لوبا» صحبت کردم. او مشاور حکومتی در زمینة عدالت و پلیس در ایالت «وو» بود. کاظم و خانوادهاش نیز در «تانه» در همین ایالت زندگی میکردند. من از دولت و از این وزیر دادگستری ایالت درخواست کردم حفاظت کاظم رجوی را تأمین کنند. کاظم رجوی مخالفت کرد. دولت ایالتی موافقت کرد و درخواست کرد که او به دیدار آنها برود و گفت، ما نظارت و حفاظت توسط پلیس را در «تانه» در منطقة سکونت او تأمین خواهیم کرد، ولی کاظم جواب داد: «هرگز!». من به او گفتم: «مگر دیوانه شدهیی؟ چرا نه؟ خودت میدانی که تهدیدت کردهاند»؛ او پاسخ داد: «رفقای من در هیچ جای جهان حفاظت ندارند و من هم نخواهم داشت». او به همین دلیل کشته شد. اینها ارزشهایی است که از قهرمانان سال ۶۷ به ارث رسیده است؛ و اکنون امید جدیدی با تظاهرات چند هفته پیش دمیده شده است. این تظاهرات قطعاً ادامه خواهند داشت و بهای آن نیز برای تظاهرکنندگان، خون است. جا دارد جملهیی از «ژان ژورس» را یادآوری کنم که میگفت: «این جاده مملو از جسد است، ولی انتهای آن به عدالت میرسد». آنچه امروز در ایران رخ میدهد، بیانگر امیدی درخشان است، چرا که (و نکات مقدماتیام را با این یادآوری به پایان میرسانم)، میراث، الگو، شهادت و فداکاری زنان و مردان قهرمان سال ۶۷ بار دیگر در نسل جوانی که امروز بپاخاسته احیا میشدند. آنها برای همان ارزشهای دموکراسی، استقلال و آزادی در ایران برخاستهاند.
۴اردیبهشت شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر
شرایط هر چه باشند ما در برابر محراب مقدس تاریخ ایران به وظیفة انسانی وجدانی، میهنی و مردمیمان برای نجات شرف، اعتبار و حیثیت و افتخارات مردممان ، تمامی مردممان تا آن جا که در قوه داشتیم، قیام و اقدام کردیم.
«برو با دیگر جاودانه فروغها و سلام ما را به اونا برسون و سلام مجاهدین و مقاومت ایران رو و بگو که تا آخرین نفس راه شما رو ادامه خواهیم داد…»
نامة شهید بزرگ حقوق بشر
دکتر کاظم رجوی
۳۰اردیبهشت ۱۳۶۵
در بحبوحة توطئههای شیراک و رژیم آخوندی برای اخراج و استرداد و ترور رهبر مقاومت قبل از عزیمت به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران
بیستم ماه می ۱۹۸۶: به مریم و مسعود، رهبران و پرستشگاههای انقلاب نوین خلق ایران، در این لحظات خطیر و پر اضطراب و تعیینکننده با قلبی عمیقاً آکنده از عشق به شما و شور رهاییبخشتان خدا را گواه میگیرم که خود و همسر و فرزندانم ـ که مطمئنم در احساس شوهر و پدرشان شریکند ـ آمادگی کامل داریم که همراه و یا در راه شما پیشمرگ و قربانی راه پرعظمتی بشویم که در آن قدم گذاشتهاید. تمنا دارم این سعادت را نصیب من و خانوادهام بکنید. فدای شما،
کاظم رجوی
پروفسور ژان زیگلر
استاد حقوق از سوئیس
نایب رئیس کمیته مشورتی شورای حقوق بشر ملل متحد
دوست من اریک (سوتاس) از کاظم رجوی یاد کرد. کاظم رجوی اولین نمایندة شورای ملی مقاومت ایران در شورای حقوق بشر بود. وی فردی بسیار فعال در جامعة مدنی در سطح بینالمللی و در ژنو بود و بهیمن کاظم رجوی و آنهایی که جای او را پرکردند
، تماس با شورای حقوق بشر هرگز قطع نشد و سازمان ملل همیشه به شکل خارقالعاده و هوشیارانه و در جزئیات توسط شورای ملی مقاومت ایران در جریان امور قرار گرفت. از کاظم رجوی صحبت میکنم، چرا که وی در روستایی در چند ده کیلومتری اینجا بهنام «تانه» توسط آدمکشان رژیم تهران به قتل رسید. این جنایت از ماه آوریل ۱۹۸۹ تاکنون بدون مجازات باقی مانده و من نمیتوانم جلو چنین جمعی از مستمعین صحبت کنم بدون اینکه از تلاش و یاد این مرد کاملاً خارقالعاده تقدیر کنم که او نیز با جانش قیمت را پرداخت، او کاظم رجوی بود و این کار را برای افشای جنایات آخوندها انجام داد. از آنجایی که ما به یکدیگر بسیار نزدیک بودیم و او در همان دانشگاه من در ژنو استاد دانشگاه بود. میخواستم در این فرصت یک نکته در رابطه با کاظم بگویم: من مدتها با یکی از همکارانم در شورای ملی بنام آقای «لوبا» صحبت کردم. او مشاور حکومتی در زمینة عدالت و پلیس در ایالت «وو» بود. کاظم و خانوادهاش نیز در «تانه» در همین ایالت زندگی میکردند. من از دولت و از این وزیر دادگستری ایالت درخواست کردم حفاظت کاظم رجوی را تأمین کنند. کاظم رجوی مخالفت کرد. دولت ایالتی موافقت کرد و درخواست کرد که او به دیدار آنها برود و گفت، ما نظارت و حفاظت توسط پلیس را در «تانه» در منطقة سکونت او تأمین خواهیم کرد، ولی کاظم جواب داد: «هرگز!». من به او گفتم: «مگر دیوانه شدهیی؟ چرا نه؟ خودت میدانی که تهدیدت کردهاند»؛ او پاسخ داد: «رفقای من در هیچ جای جهان حفاظت ندارند و من هم نخواهم داشت». او به همین دلیل کشته شد. اینها ارزشهایی است که از قهرمانان سال ۶۷ به ارث رسیده است؛ و اکنون امید جدیدی با تظاهرات چند هفته پیش دمیده شده است. این تظاهرات قطعاً ادامه خواهند داشت و بهای آن نیز برای تظاهرکنندگان، خون است. جا دارد جملهیی از «ژان ژورس» را یادآوری کنم که میگفت: «این جاده مملو از جسد است، ولی انتهای آن به عدالت میرسد». آنچه امروز در ایران رخ میدهد، بیانگر امیدی درخشان است، چرا که (و نکات مقدماتیام را با این یادآوری به پایان میرسانم)، میراث، الگو، شهادت و فداکاری زنان و مردان قهرمان سال ۶۷ بار دیگر در نسل جوانی که امروز بپاخاسته احیا میشدند. آنها برای همان ارزشهای دموکراسی، استقلال و آزادی در ایران برخاستهاند.