سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ-بیپرده با خمینی-قسمت پنجم
۳۰خرداد سرآغاز مقاومت انقلابی سراسری
دربرابرسلطنت مطلقه ولایت فقیه
بیپرده با خمینی
میتینگها و موضعگیریهای مجاهدین-بخش اول
قسمت پنجم
بعد از آخرین ملاقات رهبری مجاهدین و خمینی در اردیبهشت ۵۸، همهچیز تغییر کرد.
بعدها افشا شد که درست یکماه بعد از آن ملاقات، خمینی فتوای حلال بودن خون مجاهدین را داده بود!
فتوای حاکم شرع شهر بم، مبنی بر حلال بودن خون و مال مجاهدین هم در نشریهی مجاهد چاپ و در سطح وسیع منتشر شد.
باورکردنی نبود؛ اما هر روز اعضا و هواداران مجاهدین بهراحتی آب خوردن در خیابانها به قتل میرسیدند.
از طرفی حتی یک نفر هم از مهاجمان و قاتلان بازداشت نمیشد! مجاهدین میفهمیدند که چیزی تغییر کرده است،
اما تا این حد که خونشان حلال شده را حدس نمیزدند!
گردهماییهای بزرگ مجاهدین
بعد از نگاهی به ملاقاتهای مجاهدین و خمینی، پردهیی دیگر از وقایع قبل از۳۰خرداد۶۰ را کنار میزنیم تا اشارهیی به میتینگهای مجاهدین بکنیم.
مجاهدین میخواستند از آزادیهایی که با انقلاب بهدست آورده بودند، یعنی فرصت ارتباط آزاد با مردم و به اشتراک گذاشتن نظراتشان با دیگران، استفاده کنند.
چیزی که خیلی طبیعی و مرسوم در همه جای دنیا بوده و هست. یعنی داشتن روزنامه، برگزاری میتینگ و گردهمایی، انتشار کتاب، صدور اعلامیه و…
اما خمینی اصلاً بحث و نشر آزاد و اینجور چیزها سرش نمیشد!
خیلی راحت میگفت حرف زدن بر خلاف نظر من ممنوع! این را علناً در رادیو ـ تلویزیونش هم میگفت.
روزنامه اطلاعات رژیم ۲۶آبان ۵۸، خمینی: «آزادی مطلق که اونا میگن باید باشد این است که چریکهای فدایی و فلان دستهی منافق و فلان دستهی کافر و فلان دستهیی که هیچ اعتقادی به اسلام ندارد،
آزاد باشن هرچی دلشون میخواد بگن و هرکاری میخوان بکنن، ولو به ضداسلام حرف بزنند آزادند و به ضد قرآن حرف بزنند آزادند و یه دستهی نفهم هم میگن نخیر این چیزها باشد!»
اصلاً نمیشد باور کرد که این همان خمینی چند ماه قبل است که در پاریس وعدهی آزادی میداد:
خمینی هنگام مدح آزادی جلوی همافرها و خبرنگار لوموند در پاریس: «اسلام هم حقوقبشر را محترم میشمارد هم عمل میکند.
هیچ حقی را از هیچکس نمیگیرد. حق آزادی را از هیچکس نمیگیرد.
اجازه نمیدهد کسانی بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادی را به اسم آزادی از اونها سلب کنند».
خبرنگار رژیم: وقتی که خبرنگار لوموند ـ لوسیان ژرژ ـ در اردیبهشت ۵۷ از امام دربارهی آزادیها پرسید، چنین میشنود:
«در جامعهیی که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزادند».
واقعیت این است که از دور دست این همه سال، قضاوت دربارهی وقایع سخت میشود.
اما به هر حال، این هم طبیعی است که سؤالهایی از این قبیل به ذهن خطور کند که:
واقعاً آن موقع کسی نبود که همان اول کار، جلوی آن همه دروغ و دغل بایستد و نگذارد کار به اینجاها بکشد؟
این، ممکن است سؤال هر کسی باشد که آن سالها را خودش ندیده باشد.
مطالب مرتبط:
سی خرداد سرآغاز مقاومت انقلابی سراسری
سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ-درجستجوی حقیقت-قسمت اول
سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ-ریشهها و پیشینه رویارویی-قسمت دوم
سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ-مشکلات پیدا و نهان خمینی-قسمت سوم
سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ-پشت پرده یک نه تاریخی-قسمت چهارم