بسته شدن شکاف بین اروپا و آمریکا علیه رژیم_قیام ایران
بسته شدن شکاف بین اروپا و آمریکا علیه حکومت آخوندی
گفتگو با میثم ناهید
تحولات در منطقه هر روز شدت میگیرد. از حمله رژیم به نفتکشها، تا موشکپرانی به پایگاهها و مقرات مختلف در عراق. همزمان مواضع بینالمللی در رابطه با رژیم ایران نیز هر روز سمت و سوی مشخصتری علیه رژیم میگیرد. این سمت و سو چه چشماندازی را نشان میدهد؟
رژیم روی چه چیزی حساب کرده که با آن بتواند دستکم مقداری از فشارهای خردکننده را مهار کند؟ اکنون مختصاتی بینالمللی از چه قرار است؟ برای پاسخ به این سوالها، گفتگویی داریم با میثم ناهید.
ج: دو موضوع عمده باعث شد که آلمان در مجموع تنها در ۳ روز موضعش رو کاملا تغییر بده و انگشت اتهام رو به سمت رژیم بگیره: اول: مستندات قوی که آمریکا ارائه کرد. دوم: واقعیت رژیم (تروریسم و خطری که برای خود اروپا دارد-از جمله گزارشهای اخیر سازمانهای امنیتی ایالتهای آلمان که خطر تروریسم رژیم به ویژه علیه مجاهدین و مقاومت ایران در آلمان رو گوشزد کردند)
این موارد باعث شد علیرغم موضع اولیه، اما آلمان اون هم از زبان بالاترین مقام سیاسیش، یعنی صدراعظم موضعی کاملا متفاوت بگیره و تاکید کنه انفجارها کار رژیم بوده. که این موضعی بسیار مهم بود.
ج: اهمیت رو قبل از اینکه در خود موضعگیری بخوایم جستجو کنیم، باید در خط و سیاستی که رژیم در پیش گرفته جستجو کنیم. خط رژیم چیه؟ از همون روز خروج آمریکا از برجام در ۱۸اردیبشهت۹۷ رژیم زیر پاش خالی شد. حتی در جنگ باندی خودشون تاکید میکردن که روحانی (که البته منظورشون کل نظام بود-چون قبل از روحانی خود خامنهای دنبال برجام بود) تمام تخممرغهاش رو در سبد برجام چیده
و حالا که طرف اصلی از برجام خارج شده، دیگه نظام هیچ اهرمی برای مقابله نداره. این استدلال هم درست بود. چون تا قبلش اصلیترین اهرم رژیم برای باجگیری اتمی بود که در برجام مجبور شد اون رو بتون کنه. بعد از اون ابزار باجگیریش اساسا شد دخالت منطقهای که اون هم به یمن وجود دولت اوباما و سیاست مماشات بود.
اما با شکست سیاست مماشات و آمدن دولت جدید آمریکا، این ابزارش هم بسیار نسبت به قبل ناکارا شد. شاخصش هم بمبارونهای مستمر نیروهاش در سوریه هست که به گفته کارشناسان تقریبا رژیم رو زمینگیر کرده. اینجا وقتی آمریکا از برجام خارج شد، رژیم روی یک موضوع سرمایهگذاری کرد. یعنی روی شکافها.
بهطور مشخص: شکافهای داخل هیات حاکمه آمریکا+شکاف آمریکا-اروپا+شکاف آمریکا-روسیه و چین+شکافهای منطقهای. برای همین درست همون روز خروج آمریکا از برجام روحانی در سخنرانی پخش زنده گفت: ما برجام رو با اروپا ادامه میدهیم. شب هم خامنهای سخنرانی کرد و گفت: هرچند اعتمادی به اروپاییها نیست، اما من گفتم بروید این مسیر را آزمایش کنید.
هدفشون دقیقا سرمایهگذاری روی شکاف اروپا+آمریکا بود. همین موضوع رو در رابطه با شرق هم تلاش میکردن پیش ببرن. در رابطه با کشورهای منطقه هم بارها میگن تنها چند کشور در جنوب خلیج فارس هستند که با ما مخالف هستند. یعنی میخوان شکافی ایجاد کنند بین کشورهای منطقه در رابطه با رژیم. در رابطه با هیات حاکمه آمریکا هم شاهد بودیم چندین موج خبری راه میانداخت که گویا درون دولت آمریکا در رابطه با رژیم شکاف هست و همون موضع تیم ب و...
ج: نکته دقیقا همینجاست. در نقطه مقابل سیاستی که دولت آمریکا در پیش گرفت، ۲ خط موازی با هم بود: اول: پیشبرد سیاست فشار حداکثری. دوم: بستن شکافها و ایجاد اجماع بینالمللی. سیاست فشار حداکثری که نمودهای مادی خودش رو داره. (تحریمها و...) در رابطه با بستن شکافها هم آمریکا با یک سیاست حسابشده و تدریجی پیش رفت.
در اردیبهشتماه که اعلام کردند به خاطر تهدیدات رژیم نیروی نظامی به منطقه میفرستن، همزمان به صورت گسترده اعضای کنگره آمریکا رو در رابطه با مستنداتی که داشتن توجیه کردند. در این زمینه هم تا حد زیادی موفق بودن. تا جاییکه حتی الان اعضای ارشد دموکرات کنگره تاکید میکنند مستندات اونقدر جدی هست که جای شکی باقی نمیذاره.
در رابطه با منطقه هم ۳کنفرانس مکه یک صفآرایی جدی در برابر رژیم ایجاد کرد. این وسط اصلیترین حلقه ضعیف که رژیم در شکافش با آمریکا روش حساب میکرد، اروپا بود. اما به طور مشخص بعد از انفجار ۲نفتکش ابتدا انگلیس تاکید کرد با موضع آمریکا موافق هست که کار رژیمه.
الان هم با موضع مرکل آلمان همین موضع رو میگیره. یعنی ۲ کشور از ۳کشور تروئیکا و قدرتهای اصلی اروپایی. تنها فرانسه تا این نقطه موضع صریحی نگرفته. اما فرانسه هم در مجموع در رابطه با رژیم اولین کشور اروپایی بود که گفت برجام ناقص هست و باید موشکی و منطقهای هم به اون اضافه بشه. به این صورت این شکاف (اروپا-آمریکا) هم در رابطه با رژیم در حال بسته شدن هست.
یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام علی بیگدلی نیز امروز نوشت: آمریکاییها به دنبال این هستند که مسأله ایران را به یک موضوعی جهانی تبدیل کنند. یک ائتلاف جهانی علیه ایران بهوجود بیاورند که این ائتلاف میتواند افکار عمومی داخل آمریکا را به رضایت وادار کند...هدف اصلی آمریکا از همه این اتفاقات، این است که ایران را در گوشهای هم از جهت اقتصادی و هم از جهت سیاسی و نظامی تحت فشار قرار دهد و هدف اصلی حرکت به این سمت و سو است».
وی با اشاره به مانور ابلهانة رژیم و اظهارات سخنگوی سازمان انرژی اتمی در روز سه شنبه هشدار داد: «آیا ما در شرایطی هستیم که بخواهیم دست به غنیسازیای بیش از سهمیهای که برجام تعیین کرده یا تولید آب سنگین و چنین اقداماتی بزنیم؟ آیا فضای بینالمللی و اتحادیه اروپا فشارهایشان را بر ما افزایش می دهند؟».
ج: امروز روحانی در هیات دولتش صحبت میکرد، خیلی از رابطه با شرق صحبت کرد، اما نه تنها بر خلاف گذشته اشارهای به همکاریهای اروپا نکرد، بلکه گفت انگلیس هم کنار آمریکا مواضع خبیثانه میگیره. شکاف بین شرق و امریکا هم خیلی کم شده. شاخصش هم مواضع روسیه و چین هست.
اگه خاطرتون باشه بعد از بالا گرفتن تنش در منطقه بین رژیم و آمریکا در اردیبهشت، پوتین تاکید کرد آمریکا نباید به این تنش دامن بزنه و موضعی کاملا به نفع رژیم گرفت. اما چند روز بعد که پومپئو در سوچی با پوتین ملاقات کرد، پوتین موضعی کاملا متفاوت گرفت و گفت ما نمیتونیم در رابطه با هر بحران رژیم ایران از اون پشتیبانی کنیم. ما هم ظرفیت محدودی داریم و آتشنشان نیستیم.
چین هم هر چند حرفی نمیزنه و حتی امروز گفت آمریکا باید سیاست فشار حداکثری بر رژیم رو متوقف کنه، اما در عمل به شرکتهای نفتی و بانکیش دستور توقف همکاری با رژیم رو داده. بنابراین وقتی به کل صحنه نگاه میکنیم، میبینیم رژیم چون اهرمی برای حفظ تعادل خودش در صحنه پرتنش جهانی نداره، اساسا روی بازی و مانور در شکافها سرمایهگذاری کرده.
اما هرچه جلوتر میریم این شکافها هم میاد و میدان مانور رژیم هرچه محدودتر میشن. اهمیت موضع مرکل هم در همینه که یک گام جدی در هم اومدن این میدان مانور رژیمه.
ج: حاصل بلافصلش افزایش تاثیر سیاست فشارحداکثری روی رژیمه. کما اینکه چند روز پیش وزیر دفاع آمریکا گفت میخایم اجماع جهانی علیه رژیم ایجاد کنیم. یعنی همین خط بستن شکافها. باز هم اگر بخوایم مادیتر بگیم، روی اینستکس تاثیر جدی داره. امروز حمیدرضا آصفی میگفت: همین الان هم اروپا با اینکه باید خروج آمریکا از برجام رو جبران کنه، از ما نفت نمیخره.
این رو هم باید در نظر گرفت که وقتی ۳کشور اصلی اروپا (آلمان و انگلیس به طور مستقیم و فرانسه با اعلام اینکه برجام ناقص هست به طور تلویحی) شکافشون رو با آمریکا کم میکنند، تمام اتحادیه اروپا (۲۸کشور) هم دنبالهرو اونها هستن.
امروز یک مقام اتحادیه اروپا در رابطه با اقدام رژیم در رابطه با عدول از برخی موارد برجام موضع بسیار جدیای گرفت و گفت: «در صورت نقض این توافق توسط ایران نقش این سه کشور اروپایی خاتمه پیدا خواهد کرد. بگذارید خیلی با صراحت بگویم: ما اصلا در خصوص مسائل هستهای بردباری نخواهیم داشت».
پایان نقش اروپا هم یعنی مرگ برجام. مرگ برجام هم یعنی ارجاع دوباره پرونده رژیم به شورای امنیت و به طور مشخص ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد. حاصل این وضعیت تاثیر خردکنندهتر فشارها و ضربات به رژیمه. چون موانع و شکافها دارن کنار میرن.
مطالب مرتبط
وال استریت ژورنال:استراتژی رژیم اروپا و ژاپن را با تهدید کشتیرانی و بالابردن قیمت نفت مرعوب کند
آنگلا مرکل: شواهد قوی وجود دارد که رژیم ایران حمله به دو نفتکش در دریای عمان را انجام داده است / رژیم ایران باید به برجام پایبند باشد وگرنه با عواقبش روبرو خواهد شد
گفتگو با میثم ناهید
تحولات در منطقه هر روز شدت میگیرد. از حمله رژیم به نفتکشها، تا موشکپرانی به پایگاهها و مقرات مختلف در عراق. همزمان مواضع بینالمللی در رابطه با رژیم ایران نیز هر روز سمت و سوی مشخصتری علیه رژیم میگیرد. این سمت و سو چه چشماندازی را نشان میدهد؟
رژیم روی چه چیزی حساب کرده که با آن بتواند دستکم مقداری از فشارهای خردکننده را مهار کند؟ اکنون مختصاتی بینالمللی از چه قرار است؟ برای پاسخ به این سوالها، گفتگویی داریم با میثم ناهید.
س: روز جمعه وزیر خارجه آلمان در واکنش به متهم کردن رژیم در انفجار نفتکشها گفت فیلمهایی که ارتش آمریکا منتشر کرده برای متهم کردن رژیم در انفجار نفتکشها کافی نیست. اما دیروز صدراعظم آلمان موضع دیگری و گفت شواهد قوی وجود دارد که رژیم مسئول این انفجارهاست. چرا چنین موضع کاملا متفاوتی تنها در ۳ روز؟
ج: دو موضوع عمده باعث شد که آلمان در مجموع تنها در ۳ روز موضعش رو کاملا تغییر بده و انگشت اتهام رو به سمت رژیم بگیره: اول: مستندات قوی که آمریکا ارائه کرد. دوم: واقعیت رژیم (تروریسم و خطری که برای خود اروپا دارد-از جمله گزارشهای اخیر سازمانهای امنیتی ایالتهای آلمان که خطر تروریسم رژیم به ویژه علیه مجاهدین و مقاومت ایران در آلمان رو گوشزد کردند)
این موارد باعث شد علیرغم موضع اولیه، اما آلمان اون هم از زبان بالاترین مقام سیاسیش، یعنی صدراعظم موضعی کاملا متفاوت بگیره و تاکید کنه انفجارها کار رژیم بوده. که این موضعی بسیار مهم بود.
س: چرا مهم؟ خب قبلش هم انگلیس موضعی مشابه گرفته بود. وقتی میگید «مهم» یعنی تاثیرات مهمی هم باید داشته باشه. اما یک موضعگیری چه تاثیری میتونه داشته باشه؟
ج: اهمیت رو قبل از اینکه در خود موضعگیری بخوایم جستجو کنیم، باید در خط و سیاستی که رژیم در پیش گرفته جستجو کنیم. خط رژیم چیه؟ از همون روز خروج آمریکا از برجام در ۱۸اردیبشهت۹۷ رژیم زیر پاش خالی شد. حتی در جنگ باندی خودشون تاکید میکردن که روحانی (که البته منظورشون کل نظام بود-چون قبل از روحانی خود خامنهای دنبال برجام بود) تمام تخممرغهاش رو در سبد برجام چیده
و حالا که طرف اصلی از برجام خارج شده، دیگه نظام هیچ اهرمی برای مقابله نداره. این استدلال هم درست بود. چون تا قبلش اصلیترین اهرم رژیم برای باجگیری اتمی بود که در برجام مجبور شد اون رو بتون کنه. بعد از اون ابزار باجگیریش اساسا شد دخالت منطقهای که اون هم به یمن وجود دولت اوباما و سیاست مماشات بود.
اما با شکست سیاست مماشات و آمدن دولت جدید آمریکا، این ابزارش هم بسیار نسبت به قبل ناکارا شد. شاخصش هم بمبارونهای مستمر نیروهاش در سوریه هست که به گفته کارشناسان تقریبا رژیم رو زمینگیر کرده. اینجا وقتی آمریکا از برجام خارج شد، رژیم روی یک موضوع سرمایهگذاری کرد. یعنی روی شکافها.
بهطور مشخص: شکافهای داخل هیات حاکمه آمریکا+شکاف آمریکا-اروپا+شکاف آمریکا-روسیه و چین+شکافهای منطقهای. برای همین درست همون روز خروج آمریکا از برجام روحانی در سخنرانی پخش زنده گفت: ما برجام رو با اروپا ادامه میدهیم. شب هم خامنهای سخنرانی کرد و گفت: هرچند اعتمادی به اروپاییها نیست، اما من گفتم بروید این مسیر را آزمایش کنید.
هدفشون دقیقا سرمایهگذاری روی شکاف اروپا+آمریکا بود. همین موضوع رو در رابطه با شرق هم تلاش میکردن پیش ببرن. در رابطه با کشورهای منطقه هم بارها میگن تنها چند کشور در جنوب خلیج فارس هستند که با ما مخالف هستند. یعنی میخوان شکافی ایجاد کنند بین کشورهای منطقه در رابطه با رژیم. در رابطه با هیات حاکمه آمریکا هم شاهد بودیم چندین موج خبری راه میانداخت که گویا درون دولت آمریکا در رابطه با رژیم شکاف هست و همون موضع تیم ب و...
س: خب بستن شکافها چه ربطی به انفجار کشتیها و موضع مرکل داره؟
ج: نکته دقیقا همینجاست. در نقطه مقابل سیاستی که دولت آمریکا در پیش گرفت، ۲ خط موازی با هم بود: اول: پیشبرد سیاست فشار حداکثری. دوم: بستن شکافها و ایجاد اجماع بینالمللی. سیاست فشار حداکثری که نمودهای مادی خودش رو داره. (تحریمها و...) در رابطه با بستن شکافها هم آمریکا با یک سیاست حسابشده و تدریجی پیش رفت.
در اردیبهشتماه که اعلام کردند به خاطر تهدیدات رژیم نیروی نظامی به منطقه میفرستن، همزمان به صورت گسترده اعضای کنگره آمریکا رو در رابطه با مستنداتی که داشتن توجیه کردند. در این زمینه هم تا حد زیادی موفق بودن. تا جاییکه حتی الان اعضای ارشد دموکرات کنگره تاکید میکنند مستندات اونقدر جدی هست که جای شکی باقی نمیذاره.
در رابطه با منطقه هم ۳کنفرانس مکه یک صفآرایی جدی در برابر رژیم ایجاد کرد. این وسط اصلیترین حلقه ضعیف که رژیم در شکافش با آمریکا روش حساب میکرد، اروپا بود. اما به طور مشخص بعد از انفجار ۲نفتکش ابتدا انگلیس تاکید کرد با موضع آمریکا موافق هست که کار رژیمه.
الان هم با موضع مرکل آلمان همین موضع رو میگیره. یعنی ۲ کشور از ۳کشور تروئیکا و قدرتهای اصلی اروپایی. تنها فرانسه تا این نقطه موضع صریحی نگرفته. اما فرانسه هم در مجموع در رابطه با رژیم اولین کشور اروپایی بود که گفت برجام ناقص هست و باید موشکی و منطقهای هم به اون اضافه بشه. به این صورت این شکاف (اروپا-آمریکا) هم در رابطه با رژیم در حال بسته شدن هست.
یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام علی بیگدلی نیز امروز نوشت: آمریکاییها به دنبال این هستند که مسأله ایران را به یک موضوعی جهانی تبدیل کنند. یک ائتلاف جهانی علیه ایران بهوجود بیاورند که این ائتلاف میتواند افکار عمومی داخل آمریکا را به رضایت وادار کند...هدف اصلی آمریکا از همه این اتفاقات، این است که ایران را در گوشهای هم از جهت اقتصادی و هم از جهت سیاسی و نظامی تحت فشار قرار دهد و هدف اصلی حرکت به این سمت و سو است».
وی با اشاره به مانور ابلهانة رژیم و اظهارات سخنگوی سازمان انرژی اتمی در روز سه شنبه هشدار داد: «آیا ما در شرایطی هستیم که بخواهیم دست به غنیسازیای بیش از سهمیهای که برجام تعیین کرده یا تولید آب سنگین و چنین اقداماتی بزنیم؟ آیا فضای بینالمللی و اتحادیه اروپا فشارهایشان را بر ما افزایش می دهند؟».
س: پس الان تنها شکافی که میشه گفت هم نیامده بین شرق و آمریکاست که الان گفتید روحانی هم اشاره کرد.
ج: امروز روحانی در هیات دولتش صحبت میکرد، خیلی از رابطه با شرق صحبت کرد، اما نه تنها بر خلاف گذشته اشارهای به همکاریهای اروپا نکرد، بلکه گفت انگلیس هم کنار آمریکا مواضع خبیثانه میگیره. شکاف بین شرق و امریکا هم خیلی کم شده. شاخصش هم مواضع روسیه و چین هست.
اگه خاطرتون باشه بعد از بالا گرفتن تنش در منطقه بین رژیم و آمریکا در اردیبهشت، پوتین تاکید کرد آمریکا نباید به این تنش دامن بزنه و موضعی کاملا به نفع رژیم گرفت. اما چند روز بعد که پومپئو در سوچی با پوتین ملاقات کرد، پوتین موضعی کاملا متفاوت گرفت و گفت ما نمیتونیم در رابطه با هر بحران رژیم ایران از اون پشتیبانی کنیم. ما هم ظرفیت محدودی داریم و آتشنشان نیستیم.
چین هم هر چند حرفی نمیزنه و حتی امروز گفت آمریکا باید سیاست فشار حداکثری بر رژیم رو متوقف کنه، اما در عمل به شرکتهای نفتی و بانکیش دستور توقف همکاری با رژیم رو داده. بنابراین وقتی به کل صحنه نگاه میکنیم، میبینیم رژیم چون اهرمی برای حفظ تعادل خودش در صحنه پرتنش جهانی نداره، اساسا روی بازی و مانور در شکافها سرمایهگذاری کرده.
اما هرچه جلوتر میریم این شکافها هم میاد و میدان مانور رژیم هرچه محدودتر میشن. اهمیت موضع مرکل هم در همینه که یک گام جدی در هم اومدن این میدان مانور رژیمه.
س: خب این شکافها که بسته بشه، به طور مادی چه تاثیری روی رژیم داره؟
ج: حاصل بلافصلش افزایش تاثیر سیاست فشارحداکثری روی رژیمه. کما اینکه چند روز پیش وزیر دفاع آمریکا گفت میخایم اجماع جهانی علیه رژیم ایجاد کنیم. یعنی همین خط بستن شکافها. باز هم اگر بخوایم مادیتر بگیم، روی اینستکس تاثیر جدی داره. امروز حمیدرضا آصفی میگفت: همین الان هم اروپا با اینکه باید خروج آمریکا از برجام رو جبران کنه، از ما نفت نمیخره.
این رو هم باید در نظر گرفت که وقتی ۳کشور اصلی اروپا (آلمان و انگلیس به طور مستقیم و فرانسه با اعلام اینکه برجام ناقص هست به طور تلویحی) شکافشون رو با آمریکا کم میکنند، تمام اتحادیه اروپا (۲۸کشور) هم دنبالهرو اونها هستن.
امروز یک مقام اتحادیه اروپا در رابطه با اقدام رژیم در رابطه با عدول از برخی موارد برجام موضع بسیار جدیای گرفت و گفت: «در صورت نقض این توافق توسط ایران نقش این سه کشور اروپایی خاتمه پیدا خواهد کرد. بگذارید خیلی با صراحت بگویم: ما اصلا در خصوص مسائل هستهای بردباری نخواهیم داشت».
پایان نقش اروپا هم یعنی مرگ برجام. مرگ برجام هم یعنی ارجاع دوباره پرونده رژیم به شورای امنیت و به طور مشخص ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد. حاصل این وضعیت تاثیر خردکنندهتر فشارها و ضربات به رژیمه. چون موانع و شکافها دارن کنار میرن.
مطالب مرتبط
وال استریت ژورنال:استراتژی رژیم اروپا و ژاپن را با تهدید کشتیرانی و بالابردن قیمت نفت مرعوب کند
آنگلا مرکل: شواهد قوی وجود دارد که رژیم ایران حمله به دو نفتکش در دریای عمان را انجام داده است / رژیم ایران باید به برجام پایبند باشد وگرنه با عواقبش روبرو خواهد شد