ترکیدن بادکنک تبلیغات رژیم_قیام ایران
حاکمیت ولایت فقیه و ترکیدن بادکنک تبلیغات آن
گزارش و گفتگو با اسدالله مثنی
در ارتباط با فعل و انفعالات موجود در خلیج فارس و بسیج تبلیغاتی فوق العادهیی که رژیم در اطراف این تحولات به راه انداخته، گفتگویی داریم که توجهتون رو ه ان جلب میکنم :
نیویورک تایمز (۳۱خرداد) نوشت ترامپ حملات به (رژیم) ایران را متوقف کرد چون “متعادل نبودند” نیویورک تایمز مینویسد: رئیس جمهور در یک سری توئیت بعد از ساعت ۹ صبح گفت که وی آماده تلافی علیه ۳ سایت (رژیم) ایران بخاطر سرنگون ساختن یک پهپاد آمریکا بود اما با اشاره به این که مرگ ۱۵۰ ایرانی “معادل سرنگون ساختن یک پهپاد بدون سرنشین” نخواهد بود...
گفت بخاطر اینکه او تصمیم به خروج از توافق اتمی گرفت، (رژیم) ایران “خیلی ضعیفتر” است... وی همچنین گفت که تحریمهای جدیدی را پنجشنبه شب علیه (رژیم) ایران عملی کرده است. او توئیت کرد که “تحریمها صدمه زننده هستند و تعداد بیشتری دیشب اضافه شد. (رژیم) ایران هرگز نمیتواند تسلیحات اتمی علیه آمریکا یا علیه جهان داشته باشد!” ...
کیهان خامنهای (اول تیر ۹۸) با بیان خود این گزارش روزنامة نیویورک تایمز را مورد تایید قرار داده و ضمن دود و دمهای معمول رژیم نوشت: «برخی از نظریهپردازان آمریکایی پیشنهاد کرده بودند بدون درگیر شدن در جنگی پرشدت و یا جنگی محدود و با دست زدن به «عملیاتی کم ضرر» و «هشدارآمیز» به ایرانیها بگوئیم، ردکردن مذاکره میتواند استقبال از جنگ باشد.
محافل نظامی ایران نیز این احتمال را در نظر داشتند و امکان توسل آمریکا به «حملهای موضعی» که در آن کسی کشته نشود، تأسیسات مهم ایران آسیب نبینند را هم در پیشبینیهای خود محاسبه کرده بودند.
کیهان خامنهای میافزاید: «اصرار «برایان هوک» مسئول پرونده ایران در کاخ سفید بر مذاکره حتی پس از زمانی که هواپیمای جاسوسی آنان مورد حمله قرار گرفته بود، به خوبی این را نشان میدهد. او میگوید کاهش تنش با ایران اهمیت دارد. ایران باید با دیپلماسی پاسخ دیپلماسی را بدهد.»
روزنامة جوان وابسته به سپاه پاسداران هم تلاش رئیس جمهور آمریکا به اجتناب از جنگ و دعوت به مذاکره و نوشت: «رئیسجمهور امریکا از سرنگونی پهپاد کشورش هم برای چانه زنی استفاده میکند». این روزنامة پاسداران میافزاید: «مقامات امریکایی بهرغم افزایش تحریمها علیه ایران، اما بارها گفتهاند که دنبال جنگ با ایران نیستند و دنبال توافقی جدید هستند تا به گفته خودشان اختلافات منطقه با ایران را حل کنند.
یکی از کارشناسان سیاسی باند روحانی، طی مقالهیی در روزنامة حکومتی جهان صنعت (شنبه اول تیر) با عنوان: «ترامپ به دنبال مشروعیتبخشی به جنگ» به رژیم هشدار می دهد که از آنچه آن را «صبوری استراتژیک» آمریکا مینامد، غره نشود.
وی با اشاره به رایزنی ترامپ با رهبران کنگره و سنا، در کاخ سفید پس از سرنگونی پهپاد امریکا که نهایتاً منجر به صرف نظر کردن ترامپ از حملة نظامی شد، مینویسد: «تمام این موارد نشاندهنده آن است که آمریکا حملات پیشدستانه را مد نظر قرار نمیدهد
و در حال حاضر بر آن است که کشور مورد هجوم به عنوان مهاجم و تهدیدکننده معرفی شود تا بتواند جنگ مقدسی را آغاز کند، در حالی که در فضای واقعی بین قدرت متوسط یا ضعیف با ابرقدرت درگیری شکل میگیرد، در فضای مجازی شده جنگی برابر و مشروع را به نمایش بگذارد
آنچه در صحنه عمل میبینیم صبوری استراتژیک برای اجماع بینالمللی و در سه محیط داخلی، میانی و برونی ایالات متحده آمریکا در جهت کاهش هزینههای آمریکا در منطقه خاورمیانه است». کیهان خامنهای در مقالة دیگری که با عبارت «سهم عربستان و امارات محفوظ است!» آشکارا به تهدید این دو کشور پرداخته است. تهدیدی که از دید این کشورها پنهان نمانده است.
عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجی عربستان گفت : «عربستان سعودی بهدنبال جنگ با (رژیم) ایران نیست» و «جامعه بینالمللی در مقابله با رفتار خصومت آمیز تهران قاطع است». الجبیر با بیان این که «تجاوزات (رژیم) ایران در پهنه دریانوری روی جهان تأثیر میگذارد گفت: «عربستان سعودی با همپیمانانش برای تأمین امنیت آبراهها و درباره راهحلهای متعددی گفتگو میکند». عادل جبیر از (رژیم) ایران خواست «رفتار خصومتآمیز و حمایتش از تروریسم را تغییر بدهد».
این گزارش رو دیدیم و دیدیم که چطور در میان دود و دمهای قدرتنمایانه، رژیم، اعترافهای قابل توجهی هم به واقعیتهای موجود دیده میشد. در گفتگوی امروز خودمون میخواهیم ببینیم پشت این پردة دود و دم تبلیغاتی، واقعیت از چه قراره؟ مضمون این تبلیغات پر سر و صدا چیه؟ و آیا این تشبثات میتونه رژیم رو از شرایط بحرانی کنونی نجات بده. اینها از جمله سؤالاتی است که با مهمان برنامة امروز اسدالله مثنی در میان خواهیم گذاشت.
ج: خب این اولین باری نیست که رژیم از این قبیل هیاهوها میکند. در سالگرد انقلاب بهمن هم پایکوبی میکرد و ادعای پیروزی میکد که دیدید سرنگون نشدیم و ۴۰ سال است که داریم حکومت میکنیم. در سالگرد عملیات فروغ جاویدان هم به همین شیوه جشن می گیرد که دیدید سرنگون نشدیم! الان هم جشن گرفته که دیدید آمریکاکه گفته بود، حمله میکنم، حمله نکرد؟ آیا خود همین تبلیغات و سر و صدا بهترین گواه ضعف و بیچارگیاش نیست.
اما رژیم با این هیاهو، رژیم به دست خود یکی از سیاستها و خطوط تبلیغاتیای را که تا به حال دنبال میکرد، ضایع کرده است. رژیم با مظلوم نمایی تا به حال تبلیغات میکرد که آمریکا و مشخصاً شخص رئیس جمهور آمریکا جنگ طلب است و کارهایی که میکند و مواضعی که میگیرد، همه به منظور تدارک و زمینهسازی جنگ است؛
اما با این که خودداری آمریکا از حمله متقابل را هر چه برجستهتر کرده و به حساب قدرت و پیروزی خود میگذارد، خواه ناخواه آن خط تبلیغاتی قبلی را خنثی و باطل میکند و متقابلا اتهام جنگطلبی و جنگ افروزی را در انظار بینالمللی متوجه خودش کرده است.
این واقعیت را برخی کارشناسان رژیم هم به رژیم گوشزد میکنند و هشدار میدهند. از جمله یکی از آنها به نام مطهرنیا در روزنامة حکومتی جهان صنعت (اول تیر) هشدار داد: «در حال حاضر امریکا بر آن است که کشور مورد هجوم به عنوان مهاجم و تهدیدکننده معرفی شود تا بتواند جنگ مقدسی را آغاز کند...
آنچه در صحنه عمل میبینیم صبوری استراتژیک برای اجماع بینالمللی و در سه محیط داخلی، میانی و برونی ایالات متحده آمریکا در جهت کاهش هزینههای آمریکا در منطقه خاورمیانه است.
ج: در ورای این قدرتنماییهای پوشالی و مسخره، واقعیت سرسخت وجود بحرانهایی است که از همه طرف آن را در برگرفته و رژیم برای هیچ کدام از آنها مطلقا راه برون رفتی ندارد و رژیم با این تبلیغات تلاش میکند، واقعیتها را از انظار مخفی کند و تحت الشعاع قرار دهد.
در نتیجه تا بخواهید به شیوه یکی به نعل و یکی به میخ و تایید و تکذیب دربارة حمله به کشتیهای تجاری در خلیج فارس و دریای عمان تبلیغات میکند؛ حملات نیابتی مزدورانش در عراق و یمن و غیره و الان هم هدف قرار دادن پهپاد بر فراز خلیج فارس را به حساب قدرت خود میگذارد در حالی که از مؤلفههای واقعی پیروزی و قدرت که وضعیت بسامان اقتصادی ، پایگاه مردمی و رضایت اجتماعی، برقراری عدالت و دموکراسی در جامعه و انسجام درونی در خود رژیم، یک دنیا فاصله دارد.
آیا با این لگدپرانیهای تروریستی، میتواند جهت شاخصهای اقتصادی را که دارند آسانسوری سقوط میکنند، تغییر دهد، ایا میتواند نان به سفرههای مردم بیاورد. آیا این فقر و فلاکت موحش را درمان میکند؟ آیا میتواند رشد منفی اقتصادی را مثبت کند؟ آیا با این کارها میتواند حلقة دار تحریمها را یک درجه بر گردن خود شل کند یا بیشتر باعث تقویت و تحکیم آنها میشود؟ آیا این اقدامات تأثیری بر انسداد مبادلات بانکی دارد؟
آیا این اقدامات میتواند طرد و انزوای مرگبار منطقهیی و بینالمللی رژیم را کاهش دهد؟ به همین ترتیب میتوان ساعتها بحرانهای لاعلاج رژیم را برشمرد که این بسیج تبلیغاتی رژیم نه تنها هیچ تأثیر مثبتی بر آنها ندارد، بلکه آنها را بیشتر تشدید و تعمیق کرده است.
ج: مطلقاً خیر! واقعیت این است که رژیم دچار بحران سرنگونی است و سه عامل این بحران را شکل داده و رژیم را در معرض سرنگونی قرار داده است: عامل اول و مبنایی، اکثریت قاطع مردم ایران بعد از دههها سرکوب، تبعیض، اقتصاد خراب و ایزولاسیون بینالمللی دیگر امیدی به این رژیم نمیبینند.
دوم، حضور یک اپوزیسیون در هیأت سازمان مجاهدین خلق ایران با یک سابقة تابناک ۵۴ساله است که روح مقاومت را در میان مردم به صورت کانونهای شورشی و شوراهای مردمی در سراسر کشور با هدف تسریع سرنگونگی رژیم، حفظ کرده است.
سوم، یک آلترناتیو در هیأت شورای ملی مقاومت ایران که به مثابه دیرپاتری ائتلاف سیاسی تاریخ ایران دههها است که جامعة بینالمللی را به سیاست قاطع علیه فاشیسم دینی ایران فراخوانده، از جمله تحریمهای نفتی و پتروشیمی، تحریم تسلیحاتی و لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران فراخوان داده است.
تمام تحولاتی که این روزها شاهد آن هستیم در جهت تایید و اثبات دیدگاهها و نظرگاههای مجاهدین و مقاومت ایران دربارة این رژیم است. مقاومت ایران دهههاست که بر این واقعیت پای فشرده است که هیچ مدره و مدراسیونی در این رژیم وجود ندارد و افعی کبوتر نمیزاید. امروز این حقیقت را سیاستمداران آمریکا از پمپئو وزیر خارجه تا دیگران تصریح میکنند.
مقاومت ایران پیوسته تاکید کرده است که این رژیم تنها زبان قاطعیت میفهمد و هر چیزی غیر از آن را به حساب ضعف طرف مقابل میگذارد و در باجگیری خود جریتر میشود؛ آیا همة آنچه که این روزها جلو چشم همه جریان دارد، اثباتگر این واقعیت نیست؟
مجاهدین و مقاومت ایران از زمان جنگ ایران و عراق میگفتند که این رژیم ظرفیت و توان کمترین انعطاف و نرمش و مذاکره و تعامل را ندارد، ایا این به وضوح به اثبات نرسیده است. آیا به اثبات نرسیده که مردم ایران تا بن استخوان مخالف و ضد سیاستها و عملکردهای جنگ افروزانه و تروریستی رژیم که تحت عنوان اسلام و غیره پیش میبرد هستند،
آیا مردم ایران در تجمعات خود فریاد نمیزنند که دشمن ما همین جاست و دشمن همین رژیم آخوندی است و بس! کما این که در همین روزهای اخیر بازنشستگان شریف و غارت شده فریاد میزدند که جنگ افروزی را رها کن فکری به حال ما کن!
کوتاه کنم، تحولات اخیر تنها در جهت اثبات این حقیقت است که عمر این رژیم به سر آمده و همچنان که خانم مریم رجوی در پیام خود به تظاهرات هموطنان شریف و آزاده در واشینگتن گفتند: صورت مسأله ایران در وجه داخلی برای ما و مردم ایران عبارت است از تسلیم یا نبرد آزادیبخش؟ و پاسخ ما و مردم ما به این صورت مسأله مقاومت و نبرد تا آزادی است.
و این صورت مسأله در وجه بینالمللی هم عبارت از این است که در برابر فاشیسم دینی حاکم، استمالت یا قاطعیت و همان طور که خانم رجوی گفتند هر قدر به پایان این رژیم نزدیک میشویم، قطب بندی بین رژیم و ضد رژیم برجستهتر و پاسخ روشنتر میشود.
مطالب مرتبط
ترفندهای تبلیغاتی رژیم در حمله به کشتی ها در ورودی خلیج فارس
خیز برای سرکوب در عین ضعف و وحشت
گزارش و گفتگو با اسدالله مثنی
در ارتباط با فعل و انفعالات موجود در خلیج فارس و بسیج تبلیغاتی فوق العادهیی که رژیم در اطراف این تحولات به راه انداخته، گفتگویی داریم که توجهتون رو ه ان جلب میکنم :
خبر و نظر:
نیویورک تایمز (۳۱خرداد) نوشت ترامپ حملات به (رژیم) ایران را متوقف کرد چون “متعادل نبودند” نیویورک تایمز مینویسد: رئیس جمهور در یک سری توئیت بعد از ساعت ۹ صبح گفت که وی آماده تلافی علیه ۳ سایت (رژیم) ایران بخاطر سرنگون ساختن یک پهپاد آمریکا بود اما با اشاره به این که مرگ ۱۵۰ ایرانی “معادل سرنگون ساختن یک پهپاد بدون سرنشین” نخواهد بود...
گفت بخاطر اینکه او تصمیم به خروج از توافق اتمی گرفت، (رژیم) ایران “خیلی ضعیفتر” است... وی همچنین گفت که تحریمهای جدیدی را پنجشنبه شب علیه (رژیم) ایران عملی کرده است. او توئیت کرد که “تحریمها صدمه زننده هستند و تعداد بیشتری دیشب اضافه شد. (رژیم) ایران هرگز نمیتواند تسلیحات اتمی علیه آمریکا یا علیه جهان داشته باشد!” ...
کیهان خامنهای (اول تیر ۹۸) با بیان خود این گزارش روزنامة نیویورک تایمز را مورد تایید قرار داده و ضمن دود و دمهای معمول رژیم نوشت: «برخی از نظریهپردازان آمریکایی پیشنهاد کرده بودند بدون درگیر شدن در جنگی پرشدت و یا جنگی محدود و با دست زدن به «عملیاتی کم ضرر» و «هشدارآمیز» به ایرانیها بگوئیم، ردکردن مذاکره میتواند استقبال از جنگ باشد.
محافل نظامی ایران نیز این احتمال را در نظر داشتند و امکان توسل آمریکا به «حملهای موضعی» که در آن کسی کشته نشود، تأسیسات مهم ایران آسیب نبینند را هم در پیشبینیهای خود محاسبه کرده بودند.
مذاکره
کیهان خامنهای میافزاید: «اصرار «برایان هوک» مسئول پرونده ایران در کاخ سفید بر مذاکره حتی پس از زمانی که هواپیمای جاسوسی آنان مورد حمله قرار گرفته بود، به خوبی این را نشان میدهد. او میگوید کاهش تنش با ایران اهمیت دارد. ایران باید با دیپلماسی پاسخ دیپلماسی را بدهد.»
روزنامة جوان وابسته به سپاه پاسداران هم تلاش رئیس جمهور آمریکا به اجتناب از جنگ و دعوت به مذاکره و نوشت: «رئیسجمهور امریکا از سرنگونی پهپاد کشورش هم برای چانه زنی استفاده میکند». این روزنامة پاسداران میافزاید: «مقامات امریکایی بهرغم افزایش تحریمها علیه ایران، اما بارها گفتهاند که دنبال جنگ با ایران نیستند و دنبال توافقی جدید هستند تا به گفته خودشان اختلافات منطقه با ایران را حل کنند.
یکی از کارشناسان سیاسی باند روحانی، طی مقالهیی در روزنامة حکومتی جهان صنعت (شنبه اول تیر) با عنوان: «ترامپ به دنبال مشروعیتبخشی به جنگ» به رژیم هشدار می دهد که از آنچه آن را «صبوری استراتژیک» آمریکا مینامد، غره نشود.
وی با اشاره به رایزنی ترامپ با رهبران کنگره و سنا، در کاخ سفید پس از سرنگونی پهپاد امریکا که نهایتاً منجر به صرف نظر کردن ترامپ از حملة نظامی شد، مینویسد: «تمام این موارد نشاندهنده آن است که آمریکا حملات پیشدستانه را مد نظر قرار نمیدهد
مهاجم
و در حال حاضر بر آن است که کشور مورد هجوم به عنوان مهاجم و تهدیدکننده معرفی شود تا بتواند جنگ مقدسی را آغاز کند، در حالی که در فضای واقعی بین قدرت متوسط یا ضعیف با ابرقدرت درگیری شکل میگیرد، در فضای مجازی شده جنگی برابر و مشروع را به نمایش بگذارد
آنچه در صحنه عمل میبینیم صبوری استراتژیک برای اجماع بینالمللی و در سه محیط داخلی، میانی و برونی ایالات متحده آمریکا در جهت کاهش هزینههای آمریکا در منطقه خاورمیانه است». کیهان خامنهای در مقالة دیگری که با عبارت «سهم عربستان و امارات محفوظ است!» آشکارا به تهدید این دو کشور پرداخته است. تهدیدی که از دید این کشورها پنهان نمانده است.
عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجی عربستان گفت : «عربستان سعودی بهدنبال جنگ با (رژیم) ایران نیست» و «جامعه بینالمللی در مقابله با رفتار خصومت آمیز تهران قاطع است». الجبیر با بیان این که «تجاوزات (رژیم) ایران در پهنه دریانوری روی جهان تأثیر میگذارد گفت: «عربستان سعودی با همپیمانانش برای تأمین امنیت آبراهها و درباره راهحلهای متعددی گفتگو میکند». عادل جبیر از (رژیم) ایران خواست «رفتار خصومتآمیز و حمایتش از تروریسم را تغییر بدهد».
گفتگوی سیاسی
این گزارش رو دیدیم و دیدیم که چطور در میان دود و دمهای قدرتنمایانه، رژیم، اعترافهای قابل توجهی هم به واقعیتهای موجود دیده میشد. در گفتگوی امروز خودمون میخواهیم ببینیم پشت این پردة دود و دم تبلیغاتی، واقعیت از چه قراره؟ مضمون این تبلیغات پر سر و صدا چیه؟ و آیا این تشبثات میتونه رژیم رو از شرایط بحرانی کنونی نجات بده. اینها از جمله سؤالاتی است که با مهمان برنامة امروز اسدالله مثنی در میان خواهیم گذاشت.
س: این جشن و هیاهویی که رژیم با سر و صدای کر کننده در تمام دستگاه تبلیغاتی خودش به راه انداخته چراست و چه معنایی دارد؟
ج: خب این اولین باری نیست که رژیم از این قبیل هیاهوها میکند. در سالگرد انقلاب بهمن هم پایکوبی میکرد و ادعای پیروزی میکد که دیدید سرنگون نشدیم و ۴۰ سال است که داریم حکومت میکنیم. در سالگرد عملیات فروغ جاویدان هم به همین شیوه جشن می گیرد که دیدید سرنگون نشدیم! الان هم جشن گرفته که دیدید آمریکاکه گفته بود، حمله میکنم، حمله نکرد؟ آیا خود همین تبلیغات و سر و صدا بهترین گواه ضعف و بیچارگیاش نیست.
اما رژیم با این هیاهو، رژیم به دست خود یکی از سیاستها و خطوط تبلیغاتیای را که تا به حال دنبال میکرد، ضایع کرده است. رژیم با مظلوم نمایی تا به حال تبلیغات میکرد که آمریکا و مشخصاً شخص رئیس جمهور آمریکا جنگ طلب است و کارهایی که میکند و مواضعی که میگیرد، همه به منظور تدارک و زمینهسازی جنگ است؛
اما با این که خودداری آمریکا از حمله متقابل را هر چه برجستهتر کرده و به حساب قدرت و پیروزی خود میگذارد، خواه ناخواه آن خط تبلیغاتی قبلی را خنثی و باطل میکند و متقابلا اتهام جنگطلبی و جنگ افروزی را در انظار بینالمللی متوجه خودش کرده است.
این واقعیت را برخی کارشناسان رژیم هم به رژیم گوشزد میکنند و هشدار میدهند. از جمله یکی از آنها به نام مطهرنیا در روزنامة حکومتی جهان صنعت (اول تیر) هشدار داد: «در حال حاضر امریکا بر آن است که کشور مورد هجوم به عنوان مهاجم و تهدیدکننده معرفی شود تا بتواند جنگ مقدسی را آغاز کند...
آنچه در صحنه عمل میبینیم صبوری استراتژیک برای اجماع بینالمللی و در سه محیط داخلی، میانی و برونی ایالات متحده آمریکا در جهت کاهش هزینههای آمریکا در منطقه خاورمیانه است.
س: بالاخره در ورای این که رژیم خیلی ادعای ابرقدرتی می کند و این که آمریکا هم نتوانست و نمیتواند در برابر ما کاری؛ واقعیت چیست؟ و رژیم با این ادعاها چه مسألهیی را میخواهد حل کند؟
ج: در ورای این قدرتنماییهای پوشالی و مسخره، واقعیت سرسخت وجود بحرانهایی است که از همه طرف آن را در برگرفته و رژیم برای هیچ کدام از آنها مطلقا راه برون رفتی ندارد و رژیم با این تبلیغات تلاش میکند، واقعیتها را از انظار مخفی کند و تحت الشعاع قرار دهد.
در نتیجه تا بخواهید به شیوه یکی به نعل و یکی به میخ و تایید و تکذیب دربارة حمله به کشتیهای تجاری در خلیج فارس و دریای عمان تبلیغات میکند؛ حملات نیابتی مزدورانش در عراق و یمن و غیره و الان هم هدف قرار دادن پهپاد بر فراز خلیج فارس را به حساب قدرت خود میگذارد در حالی که از مؤلفههای واقعی پیروزی و قدرت که وضعیت بسامان اقتصادی ، پایگاه مردمی و رضایت اجتماعی، برقراری عدالت و دموکراسی در جامعه و انسجام درونی در خود رژیم، یک دنیا فاصله دارد.
آیا با این لگدپرانیهای تروریستی، میتواند جهت شاخصهای اقتصادی را که دارند آسانسوری سقوط میکنند، تغییر دهد، ایا میتواند نان به سفرههای مردم بیاورد. آیا این فقر و فلاکت موحش را درمان میکند؟ آیا میتواند رشد منفی اقتصادی را مثبت کند؟ آیا با این کارها میتواند حلقة دار تحریمها را یک درجه بر گردن خود شل کند یا بیشتر باعث تقویت و تحکیم آنها میشود؟ آیا این اقدامات تأثیری بر انسداد مبادلات بانکی دارد؟
آیا این اقدامات میتواند طرد و انزوای مرگبار منطقهیی و بینالمللی رژیم را کاهش دهد؟ به همین ترتیب میتوان ساعتها بحرانهای لاعلاج رژیم را برشمرد که این بسیج تبلیغاتی رژیم نه تنها هیچ تأثیر مثبتی بر آنها ندارد، بلکه آنها را بیشتر تشدید و تعمیق کرده است.
س: آیا رژیم با این سیاست و با این ادعاها میتواند از وضعیت فوق بحرانی که در آن گیر افتاده خارج شود؟
ج: مطلقاً خیر! واقعیت این است که رژیم دچار بحران سرنگونی است و سه عامل این بحران را شکل داده و رژیم را در معرض سرنگونی قرار داده است: عامل اول و مبنایی، اکثریت قاطع مردم ایران بعد از دههها سرکوب، تبعیض، اقتصاد خراب و ایزولاسیون بینالمللی دیگر امیدی به این رژیم نمیبینند.
دوم، حضور یک اپوزیسیون در هیأت سازمان مجاهدین خلق ایران با یک سابقة تابناک ۵۴ساله است که روح مقاومت را در میان مردم به صورت کانونهای شورشی و شوراهای مردمی در سراسر کشور با هدف تسریع سرنگونگی رژیم، حفظ کرده است.
سوم، یک آلترناتیو در هیأت شورای ملی مقاومت ایران که به مثابه دیرپاتری ائتلاف سیاسی تاریخ ایران دههها است که جامعة بینالمللی را به سیاست قاطع علیه فاشیسم دینی ایران فراخوانده، از جمله تحریمهای نفتی و پتروشیمی، تحریم تسلیحاتی و لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران فراخوان داده است.
تمام تحولاتی که این روزها شاهد آن هستیم در جهت تایید و اثبات دیدگاهها و نظرگاههای مجاهدین و مقاومت ایران دربارة این رژیم است. مقاومت ایران دهههاست که بر این واقعیت پای فشرده است که هیچ مدره و مدراسیونی در این رژیم وجود ندارد و افعی کبوتر نمیزاید. امروز این حقیقت را سیاستمداران آمریکا از پمپئو وزیر خارجه تا دیگران تصریح میکنند.
مقاومت ایران پیوسته تاکید کرده است که این رژیم تنها زبان قاطعیت میفهمد و هر چیزی غیر از آن را به حساب ضعف طرف مقابل میگذارد و در باجگیری خود جریتر میشود؛ آیا همة آنچه که این روزها جلو چشم همه جریان دارد، اثباتگر این واقعیت نیست؟
انعطاف و نرمش
مجاهدین و مقاومت ایران از زمان جنگ ایران و عراق میگفتند که این رژیم ظرفیت و توان کمترین انعطاف و نرمش و مذاکره و تعامل را ندارد، ایا این به وضوح به اثبات نرسیده است. آیا به اثبات نرسیده که مردم ایران تا بن استخوان مخالف و ضد سیاستها و عملکردهای جنگ افروزانه و تروریستی رژیم که تحت عنوان اسلام و غیره پیش میبرد هستند،
آیا مردم ایران در تجمعات خود فریاد نمیزنند که دشمن ما همین جاست و دشمن همین رژیم آخوندی است و بس! کما این که در همین روزهای اخیر بازنشستگان شریف و غارت شده فریاد میزدند که جنگ افروزی را رها کن فکری به حال ما کن!
کوتاه کنم، تحولات اخیر تنها در جهت اثبات این حقیقت است که عمر این رژیم به سر آمده و همچنان که خانم مریم رجوی در پیام خود به تظاهرات هموطنان شریف و آزاده در واشینگتن گفتند: صورت مسأله ایران در وجه داخلی برای ما و مردم ایران عبارت است از تسلیم یا نبرد آزادیبخش؟ و پاسخ ما و مردم ما به این صورت مسأله مقاومت و نبرد تا آزادی است.
و این صورت مسأله در وجه بینالمللی هم عبارت از این است که در برابر فاشیسم دینی حاکم، استمالت یا قاطعیت و همان طور که خانم رجوی گفتند هر قدر به پایان این رژیم نزدیک میشویم، قطب بندی بین رژیم و ضد رژیم برجستهتر و پاسخ روشنتر میشود.
مطالب مرتبط
ترفندهای تبلیغاتی رژیم در حمله به کشتی ها در ورودی خلیج فارس
خیز برای سرکوب در عین ضعف و وحشت