روحانی و ترفند بازنگری قانون اساسی

بازنگری قانون اساسی ترفند روحانی

گزارش و گفتگو با علیرضا معدنچی

گزارش


اصل ۵۹ میگه اگر ما در یک مسأله مهم فرهنگی اختلاف‌نظر داریم در یک مسأله سیاست خارجی اختلاف‌نظر داریم که راه تعامل است امروز یا تقابل؟ کاری نداره برویم پای صندوق آراء ملت ما بگویند راه چیه. روحانی در ادامة سخنان خود با اذعان بهروحانی و ترفند بازنگری قانون اساسی شکافها و اختلافهای عمیق در رژیم به حرفهای چند روز پیش خامنه‌ای که در آن از ضرورت وحدت و انسجام در رژیم صحبت کرده بود، اشاره کرد.

و گفت: « این که ما میگیم باید به هم نزدیک بشیم انسجام پیدا کنیم، خب در اختلافها و شکافهای عمیق چه جوری باید بهم برسیم؟‌ یک کسی بین ما باید داوری کند. یک داور ما انتخابات و صندوق آراء‌ است. اما ما دیدیم تنها این داور کافی نیست. این داور زورش به بعضی از جاها میرسد و به بعضی از جاها هم زورش نمیرسد».

مردم بیایند پای صندوق آرا ممکن است سه تا مسأله چهار تا مسأله پنج تا مسأله مهم داریم اختلاف‌نظر داریم هر ۵ تا مسأله را به رأی می‌گذاریم با رأی ساده آری - نه یک جوری تنظیم می‌کنیم 5تا رأی می‌دهند مردم مشکل ما حل میشه ما ظرفیت کامل در قانون اساسی کشور ما هست... ما موفق خواهیم بود نترسیم کنار هم بایستیم همصدا بشیم همنوا بشیم کشور را نجات خواهیم داد

اختیارات


روزنامه‌ها و رسانه‌های باند ولی فقیه امروز به این اظهارات روحانی اعتنایی نکردند، اما پیش از آن برخی اعضای باند ولی فقیه، در مجلس ارتجاع، روحانی را به خاطر بحث اختیارات مورد حمله قرار دادند. از جمله سلیمی طی اظهاراتی که درروحانی و ترفند بازنگری قانون اساسی خبرگزاری سپاه پاسداران با عنوان «اقای روحانی! چرا قسم خوردی؟»

می‌گوید: « اظهارات اخیر آقای روحانی در خصوص کم بودن اختیاراتش در کشور به منظور فرار از پاسخگویی از عملکردش بیان شده و وی باید توضیح دهد اگر اختیار لازم را نداشته، چرا وعده حل مشکلات کشور را در ۱۰۰ روز داده است».

اما عناصر و مهره‌های باند اصلاح طلب و شرکای روحانی هم او را از جهت دیگری مورد طعنه و حمله قرار دادند: صادق زیباکلام در همین رابطه با اشاره به اینکه کشور با حجم بزرگی از مفاسد اقتصادی درگیر است و تورم به ۵۰ درصد رسیده و رشد اقتصادی در خوشبینانه‌ترین حالت به منفی۶ سقوط کرده است؛ خطاب به روحانی گفت: «چرا با مردم همچون کودکان رفتار می‌کنید؟ چرا واقعیت را به مردم نمی‌گویید؟ چرا مستمر تلاش می‌کنید صحبت‌های زیبا به مردم تحویل دهید؟».

گفتگوی سیاسی


این روزها روحانی با استفاده از فرصت ماه رمضان و تحت عنوان مهمانی افطاری با گروههای مختلفی از مهره‌ها و عوامل رژیم دیدار و سخنرانی می‌کند، یک روز با مهره‌های باندهای مختلف رژیم، یک روز با وکلا و حقوقدانان، یک روز با باصطلاح اهالی فرهنگ و هنر و دیروز هم با باصطلاح دانشجویان؛ روحانی در این سخنرانی‌ها معمولا دو موضوع را مطرح می‌کند.

یکی بحث اختیارات و این که اختیارات لازم برای حل و فصل مسائل و مشکلات را ندارد و یکی هم بحث قانون اساسی و ضرورت بازنگری قانون اساسی که البته این هر دو، دو وجه یک موضوع‌اند. گفتگوی امروز ما با علیرضا معدنچی به این موضوع اختصاص دارد. با ما در این گفتگو همراه باشید.

س: حرف روحانی در این سخنرانیها و مشخصاً‌ در سخنرانی دیروز چیست؟


ج: فصل مشترک این سخنرانیها، شرح فواید خودش و اقدامات مشعشعی است که گویا دولت او طی این سالها، در زمینه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، انجام داده است. و از آنجا که عملکرد دولت روحانی و البته در کلیتش رژیم طی این سالها جز تخریب و فاجعه و مصیبت چیز دیگری نبوده، حرفهای روحانی به طور شگفت‌انگیزی ۱۸۰ درجه معکوس واقعیت است.روحانی و ترفند بازنگری قانون اساسی

از جمله بخش عمده سخنرانی دیروز روحانی به ادعاهایی اختصاص داشت که حتی توسط عوامل باند خودش در این روزها مورد تمسخر قرار می گیرند. از جمله این ادعا که او با برجا توانسته در یک روز «هفت قطعنامه سازمان ملل را لغو کند» و با برجام سایه جنگ را از سر رژیم دور کند. این حرف در حالی که از برجام یک کالبد بیجان بیشتر به جا نمانده و سایة جنگ هم سنگین‌تر از هر زمان دیگری بر سر رژیم سنگینی می‌کند، مسخره و خنده‌دار است.

ضمن این که همین قطعنامه‌ها بود که با اعمال تحریمهای بین المللی، رژیم آخوندی را وادار کردند به گفته خودش با «زانوان خونین» به پای میز مذاکره برود. اما ادعای لغو این قطعنامه‌ها یک شیادی از جانب روحانی است؛ چرا که بعد از توافق اتمی تمام ۷قطعنامه قبلی (قعطنامه های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۹۲۹ و ۲۲۲۴)‌ در قطعنامه۲۲۳۱ شواری امنیت سازمان ملل تجمیع شدند.

قعطنامه ۲۲۳۱ محدویتهایی را بر برنامه اتمی، موشکی و تسلیحاتی رژیم اعمال می کند و به گونه یی تنظیم شده است که در صورت هر گونه نقض توافق اتمی از جانب رژیم یا نقص هر ماده یی از قطعنامه ۲۲۳۱، تمام ۷قطعنامه قبلی احیا می شوند. این موضوع تا مدتها بعد از تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ موضوع حمله باند خامنه‌ای به روحانی بود.

تخلف جدی


از جمله محمد جواد لاریجانی در گفتگو با خبرگرازی حکومتی تسنیم در مرداد ماه سال ۹۴ گفت چنانچه تخلف جدی از جانب رژیم در برجام صورت بگیرد «بر اساس بند ۱۲ (قطعنامه ۲۲۳۱) که آن هم مبتنی بر فصل هفتم منشور است، پس از 30روز که از اخطار شورای امنیت بگذرد، نیمه شب به وقت گرینویچ! همه تحریم ها خودبخود و اتوماتیک برمی گردد»!

از این که بگذریم، ادعاهایی از قبیل «۱۲برابر شدن درآمد کشاورزان» و غیره... بخش دیگری از سخنرانی روحانی اختصاص به «اقدامات بسیار مؤثری» داشت که دولتش در مهار سیل در ۲۵ استان کشور انجام داده است. در حالی که همه کارشناسان در داخل و خارج ایران و از جمله بسیاری از کارشناسان حکومتی روی سه عامل لایروبی نشدن مسیلها و رودخانه ها، سدسازیهای بی رویه پاسداران و تخریب طرحهای آبخیزداری به عنوان سه عامل اصلی جاری شدن سیل و افزایش ابعاد فاجعه‌بار ویرانیهای آن تأکید کرده‌اند.

روحانی مدعی شد «لایروبیهای عظیم» دولتش موجب شده که در استانهای شمال‌غرب ایران سیل خسارت به بار نیاورد، سدهای سپاه باعث جلوگیری از ابعاد ویرانگر سیل در خوزستان شده است و اگر این سدها نبود «چه بر سر خوزستان و سایر استانها می آمد» و همچنین «زه کشیهای بیست هزار هکتاری» دولتش موجب نجات استان گلستان از سیل شده است. همان گلستانی که مردم سیلزده آق‌قلا در آن استان هنوز بعد از گذشت نزدیک به ۲ماه از سیل با مصائب آن دست به گریبانند.

همه پرسی


روحانی در این سخنرانی یک بار دیگر مسئله اصل ۵۹ قانون اساسی ولایت فقیه و مسئله «همه پرسی» را طرح کرد و از مخاطبینش خواست برای «نجات کشور» روی اجرای این اصل «ایستادگی» کنند. گفت: اصل۵۹ می‌گوید اگر ما در یک مسأله روحانی و ترفند بازنگری قانون اساسیمهم فرهنگی اختلاف‌نظر داریم،‌ در یک مسأله سیاست خارجی اختلاف‌نظر داریم که راه تعامل است امروز یا تقابل، کاری ندارد! برویم پای صندوق آراء ملت ما بگویند راه چیست.

در مسائل بسیار مهم، مجلس می‌تواند رأی بدهد و فرمان همه‌پرسی می‌تواند صادر بشود و مردم پای صندوق آرا بیایند. ممکن است سه تا مسأله چهار تا مسأله پنج تا مسأله مهم باشد که اختلاف‌نظر درمورد آنها داشته باشیم. هر ۵ تا مسأله را به رأی می‌گذاریم با رأی ساده آری – نه. یک جوری تنظیم می‌کنیم مردم ۵ تا رأی بدهند. مشکل حل می شود».

س: آیا واقعاً‌ روحانی به انجام رفراندوم و بازنگری قانون اساسی امید بسته است؟


ج: نخیر این یک ترفند شیادانه است؛ روحانی خودش خوب می‌داند که نه همه پرسی و بازنگری قانون اساسی در شرایط فوق‌العاده بحرانی و متزلزل رژیم نه امکان‌پذیر است و نه اصلاً مسأله این است؛ این یک شیادی و دجالگری است و طرح آن در شرایط کنونی تنها بازتاب تقابل دو باند و جنگ گرگها در شرایطی است که رژیم در همة زمینه‌ها در بن‌بست مطلق است و بحران بی‌راه حلی است.

روحانی در برابر این وضعیت انفجاری اقتصادی و اجتماعی که روز به روز وخیمتر می‌شود، دو شیوه را به طور همزمان به کار می‌گیرد، یکی انکار وقیحانه واقعیتها و به کلی معکوس جلوه دادن آنها کما این که در همین سخنرانی دیروز ببینید با چه وقاحتی ادعا می‌کند که «اقدامات بسیار مؤثری» داشت که دولتش در مهار سیل در ۲۵ استان کشور انجام داده

۲۵ برابر شدن درآمد کشاورزان، «ایجاد امکان فروش محصولات از طریق اینترنت در روستاها»،‌ «آبادی روستاها و رونق صنعت گردشگری به ویژه در روستاها»، «امکان اجاره دادن خانه های روستایی به گردشگران خارجی از طریق اینترنت»،‌ «برخوردار شدن ۱۰ روستا در هر روز از شبکه گاز رسانی»، «بازگشت مغزها به کشور»، «ایجاد ۸۰۰هزار شغل در سال»، «مرمت و بازسازی ۹۵هزار خانه مسکونی در عرض ۱۴ماه» و...

مشکلات


دروغهایی که طرح آنها درست پس یک روز پس از آن که خودش اعتراف کرد عوامل دولتش« زیر بار مشکلات قدهایشان خمیده شده و باید این قدها راست شود تا بتوان کشور را اداره کرد» تنها موجب رسوایی آخوند روحانی و نشان‌دهنده بی راه حلیروحانی و ترفند بازنگری قانون اساسی تمامی نظام ولایت فقیه در برابر بحرانهای دهشتناک اجتماعی و اقتصادی است.

این یک شیوة برخورد روحانی و کلاً تمام سردمداران رژیم با واقعیتها و بحرانهای موجود است، یکی هم مطرح کردن مباحثی از قبیل اختیارات و درخواست اختیارات بیشتر و بازنگری قانون اساسی. علاوه بر سرپوش گذاشتن بر بحرانهای لاینحل موجود، روحانی با این بحثها دو هدف دیگر را هم دنبال می‌کند

یکی بستن دهان عناصر باند خودش که به او ایراد می‌گیرند که چرا به مجیزگوی خامنه‌ای و قاسم سلیمانی تبدیل شده و چرا در حدود همان اختیاراتی که دارد کاری نمی‌کند و چرا به قول زیباکلام به گلگیر نظام تبدیل شده و هدف دیگرش هم این است که دست اصحاب مماشات در غرب را پرکند که آنها بتوانند ادعا کنند که در رژیم یک باند و یک دسته وجود دارند که خواهان تعامل و مذاکره‌اند

و نباید همة رژیم را به یک چوب راند و باید هوای اینها را داشت و به آنها کمک کرد. اما از آنجا که سیاست مماشات سقوط کرده و پس از یک تجربة شکست ۴۰ساله، از دور خارج شده، از این شیادیها آبی نه برای اصحاب مماشات و نه برای رژیم گرم نخواهد شد.

س: فرض کنیم که رفراندوم هم برگزار بشود، قانون اساسی هم در جهتی که مد نظر روحانی است تغییر کند و اختیاراتی را هم که او می‌خواهد به او بدهند؛‌ آیا مسأله حل است؟ آیا رژیم می‌تواند پای تعامل با دنیا و مذاکره با آمریکا برود و مسائلش را از این طریق حل کند؟


ج: بله، به قول معروف فرض محال که محال نیست. فرض کنیم که روحانی اختیارات تام هم بگیرد. یعنی اختیارات مطلقة ولی‌فقیه تماما به او تفویض شود. مثلاً با این اختیارات آیا می‌تواند اقتصاد ویران را سر پا کند و جلو سقوط آزاد ارزش پول ملی را بگیرد؟

آیا می‌تواند ویرانیهای ناشی از سیل را جبران کند و به قول یکی از روزنامه‌های حکومتی به سیل وعده‌های پوچی که به سیلزدگان داده عمل کند؟ و... و... و مگر همین اختیارات را همین الان ولی فقیه ندارد؟! چرا دستور نمی‌دهد که همة این مسائل یکروزه حل شود؟! مگر در ماهیت، روحانی با خامنه ای تفاوتی دارد؟

روحانی یا طرفداران او ممکن است بگویند که منظور روحانی این است که با اختیاراتی که می گیرد با همان الگوی برجام و از طریق تعامل و مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا مسائل را حل می‌کند! خب چرا الان نمی‌کنند؟ و مگر رژیم با این ماهیت و ساختار مگر می‌تواند یک قدم به سمت تعامل با جهان بردارد؟

اولین شرط تعامل این است که رژیم دست از دخالتها و صدور تروریسمش به کشورهای منطقه بردارد؛ اما مگر می‌تواند؟ مگر خامنه‌ای همین چند روز پیش نگفت که این عمق استراتژیک ماست و از مؤلفه‌های قدرت ماست و ما هرگز از آن دست برنمی‌داریم؟

بود و نبود


تازه بیایید یک فرض محال دیگر هم مطرح کنیم و آن این که آمریکا و اروپا دست از همة شروط خود بردارند و اتمی و موشکی و دخالتهای منطقه‌یی رژیم را همین طور که هست، بپذیرند، باز مگر مسألة بود و نبود رژیم حل می‌شود؟ مگر نه این که در ۴۰ سال گذشته سیاست مماشات حاکم بود و رژیم را با همة اینها تحمل می‌کرد و تا می‌توانست به آن امتیاز می‌داد، مگر بر جنایتهای رژیم چه در حق مردم ایران و چه در حق مردم منطقه و دنیا چشم نمی‌بست؟روحانی و ترفند بازنگری قانون اساسی

مگر از تروریسم رژیم که حتی از خود امریکاییها قربانی می‌گرفت، چشم پوشی نمی‌کرد، مگر شیراک نگفت حالا رژیم یکی دو بمب اتمی هم داشته باشد، مگر چه می‌شود؟ مگر عراق را امریکا در سینی طلایی تقدیم رژیم نکرد؟ و... و... اما مگر با این همه رژیم توانست ثبات به دست بیاورد؟

مگر رژیم در تمام این ۴۰سال مسأله بود و نبود نداشته و هنوز هم ندارد. پس کانون مسألة‌ رژیم تعامل یا عدم تعامل با دنیا و مذاکره و عدم مذاکره با آمریکا و حتی برجام و دستیابی به سلاح هسته‌یی نیست. صورت مسألة ایران، داخلی است و نه خارجی. کانون بحرانهای رژیم این است که مردم ایران این رژیم را نمی‌خواهند.

س: شما می‌گویید که صورت مسأله اساساً خارجی و رابطه با آمریکا و اروپا نیست و مسأله داخلی است، یعنی صورت مسأله رابطة رژیم با مردم ایران است؛ در این صورت مسأله به چه ترتیب ‌می‌تواند حل شود؟


ج: این که خیلی روشن است، تضاد میان مردم ایران با دیکتاتوری ولایت فقیه یک تضاد خونین و آشتی‌ناپذیر است که تنها با حذف یکی از این دو وجه تضاد حل می‌شود، ملت ایران که حذف شدنی نیستند، پس این رژیم آخوندی است که باید حذف بشود و در همین مسیر افتاده و شتابان پیش می‌رود. مردم ایران تا بن استخوان به این حقیقت پی برده‌اند که دشمن اصلی آنها همین رژیم است

و آن را در همه جا فریاد می‌زنند، عمیقا و در تجربة این ۴۰ ساله درک کرده‌اند که هیچ تضاد و مشکلی ریز یا درشت، مطلقا در این رژیم جواب ندارد. رابطه این رژیم با ایران و مردم ایران رابطة یک دشمن اشغالگر است و سردمداران این رژیم فقط و فقط در صدد چپاول و پر کردن جیب خودشان هستند و کمترین تعلق خاطری به این آب و خاک و تاریخ و مردم ایران ندارند. بنابراین باید گورشان را گم کنند و این حکم تاریخ و حکم مردم ایران است که دیر یا زود و البته زود تحقق خواهد یافت.

مطالب مرتبط

معنی و ریشه دعوای اختیارات در حکومت ولایت فقیه

فریبی به اسم تغییر قانون اساسی

لطفا به اشتراک بگذارید: