مواضع ضد و نقیض، بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلی

سردرگمی و بی‌راه‌حلی و بازتاب آن در مواضع ضد و نقیض

گزارش و گفتگو با رضا هفت برادران

خبر و نظر


روحانی در ادامة سریال دیدارهای خود با گروههای مختلف عوامل رژیم، روز گذشته با گروهی از آخوندها و حوزویان دیدار کرد و طی سخنانی ضمن آه و ناله از شرایط سخت، باز هم از ضرورت اختیارات برای عبور از این شرایط حرف زد. تلویزیون رژیم ضمن پخش خبر کوتاهی از این دیدار و سخنان روحانی تنها آن بخش از اظهارات او را که همسوی با مواضع ولی فیه ارتجاع بود پخش کرد.مواضع ضد و نقیض بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلی

رئیس جمهور با اشاره به شرایط پیچیده کنونی تأکید کرد: کسانی در کاخ سفید هستند که طی ۴۰ سال گذشته همیشه علیه جمهوری اسلامی عمل می‌کردند و راه مقابله با کشور ما را فشار و جنگ می‌دانستند و امروز همه این افراد در کاخ سفید یکجا جمع شده‌اند.

آقای روحانی گفت برای مقابله با تحریمها و امریکا هیچ اختلاف نظری بین مردم و مقامات کشور وجود ندارد. رئیس جمهور تأکید کرد: برای اینکه بتوانیم به اهداف بلند خود دست پیدا کنیم و مشکلات کمتر شود همه باید متحد و همنوا باشیم و همه باید احساس کنیم که در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم».

اما روحانی در این سخنرانی حرفهای دیگری هم زد که از یک سو آه و ناله از شرایط سخت کنونی و همچنین طرح مجدد بحث اختیارات بود. روحانی با بیان این که در زمان جنگ هم اختیارات ویژه‌ای از خمینی گرفته بودیم و با آن توانستیم جنگ را اداره کنیم».

جنگ اقتصادی


به سخت‌تر بودن شرایط کنونی نسبت به شرایط دوران جنگ اذعان کرد و گفت: «در هیچ دوره‌ای در تبادلات بانکی و فروش نفت با مشکلات و شرایط امروزه مواجه نبوده‌ایم، لذا نیازمند تمرکز و احساس شرایط جنگ اقتصادی از سوی همه هستیم».مواضع ضد و نقیض بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلی

روحانی ضمن تکرار ادعاهای همیشگی خود در مورد خدمات مشعشعی که دولتش انجام داده، به عامل اصلی که دولت و رژیم را ناتوان و فلج کرده اشاره کرد و گفت:‌ برخی‌ها در زمینه مشکلات اقتصادی کارآمدی دولت را مطرح می‌کنند، اما کارآمدی دولت فرقی با گذشته نکرده و ما همان دولت هستیم، اما در دوره یازدهم مردم امیدوار بودند که مشکلات‌شان حل و فصل می‌شود، اما در این دوره و به هر دلیل مقداری امید مردم نسبت به رفع مشکلات کمتر شده است».

آنچه را که روحانی در سخنان دیروز خود به طور سربسته بیان کرد، برخی روزنامه‌های باند او با صراحت مطرح نموده‌اند؛ روزنامة همدلی (۳۱ اردیبهشت) ضمن طرح موضوع ضرورت قانون اساسی خواستار شده است برخی اصول قانون اساسی به این ترتیب اصلاح و بازنگری شوند.

« اصل هفتاد و دوم مجلس نمی‌تواند قوانین مغایربا حقوق بشر و شهروندی وضع کند، اصل نود و یکم شورای نگهبان رکن دوم قوه مقننه که اعضای آن توسط مجلس شورای اسلامی انتخاب‌‌‌‌‌ می‌شوند، اصل نود و نهم نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات حذف شود، اصل یکصد و هفتم محدود کردن مدت هر دوره رهبری به ۵ سال».

گفتگوی سیاسی


گزارش را دیدیم ولی اینکه روحانی دیروز هم با گروه دیگری از عوامل رژیم که این بار آنها را آخوندها و حوزویان مطرح کردند دیدار و گفتگو کردند هدف روحانی از این دیدارها و سخنرانی های پی در پی چیست؟ آیا روحانی خط مشخصی را در این دیدارها پیش می بره؟ آیا موضوع اختیارات و بازنگری در قانون اساسی که روحانی در این دیدارها مطرح می کند می تواند خط روحانی باشد؟ اینها سوالاتی است که با رضاهفت برادران مطرح می کنیم.

س: در ده روز اخیر شاهد بوده ایم که روحای پی در پی با گروه‌هایی از ایادی رژیم تحت عنواین مختلفی مانند فعالان سیاسی،خانواده دولت، حقوقدانان، اهالی فرهنگ و هنر و دانشجویان و شب گذشته هم با حوزیان دیدار و گفتگو کرده است. هدف روحانی از این دیدارها و سخنرانی ها چیست؟


ج: اگر به سخنرانی‌‌های این ده دوازه روز اخیر روحانی نگاه کنید مضمون مشترکی دارند. و حرفهایی که با کم و بیش اختلاف و گاهی هم ضد و نقیض به موضوعات مشخصی اشاره می کنند مضمون واحد این حرفها پاسخ به حملاتی است که از جانب مواضع ضد و نقیض بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلیباند رقیب و گاهی از طرف شرکای خود روحانی به او می شود.

از ناکارآمدی دولتش تا بریدگی و ناامیدی وزیرانش تا شکست و بی ثمری برجام و تا انهدام شالوده های اقتصادی و بحرانهایی که از همه طرف رژیم را فراگرفته. روحانی در این سخنرانی ها از یک تلاش می کند اوضاع را روبراه جلو دهد و از طرف دیگر به طور متناقضی می گوید که شرایط سخت است و باید دولت را در این شرایط سخت یاری کنید و توقع زیاد نداشته باشید.

و همچنین خدمات و فواید ادعایی دولتش را مطرح می کند و در عین حال شکوه و شکایت می کند که اختیارات لازم را برای حل وفصل مسائل مختلف بخصوص در سیاست خارجی و پیشبرد مذاکرات ندارد. یک موضوع دیگری هم که در سخنرانی‌هایش گاهی با صراحت و گاه به طور تلویحی مطرح می کند بازنگری قانون اساسی است که یک بار گفت حول چهار پنج مسئله و مشخص نکرد آن مسائل چیست اما حداقل یکی از آنها و یا مهم ترین آنها اختیارات برای مذاکره با دولت آمریکا است.

س: آیا روحانی در این دیدارها و سخنرانی ها خط مشخصی را پیش می برد؟ آن خط چیست؟


ج: به نظر من نه. اما اگر بشود نام آنرا خط گذاشت توجیه در گل ماندگی و فلج رژیم است. که این راهم با شیوه ضد ونقیض پیش می برد. مثلا در دیدار با به اصطلاح دانشجویان به طور عجیب و خنده داری دم از این می زد که در آمد کشاورزان ۱۲برابر شده، گرفتن جلوی خرابیهای سیل با ایجاد سدها و لایروبی رودخانه ها و رسیدگی به سیلزدها و امثالهم. و یا دروغ های وقیحانه و خنده داری که حتی در درون باندخودش هم با تمسخر مواجه می شود.مواضع ضد و نقیض بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلی

یا در مورد برجام که مدعی است با برجام سایه جنگ را از سر نظام دور کرده و جلوی تحریم ها را گرفته. در حالی که تحریمها در حال حاضر شدیدتر از پیش از برجام است و سایة جنگ سنگین تر از قبل بر سر نظام افتاده. روحانی در این سخنرانی ها انبوهی هم ضدونقیض دارد که بیشتر سردرگمی و بلاتکلیفی استراتژیک رژیم را نمایان می کند.

مثلا در مورد تعامل و خط مذاکره در دیدار با به اصطلاح دانشجویان گفت که همه پرسی برای بازنگری قانون اساسی از این نظر ضروری است که مردم به عنوان داور نظر بدهند که آیا مذاکره و تعامل می خواهند یا جنگ. که به این ترتیبت می خواست بگوید که من طرفدار مذاکره و تعامل هستم و این خامنه‌ای است که جنگ می خواهد.

اما در سخنرانی دیشب در ملاقات با آخوندهای حوزه گفت« خوشبختانه امروز اتفاق نظر داریم که باید در برابر آمریکا و تحریم بایستیم و در این زمینه هیچ اختلاف نظری بین مردم و مقامات کشور وجود ندارد.» و یک جمله بعد می گوید که« بنده طرفدار مذاکره و دیپلماسی هستم.

شرایط مقاومت


اما شرایط امروز به هیچ عنوان شرایط مذاکره نیست و امروز شرایط ما شرایط مقاومت و ایستادگی است». انگار که مذاکره امری کلی و انتزاعی است و آنجا که پای مورد مشخص که در این جا آمریکا و در این شرایط مشخص هست آقای طرفدارمذاکره ، مخالف مذاکره می شود. و معلوم نیست فرقش با خامنه ای چیست؟

س: چرا روحانی در این سخنرانی ها بحث اختیارات و بازنگری قانون اساسی را مطرح می کند؟ اگر به گفته شما این یک خط نیست پس چرا مرتب تکرار می کند؟


ج: مطرح کردن اختیارات انعکاس بی راه حلی رژیم است و نه حاکی از یک نقشه مسیر و خط مشخص. مطرح کردن باز نگری در قانون اساسی هم که همه میدانند به کلی غیر عملی است ناشی از همین است. یعنی توجیه فلج و بی راه حلی کل رژیم. کما اینکه در باند خود روحانی هم همین را بهش گوشزد می کنند.مواضع ضد و نقیض بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلی

مثلا صادق زیبا کلام نوشت«چرا با مردم همچون کودکان رفتار می‌کنید؟ چرا واقعیت را به مردم نمی‌گویید؟ چرا مستمر تلاش می‌کنید صحبت‌های زیبا به مردم تحویل دهید؟». اما در این میان یک واقعیت از پرده بیرون افتاده و آن شدت بحرانهاست بطوری که مهره‌ها و رسانه های رژیم در مطالبی که راجع به اختیارات ولی فقیه می گویند از مرز سرخهایی عبور می کنند که پیش از این تابو محسوب می شد.

مثلا روزنامه همدلی امروز نوشته« در بازنگری این قانون کلیه نهادها و نیروها، تشکیلات موازای و دوگانگی باید در یکدیگر ادغام شوند. ادغام نیروهای مسلح ارتش و سپاه، یکی نمودن کمیته امداد و سازمان بهزیستی، حذف دادگاه انقلاب، یک پارچه نمودن فعالیت کلیه سازمان‌ها و نهادهای فعال فرهنگ و تبلیغات همچون وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی...

نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات حذف شود، اصل یکصد و هفتم محدود کردن مدت هر دوره رهبری به 5 سال،. اصل یکصد و دوازدهم مجمع تشخیص مصلحت حذف‌‌‌‌‌ می‌شود«. این حرفها یادآور حرفهای آخرین ماههای رژیم شاه است که از مجلس و یا روزنامه های آن موقع سردر می آورد.

س: منظور روحانی از مقایسه دو دوره دولت خود که شب گذشته هم دوباره آنرا گفت چیست؟


ج: این حرف را روحانی در دفاع از خود و دولتش در برابر کسانی که او و دولتش را به ناکارآمدی و بی عرضگی متهم می کنند گفت. و گفت که« دولت فرقی با گذشته نکرده و ما همان دولت هستیم، اما در دوره یازدهم مردم امیدوار بودند که مشکلات‌شان حل و فصل می‌شود، اما در این دوره و به هر دلیل مقداری امید مردم نسبت به رفع مشکلات کمتر شده است».مواضع ضد و نقیض بازتاب سردرگمی و بی‌راه‌حلی

مشابه این حرف را روحانی در دیدار با به اصطلاح اهل هنر بدین گونه مطرح کرد « مهم‌ترین نیاز امروز جامعه، امید به آینده و نشاط است . سرمایه‌ اجتماعی قدرتی است که می‌تواند کشورمان را از مشکلات برهاند. چرا که وجود مشکلات بسیار نتیجه ضعیف شدن سرمایه اجتماعی است ».

تضعیف سرمایه اجتماعی همان تضعیف امید مردم است که دیشب گفت و این همان تضعیف اعتماد عمومی است که این روزها در رسانه های حکومتی به شدت رواج دارد و همة اینها بیان رقیق شده این واقعیت است که مردم ایران یکپارچه این رژیم را نمی خواهند و جامعة ایران در وضعیت انقلابی و درآستانه انفجار است.

همین امروز اصغر مسعودی در مجلس رژیم با اشاره به فقرو گرانی گسترده و بی عملی نظام هشدار داد مردم زمانی که حس کنند حکومت به آنها ظلم می‌کند به فکر جبران بر می‌آیند. دیروز هم علی ابراهیمی با اشاره بی راه حلی رژیم هشدار داد:« عدم برنامه‌ریزی برای افزایش قدرت خرید اقشار متوسط و ضعیف فاصله طبقاتی از قبل بیشتر شده و زمینه بروز نارضایتی، اعتراض مردمی و حتی آشوبهای ناشی از ناتوانی در تأمین معیشت را به‌دنبال خواهد داشت».

دیماه ۹۶


روحانی پیش از این هم گفته بود که همه چیز داشت روال طبیعی خود را طی می کرد و اوضاع خوب بود تا اینکه ناگهان مردم در دیماه ۹۶ به خیابانها ریختند و از آن به بعد همه چیز تغییر کرد و به این ترتیب او به مولفة اجتماعی و مردم به عنوان اصلی ترین مولفه تعیین کننده روند جریان سیاسی موجود اذعان کرد.

این واقعیت را خامنه ای هم در سخنرانی اخیر خود به نوع دیگری بازگو کرد و گفت که اوباما به من نامة فدایت شوم می نوشت اما وقتی وقایع سال ۸۸ رخ داد به دنبال فتنه و فتنه گر ها افتاد و امیدش را به آنها بست. این بیانها همه گویای این است که عنصر اصلی و تعیین کننده در ایران مردم و مقاومت سازمانیافته هستند.

بن بست رژیم در همة زمینه ها از جمله درسیاست خارجی و مذاکره هم به این جا برمی گردد که طرف حسابهای خارجی هم دریافته اند که این رژیم هیچ جایی در میان مردم ایران ندارد و هیچ تفاوتی میان به اصطلاح اصلاح طلب و به اصطلاح اصولگرا در رژیم وجود ندارد و اطمینان پیدا کردند که این رژیم مانند رژیم شاه هیچ شانسی برای بقا ندارد. و سرنوشتی جز سرنگونی انتظار آنرا نمی کشد.

مطالب مرتبط

وحشت و سردرگمی در تله تصمیم برجامی

تشدید حملات به روحانی بر سر مذاکره و اختیارات

لطفا به اشتراک بگذارید: