بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

دیکتاتوری ولایت فقیه و بی‌اختیاری دولت پوشالی در آن

گزارش و گفتگو با رضا هفت برادران

خبر و نظر


حسن روحانی شامگاه شنبه در دیدار با جمعی از مهره‌ها و عناصر حکومتی از هر دو باند، از این که دولت فاقد اختیار برای حل و فصل مسائل است، شکوه و شکایت کرد و گفت: « مشکل اصلی این است که شما همه انتظارات را از دولت دارید ولی باید ببینید دولت چقدر اختیار دارد، دولت نه در سیاست خارجه اختیار دارد، نه می‌داند کجا باید مذاکره کند و مذاکره نکند، کجا ملاقات کند و کجا ملاقات نکند و نه اختیار فرهنگ و صدا و سیما در دست دولت است. همچنین مساجد و تریبون‌های نماز جمعه و بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیهمشکل فضای مجازی هم در اختیار دولت نیست لذا چیزی از دولت می‌خواهید که اختیاری ندارد و اختیارات باید با امکانات متناسب باشد».

این اظهارات روحانی به طور حساب شده‌یی با مطرح شدن لزوم بازنگری قانون اساسی به منظور کاهش اختیارات ولی فقیه و افزایش اختیارات دولت همراه بود. هفته گذشته کواکبیان، از اعضای باند خامنه‌ای در مجلس ارتجاع از «آماده‌سازی طرحی تحت عنوان جمهوریت سوم، برای درخواست بازنگری در قانون اساسی از رهبری» خبر داد.

الیاس حضرتی یکی دیگر از اعضای این باند طی یادداشتی نوشت: ‌« ضرورت اصلاح موادی از قانون اساسی، به‌ویژه در بحث تنظیم حوزه فعالیت، اختیارات، وظایف و مسئولیت‌های دستگاه‌های مختلف اعم از قوای مجریه، مقننه و قضاییه، دستگاه رهبری، شورای نگهبان، تشخیص مصلحت نظام و دیگر دستگاه‌ها احساس می‌شود و لازم است که اقداماتی در این راستا انجام شود.».

اختیاری ندارم


در عین حال، برخی از عناصر باند اصلاح طلب به آخوند روحانی گوشزد کردند که چرا از همین اختیاراتی هم که قانون اساسی موجود برای او در نظر گرفته استفاده نمی‌کند؟ در همین رابطه کواکبیان طی سخنانی در جلسة امروز مجلس خطاب به روحانی گفت: «امروز از شما پذیرفته نیست که بگوئید اختیاری ندارم؛ چرا که شما امروز رئیس شورای عالی امنیت ملی هستید و ریاست ده‌ها شورای جورواجور دارای اختیارات گسترده‌یی هستید.بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

شما شورای اقتصادی سران قوا را هم در اختیار دارید و برخلاف نظر عده‌ای که شما را به کناره‌گیری دعوت می‌کنند، از شما می‌خواهم که محکم بایستید و به وظایف و اختیارات خود با جدیت بیشتر و همچنین با هماهنگی کابینه و تیم اقتصادی دولت بر اساس آیة فاستقم کما امرت عمل نمایید».

باند خامنه‌ای متقابلاً دست به ضد حمله زد. آخوند جلاد رئیسی طی سخنانی در جمع مقامات دستگاه قضایی خامنه‌ای بدون اشاره به روحانی با اشاره به اتمام حجت خامنه‌ای به همة مسئولان نظام و این که به آنها اختیارات کافی داده اند گفت:‌ «رؤسای قوا و کارگزاران کشور به ویژه در حوزه‌های اقتصادی، میدان حاضر، میدان عمل و اجراست و هیچ بهانه‌ای پذیرفته نیست.

امروز نوبت مسئولین است، همه قوا، دستگاه‌ها و مسئولان از اختیارات کافی و قانونی برای انجام وظایف خود برخوردار هستند و کوچکترین سستی در عمل به تکالیف نباید وجود داشته باشد. در همین راستا، اولویت اصلی تلاش در جهت بهبود وضعیت معیشت مردم است».

مقصر تراشی


سایت حکومتی رجانیوز (۲۳اردیبهشت) تحت عنوان «مقصر تراشی در موسم پاسخگویی» نوشت:‌ « پس از شش سال از آن روزی که حسن روحانی هنگام ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری در حضور رسانه ها و در برابر چشمان ملت قسم جلاله خورد که «اگر مشکلات این کشور راه‌حل نداشت من کاندیدا نمی‌شدم»، حالا روحانی زمزمه «بی‌اختیاری» سر می‌دهد و خود را از تمام ناکامی ها و شکست‌ها مبری معرفی می کند».

این سایت حکومتی با بیان این که آقای روحانی، چه اختیاری می خواهید که نداشتید؟»‌ می‌افزاید: « تأسف بزرگ‌تر این ماجرا و این مقصّرتراشی ناشیانه نیز این است که آقای روحانی چرا در ایام دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ از چیزی به نام اختیاردار اعظم، دولت پنهان، بی‌اختیاری و یا حاکمیت یگانه! با مردم سخن نگفت؟».

گفتگوی سیاسی


همینطور که در این گزارش دیدیم به دنبال اظهارات روحانی در شنبه شب گذشته در دیدار با تعدادی از مهره‌ّای دست چین شده نظام شکایت کرد که اختیاراتی برای حل وفصل مسائل ندارد. به دنبال آن بحث اختیارات ریاست جمهوری در رژیم و بین دو باند حاکم بالا گرفته و به زمزمه تغییر قانون اساسی که چندی پیش در رژیم مطرح شده بود دامن زده است.

چرا بحث اختیارات رئیس جمهور در این شرایط مطرح شده؟ روحانی به دنبال چیست؟ بحث قانون اساسی و بازنگری در آن چه جایی در تحولات جاری دارد؟ و کشمکش‌های طرفین دعوا در واقع بر سر چیست؟ اینها سئولاتی است که در گفتگوی امروزمون با رضا هفت برادران در میان می گذاریم.

س: این اولین بار نیست که بحث اختیارات رئیس جمهور در دیکتاتوری ولایت فقیه مطرح می شود، این بار چرا دوباره خود روحانی آنرا مطرح کرده؟ هدفش چیست؟


ج: مطرح شدن این بحث انعکاس افزایش و تشدید فشارهای همه جانبه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و همچنین وحشت از تحرکات نظامی و تحولات منطقه‌یی و برآیند این همه در اوضاع انفجاری جامعه است. که رژیم برای هیچکدام مطلقا هیچ راه حلی ندارد.بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

روحانی به این وسیله می خواهد فلج و درماندگی دولت خود را که در واقع گوشه‌یی از فلج و درماندگی کل نظام است به بحث اختیارات مصادره کند. در حالی که هم باند رقیب هم عناصری از باند خودش ادعاهای او را زیر سوال بردند. کیهان خامنه‌ای نوشته فرض کنیم که نمیدانستی رییس جمهور در این نظام اختیارات نداره؟ در دوردوم که فهمیدی چرا کاندیدا شدی؟

آخوند منتجب نیا همسو با خود روحانی گفت بعد از ۶سال حالا می گی اختیارات نداری؟ و کواکیبان متحد دیگر آخوندی روحانی درمجلس ارتجاع به بی راه حلی روحانی اشاره کرد و گفت همین الان انبوهی اختیارات داری رییس کلی شوراهای مختلف از جمله شورایعالی امنیت ملی شورایعالی سران سه قوه هستی چرا از همین اختیاراتت استفاده نمی کنی؟

کیهان خامنه ای نوشته در کوران مذاکرات فکر می‌کرد برجام واقعا «آورده‌ای» خواهد داشت، با صدای بلند می‌گفت همه مسئولیت‌اش با من است اما این روزها که فهمیده تقریبا هیچ خبری نیست و درست در بزنگاه پاسخگویی به مردم، جا زده و می‌گوید اختیارات نداشتیم ! ملاحظه می کنید با وجود اینکه دستش برای باندهای حاکم رو هست ولی روحانی به این وسیله می خواد از مسولیت این افتضاحاتی که رژیم به بار آورده شانه خالی کنه و همه را به گردن ولی فقیه بندازه،

س: وقتی روحانی از نداشتن اختیارات صحبت می کنه مشخصا مقصودش چیست؟


ج: روحانی در همان سخنان شنبه شب گذشته اشارات روشنی به این موضوع دارد. آنجا که گفت « دولت نه در سیاست خارجه اختیار دارد، نه می‌داند کجا باید مذاکره کند و مذاکره نکند، کجا ملاقات کند و کجا ملاقات نکند » به این ترتیب مسئله اصلی روحانی مذاکره است. و او خواهان گرفتن اختیارات در مورد مذاکره با آمریکاست.

قاسم سلیمانی


پیش از این هم عناصر باند روحانی در توجیه شکست ماموریت ظریف در آمریکا گفته بودند هیچ کس در دنیا دولت روحانی و وزارت خارجه اش ظریف را جدی نمی گیرند و همه می گویند حرف اول و آخر را ولی فقیه نظام می گوید. برایان هوک هم در پاسخ به سوال منتقدان که چرا ظریف را تحویل نگرفتید گفت اشتباه نکنید وزیر خارجه واقعی ایران قاسم سلیمانی است. و ما مواضع رژیم ایران را نه با سخنان ظریف بلکه با عملکرهای قاسم سلیمانی می سنجیم.بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

مشخص است که این خواستة روحانی هرگز اجابت نخواهد شد. یکی از عناصر باند خامنه‌ای هم به روحانی گوشزد کرده بود اگه منظورت از اختیارات مبارزه با گرانی و امثالهم است مانعی ندارد اما اگر منظور خارج شدن از ذیل ولایت فقیه است هرگز
در زمینه مذاکره هم سیاست روز نوشت : ۶ سال از عمر دولت و کشور صرف مذاکره شد و نتیجه آن نه اکنون بلکه‌ها از همان ابتدا روشن بود که چیست. آیا اکنون دولت باز هم نیازمند اختیارات دیگری است تا بخواهد یا بتواند مسائل را حل کند؟»

به این ترتیب حرف روحانی صرفا یک بهانه برای توجیه بی راه حلی رژیمه. فرض کنیم که تمام اختیاراتی که روحانی خواهان آن است که البته دقیقا مشخص نیست چیست به او تفویض شود چه طرح برای جلوگیری از سقوط آزاد ارزش ریال داره؟ چه طرحی برای گسترش فقر سیاه در جامعه داره که به اعتراف خودشون ۸۰درصد مردم ایران را به زیر خط فقر رانده دارد؟

چه طرح و برنامه‌یی برای جبران ویرانیهای ناشی از سیل که بیست میلیون نفر را گرفتار کرده دارد؟ بنا براین مطرح شدن این بحث ها صرفا بازتاب بحران بی راه حلی و فلج مطلق رژیم در قبال بحرانهایی است که از همه طرف احاطه اش کرده.

س: چرا دوباره بحث بازنگری در قانون اساسی مطرح شده؟ این بحث چقدر واقعی است؟


ج: این بحث هم در ادامة دعوای اختیارات است. هدف از مطرح شدن آن از یک سو سرپوش گذاشتن بر واقعیت بن بست است و اینکه گویا بازهم راه حل به نوعی در درونی رژیم است که مثلا با بازنگری قانون اساسی و اصلاح ساختار آن ممکن است گشایشی ایجاد شود. در حالی که کل این نظام به لحاظ تاریخی مهر باطل خورده و با تغییرو اصلاح در برخی از اجزای آن هیچ تغییری در سرنوشت محتوم آن ایجاد نمی شود.

کمااینکه آخوند ابطحی امروز در روزنامه ها اذعان کرده بود زمان آخوند خاتمی هم که بحث تغییر قانون اساسی پیش آمد وقتی آخوند خاتمی دید در این شرایط اگه قانون اساسی بازبینی بشه سهم قدرتی را هم این باند دارند از دست خواهند داد آخوند خاتمی گفت طرح بحث بازبینی قانون اساسی خیانت است. از سوی دیگر بحث بازنگری قانون اساسی که منظور از آن کاهش اختیارات ولی فقیه است بازتاب تضعیف شدید موقعیت خامنه‌ای در رژیم می باشد.

روشن است که مسئول اول همة این شکست های پیاپی و موقعیت فلج و بن بست کنونی شخص خامنه‌ای است و طبیعی است که زبان عناصر درون رژیم روی او دراز می شود. کما اینکه یکی از موضوعات ثابت نمایشهای جمعه رژیم دفاع از ولی فقیه و آه و ناله از این است که کسی در نظام خط ولی فقیه را نمی خواند.

در نمایش جمعة گذشتة آخوند ماندگاری در مشهد گفت« خیلی از دشمنان می‌خواهند همه مشکلات را بیندازند گردن ولایت فقیه غلط کردند بیخود کردند همچین کاری می‌کنند». اما فراتر از این حرفها بحث قانون اساسی یک بحث پوج و انحرافی برای سرپوش گذاشتن بر مسئله اصلی جامعه ایران است.

س: شما گفتید که بحث قانون اساسی و هر بحثی از این نوع که در رژیم می شود بحث‌های انحرافی برای سرپوش گذاشتن بر مسئله اصلی است. منظورتان چیست.


ج: صورت مسئله اصلی ایران جنگ میان مردم و مقاومت ایران با کلیت این نظام است. در حال حاضر عموم ملت ایران نظام دیکتاتوری مطلقه ولایت فقیه را نفی می کنند و آنرا در هر فرصتی با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه بیان می کنند، کمتر کسی در ایران ممکن است پیدا شود که نداند منشاء همة مصیبتها و فجایعی که اکنون بر سر این مردم و این میهن آوار شده دیکتاتوری حاکم است.بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

و بازهم کمتر کسی است که بنا به تجربه نداند که این دیکتاتوری مطلقا اصلاح ناپذیر است واقعیتی که بعد از ۴۰سال جامعه بین المللی هم به آن رسیده است. این واقعیت آنچنان بارز است که امروزهم در جلسه مجلس ارتجاع پاسدار الیاس حضرتی به آن اذعان کرد و گفت« ۱۲۰۰نفر از مجاهدین نشسته‌اند و بر چهره حزب‌اللهی، اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، مدافع نظام و افراطی و تندرو دارند سمپاشی می‌کنند و در داخل هم ما بدون این‌که توجهی به این جنگ بزرگ داشته باشیم هم‌چنان داریم دامن می‌زنیم».

الیاس حضرتی به وضعیت انفجاری جامعه و فلج رژیم اعتراف کرد و گفت:‌ «هیچگونه درکی از له شدن مردم در زیر چرخهای گرانی و تورم و بیکاری و هرج و مرج حاکم بر بازار و اقتصاد نداریم و همه‌مان سرگرم موضوعات پوچ اندر پوچیم».
یکی از همان بحث های پوچ اندر پوچ که همین پاسدار گفت همین بحث قانون اساسی است. نکته جالب و خنده دار این است که خود اوهم یکی از علمداران همین بحث پوچ است.

در سرمقاله روز یکشنبه اعتماد نوشته بود «اکنون ۳۰ سال از آخرین بازنگری قانون اساسی ما در سال ۶۸ گذشته و اقدامات صورت گرفته در این سالها به روشنی آشکار ساخته که بخشی از کاستی‌ها و مشکلات در اداره کشور ناشی از همین ایرادها و کمبودهای ساختاری و قانون اساسی است.

اصلاح قانون اساسی


بنابر این به نظر می‌رسد ضرورت اصلاح موادی از قانون اساسی به ویژه در بحث تنظیم حوزه فعالیت ، اختیارات ، وظایف، و مسئولیت دستگاههای مختلف اعم از قوای مجریه ، مقننه و قضائیه ، دستگاه رهبری، شورای نگهبان، تشخیص مصلحت نظام و دیگر دستگاهها احساس می‌شود».

صورت اصلی واقعیت مسئله ایران همان واقعیتی است که رژیم طی روزهای اخیر با شوها و نمایش های مهوع تلویزیونی و آوردن جوانان و نوجوانان در تلویزویون رسوای آخوندی تلاش می کند آنرا مخدوش کند و خود را مسلط بر اوضاع نشان دهد اما همین تلاشهای مذبوحانه بیانگر قافیه باختگی رژیم است. رژیم خود را به هر در و دیواری بکوبد از سرنوشت محتومی که مردم ایران و در پیشاپیش آن کانون های شورشی و ارتش آزادیبخش برایش رقم زده اند ندارد.

مطالب مرتبط

عقب نشینی دولت از گرانی بنزین – مجله اجتماعی، اقتصادی

بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

لطفا به اشتراک بگذارید: