معنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه

دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه و معنی و ریشه آن

گزارش و گفتگو با علیرضا معدنچی

بار دیگر بحث اختیارات رئیس جمهور در نظام دیکتاتوری ولایت فقیه، بالا گرفته است. توأم با این بحث، بحث بازنگری در قانون اساسی هم به میان می‌آید و دو باند بر سر این مقولات با هم بگومگو و دعوا دارند. این که چرا دوباره این بحث روی میز آمده و دو باند بر سر آن چه می‌گویند، موضوع بحث امروز ماست. ابتد توجهتون رو به گزارشی در این باره جلب می‌کنم:

خبر و نظر:


روز سه‌شنبه، خامنه‌ای در دیدار با مقامهای رژیم ضمن اشاره به این که مشکل عمده و نقد کشور مشکل اقتصادی است، آن را ناشی از مدیریت (بخوانید دولت روحانی) قلمداد نمود و تاکید کرد که «هیچ بن‌‌بستی هم به معنای واقعی کلمه در اینجا وجودمعنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه ندارد».

در نقطة مقابل این اظهارات، روحانی در همان جلسه طی سخنان پر کنایه‌ای با بیان اینکه با متحد بودن می توانیم از معضلات عبور کنیم، معیار اتحاد در درون نظام را هم اعتقاد و التزام به قانون اساسی برشمرد و اظهار داشت: «اگر هر کسی به قانون اساسی پایبند باشد و همه ظرفیت های قانون اساسی بکار گرفته شود می توانیم از مشکلات عبور کنیم».

روحانی در ادامه بحث اختیارات را هم مطرح کرد و گفت: «اداره کشور بدون تغییر در ساختار بودجه و اقتصاد امکانپذیر نیست گفت: این کار تنها در اختیار دولت نیست، باید اختیارات متمرکز و درک مجلس و دولت از شرایط کشور و منطقه و جهان یکسان شود».

روحانی مجددا این بحث را روز گذشته (۲۵اردیبهشت) در دیدار با گروهی از حقوقدانان و وکلای دست‌چین شده مطرح کرد و گفت: « هر چه به قانون نزدیک‌تر شویم به مشروعیت نزدیک‌تر خواهیم شد و هر چه از قانون فاصله بگیریم از مشروعیت نظام و قانون فاصله گرفته‌ایم».

نقطه متمرکز


بحث اختیارات و قانون و این که دولت اختیارات لازم را ندارد و اختیارات در یک نقطه متمرکز است، و این که اختیارات ولی فقیه فراقانونی است، این روزها بحث جاری در رسانه‌های باند روحانی است. سایت حکومتی بهار (۲۵اردیبهشت) در این بارهمعنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه می‌نویسد: « سخنان اخیر حسن روحانی... درباره حدود اختیارات دولت در حل و فصل مشکلات کشور بحث قدیمی «حاکمیت دوگانه» را مجدداً بین ناظران و تحلیلگران سیاسی ایران مطرح کرده است... کسانی که به حاکمیت دوگانه در ساختار سیاسی ایران اعتقاد دارند، رئیس جمهوری ایران را رئیس واقعی جمهوری نمی‌دانند و گاه در انتقاد از متناسب نبودن اختیارات او با جایگاهش، او را یک «تدارکاتچی» در ساختار قدرت در ایران قلمداد می‌کنند».

این سایت حکومتی سپس به مقالة اخیر حجاریان از تئوریسین‌های باند اصلاح طلب اشاره می کند که وی در آن، احتمال داده است که در اسفند ماه سال جاری «حاکمیت یگانه» در کشور پدید آید. حجاریان گفته است که شاید تحقق حاکمیت یگانه در ایران «از معبر استعفای رئیس ‌جمهور و برگزاری همزمان دو انتخابات در اسفندماه سال جاری بگذرد تا نتیجتاً، مجلس و دولتی همسو با روسای همسو‌تر بر مصدر امور قرار بگیرند.»

این نظر را یکی دیگر از مهره‌های رژیم به نام بخشایش اردستانی رد می‌کند و می‌گوید:‌ «چنین طرحی عملی نخواهد شد و این یک آرزو است که حجاریان آن را بیان کرده است. هر نوع تغییر مهمی از این دست، انبوهی از تغییرات اساسی دیگر را سیل‌وار به سمت فضای سیاسی کشور سرازیر می‌کند».

دوگانگی


یکی دیگر از کارشناسان به نام آزاد ارمکی نیز به غیرقابل حل بودن این دوگانگی در رژیم اشاره کرده و می‌نویسد:‌ «جمهوری اسلامی چهل سال است که می‌کوشد چندین انتخابات متمایز داشته باشد. در شرایط کنونی، یک‌ کاسه کردن انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برای رسیدن به حاکمیت یگانه، یعنی حرکت به سمت تشدید بحران‌های داخلی».

علوی تبار یکی از مهره‌های باند اصلاح طلب هم با اشاره به این که گروههایی در رژیم از هر دو باند حاکم خواستار استعفای روحانی برای نجات از بن‌بست و فلج کنونی هستند، در مورد استدلال اصلاح طلبان در این مورد می‌گوید: « این وضع که قدرت در اختیار یک نفر (یعنی ولی فقیه) باشد و پاسخگویی بر عهده یک نفر دیگر (یعنی رئیس جمهور)، صحیح نیست و باید قدرت و مسئولیت در یک نفر جمع شود؛ چراکه در شرایط فعلی دولت کاملاً فلج شده است».

گفتگوی سیاسی


این گزارش رو دیدیم که گوشه‌هایی از دعوای اختیارات در حال حاضر را نشان می‌داد. سؤال این است که چرا در حالی که رژیم در شرایط به شدت بحرانی کنونی بسیار به وحدت یا نمایش وحدت نیازمند است، دوباره این بحث کهنه و قدیمی در رژیم زنده شده؟ هدف روحانی و باند او که این بحث را پیش کشیده‌اند چیست؟ باند خامنه‌ای به آن چگونه جواب می‌دهند؟ و کلاً چه راهکارهایی در این مقوله پیشنهاد می‌شود؟ اینها سؤالاتی است که در گفتگوی امروز با علیرضا معدنچی در میان می‌گذاریم. با ما در این گفتگو همراه باشید.

س: چرا دوباره این بحث کهنة اختیارات و تناقض ساختاری رژیم دوباره مطرح شده و باند روحانی که به این بحث دامن می‌زنند، هدفشان چیست؟معنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه


ج: بله این بحث اختیارات یک بحث کهنه و قدیمی است که سابقه‌اش به زمان خود خمینی برمی‌گردد، از جمله این دعوا در زمان ریاست جمهوری خود خامنه‌ای بالا گرفت و در آن جریان که خامنه‌ای نامحدود بودن اختیارات ولی فقیه را زیر سؤال برده بود، خمینی او را مورد توبیخ و گوش پیچاندن علنی کرد و به گفتة تاجزاده در مناظره‌یی که این روزها با یکی از مهره‌های باند خامنه‌ای داشت، در آن قضایا خامنه‌ای دو بار هم قهر کرد، که البته صدایش را درنیاوردند.

این تضاد را همة رئیس جمهورهای نظام از رفسنجانی و خاتمی و احمدی‌نژاد تا الان روحانی با ولی فقیه داشته‌اند که برمی‌گردد به تناقض ماهوی استبداد مطلقة ولایت فقیه با همة نهادها و ساز و کارهای امروزی حاکمیت که این نظام قرون وسطایی، آنها را عاریت گرفته و به خود بسته و در نتیجه این قبیل جنگ و کشمکشها را به بار می‌آورد.

اما این که این بحث دوباره روی میز آمده، پیش از هر چیز ناشی از شکست و ورشکستگی همه جانبة باند روحانی و رو به تلاشی و اضمحلال رفتن این باند است. روحانی همه چیز خود و باندش را به برجام گره زده بود و به اتکای برجام و ثمراتی که از باغ برجام به دست می‌آید وعده می داد و شعار می‌داد که کلید همة معضلات اقتصادی اجتماعی و سیاسی رژیم را در دست دارد

کاخ پوشالی


اما همة‌ این کاخ پوشالی که او ساخته بود با شکست و فرو ریختن برجام و برگشت تحریمها و حتی وضع تحریمهای بیشتر فرو ریخت و هر آنچه که روحانی در مورد بهبود اوضاع می‌گفت و وعده می‌داد، به کلی معکوس از آب در آمده و در نتیجه اصلاً موجودیت این باند از جانب عناصر خود این باند هم زیر علامت سؤال رفته است. در واقع بحث اختیارات که توسط روحانی و باند او مطرح می‌شود

از یک جنبه فرافکنی و توجیه این شکست و ورشکستگی همه جانبه است و می‌خواهد چنین وانمود کند که اگر روحانی اختیارات داشت، وقایع طور دیگری پیش می‌رفت و بنابراین مسئول این وضعیت ولی فقیه است که همة اختیارات را رسماً و قانوناً در دست دارد و در عمل حتی بیش از اختیارات قانونی خودش هم

س: خب این حرف که فی‌نفسه درست است و اگر باید یقة کسی را به خاطر این شکستها و افتضاحات گرفت، در وهلة‌اول خود خامنه‌ای است.معنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه


ج: بله این حرف فی‌نفسه درست است و این واقعیت دارد که رئیس جمهور در این رژیم یک تدارکاتچی بیش نیست. اما علت مطرح شدن این بحث در حال حاضر این نیست. علت همان شکست خوردگی روحانی و باند اصلاح طلب است. این شکست که از آن صحبت می‌کنیم چنان است که مهره‌ها و رسانه‌های هر دو باند از ول شدن کارهای کشور، از بریدگی وزیران دولت روحانی و از این که اگر رودروایسی در کار نباشد، ۳، ۴نفر از وزیران در جا استعفانامه می‌نویسند، حرف می‌زنند.

از طرف دیگر، عناصر هر دو باند این ادعا و توجیه روحانی را زیر سؤال برده و او را به باد تمسخر گرفته‌اند، از جمله گفته‌اند بعد از ۶سال تازه فهمیدی که رئیس جمهور اختیار ندارد؟! اگر در دور اول فهمیدی پس چرا در دور دوم هم کاندیدا شدی؟
و چطور آن موقع که برجام امضا شد، همه را به جیب خودت می‌ریختی و می‌گفتی به هر چه که در انتخابات گفته بودم، عمل کردم و...

حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان (۲۳ اردیبهشت) با اشاره به سخنان روحانی در تبلیغات انتخاباتی سال ۹۲ که قسم جلاله خورده بود اگر مشکلات این کشور که بسیار و بسیار و بسیار پیچیده است، راه‌حل نداشت کاندیدا نمی‌شدم"، نوشت: «آن قسم جلاله با اظهارات شنبه شب شما که ریشه مشکلات را در نبود اختیارات کافی می‌دانید چگونه قابل جمع است؟!».

س: بر فرض که به روحانی اختیارات تام و تمام هم داده بشود، یا لااقل آنچه که در قانون اساسی رژیم برای رئیس جمهور تعیین شده را هم به او بدهند، او با این بحرانها، یک قلم بحران اقتصادی چه کار می‌خواهد بکند؟


ج: یکی از عناصر باند اصلاح طلب در مجلس ارتجاع به نوعی همین حرف را مطرح کرده و ضمن یادآوری اختیاراتی که روحانی همین الان هم دارد و از جمله عضویت در چندین شورای عالی و سیاست گذاری در واقع به رخش کشیده که چرا درمعنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه همان چارچوبی که اختیار داری،‌ کاری نمی‌کنی؟

در واقع به خاطر همین شکست و ورشکستگی، تازه هر اختیاری هم که بگیرد، آن را در جهت مجیزگویی از مقام عظمای رهبری که سهل است، و مجیزگویی مستقیم و غیرمستقیم از قاسم سلیمانی مصرف می‌کند. اما بحث اختیارات اسم مستعار مذاکرات با آمریکاست، کما این که وقتی روحانی در همان دیداری که با مهره‌ها و عناصر دو باند تحت عنوان دیدار صمیمانه با فعالان سیاسی داشت

و در آنجا بود که بحث اختیارات را مطرح کرد، گفت: «مشکل اصلی این است که شما همه انتظارات را از دولت دارید، ولی باید ببینید دولت چقدر اختیار دارد، دولت نه در سیاست خارجه اختیار دارد، نه می‌داند کجا باید مذاکره کند و مذاکره نکند، کجا ملاقات کند و کجا ملاقات نکند».

به این ترتیب، بحث اختیارات از یک طرف فرافکنی شکست دولت روحانی در همة زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است و از طرف دیگر، منظور از آن، مذاکره با آمریکاست. حرف پوست کندة روحانی این است که من برای مذاکره اختیارات ندارم.

س: شما می‌گویید مطرح کردن بحث اختیارات انعکاس شکست خوردگی و فروپاشی باند اصلاح طلبان و باند روحانی است، ولی از طرف دیگر اینها با پیش کشیدن بحث بازنگری قانون اساسی یک تهاجم سنگین به خامنه‌ای می‌کنند و موقعیت او را دارند زیر سؤال می‌برند، آیا این تهاجم با آن تصویری که شما از باند روحانی می‌دهید، در تناقض نیست؟


ج: بله، بحث اختیارات انعکاس شکست و ورشکستگی باند اصلاح طلب است، اما این به آن معنی نیست که موقعیت خامنه‌ای تقویت شده باشد. خامنه‌ای هم بر اثر این شکستها و این کشاکشها به شدت تضعیف شده و بحث بازنگری قانون اساسی که عناصر مختلف آن را بی‌محابا مطرح می‌کنند، انعکاس همین تضعیف شدید موقعیت خامنه‌ای است و تضعیف خامنه‌ای هم به معنای تضعیف کل رژیم است.

الان در رژیم و رسانه‌‌های حکومتی، زیر سؤال بردن خامنه‌ای خیلی رایج شده، تا آنجا که دفاع از خامنه‌ای و مظلومیت و غربت و تنهایی مقام ولایت، به یکی از محورهای ثابت نمایشهای جمعه و کسانی امثال آخوند علم‌الهدی تبدیل شده که علنا و صراحتاً می‌گویند که در داخل رژیم کسی حرف خامنه‌ای را نمی‌شنود و دستورات اجرا نمی‌شود.

و در رسانه‌های حکومتی دیگر زیر سؤال بردن اختیارات نامحدود ولی فقیه و زیر سؤال بردن مادام العمر بودن ولایت فقیه رایج شده. در مناظره‌یی که اخیراً بین تاجزاده و آخوند نبویان برگزار شد و در فضای مجازی هم پخش شد، تاجزاده به منظور حل تناقض ساختاری در رژیم پیشنهاد کرد که مقام ولایت فقیه و ریاست جمهوری یک کاسه شده و این مقام انتخابی و بر اساس رأی مردم باشد.

و جالب این که وقتی این حرف گفته شد، جماعتی که عنوان تماشاچی حضور داشتند کف زدند! که طرف مقابل مذاکره گفت، معنی این حرف زدن زیرآب ولایت فقیه است. در یک کلام، معنی مطرح شدن بحث اختیارات و قانون اساسی شکست و استیصال و فلج مطلق تمامیت رژیم در همة زمینه‌هاست.

مطالب مرتبط

بی‌اختیاری دولت پوشالی در دیکتاتوری ولایت فقیه

فریبی به اسم تغییر قانون اساسی
لطفا به اشتراک بگذارید: