بر ملا شدن ذات واحد دو باند حکومت آخوندی – قیام ایران
قیام ایران - بر ملا شدن ذات واحد دو باند حکومت آخوندی
گزارش و گفتگو با میثم ناهید
یک وجه از کنار رفتن سیاست مماشات در آمریکا و اتخاذ سیاست و رویکرد قاطعیت در برابر رژیم آخوندی، درک این واقعیت از سوی دولتمردان امریکایی است که در عمل و در عالم واقع، هیچ تفاوتی بین دو باند حاکم موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا وجود ندارد. بلوغ این ادراک جدید را در لیستگذاری ظریف که ویترین میانهروی نظام ولایت محسوب میشد میتوان دید. در گزارشی که میشنوید نگاهی شده به این موضوع و بازتاب آن در درون رژیم:
روزنامة جوان (۱۳مرداد) وابسته به سپاه پاسداران در سرمقالة خود به تحولی که در دیدگاه دولت کنونی آمریکا نسبت به باندهای درون رژیم به وجود آمده، اشاره کرده و مینویسد: «دولت فعلی امریکا اولین دولتی است که در ۲۵ سال گذشته برای مقابله نرم با جمهوری اسلامی روی تجدیدنظرطلبان داخلی حساب باز نکرد... با آمدن دولت ترامپ فضا قدری متفاوت شد.
دولت ترامپ پنبه دموکراتها را کنار گذاشت و شمشیر واقعی را به سمت ما گرفت و فاصلهای بین اصلاحطلبان و اصولگرایان قائل نشد. به همین نسبت اصلاحطلبان نیز متوجه شدند در شعاع نگاه ترامپ قرار ندارند و او وقعی به آنان نمینهند؛ بنابراین اصلاحطلبان داخل کشور نیز بعضاً مواضعی همتراز با نظام و اصولگرایان در مقابل امریکا اتخاذ کردند... شاید بتوان گفت علت اصلی یکپارچه دیدن نیروهای سیاسی درون نظام توسط دولت ترامپ این بود که او و دولتش با بدخیمترین براندازان یعنی (مجاهدین) گره خوردند».
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در توئیتر ۳۱ ژوئیه خود استدلال دولت آمریکا در مورد علت لیست گذاری ظریف را بیان کرد و گفت: ” اخیرا پرزیدنت دونالد ترامپ ولیفقیه رژیم ایران را که خودش را به هزینه مردم ایران ثروتمند کرده، مورد تحریم قرار داد و امروز، ایالات متحده جواد ظریف ماله کش اعظم او را لیست گذاری کرد. او دقیقا همانند بقیه مافیای خامنهای شریک جرم رفتار یاغی این رژیم است». رسانههای سیاسی در آمریکا نیز در تفسیر لیست گذاری ظریف، این درک از ماهیت واحد سردمداران رژیم را به نمایش میگذارند.
سایت نیوز مکس در تحلیلی پیرامون لیست گذاری ظریف تحت عنوان «ضربات همه جانبه به رژیم ایران و تغییر فرم» مینویسد: «ماسک خندان بر چهره وزیر خارجه جواد ظریف که به مذاکره کنندگان دولت اوباما، پوششی را که نیاز داشتند میداد، ضربه سختی خورد.
این ماسک به آنها کمک میکرد تا وانمود کنند برنامه هسته ایران و رفتار تروریستی اش را مهار میکنند. تحریمهای ۳۱ژوئیه۲۰۱۹ بر ظریف که توسط دولت ترامپ اعمال شد به نظر میاید خیلی به مرد دو رو در خط مقدم برخورده است که نتوانست خودش را با یک پاسخ تمسخرآمیز در توئیتر کنترل کند بالاخره در مواجهه با یک رئیس جمهور آمریکایی که نه خم میشود و نه توسط استراتژیست هایش کوتاه میاید، آخوندها را واداشت که هرگونه ژست خیرخواهی را به سرعت کنار بگذارند.
«نیوز مکس» در ادامه، به منشأ و نقطه آغاز این تحول در اذهان دولتمردان امریکا اشاره کرده و میافزاید: «پس از آنکه گروه اپوزیسیون شورای ملی مقاومت ایران برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ برنامه هسته (رژیم) ایران را افشا کرد، در بالاترین سطح رژیم ایران تصمیم به ادامه بمبسازی در دو مسیر گرفته شد، یک مسیر علنی برای نشان دادن این پروژه به عنوان یک پروژه صلح آمیز و غیر نظامی و یک مسیر مخفی، در جایی که کار اصلی برای ساختن کلاهکهای جنگی ساخته میشد».
پس از تحریم ظریف و بر افتادن پرده، اکنون حتی اطرافیان روحانی هم ناگزیر اعتراف میکنند که ظریف و قاسم سلیمانی دو روی یک سکهاند: حسام الدین آشنا در توییر خود نوشت: «اگر خواستار مصالحهاید با دکتر ظریف طرف هستید؛ سردار سلیمانی هم پشتیبان اوست. اگر خواستار مبارزهاید با سردار سلیمانی طرف هستید؛ ظریف هم پشتیبان اوست. میدانید چرا؟ چون ملت ایران فقط یک رهبر، یک رئیس جمهور و یک ستاد کل نیروهای مسلح دارد... خیالتان راحت!».
این روزها بعد از تحریم ظریف شاهد تلاطم در رژیم و انبوهی ابراز نگرانی و واکنشهای مختلف در این رابطه هستیم. حرف اصلی در این واکنشها چیه؟ چرا رژیم باید به وضعیت بحرانی خودش اعتراف کنه؟ مگه به نفعشه؟ چرا لیست گذاری ظریف منجر به بحرانی در درون رژیم شده؟ پاسخ این سوالات رو در گفتگویی که با میثم ناهید داریم، دنبال میکنیم.
ج: یکی از اصلیترین حرفهایی که در این واکنشها هست و در نمایش جمعه این هفته هم دیدیم، نگرانی و سوزش از این بود که چرا کسی که طرف مذاکره رژیم هست تحریم شده. جالب اینجاست که حتی اون طرفهاییکه در رژیم بسیار دو آتیشه میگفتند نباید مذاکره بشه، اونها هم از این شاکی هستند که چرا کسی که اهرم مذاکره هست تحریم شده. آخوند روحانی هم به صراحت گفت: شما میگید مذاکره، اما طرف مذاکره رو تحریم میکنید.
حتی سایت حکومتی انتخاب رژیم نوشته بود: این چه وضعی هست. از زمان هیتلر تا امروز سابقه نداشته وزیر خارجه یک کشور رو، هر چند متخاصم، اما اینطور لیستگذاری کنند و باهاش خشن تنظیم کنند. امروز هم روزنامه جوان گفت طی ۲۵ سال گذشته اصلا سابقه نداشته یک دولت آمریکا اصلاحطلبان رو نادیده بگیره.
بعد شاکی بود که با آمدن دولت جدید آمریکا نه تنها هیچ اعتنایی به این مانور شیادانه رژیم نشده، بلکه آمریکا هیچ تفاوتی بین باندهای نظام قائل نیست. تا جاییکه ظریف رو هم تحریم میکنند. بعد تاکید کرده بود: علت این یکپارچه دیدن اصلاحطلب و اصولگرا در نظام توسط آمریکا اینست که دولت ترامپ با جدیترین نیروی برانداز نظام، یعنی مجاهدین گره خورده!
ج: چند روز پیش یک سرکرده سپاه، پاسدار محمود شاعری حرفی زد که فکر کنم پاسخ سوال شماست. گفت: «عملکرد نامناسب ما در معرفی مجاهدین دو دلیل عمده دارد: دلیل نخست این است که دشمن را زبون و ترسو نشان دادهایم و آن را جدی نگرفتیم؛ دشمن را باید جدی گرفت زیرا آنها هنوز هم با انگیزه و ساماندهی مناسب در مقابل انقلاب اسلامی کار میکند-دومین موضوع خطر نفوذ مجاهدین درون نظام است». (۶مرداد۹۸)
پس به روشنی میگه جنگ نظام با مجاهدین به نقطهای رسیده که نمیشه با جنگ روانی و سانسور با مجاهدین مقابله کرد.
پاسخ: بله، برای همین هم اصلا در زمان رفسنجانی ابلاغیه رسمی به تمامی ارگانها و رسانههای نظام دادند که از مجاهدین، ولو با لفظ آخوندساختة «منافقین» نامی نبرید. هدفشون هم این بود که دشمن براندازشون به ویژه برای نسلهای جوان مطرح نشه تا گرایش به سمت اون و خط سرنگونی که مجاهدین نمادش هستند، تبلیغ نشه. اما هفته گذشته رسانههای نظام نوشتند که: «استراتژی سکوت در برابر مجاهدین دیگر تمام شد!»
پس بحث از یک تغییر استراتژی میکنن. سوال اینجاست که چرا؟ پاسخ در خواسته اونها نیست. پاسخ در اجباری هست که در اون گرفتارن. ببینید، وقتی یکی از ارگانهای رسمی سپاه پاسداران، یعنی روزنامه جوان به صراحت میگه: دولت آمریکا دیگه فرقی بین اصلاح طلب و اصولگرا نمیبینه و خشنترین رفتار رو علیه تمام نظام در پیش گرفته و علت این وضعیت هم اینه که با مجاهدین همزبان شده، اصلا اینطور نیست که متوجه نباشه چی داره میگه!
داره اعتراف میکنه استراتژی و خط سرنگونی تمامیت رژیم (با هر باند و دسته و جناح) که مجاهدین از ۳۸سال پیش میگفتن، داره با شتاب پیش میره و در بالاترین سطوح سیاسی جهان داره مورد قبول واقع میشه. چطور؟ اصلا داستان این مانور اصلاحطلب و... در رژیم چه بود؟ هدف رژیم از این مانور عقب انداختن سرنگونی بود. میخواست با این مانور شیادانه ، اینطور وانمود کنه که گویا از درون خودش (رژیم) طرفهایی هستند که ظرفیت تغییر و استحاله دارن.
پس تمامیت رژیم هم این ظرفیت رو داره. در نتیجه، چرا خط سرنگونی؟! باید با این رژیم وارد تعامل شد، اون جناح به اصطلاح اصلاحپذیر رو تقویت کرد، و دور و بر خط براندازی و سرنگونی که مجاهدین نماینده و سمبلش هستند نرفت. نه تنها نرفت، بلکه مجاهدین رو هم که پیاپی بر طبل سرنگونی میکوبند، باید زیر ضرب گرفت.
کما اینکه دولت بیل کلینتون در سال ۷۶ که آخوند خاتمی سر کار اومد، برای به قول خودش مجاهدین رو در لیست تروریستی قرار داد. حتی بعدش روزنامه لسآنجلس تایمز گزارش داد: «یک مقام ارشد دولت کلینتون به روزنامه لسآنجلس تایمز گفت: «انگیزه نامگذاری مجاهدین خلق ارسال یک علامت حسن نیت به تهران و رئیسجمهور جدید آن، محمد خاتمی، بود». (۱۷مهر۱۳۷۶)پس میبینید، رژیم با این مانور شیادانه تلاش داشت برای خودش عمر بخره.
حتی حجاریان که خودش از بنیانگذاران وزارت آدمکش اطلاعات هست و بعد شد تئوریسین اصلاحات ، روز ۴فروردین ۹۷ به همین واقعیات اعتراف کرد و گفت: «شعار عبور از اصلاحطلبان اول بار توسط سازمان مجاهدین خلق و دقیقاً پس از دوم خرداد مطرح شد؛ سازمان، خاتمی را فتنه نامید
چرا که معتقد بود دولت اصلاحات طول عمر جمهوری اسلامی را زیاد کرده و برای آن فرصت خریده و سرنگونی را بیست سال به تعویق انداخته است؛ این موارد در بیانیههای سازمان منعکس شده است. لذا سازمان از همان ابتدا اصلاحطلبان را خطرناکتر از اصولگرایان دانست و آنها را پیچیده خطاب میکرد».
حالا چه اتفاقی افتاده؟ همون آمریکایی که با سر در دام مانور اصلاحات رژیم رفته بود، تا جاییکه حاضر شده بود مجاهدین رو لیستگذاری کنه، همون آمریکایی که بر اساس همین مانور شیادانه بالاترین مماشات رو در دوره اوباما با رژیم کرد و با دادن امتیازهای کلان، برجام رو با رژیم امضا کرد و به قول ترامپ ۱۵۰ میلیارد دلار به رژیم داد که یک و نیم میلیاردش پول نقد بود، الان به این رسیده که: هیچ فرقی، هیچ تفاوتی بین باندها و دستجات رژٰیم وجود نداره.
به قول روزنامه جوان: «علت اصلی یکپارچه دیدن نیروهای سیاسی درون نظام (اصلاحطلب تا اصولگرا) توسط دولت ترامپ این بود که او و دولتش با بدخیمترین براندازان یعنی (مجاهدین) گره خوردند!». خب حالا شما سوال میکنید چرا رژیم به چنین مهمی اعتراف میکنه؟ این اعتراف اصلا مطلوبش نیست. اما واقعیت اونقدر بزرگه که بهش تحمیل میشه. چون مجبوره بکنه تا بلکه مقداری به درون نظامش در رابطه با خطر مجاهدین هشدار بده و از این طریق انسجام ایجاد کنه.
درست به موازات حرف سخنگوی دولت روحانی (ربیعی) که گفت: «ما امروز در شرایط مرصاد هستیم... هنوز در تنگه قرار داریم» (یعنی خطر سرنگونی سریع) درست در کنار اعتراف پاسدار شاعری که چند روز پیش گفت: «مجاهدین هنوز هم برای جمهوری اسلامی یک خطر بالقوه و بالفعل هستند... مجاهدین هنوز هم فعال ترین و قوی ترین گروه معارض نظام هستند...» (۶ شهریور)
همه اینها رو هم بذارین در کنار کهکشان، ۵ رشته تظاهرات بزرگ در سراسر دنیا و اجلاس ۵روزه در اشرف۳ با حضور بالاترین شخصیتهای جهانی. پیام این کهکشان چی بود؟ جز برداشتن افشای فریب سیاست مماشات و لابیهاش و نمایان کردن واقعیت وجود یک آلترناتیو قوی و معتبر؟ خب وقتی پرده کنار میره، دیگه برای رژیم تلاش برای سانسور و پوشوندن این واقعیت فایدهای نداره. پس مجبوره وارد فاز هشدارهای جدی به درون خودش، در رابطه با این دشمن بشه.
ج: خطی که مجاهدین در پیش گرفتن، مبتنی بر ۲ پایه بود: یکم: تشخیص خط درست و اصولی دوم: پافشاری بر این خط پایبند بودن به اصل «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» و دادن قیمت. پرداخت قیمت هم یعنی دادن ۱۲۰هزار شهید در این راه تنها ۳۰هزار سربدار سال ۶۷.
تمام حرف ارتجاع و استعمار هم با مجاهدین چه بود؟ از این خط (سرنگونی تمامیت رژیم) دست بردارید.بپذیرید که این رژیم قابل استحاله است، پس وارد بازیهای اصلاحطلب و اصولگرا بشید و برای رژیم عمر بخرید. اما مجاهدین در تمامی این شرایط تاکید کردند این رژیم قرونوسطایی ذرهای توان و ظرفیت تغییر ندارد، از اینرو تنها پاسخش سرنگونی است.
حتی بعد از جنگ آمریکا-عراق و داستان بمباران و خلعسلاح و حصر مجاهدین، که در طرف دیگه انبوه دستاوردهای بادآورده هم برای رژیم وجود داشت، درحالیکه هیچ چشماندازی از موفقیت نبود، اما آقای رجوی بر پایه همین اصل علمی و واقعی که رژیم هیچگاه توان و ظرفیت تغییر ندارد گفت: اگر اشرف بایستد، جهان در برابر رژیم ولایتفقیه خواهد ایستاد!
خب این از یک درک علمی و منطقی به واقعیتها ناشی میشد. کما اینکه یکی از سرکردگان سپاه پاسدارن چند روز پیش میگفت: «دلیل استمرار فعالیت مجاهدین انجام کار ریشه ای، حساب شده و با تفکر از سوی آنهاست». (پاسدار شاعری-۶مرداد۹۸) بعد دیدیم که این پایداری در قیام ۹۶ گل داد و شعار «اصلاحطلب-اصولگرا-دیگه تمومه ماجرا» فراگیر شد و به گفته خود کارگزاران رژیم پروژه اصلاحطلبی در جامعه سوخت.
یعنی خط سرنگونی بیش از همیشه به عنوان تنها راه حل در جامعه مهر شد. و حالا همین موضوع در حال پیش رفتن در سیاستهای جهانی هست. همین آمریکا که تا ۳سال پیش وزیر خارجه وقتش (کری) با ظریف در لوزان قدم میزدن و برجام امضا میکردن، الان وزیر خارجهش ظریف (به عنوان ویترین مانور شیادانه اعتدال) رو تحریم میکنه، میگه اون یک کارچاقکن تروریسمه-مشاور امنیت ملیش هم میگه: ظریف یک شعبدهباز و حقهباز و بیسرو پاست!
و ارگان سپاه پاسداران هم با وحشت و نگرانی علت این چرخش سریع سیاستهای جهانی و یکی دونستن سراپای این رژیم به عنوان یک تمامیت تروریست و وحشی رو، «یکپارچه دیدن اصلاحطلب و اصولگرا در نظام آمریکا» عنوان میکنه که به این خاطره هست که «دولت ترامپ با جدیترین نیروی برانداز نظام، یعنی مجاهدین حرفش گره خورده!»
مطالب مرتبط
فاشگوییهای تکراری باندها چرا ؟ – تقاطع خبرها
رسانههای حکومتی: ظریف که وعده داده بود ما را از لیست تحریم در بیاورد خودش تحریم شد
گزارش و گفتگو با میثم ناهید
یک وجه از کنار رفتن سیاست مماشات در آمریکا و اتخاذ سیاست و رویکرد قاطعیت در برابر رژیم آخوندی، درک این واقعیت از سوی دولتمردان امریکایی است که در عمل و در عالم واقع، هیچ تفاوتی بین دو باند حاکم موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا وجود ندارد. بلوغ این ادراک جدید را در لیستگذاری ظریف که ویترین میانهروی نظام ولایت محسوب میشد میتوان دید. در گزارشی که میشنوید نگاهی شده به این موضوع و بازتاب آن در درون رژیم:
خبر و نظر:
روزنامة جوان (۱۳مرداد) وابسته به سپاه پاسداران در سرمقالة خود به تحولی که در دیدگاه دولت کنونی آمریکا نسبت به باندهای درون رژیم به وجود آمده، اشاره کرده و مینویسد: «دولت فعلی امریکا اولین دولتی است که در ۲۵ سال گذشته برای مقابله نرم با جمهوری اسلامی روی تجدیدنظرطلبان داخلی حساب باز نکرد... با آمدن دولت ترامپ فضا قدری متفاوت شد.
دولت ترامپ پنبه دموکراتها را کنار گذاشت و شمشیر واقعی را به سمت ما گرفت و فاصلهای بین اصلاحطلبان و اصولگرایان قائل نشد. به همین نسبت اصلاحطلبان نیز متوجه شدند در شعاع نگاه ترامپ قرار ندارند و او وقعی به آنان نمینهند؛ بنابراین اصلاحطلبان داخل کشور نیز بعضاً مواضعی همتراز با نظام و اصولگرایان در مقابل امریکا اتخاذ کردند... شاید بتوان گفت علت اصلی یکپارچه دیدن نیروهای سیاسی درون نظام توسط دولت ترامپ این بود که او و دولتش با بدخیمترین براندازان یعنی (مجاهدین) گره خوردند».
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در توئیتر ۳۱ ژوئیه خود استدلال دولت آمریکا در مورد علت لیست گذاری ظریف را بیان کرد و گفت: ” اخیرا پرزیدنت دونالد ترامپ ولیفقیه رژیم ایران را که خودش را به هزینه مردم ایران ثروتمند کرده، مورد تحریم قرار داد و امروز، ایالات متحده جواد ظریف ماله کش اعظم او را لیست گذاری کرد. او دقیقا همانند بقیه مافیای خامنهای شریک جرم رفتار یاغی این رژیم است». رسانههای سیاسی در آمریکا نیز در تفسیر لیست گذاری ظریف، این درک از ماهیت واحد سردمداران رژیم را به نمایش میگذارند.
ماهیت واحد
سایت نیوز مکس در تحلیلی پیرامون لیست گذاری ظریف تحت عنوان «ضربات همه جانبه به رژیم ایران و تغییر فرم» مینویسد: «ماسک خندان بر چهره وزیر خارجه جواد ظریف که به مذاکره کنندگان دولت اوباما، پوششی را که نیاز داشتند میداد، ضربه سختی خورد.
این ماسک به آنها کمک میکرد تا وانمود کنند برنامه هسته ایران و رفتار تروریستی اش را مهار میکنند. تحریمهای ۳۱ژوئیه۲۰۱۹ بر ظریف که توسط دولت ترامپ اعمال شد به نظر میاید خیلی به مرد دو رو در خط مقدم برخورده است که نتوانست خودش را با یک پاسخ تمسخرآمیز در توئیتر کنترل کند بالاخره در مواجهه با یک رئیس جمهور آمریکایی که نه خم میشود و نه توسط استراتژیست هایش کوتاه میاید، آخوندها را واداشت که هرگونه ژست خیرخواهی را به سرعت کنار بگذارند.
«نیوز مکس» در ادامه، به منشأ و نقطه آغاز این تحول در اذهان دولتمردان امریکا اشاره کرده و میافزاید: «پس از آنکه گروه اپوزیسیون شورای ملی مقاومت ایران برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ برنامه هسته (رژیم) ایران را افشا کرد، در بالاترین سطح رژیم ایران تصمیم به ادامه بمبسازی در دو مسیر گرفته شد، یک مسیر علنی برای نشان دادن این پروژه به عنوان یک پروژه صلح آمیز و غیر نظامی و یک مسیر مخفی، در جایی که کار اصلی برای ساختن کلاهکهای جنگی ساخته میشد».
پس از تحریم ظریف و بر افتادن پرده، اکنون حتی اطرافیان روحانی هم ناگزیر اعتراف میکنند که ظریف و قاسم سلیمانی دو روی یک سکهاند: حسام الدین آشنا در توییر خود نوشت: «اگر خواستار مصالحهاید با دکتر ظریف طرف هستید؛ سردار سلیمانی هم پشتیبان اوست. اگر خواستار مبارزهاید با سردار سلیمانی طرف هستید؛ ظریف هم پشتیبان اوست. میدانید چرا؟ چون ملت ایران فقط یک رهبر، یک رئیس جمهور و یک ستاد کل نیروهای مسلح دارد... خیالتان راحت!».
گفتگوی سیاسی
این روزها بعد از تحریم ظریف شاهد تلاطم در رژیم و انبوهی ابراز نگرانی و واکنشهای مختلف در این رابطه هستیم. حرف اصلی در این واکنشها چیه؟ چرا رژیم باید به وضعیت بحرانی خودش اعتراف کنه؟ مگه به نفعشه؟ چرا لیست گذاری ظریف منجر به بحرانی در درون رژیم شده؟ پاسخ این سوالات رو در گفتگویی که با میثم ناهید داریم، دنبال میکنیم.
س: بعد از تحریم ظریف شاهد یک تلاطم در درون رژیم و اظهارنظرهای مختلف در این باره هستیم؛ مضمون این واکنشها چیه؟
ج: یکی از اصلیترین حرفهایی که در این واکنشها هست و در نمایش جمعه این هفته هم دیدیم، نگرانی و سوزش از این بود که چرا کسی که طرف مذاکره رژیم هست تحریم شده. جالب اینجاست که حتی اون طرفهاییکه در رژیم بسیار دو آتیشه میگفتند نباید مذاکره بشه، اونها هم از این شاکی هستند که چرا کسی که اهرم مذاکره هست تحریم شده. آخوند روحانی هم به صراحت گفت: شما میگید مذاکره، اما طرف مذاکره رو تحریم میکنید.
حتی سایت حکومتی انتخاب رژیم نوشته بود: این چه وضعی هست. از زمان هیتلر تا امروز سابقه نداشته وزیر خارجه یک کشور رو، هر چند متخاصم، اما اینطور لیستگذاری کنند و باهاش خشن تنظیم کنند. امروز هم روزنامه جوان گفت طی ۲۵ سال گذشته اصلا سابقه نداشته یک دولت آمریکا اصلاحطلبان رو نادیده بگیره.
بعد شاکی بود که با آمدن دولت جدید آمریکا نه تنها هیچ اعتنایی به این مانور شیادانه رژیم نشده، بلکه آمریکا هیچ تفاوتی بین باندهای نظام قائل نیست. تا جاییکه ظریف رو هم تحریم میکنند. بعد تاکید کرده بود: علت این یکپارچه دیدن اصلاحطلب و اصولگرا در نظام توسط آمریکا اینست که دولت ترامپ با جدیترین نیروی برانداز نظام، یعنی مجاهدین گره خورده!
س: خب چرا چنین حرفی میزنه؟ اگر از منظر کل رژیم نگاه کنیم این حرف که به نفعشان نیست. چون بارز کردن قدرت و نفوذ دشمن براندازشونه!
ج: چند روز پیش یک سرکرده سپاه، پاسدار محمود شاعری حرفی زد که فکر کنم پاسخ سوال شماست. گفت: «عملکرد نامناسب ما در معرفی مجاهدین دو دلیل عمده دارد: دلیل نخست این است که دشمن را زبون و ترسو نشان دادهایم و آن را جدی نگرفتیم؛ دشمن را باید جدی گرفت زیرا آنها هنوز هم با انگیزه و ساماندهی مناسب در مقابل انقلاب اسلامی کار میکند-دومین موضوع خطر نفوذ مجاهدین درون نظام است». (۶مرداد۹۸)
پس به روشنی میگه جنگ نظام با مجاهدین به نقطهای رسیده که نمیشه با جنگ روانی و سانسور با مجاهدین مقابله کرد.
س: خب چرا؟ فرض کنید من وقتی خودم رو جای رژیم میذارم، به نفعم نیست که با هر وضعیتی، باز دشمن اصلیم رو مطرح کنم.
پاسخ: بله، برای همین هم اصلا در زمان رفسنجانی ابلاغیه رسمی به تمامی ارگانها و رسانههای نظام دادند که از مجاهدین، ولو با لفظ آخوندساختة «منافقین» نامی نبرید. هدفشون هم این بود که دشمن براندازشون به ویژه برای نسلهای جوان مطرح نشه تا گرایش به سمت اون و خط سرنگونی که مجاهدین نمادش هستند، تبلیغ نشه. اما هفته گذشته رسانههای نظام نوشتند که: «استراتژی سکوت در برابر مجاهدین دیگر تمام شد!»
پس بحث از یک تغییر استراتژی میکنن. سوال اینجاست که چرا؟ پاسخ در خواسته اونها نیست. پاسخ در اجباری هست که در اون گرفتارن. ببینید، وقتی یکی از ارگانهای رسمی سپاه پاسداران، یعنی روزنامه جوان به صراحت میگه: دولت آمریکا دیگه فرقی بین اصلاح طلب و اصولگرا نمیبینه و خشنترین رفتار رو علیه تمام نظام در پیش گرفته و علت این وضعیت هم اینه که با مجاهدین همزبان شده، اصلا اینطور نیست که متوجه نباشه چی داره میگه!
داره اعتراف میکنه استراتژی و خط سرنگونی تمامیت رژیم (با هر باند و دسته و جناح) که مجاهدین از ۳۸سال پیش میگفتن، داره با شتاب پیش میره و در بالاترین سطوح سیاسی جهان داره مورد قبول واقع میشه. چطور؟ اصلا داستان این مانور اصلاحطلب و... در رژیم چه بود؟ هدف رژیم از این مانور عقب انداختن سرنگونی بود. میخواست با این مانور شیادانه ، اینطور وانمود کنه که گویا از درون خودش (رژیم) طرفهایی هستند که ظرفیت تغییر و استحاله دارن.
پس تمامیت رژیم هم این ظرفیت رو داره. در نتیجه، چرا خط سرنگونی؟! باید با این رژیم وارد تعامل شد، اون جناح به اصطلاح اصلاحپذیر رو تقویت کرد، و دور و بر خط براندازی و سرنگونی که مجاهدین نماینده و سمبلش هستند نرفت. نه تنها نرفت، بلکه مجاهدین رو هم که پیاپی بر طبل سرنگونی میکوبند، باید زیر ضرب گرفت.
علامت حسن نیت
کما اینکه دولت بیل کلینتون در سال ۷۶ که آخوند خاتمی سر کار اومد، برای به قول خودش مجاهدین رو در لیست تروریستی قرار داد. حتی بعدش روزنامه لسآنجلس تایمز گزارش داد: «یک مقام ارشد دولت کلینتون به روزنامه لسآنجلس تایمز گفت: «انگیزه نامگذاری مجاهدین خلق ارسال یک علامت حسن نیت به تهران و رئیسجمهور جدید آن، محمد خاتمی، بود». (۱۷مهر۱۳۷۶)پس میبینید، رژیم با این مانور شیادانه تلاش داشت برای خودش عمر بخره.
حتی حجاریان که خودش از بنیانگذاران وزارت آدمکش اطلاعات هست و بعد شد تئوریسین اصلاحات ، روز ۴فروردین ۹۷ به همین واقعیات اعتراف کرد و گفت: «شعار عبور از اصلاحطلبان اول بار توسط سازمان مجاهدین خلق و دقیقاً پس از دوم خرداد مطرح شد؛ سازمان، خاتمی را فتنه نامید
چرا که معتقد بود دولت اصلاحات طول عمر جمهوری اسلامی را زیاد کرده و برای آن فرصت خریده و سرنگونی را بیست سال به تعویق انداخته است؛ این موارد در بیانیههای سازمان منعکس شده است. لذا سازمان از همان ابتدا اصلاحطلبان را خطرناکتر از اصولگرایان دانست و آنها را پیچیده خطاب میکرد».
حالا چه اتفاقی افتاده؟ همون آمریکایی که با سر در دام مانور اصلاحات رژیم رفته بود، تا جاییکه حاضر شده بود مجاهدین رو لیستگذاری کنه، همون آمریکایی که بر اساس همین مانور شیادانه بالاترین مماشات رو در دوره اوباما با رژیم کرد و با دادن امتیازهای کلان، برجام رو با رژیم امضا کرد و به قول ترامپ ۱۵۰ میلیارد دلار به رژیم داد که یک و نیم میلیاردش پول نقد بود، الان به این رسیده که: هیچ فرقی، هیچ تفاوتی بین باندها و دستجات رژٰیم وجود نداره.
علت چیه؟
به قول روزنامه جوان: «علت اصلی یکپارچه دیدن نیروهای سیاسی درون نظام (اصلاحطلب تا اصولگرا) توسط دولت ترامپ این بود که او و دولتش با بدخیمترین براندازان یعنی (مجاهدین) گره خوردند!». خب حالا شما سوال میکنید چرا رژیم به چنین مهمی اعتراف میکنه؟ این اعتراف اصلا مطلوبش نیست. اما واقعیت اونقدر بزرگه که بهش تحمیل میشه. چون مجبوره بکنه تا بلکه مقداری به درون نظامش در رابطه با خطر مجاهدین هشدار بده و از این طریق انسجام ایجاد کنه.
درست به موازات حرف سخنگوی دولت روحانی (ربیعی) که گفت: «ما امروز در شرایط مرصاد هستیم... هنوز در تنگه قرار داریم» (یعنی خطر سرنگونی سریع) درست در کنار اعتراف پاسدار شاعری که چند روز پیش گفت: «مجاهدین هنوز هم برای جمهوری اسلامی یک خطر بالقوه و بالفعل هستند... مجاهدین هنوز هم فعال ترین و قوی ترین گروه معارض نظام هستند...» (۶ شهریور)
همه اینها رو هم بذارین در کنار کهکشان، ۵ رشته تظاهرات بزرگ در سراسر دنیا و اجلاس ۵روزه در اشرف۳ با حضور بالاترین شخصیتهای جهانی. پیام این کهکشان چی بود؟ جز برداشتن افشای فریب سیاست مماشات و لابیهاش و نمایان کردن واقعیت وجود یک آلترناتیو قوی و معتبر؟ خب وقتی پرده کنار میره، دیگه برای رژیم تلاش برای سانسور و پوشوندن این واقعیت فایدهای نداره. پس مجبوره وارد فاز هشدارهای جدی به درون خودش، در رابطه با این دشمن بشه.
س: یک سوالی که پیش میاد اینه که مجاهدین با چه سازوکاری تونستن اینطور سیاست ابر قدرت جهان رو تغییر بدن که ارگان سپاه پاسداران امروز میگه: حرفهای دولت ترامپ با خط مجاهدین گره خورده. یعنی چطور یک ابرقدرت میاد خط عوض میکنه و استراتژی خودش رو (به گفته رژیم) با استراتژی دشمن برانداز نظام (که هنوز هم در حاکمیت نیست) تراز میکنه؟
ج: خطی که مجاهدین در پیش گرفتن، مبتنی بر ۲ پایه بود: یکم: تشخیص خط درست و اصولی دوم: پافشاری بر این خط پایبند بودن به اصل «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» و دادن قیمت. پرداخت قیمت هم یعنی دادن ۱۲۰هزار شهید در این راه تنها ۳۰هزار سربدار سال ۶۷.
تمام حرف ارتجاع و استعمار هم با مجاهدین چه بود؟ از این خط (سرنگونی تمامیت رژیم) دست بردارید.بپذیرید که این رژیم قابل استحاله است، پس وارد بازیهای اصلاحطلب و اصولگرا بشید و برای رژیم عمر بخرید. اما مجاهدین در تمامی این شرایط تاکید کردند این رژیم قرونوسطایی ذرهای توان و ظرفیت تغییر ندارد، از اینرو تنها پاسخش سرنگونی است.
حتی بعد از جنگ آمریکا-عراق و داستان بمباران و خلعسلاح و حصر مجاهدین، که در طرف دیگه انبوه دستاوردهای بادآورده هم برای رژیم وجود داشت، درحالیکه هیچ چشماندازی از موفقیت نبود، اما آقای رجوی بر پایه همین اصل علمی و واقعی که رژیم هیچگاه توان و ظرفیت تغییر ندارد گفت: اگر اشرف بایستد، جهان در برابر رژیم ولایتفقیه خواهد ایستاد!
خب این از یک درک علمی و منطقی به واقعیتها ناشی میشد. کما اینکه یکی از سرکردگان سپاه پاسدارن چند روز پیش میگفت: «دلیل استمرار فعالیت مجاهدین انجام کار ریشه ای، حساب شده و با تفکر از سوی آنهاست». (پاسدار شاعری-۶مرداد۹۸) بعد دیدیم که این پایداری در قیام ۹۶ گل داد و شعار «اصلاحطلب-اصولگرا-دیگه تمومه ماجرا» فراگیر شد و به گفته خود کارگزاران رژیم پروژه اصلاحطلبی در جامعه سوخت.
خط سرنگونی
یعنی خط سرنگونی بیش از همیشه به عنوان تنها راه حل در جامعه مهر شد. و حالا همین موضوع در حال پیش رفتن در سیاستهای جهانی هست. همین آمریکا که تا ۳سال پیش وزیر خارجه وقتش (کری) با ظریف در لوزان قدم میزدن و برجام امضا میکردن، الان وزیر خارجهش ظریف (به عنوان ویترین مانور شیادانه اعتدال) رو تحریم میکنه، میگه اون یک کارچاقکن تروریسمه-مشاور امنیت ملیش هم میگه: ظریف یک شعبدهباز و حقهباز و بیسرو پاست!
و ارگان سپاه پاسداران هم با وحشت و نگرانی علت این چرخش سریع سیاستهای جهانی و یکی دونستن سراپای این رژیم به عنوان یک تمامیت تروریست و وحشی رو، «یکپارچه دیدن اصلاحطلب و اصولگرا در نظام آمریکا» عنوان میکنه که به این خاطره هست که «دولت ترامپ با جدیترین نیروی برانداز نظام، یعنی مجاهدین حرفش گره خورده!»
مطالب مرتبط
فاشگوییهای تکراری باندها چرا ؟ – تقاطع خبرها
رسانههای حکومتی: ظریف که وعده داده بود ما را از لیست تحریم در بیاورد خودش تحریم شد