اگر مذاکره کنی پدرت درآمده_قیام ایران

پدرت درآمده است اگر مذاکره کنی!


گزارش و گفتگو با علیرضا معدنچی

خبر و نظر:


دیروز خامنه‌ای در دیدار با دژخیمان و عوامل رژیم در قوة قضاییه، با بیانی روشن و صریح، بن‌بستش در پذیرش یا رد مذاکره را بیان کرد. میگویند بیایید مذاکره؛ مذاکره یک فریب است؛ مذاکره بر سر چه؟ بر سر آنچه او میخواهد؛ یعنی اسلحه دراگر مذاکره کنی پدرت درآمده است دست شما است، جرئت نمیکند بیاید جلو، میگوید آقا آن اسلحه را بده به من، آن اسلحه را بینداز تا من بتوانم هر کاری که میخواهم با تو بکنم، تا من بتوانم هر بلایی میخواهم سر تو بیاورم؛ مذاکره این است.

اگر چنانچه در این مذاکره‌ای که انجام میگیرد شما حرف او را قبول کردی، پدرت درآمده؛ اگر حرف او را قبول نکردی باز همین آش است و همین کاسه: دعوا و سر و صدا و تبلیغات و «آقا اینها زیر بار نمیروند» و حقوق بشر آمریکایی و از این مزخرفات.

روحانی هم که تا دیروز به تأسی از خامنه‌ای هر گونه مذاکره را تخطئه می‌کرد و آن را معادل تسلیم و ذلت می‌دانست، اکنون سینه چاک مذاکره شده و تحریم خامنه‌ای را اثبات سردرگمی آمریکا و اثبات مخالفت آنها مذاکره می‌داند.

«این روزها ما کاخ سفید را ما در سردرگمی می‌بینیم واقعاً و سخنان ناروا حرفهای ناروا سخنان مضحک و انتخاب سیاست رسوایی واقعاً معلوم شد که این تحریم این کفگیرش به ته دیگ خورده دیگه چیزی نمانده، یک راه می‌روند دو مرتبه بر می‌گردند از این راه دومرتبه از اون راه»

مذاکره


اما این واقعیت را برای مردم ما به‌خوبی روشن کرد چون بعضی‌ها می‌گفتند آمریکاییها که بنده‌ های خدا می‌خواهند مذاکره کنند که شما چرا قبول نمی‌کنید؟ این‌که بیچاره میگه بی‌قید و شرط مذاکره می‌کنم دلم می‌خواهد با ایران مذاکره کنم، خب حالا چه اگر مذاکره کنی پدرت درآمده استجوری ما می‌خواستیم ثابت کنیم که این حرفها حرفهای بی‌اساس است دروغ است واهی است خودشون این را ثابت کردند».

ظریف وزیر خارجه رژیم هم بدون اشاره صریح به تحریم خامنه‌ای و تحریم آتی خود، آن را نشانة این می‌داند که آمریکا هیچ علاقه‌یی به دیپلوماسی ندارد. ظریف: همزمان با حضور نخست‌وزیر ژاپن در ایران یک شرکت را تحریم می‌کنند روز قبلش پتروشیمی ایران را تحریم می‌کنند این نشان‌دهنده این است که اصلاً علاقه‌ای به دیپلماسی ندارند ادعای اونها برای دیپلماسی یک ادعای تو خالی است؛ توقع از دولت آمریکا هم این است که بخواهد هر صدای صلح‌طلب مخالف جنگ‌طلبی خودش را خاموش بکند.».

به همین ترتیب ربیعی سخنگوی دولت هم سوز و گداز کرد که « رئیس‌جمهور آمریکا در زمانی که نخست‌وزیر ژاپن در ایران بود به هر حال کشور با عظمت کشوری که در شرق آسیا تمدن دیرین دارد... همان موقع پتروشیمی ما را تحریم کردند یعنی در حین ملاقات و گفتگوی رئیس‌جمهور خبر تحریم پتروشیمی آمد».

رسانه‌ها، مهره‌ها و کارشناسان رژیم با صراحت بیشتری دلسوختگی رژیم را بروز داده و از معنی تحریمهای اخیر که در واقع تحریم دیپلوماسی و معنی مذاکره در تعادل جدید سیاسی است، حرف می زنند. روزنامة‌ ایران (۶تیر) ارگان دولت روحانی می‌نویسد: «از لحاظ عرف دیپلماسی فارغ از اینکه چه کسی وزیر امور خارجه باشد، جایگاه او نماد قدرت دیپلماسی کشور است و از این رو تحریم ایشان، تحریم قدرت نرم و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران ارزیابی می‌شود».

قدرت دیپلماتیک


ارگان دولت روحانی سپس با وحشتزدگی می‌افزاید: «یکی دیگر از دلایل تضعیف قدرت دیپلماتیک ایران از سوی امریکا بهره‌گیری از سیاست دیپلماسی اجبار از طریق کشاندن جمهوری اسلامی به تسلیم یا مذاکره تحت فشار است. امریکایی‌هااگر مذاکره کنی پدرت درآمده است می‌کوشند با تحریم وزیر خارجه ایران، آن را به مذاکره تحت فشار ناچار کنند تا در نهایت با تضعیف قدرت چانه‌زنی و دیپلماتیک آن، به اهداف و خواسته‌های یکجانبه خود دست یابند».

روزنامة حکومتی جهان صنعت (۶تیر ماه) نیز با اشاره به این که با وجود « تحریم‌های جدید آمریکا... پذیرش مذاکره از سوی ایران، حمل بر عقب‌نشینی و انعطاف و نرمش خاص می‌شود که دارای هزینه اجتماعی و سیاسی بالایی است» می‌افزاید:
«در سوی آمریکا، منطق موقعیت کنونی، ایجاب می‌کند که در همین مسیر پیش برود چرا که ارزیابی آن از خروج از برجام، این است که هم در هماهنگ‌سازی کشورهای منطقه و اروپا علیه ایران و هم در اعمال فشارهای اقتصادی به ویژه کاهش فروش نفت، تا حد زیادی موفق بوده است».

این روزنامة حکومتی در پایان نتیجه‌گیری می‌کند: «ترجیح آمریکا در شرایط فعلی این است که رویه قرار دادن نهادها و شخصیت‌های سیاسی و نظامی در لیست تحریم را ادامه بدهد تا ایران ناچار به پذیرش مذاکره با هزینه اجتماعی و سیاسی بالا شود».

گفتگوی سیاسی


همون طور که در این گزارش دیدیم، هم سردمداران و هم مهره‌ها و رسانه‌های رژیم اذعان می‌کنند که با تحریمهای جدید آمریکا و بخصوص تحریم ولی فقیه ارتجاع، باب دیپلوماسی و مذاکره بسته شده، یا بشدت محدود و بغرنج شده است. چرایی و علت این تحول، موضوع گفتگوی امروز ماست با علیرضا معدنچی.

س: خامنه‌ای تا به حال خیلی از مخالفت خود با مذاکره صحبت کرده، اما کمتر با چنین وضوح و سادگی در این باره حرف زده است؛ علت چیه که دیگه از این که آمریکا با اسلام دشمن است و از این قبیل حرفی نزده و به اصل موضوع پرداخته است؟


ج: رژیم از جوانب مختلف تحت فشار است که چرا تن به مذاکره نمی‌دهد؟ چرا در حالی که امریکا آن همه هم نرمش نشان داد، اما رژیم با مخالفتهای خود با مذاکره، و با لگدپرانیهای تروریستی خود کار را به اینجا کشانده؟ از کشورهای منطقه تا اروپا رژیم را در همین رابطه زیر سؤال می‌برند؛اگر مذاکره کنی پدرت درآمده است

اما مهمتر مردم ایران هستند که زیر فشارهای اقتصادی استخوانهایشان در حال خرد شدن است و شنیدیم که در یکی از تظاهرات‌های اعتراضی اقشار به جان آمده، شعار می‌دادند: «جنگ افروزی را رها کن، فکری به حال ما کن!». روحانی در سخنانی که در همین گزارش شنیدیم که گفت این تحریمها واقعیت را برای مردم روشن کرد چون می‌گفتند امریکاییها می‌خواهند مذاکره کنند، شما چرا قبول نمی‌کنید؟ و ما چطور می‌خواستیم ثابت کنیم که ادعای مذاکره از جانب امریکا دروغ است.

مین بیان به خوبی نشان می‌دهد که رژیم تحت چه فشار اجتماعی قرار دارد. اما جالب است که در حالی که روحانی و ظریف و ربیعی می‌خواهند ثابت کنند که پیشنهاد مذاکره از جانب آمریکا دروغ است، خامنه‌ای البته ضمن بیان این که مذاکره یک فریب است، اما حرف آخر را زد و گفت که اگر مذاکره کنیم و « چنانچه در این مذاکره‌ای که انجام میگیرد شما حرف او را قبول کردی، پدرت درآمده؛ اگر حرف او را قبول نکردی باز همین آش است و همین کاسه!»

خامنه‌ای خوب می‌داند که در تعادل قوای به شدت نابرابر کنونی، مذاکره چیزی جز تسلیم نیست. زیرا از رژیم چیزهایی می‌خواهند که حیات و بقای رژیم بند آنهاست. از رژیم، اتمی،‌ موشکی، قطع دخالتهای منطقه‌یی و متوقف کردن تروریسم و پایان دادن به سرکوب و نقض حقوق بشر را می‌خواهند و رژیم به دلیل ماهیت خود به هر یک از اینها که تن بدهد،‌ در واقع حکم نابودی خود را امضا کرده است. به این دلیل خامنه‌ای خیلی صریح این بار هم تأکید کرد که مذاکره نمی‌کنیم و اگر مذاکره کنیم پدرمان درمی‌آید.

س: اما همین رژیم با همین ماهیت در برجام پای مذاکره با آمریکا آمد؛ چرا آن موقع قادر به مذاکره بود و الان قادر نیست.


ج: در برجام هم رژیم با طوع و رغبت و رضایت خاطر که نیامد، به قول خودشان بر روی زانوان خونین پای میز مذاکره آمد و در واقع طناب را مجاهدین و مقاومت ایران با افشاگریهای بی‌امان خود، طی ۱۵، ۱۶سال گذشته به گردن رژیم انداختند.
در واقع جام زهر به کام رژیم بود و می‌بینیم چه تلاطمی در رژیم ایجاد کرد که هنوز هم ادامه دارد و مخالفان برجام در رژیم، وضعیت موجود را از تبعات و عواقب زهر برجام می‌دانند.

تازه مذاکرات برجام در سایة سیاست مماشات و به باج دهی فراوان به رژیم به دست آمد؛ از دستاوردهای آن این بود که به گفتة رئیس جمهور آمریکا، اوباما ۱۵۰میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شدة ایران را آزاد کرد و به رژیم داد و در یک فقرة دیگر ۱.۷ میلیارد دلار اسکناس و پول نقد را با هواپیما برای رژیم فرستاد و به کام آخوندها ریخت.

با این همه به خاطر اوراق کردن سانتریفوژها و بتون ریختن در قلب رآکتور اراک، و محروم کردن (ولو مقطعی) رژیم از یک برگ استراتژیک (بمب اتمی) برای رژیم مانند خوردن زهر بود. الان در نظر بگیرید که با کنار رفتن سیاست مماشات و به قول رئیس جمهور آمریکا، دیگر اوباما و کری هم در کار نیست، رفتن پای مذاکره یا در واقع برجام۲ چه بر سر رژیم می‌آورد.

حتی اروپاییها که در این جریان به درجاتی از رژیم حمایت می‌کردند، متفقاً می‌گویند که در برجام۲ بایستی تعطیل پروژة موشکهای بالستیکی، قطع مداخلات تروریستی رژیم در کشورهای منطقه و رعایت حقوق بشر، وارد شود.

بنابراین اگر برجام۱، به دلیل تعطیل موقت پروژة هسته یی، زهر به کام رژیم بود، برجام2 یا برجام اروپایی زهر به توان۲ یا به توان۳ و بیشتر است زیرا علاوه بر محرومیت قطعی و دائمی از بمب اتمی، رژیم را از سایر مؤلفه‌های قدرتش مانند موشکی و نفوذ منطقه‌یی هم محروم می‌کند و در وهله اول موجب زیر سؤال رفتن موجودیت سپاه پاسداران می‌شود که معنی آن نفی موجودیت کل رژیم است.

س: بالاخره وقتی رژیم می‌گوید مذاکره نمی‌کنم، لابد روی یک چیزی حساب کرده، مثلاً روی نفوذش در کشورهای منطقه و نیروهای نیابتی مزدورش که از آن طریق می‌تواند کشورهای منطقه را تهدید کند، یا موضع اروپا یا دست بستگی رئیس جمهور آمریکا به خاطر انتخابات و از این قبیل، آیا اینها نمی‌تواند فرجه‌یی برای رژیم باشد و برون‌رفتی محسوب نمی‌شود؟


ج: رژیم مخالفتش با مذاکره، کمااین که لگدپرانیهای تروریستی خود را از قدرتش نمی‌گیرد، بلکه دقیقاً به خاطر شدت ضعف و پوسیدگی‌اش هست که قادر به نشان دادن کمترین انعطافی در هیچ زمینه‌یی نیست. این واقعیت را خامنه‌ای به صریحترین صورتی اقرار کرد که اگر تن به مذاکره بدهیم پدرمان درآمده است.اما مسأله این است که الان که تن به مذاکره نمی‌دهد هم وضعیتش بهتر نیست.اگر مذاکره کنی پدرت درآمده است

خودش می‌گوید «اگر حرف او را قبول نکردی، همین آش است و همین کاسه» یعنی هر دو طرف قضیه برایش مرگبار است. به طور واقعی رژیم هیچ برگ قدرتی در اختیار ندارد. در زمینة اقتصادی و اجتماعی نیازی به توضیح ندارد. آه و ناله‌های مداوم اعضای مجلس از وضعیت وخیم و هشدارهای پیاپی آنها در مورد وضعیت انفجاری جامعه، گوشه‌ها‌یی از واقعیت انفجاری جامعه را نشان می‌دهد.

در مورد چشم دوختن به انتخابات ریاست جمهور آتی آمریکا، خامنه‌ای ممکن است به مصداق غریقی که به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازد به آن چشم دوخته باشد. اما روزنامة حکومتی همدلی (۵تیرماه) به نقل از یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام بیگدلی، انتخاب نشدن ترامپ را منتفی دانسته و نوشته بود: « مردم آمریکا به دلیل دستاوردهای داخلی، دونالدترامپ را بهترین رئیس جمهوری یک قرن گذشته کشورشان می‌دانند. چون در این سه سال و چند ماه وضع اقتصادی آمریکا و در نتیجه آمریکایی‌ها اوج‌گیری قابل توجهی را داشته است».

در مورد نفوذ در کشورهای منطقه، رژیم در سوریه موقعیت به شدت متزلزی دارد و به نوشتة مطبوعات منطقه‌یی توسط روسیه کاملاً به حاشیه رانده شده است. واقعیتی که بعضاً رسانه‌های خود رژیم هم از آن سوز و گداز می کنند و روسیه را به خنجر زدن از پشت متهم می‌کنند.

عراق


در عراق هم موقعیت رژیم به علت به کارگیری مزدوران عراقی‌اش در حمله به اهدافی در بغداد و بصره و موصل زیر سؤال رفته است. در این رابطه خوب است به یک گزارش تحلیلی از روزنامة‌ الشرق الاوسط (۴تیرماه) چاپ لندن اشاره کنم که می‌نویسد:‌ « پس از افزایش تحریم‌های آمریکایی و بالا رفتن تعداد حملات مشکوک درعراق، نگرانی‌ عراقی‌ها از اینکه مبادا کشورشان به میدان نبرد نظامی سختی میان ایالات متحده و ایران تبدیل شود، فزونی یافت.اگر مذاکره کنی پدرت درآمده است

حملاتی که ترجمانی آشکار از سیاست‌های تهران بود که بارها اعلام کرده و گفته، اگر نگذارند نفتش صادر بشود، ناچار است مانع از صادرات نفت از خلیج بشود، نویسنده سپس به موضع آقای سیستانی اشاره می‌کند که وی پس از حوادث اخیر خواستار انحصار سلاح در دست حکومت و محدود کردن نیروی شبه نظامی موسوم به حشدالشعبی وابسته به رژیم شده است.

بیانیة آقای سیستانی موجب برگزاری نشستی در بالاترین سطح دولت عراق شد که حاصل نشست بیانیة مشترکی به امضای رئیس جمهور و نخست وزیر عراق بود که مضمون آن به نوشتة الشرق الاوسط این است که: «عراق واقعا تلاش می‌کند به قیمومیت (رژیم) ایران برخود پایان دهد، به خصوص به دخالت نظامی که پس از سقوط موصل و شورش «داعش» عمق خاصی یافت.

نشست عراقی دعوتی به تقویت روابط متین با همسایگان و گستره عربی و اسلامی است که به نوعی چراغ قرمزی به ایران خواهد بود که با عراق همچون صرفا پلی برای عبور به منطقه نگاه می‌کند و تنها پایگاهی برای یورش و دخالت در مسائل کشورهای عرب همسایه». بنابراین می‌بیند که عمق استراتژیک رژیم هم در حال فرو ریختن است و رژیم چشم امید چندانی به آن نمی‌تواند داشته باشد

س: با وضعیتی که شما تصویر می‌کنید، قاعدتاً‌ رژیم بایستی جانب احتیاط را بگیرد و ماجراجویی نکند، اما ما در روزهای اخیر دیدیم که رژیم از طریق نیروهای نیابتی‌اش همچنان به حملات موشکی و پهپادی علیه عربستان ادامه داد؛ با چه محاسبه‌یی این کارها را می‌کند؟


ج: همان طور که گفتم رژیم دینامیسمش در ماجراجوییهای اخیر را نه از قدرتش بلکه دقیقاً از نهایت ضعفش و از وضعیت به شدت خرابش می‌گیرد؛ یکی از انگیزه‌هایش برای انجام این اقدامات که ظاهر قدرت‌نمایانه دارد، روحیه دادن به نیروهای به شدت ترسان و لرزانش می باشد اما در عمل می‌بینیم که این اقدامات وضعیت رژیم را بسا وخیمتر کرده است.

این تاکتیک ابلهانة رژیم جز خودزنی تعبیر و تفسیر دیگری نمی‌تواند داشته باشد و در واقع مانند کسی است که در باتلاقی افتاده و با هر دست و پا زدن بیشتر در آن فرو می‌رود.

مطالب مرتبط

روضه‌خوانی پرعجز و لابه آخوند روحانی و حسرت مذاکره با آمریکا

داد و فریاد و وحشت خامنه‌ای از تحریم و لیست‌گذاری خودش و بیت‌العنکبوت

لطفا به اشتراک بگذارید: