اشرف۳ نماد تغییر کیفی تعادل قوا – قیام ایران
تفسیرها و تحلیل شرایط فعلی
گفتگو با علیرضا معدنچی
با به پایان رسیدن کارزار بزرگ ۵روزه در اشرف۳ که خود اشرفیان و مقاومت ایران آن را کهکشان مینامند و به دنبال انعکاسات خبری این رویداد، اکنون شاهد تفسیرها و تحلیلها در رسانههای بینالمللی که به محتوا و تحلیل این رویداد خیره کننده پرداختهاند، هستیم. کما این که رسانهها و مقامات رژیم نیز پس از بهتزدگی اولیه، اکنون به تدریج غیظ و وحشت خود را از این واقعه و پیامدهای زیر و رو کنندة آن ابراز میکنند؛ گزارشی در این باره:
خبر و نظر:
روزنامة واشینگتن تایمز (۲۵تیر) طی مقالهیی با عنوان «این هفته چیزی در آلبانی تغییر کرد» آنچه را که طی چند روز گذشته در اشرف اتفاق افتاد مورد ارزیابی قرار داده است. در این مقاله میخوانیم: «چند دهه بود که مجاهدین خلق ایران با یک کمپین مؤثر دروغپراکنی توسط وزارت اطلاعات (رژیم) ایران و به وسیله سیاست مماشات روسای جمهور آمریکا با ملاها شیطان سازی شده بودند.
و این به منظور بدست آوردن توافقی با باصطلاح «مدره ها»یی در (رژیم) ایران بود که هیچگاه وجود خارجی نداشته اند. واشینگتن تایمز سپس به بیان تاریخچة کوتاهی از روابط سه جانبة رژیم، آمریکا و مجاهدین که در آن مجاهدین پیوسته قربانی شدهاند، پرداخته و میافزاید: «اما در نهایت (آنها) به کمپ بزرگی در آلبانی منتقل شدند. آنها طی این مدت تروریست، فرقه، بیاثر و خطرناک برای جهان نامیده شده بودند؛ اما هفته گذشته همه چیز تغییر کرد.
طی یک گردهمایی بزرگ شامل سیاستمداران و مدعوین از سراسر جهان که به مدت چند روز به کمپ اشرف۳ در حومه تیرانا سرازیر شدند، طلسم شکسته شد و کانون جغرافیایی مقاومت جهانی علیه رژیم جنایتکار ایران متولد و ایجاد شد. لینکولن بلومفیلد سفیر سابق آمریکا در سخنرانیاش در این مراسم عظیم که شامل رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و وکیل پرزیدنت ترامپ علاوه بر بسیاری از سایر مقامات معروف می شد،
تغییر رژیم
این را بطور خلاصه و مفید عنوان کرد؛ وی گفت «جهان دیگر بهانه یی ندارد که از سازمان مجاهدین خلق و هدفش برای تغییر رژیم در ایران حمایت نکند. قضات آمریکا و بریتانیا سازمان مجاهدین خلق را از لیست تروریستی خود خارج ساختند به این دلیل که مجاهدین تروریست نیستند. پس از آن، آنها با برچسب فرقه یی مواجه بودند. اما این هم با ورود صدها شخصیت تراز اول به اشرف۳ و اینکه افراد می توانند آزادانه به آنجا تردد کنند منهدم شده است.
واشینگتن تایمز میافزاید: «گرچه وزارت اطلاعات رژیم ایران مطمئنا به تلاشهای خود برای شیطان سازی و تحقیر این مقاومت ادامه می دهد و اینکار را با ایجاد نفوذ در انتشارات چپگرای غرب پیش می برد، اما دیگر این کارشان آب در هاون کوبیدن است و آب رفته به جوی برنمی گردد. همانگونه که آقای جولیانی به صراحت گفت «اگر سازمان مجاهدین خلق موثر نبود و اگر ملاها از مجاهدین وحشت ندارند چرا کماکان مصر هستند که شما را بکشند؟».
واشینگتن تایمز در پایان نتیجه میگیرد: «حالا بحث، نه مساله تغییر رژیم در ایران بلکه این است که چه موقع این تغییر صورت می گیرد و جهان در این صورت مکانی بهتر خواهد بود». در جانب رژیم نیز این تغییر در صحنة سیاسی و تغییر کیفی در تعادل قوای میان رژیم و مماشاتگران از یک سو و مردم و مجاهدین از سوی دیگر نمود و بروز یافته است. این نمود البته با فرهنگ دجالگرانة خاص رژیم و با لعابی از وحشت همراه است.
در همین رابطه یک سایت حکومتی به نام گلستان ما طی مقالهیی مینویسد: نشست سالانه (مجاهدین) در ۲۲ تیرماه امسال در کشور آلبانی برگزار شد در حالی که مانند سنوات گذشته، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و لابی قدیمی (مجاهدین) در کسوت وکیل ترامپ رئیس جمهور امریکا در این جلسه شرکت کرده بود...
بدیل نظام
وی به شکل آشکار و شفافی از این گروه به عنوان بدیل (نظام) نام می برد و با این موضعگیری خود، دو سیاست متناقض آمریکا در قبال نظام را به نمایش می گذاشت؛ یکی سیاست رسمی دولت آمریکا که مدعی است آمریکا به دنبال تغییر نظام ایران نیست و دیگری سیاست مشاورین و نزدیکترین حلقه مشورتی ترامپ که بر طبل سرنگونی نظام می کوبند و آدرس آلترناتیو می دهند!.
این رسانة حکومتی میافزاید: «اجلاس امسال، نه در خاک فرانسه بلکه در سرزمین آلبانی برگزار شد؛ جایی که (مجاهدین) پس از دهه ها حضور در عراق، اکنون بصورت متمرکز در این کشور کوچک اروپایی سکنی گزیده اند و در پایگاه ”سرزمین خودی“ مستقر هستند و در قرارگاه خود این مراسم را برگزار می کنند.
رو نمایی از قرارگاه جدیدالتأسیس (مجاهدین) در خاک آلبانی پشت زمینه دوم این اجلاس است. بعد از ترک خاک عراق و ساکن شدن در آلبانی، این اولین اجلاسی است که (مجاهدین) بطور متمرکز و در یک مکان اختصاصی که ”سرزمین خودی“ و اشرف ۳ نامگذاری شده برگزار می شود.
این مهم، حاوی یک پیام سیاسی و اجتماعی است. (مجاهدین) از یک طرف میخواهند قدرت و اقتدار به اصطلاح آلترناتیو نظام را به رخ جهانیان بکشانند و از طرف دیگر، به هواداران خود در داخل کشور نوید و امیدواری دهند. گفته می شود که مدت یک و نیم سال صرف ساختن قرارگاه اشرف ۳ شده است.
گفتگوی سیاسی
این گزارش رو دیدیم که در اون به طور نمونهوار فقط به قسمتهایی از دو مقاله و دو تحلیل، یکی از منظر خارجی و بینالمللی و دیگری از منظر رژیم به رویدادی که طی ۵روز در اشرف۳ یا به اصطلاح در کهکشان امسال شاهدش بودیم، نگاه شده بود. اما الان که ۳روز از این واقعه میگذره، شاید بشه به یک ارزیابی دقیقتر و نزدیکتر به واقعیت دست پیدا کرد و به سؤالاتی از این قبیل جواب داد که: مضمون اصلی آنچه در کهکشان امسال اتفاق افتاد چی بود؟
این واقعه چه تأثیری بر آرایش صحنة کنونی میهنمان داره؟ و چه تأثیری بر نبردی که ۴۰ ساله بین مردم و مقاومت ایران با این رژیم جریان داره، خواهد گذاشت؟ امیدواریم در گفتگو با علیرضا معدنچی بتونیم به این سؤالها، پاسخ بدیم.
س: اجازه بدید سؤال اولم رو با آخرین جملة همین مقالة واشینگتن تایمز که الان شنیدیم شروع کنم که نوشته بود: «بحث، نه مساله تغییر رژیم در ایران بلکه این است که این تغییر، چه موقع صورت می گیرد» با توجه به چه واقعیتهایی این حرف را میزند؟
ج: بله هر کس که مسألة ایران را به طور جدی دنبال میکند، با این واقعیت روبرو میشود که این رژیم به دلایل متعدد داخلی، شرایط انفجاری داخلی، وضعیت اقتصادی، انزوای بینالمللی و بنبستی که در همه زمینهها با آن روبروست هیچ آیندهیی ندارد و رو به سقوط است.
واکنشهای خود رژیم این را به خوبی نشان میدهد. هیچ رژیمی که امیدی به بقای خود دارد چنین رفتار نمیکند. آقای استفن هارپر نخستوزیر سابق کانادا در مصاحبهیی که داشت به شرایط کنونی رژیم و واکنشهای رژیم اشاره کرد و گفت: «این رژیم اکنون در پروسه دامن زدن به یک بحران جدید و مهم منطقهای است.
طی چند هفته گذشته، خودش و نیروهای نیابتی اش به نفتکشها در دریای عمان حمله کردند، موشکهایی به سمت همسایگانش پرتاب کردند، کشتیرانی جهانی را مورد تهدید قرار دادند و یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی را در آسمان بین المللی سرنگون کردند. بعبارت دیگر، این رژیم دارد اثبات میکند آنچه را که شما و دیگران مدتها پیش گفتهاید مبنی بر اینکه این رژیم، تنها و خطرناکترین رژیم در جهان امروز است.
دوستان چگونه باید به این تهدید واکنش نشان دهیم؟ فقط یک راه وجود دارد و آن اینکه با قاطعیتی به آن واکنش نشان دهیم». وی با انتقاد از سیاستی که تا کنون غرب و بخصوص اروپا در قبال رژیم دنبال کرده، افزود: « آیا ما واقعاً فاقد آن هوشمندی هستیم که باور کنیم هر کسی و هر فرد ارشدی در رژیمی مانند این، هر فرد ارشدی در این رژیم افراط گرا، بی رحم و تنفرانگیز میتواند هرگز یک میانهرو باشد؟ مضحک است.
سیاست واقعگرایانه
سیاست درست و تنها سیاست واقعگرایانه، قاطعیت و قدرت است. تحریمات را اعمال کنید، نفت آن را بایکوت کنید، آن را و نهادهایش را بعنوان سازمانهای تروریستی نامگذاری کنید و همان کاری را بکنید که دولت من در کانادا انجام داد: سفارتخانه های آن را در سراسر جهان ببندید».
یا روزنامة الریاض در مقالهیی با عنوان: « رژیم آخوندی .. نشانههای غروب رخ مینماید» مینویسد: «اکنون در صحنه ایران، غروب ملاها قرین طلوع مقاومت گردیده است و این صورت مسئله امروز ایران و حتی منطقه است. از کشورهای دوردست تا همسایگان ایران، همه و همه این را حس میکنند». این واقعیت را که رژیم ایران به شدت بحرانزده است هیچ کس نمیتواند انکار کند و افراد کمی هستند که معتقد باشند این رزیم در حال سرنگونی نیست.
بلکه اگر بحثی باشد؛ در مجامع سیاسی بحث این است که آیا این رژیم جایگزین و آلترناتیوی که بتواند ادارة امور را بعد از سرنگونی این رژیم به دست بگیرد، وجود دارد یا نه؟ خود رژیم هم تمام هم و غم و وزن سیاسی تبلیغاتی خود را روی این متمرکز کرده که وانمود کند آلترناتیوی نیست یا اگر باشد وضع بدتر از قبل میشود و این طوری هم مردم و هم جامعة بینالمللی را بترساند.
س: خب شما گفتید که مسألة جامعة بینالمللی با این رژیم، موضوع آلترناتیوه و این که جایگزین و بدیل این رژیم که به هر حال رفتنی است و همه بر سر اون اتفاق نظر دارند، کیه و چیه؟ رسانهها و تحلیلگران به این سؤال الان چه طور جواب میدن؟
ج: اجازه بدین من پاسخ رو به تحلیلی که قبل از این کهکشان در رسانههای آمریکایی درج شده، بدهم. حدود دو هفته پیش، معاون ارشد ِاندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا، مقالهیی نوشته است تحت عنوان «فهم سازمان مجاهدین خلق ایران».
وی در مقاله بهاین واقعیت اشاره میکند که مجاهدین بازیگر اصلی صحنه ایران هستند.
من قسمتهایی از این مطلب را برایتان میخوانم: «حتی با در نظر گرفتن ِاستانداردهای متشتت ِصحنه سیاسی در اپوزیسیون ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران یک موجودیت بحث برانگیز است – که اغلب اوقات توسط سیاستگذاران آمریکا درست فهمیده نمیشود و رقبایش آنرا شیطانسازی میکنند.
اما مجاهدین بخش مهمی از هر گونه بحث جدی در رابطه با آینده ایران هستند، مانند بحثی که اکنون در واشنگتن در چارچوبی که کارزار «فشار حداکثری» ِدولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی، بهطور جدی ِاعمال میشود، در جریان است». میبینید تأکید نویسنده روی این است که مجاهدین بخش مهمی از هر گونه بحث جدی در رابطه با آینده ایران هستند.
در قسمت دیگری مینویسد: «بهنحو قابل ملاحظهای، شخصیتهای داخل دولت ترامپ مانند مشاور امنیت ملی جان بولتون و رودی جولیانی، وکیل شخصی رئیس جمهور، بهطور علنی از سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت کردهاند و بهاین دیدگاه ِعمومی دامن زدهاند که اگر رژیم فعلی در تهران سرنگون شود، مجاهدین اکنون آلترناتیو مرجح ِتیم ترامپ را نمایندگی میکنند».
شیطان سازی
تحلیلها و ارزیابیها در این مورد زیاد است ولی واقعهیی که در کهکشان امسال اتفاق افتاد یک پاسخ عینی به همین مسأله بود. حضور ۳۵۰ شخصیت تراز اول سیاسی از کشورهای مختلف با گرایشات مختلف، فارغ از سخنان آنها که همه در اثبات موقعیت آلترناتیوی مجاهدین و شورای ملی مقاومت بود، نفس حضور آنها در اشرف بهلحاظ سیاسی، منهدم کننده همه تلاشهای رژیم در دو سال گذشته برای شیطانسازی علیه مجاهدین، بهویژه در قبال اشرف۳ هست.
این یک اقدام تهاجمی در جنگ سیاسی بود. البته در آینده باز هم از این اتهامات مطرح خواهد بود، ولی کسی آنرا جدی نخواهد گرفت. چرا که برجستهترین شخصیتها، چند روز در اشرف بودند و همه چیز را به چشم دیدند. حتی موقعیت آلترناتیوی مجاهدین را میتوان از مطالب و حرفهای رسانهها و مهرههای رژیم هم میتوان دریافت. حتی در آنجاها که میخواهند قدرتنمایی کنند و قدرت مجاهدین و مقاومت ایران را انکار کنند.
پاسدار جزایری-مشاور رئیس ستاد نیروهای مسلح روز گذشته در مصاحبه با یکی از رادیوهای رژیم در جواب این سؤال که در راهبرد براندازی که آمریکاییها علیه کشورمان تعریف کردن جایگاه گروهک تروریستی منافقین چگونه تعریف شده؟
میگوید: «در مورد تشدید تحریمها، ارائه گزارشات یکسویه از وضعیت کشور و در واقع تحلیل غلط دادن به دشمن که دشمن در واقع فکر بکنه که میتوانه به جمهوری اسلامی ایران ضربه وارد بکنه از جمله کارهایی است که مجاهدین در واقع ید طولایی داره بطور کلی یکی از مهره های آمریکا در راهبردهای مقابله و برخورد با جمهوری اسلامی ایران در سطوح مختلف بحساب میاد».
و بعد از آنجا که خودش متوجه هست که چگونه به قدرت مجاهدین دارد اعتراف میکند، به دنبال این اظهارات اضافه میکند: «مفهومش البته این نیست که این گروهک از توان یا قدرت آنچنانی!!! برخوردار هست که بتواند ضربه ای در شرایط امروز به کشور وارد بکنه».
س: مسأله اینه که بسیاری از این واقعیتها برای قدرتهای غربی و مماشاتگران پوشیده و پنهان نبوده، بلکه منافعشون ایجاب میکرد که چشم بر روی اونها ببندند، یعنی مسأله، مسألة شناختی نیست، مسألة منافع است، بنابراین از کجا میشه گفت که سیاست اونها تغییر خواهد کرد؟ آیا اینها به همون دلیل که تا به حال از رژیم حمایت کردند، کماکان به این سیاست ادامه نخواهند داد؟
ج: این کاملاً درست است، در سیاست این منافع است که تعیین کننده است و منافع را هم تعادل قوا تعیین می کند. مسأله این است که برگزاری کهکشان ۵روزه در اشرف۳ تعادل قوا را به طور کیفی تغییر داده است. اجازه بدهید باز هم از همان مقاله «فهم سازمان مجاهدین خلق ایران» نقل کنم که مینویسد: «هر چند بسیاری از فعالان اپوزیسیون، ُمبلغ «نافرمانی مدنی» برای رسیدن بهاین هدف هستند،
مجاهدین بر این باورند که رژیم ایران بیش از آن بیرحم و بیش از حد چسبیده بهحاکمیت و حفظ قدرت و ذینفعتر از آن است که فقط بهشیوه مسالمتآمیز برکنار شود. آلترناتیو میتواند یک مقاومت مسلحانه باشد و در اینجا - اگر چنان اقدامی ضروری بشود - مجاهدین - هم بهلحاظ ساختار نظامی- بهگونه گذشته و هم انضباط پذیری کادرهایش و هم بهخاطر موفقیتهای گذشتهاش در برابر رژیم، دارای امتیاز منحصر بهفرد هستند».
در تعادل قوایی که از آن صحبت میکنیم، خیلی چیزها در رابطه با رژیم تعیین تکلیف شده است: مثلاً این نظر مجاهدین و مقاومت ایران که با این رژیم تنها زبان قاطعیت جواب دارد. سناتور لیبرمن در سخنرانی خود گفت من بهترامپ رأی ندادهام ولی از سیاست او در قبال رژیم حمایت میکنم. حتی جو بایدن رقیب ترامپ در انتخابات آینده و از بانیان سیاست مماشات هم ناچار است خطوط اصلی سیاست کنونی آمریکا را دنبال کند.
وطن امروز سه شنبه۹۸۰۴۲۵ : جو بایدن، جدیترین گزینه دموکراتها برای ریاستجمهوریآمریکا اعلام کرد در صورت پیروزی در انتخابات به برجام بازمیگردد با این ملاحظه که محدودیتهای هستهای ایران مادامالعمر شده و این توافق شامل مسائل منطقهای هم بشود!».
ساختن ایران ویران
این تردید پراکنیها را که مثلاً آیا مجاهدین و مقاومت ایران قادرند از پس ساختن ایران ویران کنونی برآیند یا نه را اشرف۳ و بنای آن طی مدتی کمتر از یک سال و نیم جواب داد. خانم آلیوماری وزیر ارشد در چند کابینه فرانسه گفت: «این محل شگفتانگیز که از هیچ یا تقریباً هیچ در زمانی بسیار کوتاه ساخته شده و نشانگر توانمندیهای شماست و من آگاهم بهاینکه شما چه چیزهایی را میخواهید برای ایرانیان بهارمغان بیاورید. این واقعاً شگفتانگیز است».
متیو آفورد نماینده پارلمان انگلیس هم گفت: «شما دلیل اثباتی یک ملت با افتخار و شجاع هستید که هرگز در مقابل خشونت و اختناق ِ وحشیانه رژیم از طریق اَعمال ِتروریستی، سر خم نمیکند». جولیانی گفت اگر در امریکا میخواستیم چنین جایی بسازیم ۱۵سال زمان میبرد و...
مک گلاسکی که خودش زمانی فرمانده اشرف بود گفت من همیشه میدانستم مجاهدین از هیچ چیز، همه چیز میسازند ولی الآن با چشم خودم دوباره آنرا دیدم. او میگفت من مدتی در لیبرتی بودم و خیلی خوب میدانم که لیبرتی هیچ درختی نداشت و زمینهای آن کاملاً شنریزی شده بود ولی شما آنرا کاملاً تغییر دادید. و سایرین هم هر کدام با عباراتی نظیر باور نکردنی، شگفتانگیز و معجزه از ساختن اشرف۳یاد کردند.
مطالب مرتبط
اشرف۳ سمبل عزم جزم برای مبارزه برای آزادی – ایران آزاد
شهری برای فردا