مذاکره یا ذلت و تسلیم

نگاهی به تلاشهای حکومت برای مذاکره یا ذلت و تسلیم

گزارش و گفتگو با علیرضا معدنچی

از روز گذشته شاهد اظهارات ضد و نقیضی از بالاترین سردمداران رژیم بودیم، از یک طرف خامنه‌ای نسبت به تشدید تحریمها، بی‌اعتنایی نشان داد و گفت ۴۰ سال است که این شرایط ادامه داشته و ما از تحریمها نمی‌ترسیم و همین اندازه نفتی که می‌فروشیم، برایمان کافی است.

اما همزمان با او روحانی، با ابراز وحشت از قیام که او آن را آشوبهای خیابانی می‌نامید، از مذاکره با آمریکا صحبت کرد و همزمان با او ظریف هم در نیویورک در همین باره صحبت کرد. سؤال این است که رژیم به چه سمتی می‌رود و این مواضع گویای چیست؟ توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب می‌کنم:

گزارش:


روز گذشته روحانی طی سخنانی در جلسة هیأت دولت در اظهاراتی ضد و نقیض خواستار مذاکره با آمریکا شد و به روشنی اعتراف کرد که این آمریکاست که مذاکره را رد می‌کند. « ما البته همیشه مرد مذاکره بودیم همانطور که مرد جنگ بودیم مرد دفاع بودیم مرد ایستادگی بودیم مرد دیپلماسی و مذاکره هم بودیم اما مذاکره در صورت برداشتن همه فشارها و عذرخواهی از کارهای غلط با احترام متقابل امکانپذیرهمذاکره یا ذلت و تسلیم

ما با چاقوکش و چاقوکشی و با این فرمول این به معنای ذلت و تسلیم است دیگه اسمش مذاکره نیست. در شرایط امروز آمریکاییها مردم ما بخوبی بدانند چون بعضیها تو ذهنشون هست که آمریکا آماده مذاکره است این ایران است که سرباز میزنه اصلا این چنین نیست آمریکا اصلا آمادگی برای مذاکره نداره».

همزمان با روحانی، ظریف که به دستور خامنه‌ای برای تست کردن مذاکره به نیویورک رفته طی سخنانی در همایش انجمن آسیایی نیویورک در پاسخ به این سؤال که آیا می‌توان مسائل را از طریق میز مذاکره حل کرد؟ گفت: این آمریکاست که از میز مذاکره خارج شده است، نیازی به میز مذاکره جدید نیست.

ظریف در ادامة اظهارات ملتمسانة خود یک پیشنهاد هم به عنوان مادة مذاکرات روی میز گذاشت و گفت: « من این پیشنهاد را همین الان روی میز می گذارم. درباره تمام ایرانیانی که در آمریکا در زندان هستند و تمامی ایرانیانی که در سراسر دنیا در انتظار حکم استرداد به درخواست آمریکا هستند، بیایید تبادل کنیم».

اختیار مذاکره


وزیر خارجة رژیم آخوندی با تصریح این نکته که از جانب ولی فقیه اختیار مذاکره دارد» او با سوز دل افزود:‌ « باور کنید ۶ماه است که دولت آمریکا را در جریان این پیشنهاد قرار داده‌ایم و هیچ پاسخی نداده‌اند». سخنگوی وزارت خارجة رژیم نیز این موضوع را مورد تآیید قرار داد و اعلام آمادگی کرد که: «ما برای تبادل افرادی که توسط قوه قضائیه با اتهامات مشخص محکوم و در ایران زندانی شده اند در برابر آزادی تمامی ایرانیان زندانی در آمریکا و کسانی که با فشار ایالات متحده... در کشورهای مختلف بازداشت شده اند، اقدام کنیم».مذاکره یا ذلت و تسلیم

اما او نیز با دلسوختگی گفت: «واکنش شتابزده مقامات آمریکایی و درخواست آزادی یکطرفه زندانیان آمریکایی نشان دهنده عدم درک درست آنان از مفاهیم مذاکره، توافق و تبادل است». سایت حکومتی ساعت۲۴، با اذعان به این که اظهارات تهدیدآمیز روز گذشته خامنه‌ای توخالی بوده است، نوشت: «آیا رییس جمهور حسن روحانی درشرایطی که مقام رهبری به آمریکایی ها هشدار می دهد رفتارشان درباره محدودیت بیشتر برای صادرات نفت ایران بی جواب نخواهد ماند، ناگهان تصمیم گرفته اعلام کند آماده مذاکره مشروط با امریکاست ؟ آیا حرفهای ظریف درنیویورک که گفته است ایران ۶ ماه پیش به دولت امریکا پیشنهاد داده است زندانی های دوکشور مبادله شوند و الان نیز اختیار این کاررادارد یک چراغ سبز برای تقویت حرفهای روحانی است؟».

در همین حال کارشناسان و مهره‌های حکومتی وحشتزده از روند وقایع که به سرعت به زیان رژیم در حرکت است، خواستار کوتاه آمدن رژیم هستند. در همین رابطه احمد زیدآبادی می‌نویسد: « فشارهای اقتصادی آمریکا علیه ایران شتاب بی‌سابقه‌ای به خود گرفته است به طوری که هنوز جوهر امضای حکم عدم تمدید معافیت‌های مربوط به صدور نفت خشک نشده، زمزمه تحریم صادرات فرآورده‌های نفتی خصوصاً محصولات پتروشیمی ایران از سوی برخی محافل مؤثر بر سیاست رسمی ایالات متحده بلند شده است».

تصمیم تازه


زیدآبادی می‌افزاید:‌ « تصمیم تازه‌ای در کشور گرفته نمی‌شود زیرا تصمیم تازه به معنای قدرت انعطاف و انطباق است که پیشاپیش مذموم تلقی شده است. در هر صورت، اگر مسئولان می‌خواهند در مقابل فشار فزاینده بیرونی ابتکاری به خرج دهند باید از تصمیم‌های تازه نهراسند و این هم در گرو پاره کردن شجاعانه تمام تار و پودهای تصنعی و بی‌ربطی است که جمعی افراد جاهل یا متجاهل به عناوین مختلف در سطح رسمی و غیررسمی ترویج کرده‌اند و بدین طریق تابوهای خودساخته‌ای پدید آورده‌اند تا سیستم قدرت انطباق با شرایط تازه را نداشته باشد».

در مقابل باندهای مخالف روحانی بر حملات خود به دولت روحانی افزوده‌اند. در همین رابطه یکی از مهره‌های باند خامنه‌ای به نام حسین شمسیان طی مطلبی در سایت حکومتی رجا نیوز با ضمیمه کردن کلیپ سخنرانی روحانی در اردبیل که اطمینان می‌داد تحریمها با برجام تمام شده و دیگر برنمی‌گردد و این دولت اوست که زبان دنیا را می‌داند...

روحانی را به باد تمسخر گرفته و می‌نویسد:‌ «حالا و بعداز تباه شدن ۶سال از عمر کشور، مهمترین برگ برنده و اهرم فشار ما در مذاکرات یعنی «برنامه هسته ای» با دست بی کفایت دولتمردان از موضوعیت افتاده و ما خلع سلاح شده ایم و دولتمردانی که مدعی بودند زبان دنیا را بلدند و پز دیپلمات بودنشان،گوش همه راکر کرده بود،همچون ناتوانان مغزی،منفعلانه ضربات پی در پی دشمن را تماشا می کنند! این یک فاجعه کم نظیر در دیپلماسی است که دولتی، ملت خودش را خلع سلاح و دست بسته،تسلیم دشمنانش کند و بازهم با وقاحت نیشخند بزند!».

گفتگوی سیاسی


این گزارش را دیدیم، حرفهای روحانی و ظریف که آشکارا پیشنهاد مذاکره و معامله با آمریکاست، در حالی که خامنه‌ای خیلی در مرداد ماه گذشته کاملاً صریح و بی‌ابهام گفت که نه جنگ می‌شود، نه مذاکره می‌کنیم! و در صحبت دیروز هم ابراز اطمینان کرد که آمریکا نمی‌تواند جلو صدور نفت را بگیرد و ما هر قدر اراده کنیم نفت می‌فروشیم و هم در برابر تهاجم دشمن دست روی دست نمی‌گذاریم و جواب می‌دهیم. این مواضع و حرفهای ضد و نقیض چراست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟ این موضوع گفتگوی امروز ما با علیرضا معدنچی است.

س: آیا این حرفها که در این گزارش هم بعضی از آنها را شنیدیم و ضد و نقیض به نظر می‌رسد و بخصوص همزمانی آنها به این معنی نیست که رژیم خطی را دارد پیش می‌برد، یک تقسیم کاری صورت گرفته و مثلاً دارد روی تضادهای داخلی آمریکا مانور می‌کند؟


ج: رژیم در شرایطی که تا خرخره در باتلاق بحرانهای متعدد فرو رفته، اصلاً در شرایطی نیست که بخواهد مثلاً روی تضادهای داخلی هیأت حاکمة آمریکا کار کند. هر تحلیلی در مورد رژیم بایستی در پرتو کلان ضربه‌هایی که طی همین دو سه هفتة اخیر به آن وارد آمده، صورت بگیرد.

کلان ضربة در لیست تروریستی رفتن سپاه پاسداران، کلان ضربة‌ پایان معافیت خرید نفت ایران برای ۸کشور مشخص، اینها چنان ضرباتی است که جلو چشم همه رأس سپاه را پراند و او را یا براند یا منجر به برکناری‌اش شد ( چندان فرقی نمی‌کند) هر اندازه که بتوانیم این برکناری را مانور یا بازی تلقی کنیم، این مواضع متناقض را هم می‌توانیم. اگر چه رسانه‌های حکومتی از اظهارت ظریف به عنوان مانور رسانه‌ای در قلب آمریکا یاد می‌کنند، اما اینها لاف و گزافی بیش نیست.

کما این که لاف دیروز خامنه‌ای که هر قدر اراده کنیم نفت می‌فروشیم هم مسخره‌تر و توخالی تر از آن است که کسی آن را جدی بگیرد. این مواضع و این حرفها ناشی از آثار کلان ضربه‌هایی است که گفتم و وحشت و تلاطمی که در رژیم ایجاد کرده و برای سرپوش گذاشتن بر وحشت و هراسی است که سراسر رژیم را فرا گرفته و مصرف داخلی دارد.

وحشتمذاکره یا ذلت و تسلیم


گوشه‌هایی از این وحشت و سردرگمی را می‌توان در اظهارات مهره‌ها و رسانه‌های رژیم طی همین روزها دید. مثلاً پاسدار قاسم سلیمانی در مراسم معارفة سرکردة جدید سپاه، صراحتاً می‌گوید: «بعنوان یک سپاهی می گویم که سپاه و انقلاب در برهه خطیری قرار دارند» و بعد اضافه می‌کند:‌ «امروز به دلیل بغض و کینه دشمنان نسبت به انقلاب و سپاه به برادری و همدلی بیشتری نیاز داریم.

که اعتراف آشکاری است به بحران و تضاد و جنگ و دعوا در درون سپاه. کارشناسان باند روحانی هم مرتب به رژیم هشدار می‌دهند وضع بسیار بحرانی و خطرناک است و ولی فقیه باید زودتر تصمیم بگیرد. مثلاً حسین موسویان دیپلمات سابق رژیم نوشته است: شرایط بحرانی روابط امریکا و ایران به تدریج وخیم تر می شود. اقدام بی سابقه امریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان های تروریستی نشانه ای از جدی تر شدن ابعاد خصومت دولت امریکا نسبت به (نظام) به شمار می آید.

رویکردی تقابل جویانه که بی تردید طی دو سال آینده از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا ادامه خواهد یافت. ذیل چنین رویکردی منافع حیاتی ملی ایران ایجاب می کند مسئولان امنیت ملی کشور از شرایط موجود و پیش رو درک صحیح داشته و تصمیمات درست و بموقع اتخاذ کنند».

موسویان اضافه می‌کند: « نتیجه انتخابات امریکا نباید عامل تعیین‌کننده‌ای برای تصمیمات مقطع فعلی کشور باشد زیرا اولاً محبوبیت ترامپ افزایش یافته و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که دموکرات ها پیروز انتخابات باشند و ثانیاً: تخریب‌ها در یکی دوسال گذشته و تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به قدری گسترده بوده و خواهد بود که راه مفری برای منتخب بعدی نماند».

س: به هر حال موضوع تبادل زندانیان که ظریف مطرح کرده، قابل توجه است؛ این پیشنهاد صرف نظر از این که آمریکا بپذیرد یا نه؟ آیا نشانه‌یی از این نیست که رژیم علامت مذاکره می‌دهد؟


ج: ببینید، مذاکره دو طرف دارد. آمریکا به این پیشنهادها جواب رد داده و ساعاتی پس از انتشار سخنان ظریف، یک مقام وزارت خارجه آمریکا در پاسخی مکتوب به رسانه‌ها گفت: از سخنان ظریف درباره «آمریکایی‌ها که به خطا در ایران زندانی شده‌اند» مطلع شده است.مذاکره یا ذلت و تسلیم

او با اشاره به این که ایالات متحده «راه‌ حل بشردوستانه آزادی آمریکایی‌های زندانی در ایران» را بارها تکرار کرده گفت: این رژیم می‌تواند جدی بودن خود را ابتدا «با آزادی فوری زندانیان بی‌گناه آمریکایی» نشان دهد. خود روحانی در حالی که از این دم می زد که ما اهل مذاکره و دیپلوماسی هستیم، ناچار اعتراف کرد امریکا به چیزی جز ذلت و تسلیم ما راضی نیست.

مذاکره در شرایط کنونی و در تعادل قوای موجود جز این هم نمی‌تواند مطرح باشد و پذیرش شروط آمریکا جز به معنی تغییر رژیم و نابودی آن نیست و رژیم توان این را ندارد که در این جهت قدمی بردارد. یکی از مهره‌های رژیم به نام زیدآبادی با هشدار نسبت به افزایش بیش از پیش تحریمها و تشدید فشارهای اقتصادی آمریکا گفت: « تصمیم تازه‌ای در کشور گرفته نمی‌شود زیرا تصمیم تازه به معنای قدرت انعطاف و انطباق است که پیشاپیش مذموم تلقی شده است.

در هر صورت، اگر مسئولان می‌خواهند در مقابل فشار فزاینده بیرونی ابتکاری به خرج دهند باید از تصمیم‌های تازه نهراسند و این هم در گرو پاره کردن شجاعانه تمام تار و پودهای تصنعی و بی‌ربطی است که جمعی افراد جاهل یا متجاهل به عناوین مختلف در سطح رسمی و غیررسمی ترویج کرده‌اند و بدین طریق تابوهای خودساخته‌ای پدید آورده‌اند تا سیستم قدرت انطباق با شرایط تازه را نداشته باشد».

س: شما به ترس و وحشت سردمداران رژیم اشاره کردید، با توجه به این که خود خامنه‌ای گفته جنگ نمی‌شود، پس دیگر از چه چیزی وحشت دارند؟مذاکره یا ذلت و تسلیم


ج: ترس و وحشت اصلی رژیم از شرایط داخلی و از قیام است؛ این را هم خامنه‌ای و هم روحانی اعتراف کردند. خامنه‌ای که با شماری از عواملش در کارخانه‌ها، به عنوان کارگر صحبت می‌کرد ضمن اعتراف به فسادهای کلان حکومتی، وحشت خودرا از بالاگرفتن اعتراضات کارگران و زحمتکشان برملاکرد و گفت:‌ «دشمن از اول انقلاب تا امروز بر روی همه نقاطی که ممکنه کشور رو به هرج و مرج بکشد تکیه کرده».

روحانی هم گفت که آمریکا «تهش دنبال این هستند که توی خیابان آشوب بشه مثلا شما فکر میکنید با این کارها آشوب میتوانید درست کنید؟» ظریف هم گفت: بولتون قبلاً در جلسه مجاهدین خلق یکسال قبل از اینکه مشاور امنیت ملی شود، به آنها قول داد در ۲۰۱۹ با آنها در داخل ایران جشن خواهد گرفت! البته الان ۴ ماه گذشته است و من اینجا هستم».

همة اینها دارند به یک وحشت مشترک اشاره می‌کنند و آن هم قیام در داخل کشور است. قیامی که این بار سازمان یافته است و کانونهای شورشی اهرم مؤثر هستند. بی جهت نیست که در چنین شرایطی وزیر اطلاعات رژیم به صحنه می‌آید و از دستگیری ۱۱۶تیم مرتبط با مجاهدین که (همان کانون‌های شورشی هستند) خبر می‌دهد. اعلامی که به روشنی هم از گسترش کانون‌های شورشی خبر می‌دهد و هم از وحشت شدید رژیم و نیاز شدیدی به نمایش قدرت پوشالی حکایت می‌کند. اما آیا این نمایشها و لاف و گزافها می‌تواند سرنوشت محتوم رژیم را تغییر دهد؟

مطالب مرتبط

بحران درونی رژیم بر سر حرفهای روحانی در مورد مذاکره با آمریکا

مقابله با تحریم، با مذاکره یا با زدن جیب مردم؟
لطفا به اشتراک بگذارید: