علائم دورانی پایانی نظام ولایت فقیه – تیک تاک
تیک تاک – علائم دورانی پایانی نظام ولایت فقیه
گزارش و گفتگو با رضا هفت برادران
دیکتاتورها بهرغم تفاوتهای ظاهریشان اما در پایان دوران تاریخیشان علائم مشترکی دارند. از جملة این علائم، فساد و چپاول افسارگسیخته، ابراز وحشت کارگزاران رژیم، از زیر سوال رفتن دیکتاتور و تلاش برای بازسازی چهرة دیکتاتور اما در این تلاشها بیشتر اعتراف به نفرت اجتماعی از دیکتاتور بارز می شود. دیکتاتوری ولایت فقیه هم از این قاعده مستثنی نیست. گزارشی را در این زمینه ببینیم:
اذعان به نفرت از ولی فقیه ارتجاع، در پایگاه اخص عقیدتی نظام آخوندی یعنی حوزهها نیز راه یافته بار دیگر مهرههای خامنهای را به ابراز وحشت واداشته است. روز ۲۲مرداد آخوند مصباح یزدی از گماشتههای خامنهای در حوزه و رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی موسوم به خمینی اذعان کرد: «امروز در گوشه و کنار حوزه، کسانی پیدا میشوند که میخواهند رهبری را تضعیف کنند، درباره ایشان شبهه ایجاد و با لحن سبک از ایشان یاد میکنند». این آخوند حکومتی نگفت که حرف مخالفان علیه خامنهای چیست.
خاطر نشان می شود قبل از اینها خود خامنهای به انزوای نظامش در حوزهها اذعان کرده و در ۲۵اسفند ۹۴ در جریان دیدار با گماشتگانش در حوزه در حالی که حوزة قم را «مهد انقلاب» مینامید، در مورد جدایی حوزه از رژیم اخوندی هشدار داده وگفته بود: «حوزهی علمیهی قم باید همچنان یک «حوزهی انقلابی و مهد انقلاب» باقی بماند». خامنهای همچنین از بالا گرفتن مخالفتها در حوزه به عنوان « تضعیف حرکت و تفکر انقلابی» یاد کرده بود.
در روز ۱۸مرداد هم آخوند علم الهدی گماشته خامنهای در مشهد ضمن قیاس سخیف شرایط این دوران با تاریخ صدراسلام، از تضعیف ولی فقیه ارتجاع در عرصه سیاسی صحبت کرده و گفته بود:« شگرد دومی که اینها اجرا میکردند این بود اونجایی که مقام ولایت و رهبری امامت تعریض به خلافت داشت موضع در برابر حکومت غاصب و جائر میگرفت او را به رقابت سیاسی بکشانند. او را یکطرف رقابت قرار بدهند مردم بگویند آقا اینها دو تا جریان قدرت طلب هستند با هم رقابت دارند.
زاویه گرفتن با ولی فقیه در سپاه ولو به دلیل مطامع باندی یکی دیگر از علائم ترک خوردن هیمنه ولی فقیه ارتجاع است. آخوند محمدعلی بنیادی گماشتة خامنهای در روز ۲۲مرداد گفت «تشکیلات سازمانی سپاه خودش خیلی خوب است و دارد نقش میآفریند ولی با یک سری آفاتی هم مواجه است، بالأخره یک سری عدم تحملها از نواحی مختلفی وجود دارد و بعد هم در درون خودشان گاهی مسائلی که آسیب میبیند».
آخوند حکومتی همچنین به وضعیت یاس و انفعال نیروهای نظام، در اثر بی آیندگی رژیم اذعان کرد و گفت:« امید بسیار مهم است و متأسفانه یک جمع قابلتوجهی در کشور یا از روی غفلت و یا تعمداً اصلاً نگاه امیدبخشی به برنامهها ندارند».
در یک نمونه دیگر آخوند محمد مهدی حسینی گماشتة خامنهای در استان البرز در روز ۲۲مرداد برپایی نظام آخوندی را بزرگترین امر به معروف دانست
و نیروهای ریزشی نظام را تهدید کرد که در صورت کوتاهی در این امر دچار عذاب الهی خواهند شد. این آخوند شیاد «تنگی معیشت و رواج بد اخلاقی» را مصادیق عذاب الهی برای کسانی دانست که در برپایی نظام آخوندی به مثابه بزرگترین معروف کوتاهی کرده اند. نفرت اجتماعی از نظام چنان گسترده است که تلویزیون حکومتی هم در یک سلسله برنامه به گوشههایی از آن اذعان کرده است.
گوینده: موضوع ولایتفقیه مبانی و شبهات مربوط به آن از بدو پیروزی انقلاب همیشه یکی از مهمترین محورهای مباحث میان جوانان بوده است در این میان یکی از مسائل مرتبط با این مبانی مردمسالاری و نسبت آن با موضوع ولایتفقیه است عدهیی که عمدتاً سازوکار نظام و قانون اساسی را قبول ندارند معتقدند که ولایتفقیه نسبتی با دموکراسی و مردمسالاری ندارد عمده اعتراض این افراد به بحث ولایت مطلقه است اینها معتقدند دموکراسی موجود در غرب تجربه شده و همین دموکراسی راه نجات کشور است.
بهخصوص حالا از نظر خارجیها توی رسانههای خارجی توی فضای مجازی همه دوست دارند که ولایتفقیه را به چالش بکشند. دانشجو:اولین موضوع بنده این است که در یک نظام دموکراتیک وقتی میگیم مردم و ولایتفقیه مسئول باید در برابر مردم پاسخگو باشد حتماً هم باید اینطور باشد و چنین چیزی تابهحال توی این سی سال رهبری دوم وجود نداشته
همون طور که در این گزارش دیدیم، این روزها شاهد هستیم که جنگ و جدال بین باندهای حاکم بالا گرفته و هر دو باند پروندههای سنگینی از دزدی و فساد طرف مقابل را که اعداد و ارقام آنها چندهزار میلیارد تومانی است، از هم رو میکنند. علت بالا گرفتن این فاشگوییها و رسواسازیها چیه و چه پیامدهایی به دنبال دارد ؟ این موضوعی است که در گفتگوی امروز با رضا هفت برادران در میان میگذاریم
ج:البته هر روز که می گذرد به دلیل نزدیک شدن به نقطه خفگی در اثر فشار تحریمها، به دلیل تنگ ترشدن حلقه انزوای منطقهیی و بین المللی، به دلیل تنگ ترشدن حلقة محاصرة مردم، تشتت و جنگ قدرت در رژیم بالا میگیرد. البته اینها علتهای عام هستند. این روزها یک علت خاص هست که باعث تشدید جنگ قدرت در درون رژیم شده آنهم نزدیک شدن به زمان نمایش انتخابات. که طبق معمول جنگ بر سر سهم قدرت و غارت را در درون رژیم تشدید می کنه. که این جنگ را در عرصه های مختلف می بینیم. نمونههایی را در گزارشی که پخش شد دیدیم ولی موارد خیلی بیشتر از اینهاست.
ج: نمونه خیلی زیاده، من به چندتای آنها اشاره می کنم. آخوند موسوی تبریزی که از دژخیمان سابق قضاییه آخوندی است و بعدها ریزش کرد و لباس به اصطلاح اصلاحات پوشید امروز در روزنامة حکومتی مردم سالاری گفته:«روحانی می تواند درمورد مسائل مهم سیاسی مانند همین نظارت استصوابی که جزو قانون نبوده و صرفا با برخی تفسیرها در شورای نگهبان مورد استفاده قرار میگیرد یا مسائل مهم اقتصادی و...
پیشنهاد همه پرسی را به مجلس ارائه دهد». نظارت استصوابی ابزار باند خامنهای است که در نمایشهای انتخابات باند رقیب را حذف یا محدود می کنه. این یک وجه از این جنگ قدرت است. نمونه دیگر، دعوا بر سر در اختیار گرفتن سیاست خارجی و درآوردن آن از دست باند خامنه ای است. که همین امروز ۲۳ مرداد به شکلهای مختلف در روزنامههای همسو با باند روحانی دیده می شد.
روزنامه حکومتی همدلی با طرح این سنوال که:« تا چه میزان سیاست خارجی ایران در راستای افزایش قدرت سیاسی و جذب منابع اقتصادی بوده است؟ علیرغم اینکه دولتهای متعددی چه اصلاحطلب و اصولگرا سکان ریاست جمهوری و به تبع آن دستگاه وزارت امور خارجه را در دست گرفتهاند چرا تغییر چشمگیری در سیاست خارجی شاهد نبودیم؟»
در پاسخ نقش انحصاری بیت خامنه ای و سپاه در سیاست خارجی را هدف حمله قرار داده و نوشته: «گفتمان شخص محوری به جای ساختار محوری، کشور را بیش از تواناییهایش، به آرمانهای ذهنی رهبران متعهد کرده است. تعهداتی فراتر از توانایی، که مرارت را برای مردم به ارث گذاشت». که روشن است اشارهاش به شعارهای دجالگرانه ولی فقیه ارتجاع و باند اوست.
یک نمونه دیگه از این جنگ قدرت را در روزنامه حکومتی آرمان ۲۳ مرداد میشه دید که در اعتراض به تصاحب وزارت خارجه توسط خامنهای و باندش نوشته :« آنچه که در اتمسفر سیاسی جهان دیده میشود آن است که دیگر بسیاری از کنشگران، کنشورزان و کنشوران نظام بینالملل؛ دولت در نظام جمهوری اسلامی و وزارت امور خارجه به عنوان دستگاه سیاست خارجی در ایران را به رسمیت نمیشناسند
و تا حدود زیادی به این نتیجه رسیدهاند که تنها باید با بافتار اصلی قدرت در این ساختار یعنی نهادهای فرادولتی در زمینههای حوزه همکاریهای منطقهای و بینالمللی وارد عمل شوند». بعد هم اشاره کرده که باید سیاست خارجی را به وزارت خارجه دولت روحانی و ظریف سپرد. این ها همه نمودهای مختلفی از جنگ سهم خواهی بیشتر قدرت، به مناسبت نزدیک شدن به موعد نمایش انتخابات حکومتی است.
ج: همیشه همینطور بوده، هر وقت به این جنگ سهم خواهی برای قدرت نزدیک می شوند پرونده های همدیگر را رو می کنند، که اساسا هم غارت و چپاول است. منتهی در این دوره بحرانهای دیگه از جمله تحریمها، انزوای بین المللی، فضای انفجاری جامعه همه اینها به این موضوع ضریب می زنه در نتیجه دامنة این جنگ وسیعتر میشه و به سایر نقاط هم میرسه.
این بار می بینیم سراغ آملی لاریجانی رفته اند و داستانهای فساد زنجیرهای خودش و بستگانش و یکی از معاونینش در قوه قضاییه که راه برده به پرونده فساد جعفری دولتآبادی دادستان سابق تهران، پسر اژهیی. از این طرف پرونده فساد پاسدار شمخانی گماشتة خامنهای در شورایعالی امنیت نظام. که خب با توجه به این که اینها گماشتههای خامنهای هستند و توسط شخص او منصوب شدهاند اهمیت و جدیت و عمق این جنگ درون نظام را نشان میدهد.
کمااینکه باند خامنهای هم پروندههای کلان دزدیهای باندهای همسو با دولت روحانی رو کرده اند. کیهان خامنهای ۲۳ مرداد به چند قلم حیف و میل نجومی اشاره کرده و نوشته: « یک سال قبل، به خاطر سوء مدیریت، ۱۸ میلیارد دلار از ذخایر ارزی حیف و میل شد؛ هم ۱۵۰ هزار میلیارد تومان رانت را نصیب رانت خواران ساخت و هم تورم را به زندگی مردم و فضای کسب و کار سر ریز کرد.
اما برخی محافل، ضمن لوث کردن این خسارت بزرگ میگویند شد که شد، یک ریسک مدیریتی بود و نباید دست و دل مدیران ذیربط را با احضار به دادگاه لرزاند(!)» بعد هم اضافه کرده : « حجم نقدینگی ظرف شش سال از ۴۳۰ هزار میلیارد، به بیش از ۱۹۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافت و موجب آسیبهای گسترده شد». ببینید در این جنگ از هیچ چیز نگذشته اند.
از پرونده نزدیکان و منصوبان خامنهای مثل آملی لاریجانی و شمخانی گرفته تا حجم نقدینگی، تا حملات برجامی و رشد نقدینگی و حقوق های نجومی و ناکارآمدی مدیران و هر چیز دیگری که بشه به قول خودشون چهره رقیب را تخریب کنه. واقعا مثل گرگهای گرسنه به جان هم افتاده اند.
ج: ببینید اینها که نیروهای مسول و وطن دوستی نیستند که در چنین شرایطی به فکر منافع ملی و وحدت برای دفاع از اونها باشند. اساسا ساختار و بافت حاکمیت نظام آخوندی تشکیل شده از باندهای غارتگری که هر چند نفر حول منافع مشترک دور هم جمع شده اند و فقط به فکر حفظ منافع خود و پر کردن کیسه خودشون هستند. درست به همین دلیل هم هست که از قضا وقتی فشارهای خارجی بیشتر میشه، تشتت و شکاف درون نظام بالا می ره.
چون هر باند فکر می کنه دیگری منافع را به خطر انداخته. بنابراین فکر اتحاد و انسجام باندهای حاکم در شرایط خطیر اساسا منتفی است. چون از یک انسجام و ساختار تشکیلاتی و حتی عقیدتی برخودار نیستند که حول هدف مشخصی به وحدت برسند. هدف هر باند پر کردن بیشتر کیسه خود است به هر قیمت. شما یک گوی فولای مستحکم را کنار یک گوی متخلل پر از حفره بگذارید.
طبیعی است که در مقابل ضربه بیرونی آن گوی محکم دوام می آورد و آن گوی تو خالی در اثر ضربه چند تکه خواهد شد. بنابراین این تشتت و تشدید دعواهای باندی دقیقا از ماهیت نظام آخوندی بیرون میاد و رژیم را بیش از پیش پوسیده و وارفته می کنه و آماده می کنه که با ضربة نهایی توسط مقاومت سازمانیافته مردم ایران به گور تاریخی اش سپرده بشود.
مطالب مرتبط
بستهتر شدن حلقه انزوای سیاسی رژیم – تیک تاک
اوجگیری بحران درونی رژیم
گزارش و گفتگو با رضا هفت برادران
دیکتاتورها بهرغم تفاوتهای ظاهریشان اما در پایان دوران تاریخیشان علائم مشترکی دارند. از جملة این علائم، فساد و چپاول افسارگسیخته، ابراز وحشت کارگزاران رژیم، از زیر سوال رفتن دیکتاتور و تلاش برای بازسازی چهرة دیکتاتور اما در این تلاشها بیشتر اعتراف به نفرت اجتماعی از دیکتاتور بارز می شود. دیکتاتوری ولایت فقیه هم از این قاعده مستثنی نیست. گزارشی را در این زمینه ببینیم:
خبر و نظر:
اذعان به نفرت از ولی فقیه ارتجاع، در پایگاه اخص عقیدتی نظام آخوندی یعنی حوزهها نیز راه یافته بار دیگر مهرههای خامنهای را به ابراز وحشت واداشته است. روز ۲۲مرداد آخوند مصباح یزدی از گماشتههای خامنهای در حوزه و رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی موسوم به خمینی اذعان کرد: «امروز در گوشه و کنار حوزه، کسانی پیدا میشوند که میخواهند رهبری را تضعیف کنند، درباره ایشان شبهه ایجاد و با لحن سبک از ایشان یاد میکنند». این آخوند حکومتی نگفت که حرف مخالفان علیه خامنهای چیست.
خاطر نشان می شود قبل از اینها خود خامنهای به انزوای نظامش در حوزهها اذعان کرده و در ۲۵اسفند ۹۴ در جریان دیدار با گماشتگانش در حوزه در حالی که حوزة قم را «مهد انقلاب» مینامید، در مورد جدایی حوزه از رژیم اخوندی هشدار داده وگفته بود: «حوزهی علمیهی قم باید همچنان یک «حوزهی انقلابی و مهد انقلاب» باقی بماند». خامنهای همچنین از بالا گرفتن مخالفتها در حوزه به عنوان « تضعیف حرکت و تفکر انقلابی» یاد کرده بود.
در روز ۱۸مرداد هم آخوند علم الهدی گماشته خامنهای در مشهد ضمن قیاس سخیف شرایط این دوران با تاریخ صدراسلام، از تضعیف ولی فقیه ارتجاع در عرصه سیاسی صحبت کرده و گفته بود:« شگرد دومی که اینها اجرا میکردند این بود اونجایی که مقام ولایت و رهبری امامت تعریض به خلافت داشت موضع در برابر حکومت غاصب و جائر میگرفت او را به رقابت سیاسی بکشانند. او را یکطرف رقابت قرار بدهند مردم بگویند آقا اینها دو تا جریان قدرت طلب هستند با هم رقابت دارند.
مطامع باندی
زاویه گرفتن با ولی فقیه در سپاه ولو به دلیل مطامع باندی یکی دیگر از علائم ترک خوردن هیمنه ولی فقیه ارتجاع است. آخوند محمدعلی بنیادی گماشتة خامنهای در روز ۲۲مرداد گفت «تشکیلات سازمانی سپاه خودش خیلی خوب است و دارد نقش میآفریند ولی با یک سری آفاتی هم مواجه است، بالأخره یک سری عدم تحملها از نواحی مختلفی وجود دارد و بعد هم در درون خودشان گاهی مسائلی که آسیب میبیند».
آخوند حکومتی همچنین به وضعیت یاس و انفعال نیروهای نظام، در اثر بی آیندگی رژیم اذعان کرد و گفت:« امید بسیار مهم است و متأسفانه یک جمع قابلتوجهی در کشور یا از روی غفلت و یا تعمداً اصلاً نگاه امیدبخشی به برنامهها ندارند».
در یک نمونه دیگر آخوند محمد مهدی حسینی گماشتة خامنهای در استان البرز در روز ۲۲مرداد برپایی نظام آخوندی را بزرگترین امر به معروف دانست
و نیروهای ریزشی نظام را تهدید کرد که در صورت کوتاهی در این امر دچار عذاب الهی خواهند شد. این آخوند شیاد «تنگی معیشت و رواج بد اخلاقی» را مصادیق عذاب الهی برای کسانی دانست که در برپایی نظام آخوندی به مثابه بزرگترین معروف کوتاهی کرده اند. نفرت اجتماعی از نظام چنان گسترده است که تلویزیون حکومتی هم در یک سلسله برنامه به گوشههایی از آن اذعان کرده است.
مردم سالاری
گوینده: موضوع ولایتفقیه مبانی و شبهات مربوط به آن از بدو پیروزی انقلاب همیشه یکی از مهمترین محورهای مباحث میان جوانان بوده است در این میان یکی از مسائل مرتبط با این مبانی مردمسالاری و نسبت آن با موضوع ولایتفقیه است عدهیی که عمدتاً سازوکار نظام و قانون اساسی را قبول ندارند معتقدند که ولایتفقیه نسبتی با دموکراسی و مردمسالاری ندارد عمده اعتراض این افراد به بحث ولایت مطلقه است اینها معتقدند دموکراسی موجود در غرب تجربه شده و همین دموکراسی راه نجات کشور است.
بهخصوص حالا از نظر خارجیها توی رسانههای خارجی توی فضای مجازی همه دوست دارند که ولایتفقیه را به چالش بکشند. دانشجو:اولین موضوع بنده این است که در یک نظام دموکراتیک وقتی میگیم مردم و ولایتفقیه مسئول باید در برابر مردم پاسخگو باشد حتماً هم باید اینطور باشد و چنین چیزی تابهحال توی این سی سال رهبری دوم وجود نداشته
گفتگوی سیاسی
همون طور که در این گزارش دیدیم، این روزها شاهد هستیم که جنگ و جدال بین باندهای حاکم بالا گرفته و هر دو باند پروندههای سنگینی از دزدی و فساد طرف مقابل را که اعداد و ارقام آنها چندهزار میلیارد تومانی است، از هم رو میکنند. علت بالا گرفتن این فاشگوییها و رسواسازیها چیه و چه پیامدهایی به دنبال دارد ؟ این موضوعی است که در گفتگوی امروز با رضا هفت برادران در میان میگذاریم
س: این روزها با دور جدیدی از جنگ قدرت در درون رژیم مواجهیم. علت چیه؟
ج:البته هر روز که می گذرد به دلیل نزدیک شدن به نقطه خفگی در اثر فشار تحریمها، به دلیل تنگ ترشدن حلقه انزوای منطقهیی و بین المللی، به دلیل تنگ ترشدن حلقة محاصرة مردم، تشتت و جنگ قدرت در رژیم بالا میگیرد. البته اینها علتهای عام هستند. این روزها یک علت خاص هست که باعث تشدید جنگ قدرت در درون رژیم شده آنهم نزدیک شدن به زمان نمایش انتخابات. که طبق معمول جنگ بر سر سهم قدرت و غارت را در درون رژیم تشدید می کنه. که این جنگ را در عرصه های مختلف می بینیم. نمونههایی را در گزارشی که پخش شد دیدیم ولی موارد خیلی بیشتر از اینهاست.
س: شما گفتید موارد خیلی بیشتر از اینها است موارد بیشترش چیه؟ میشه چند نمونه بگید؟
ج: نمونه خیلی زیاده، من به چندتای آنها اشاره می کنم. آخوند موسوی تبریزی که از دژخیمان سابق قضاییه آخوندی است و بعدها ریزش کرد و لباس به اصطلاح اصلاحات پوشید امروز در روزنامة حکومتی مردم سالاری گفته:«روحانی می تواند درمورد مسائل مهم سیاسی مانند همین نظارت استصوابی که جزو قانون نبوده و صرفا با برخی تفسیرها در شورای نگهبان مورد استفاده قرار میگیرد یا مسائل مهم اقتصادی و...
پیشنهاد همه پرسی را به مجلس ارائه دهد». نظارت استصوابی ابزار باند خامنهای است که در نمایشهای انتخابات باند رقیب را حذف یا محدود می کنه. این یک وجه از این جنگ قدرت است. نمونه دیگر، دعوا بر سر در اختیار گرفتن سیاست خارجی و درآوردن آن از دست باند خامنه ای است. که همین امروز ۲۳ مرداد به شکلهای مختلف در روزنامههای همسو با باند روحانی دیده می شد.
روزنامه حکومتی همدلی با طرح این سنوال که:« تا چه میزان سیاست خارجی ایران در راستای افزایش قدرت سیاسی و جذب منابع اقتصادی بوده است؟ علیرغم اینکه دولتهای متعددی چه اصلاحطلب و اصولگرا سکان ریاست جمهوری و به تبع آن دستگاه وزارت امور خارجه را در دست گرفتهاند چرا تغییر چشمگیری در سیاست خارجی شاهد نبودیم؟»
در پاسخ نقش انحصاری بیت خامنه ای و سپاه در سیاست خارجی را هدف حمله قرار داده و نوشته: «گفتمان شخص محوری به جای ساختار محوری، کشور را بیش از تواناییهایش، به آرمانهای ذهنی رهبران متعهد کرده است. تعهداتی فراتر از توانایی، که مرارت را برای مردم به ارث گذاشت». که روشن است اشارهاش به شعارهای دجالگرانه ولی فقیه ارتجاع و باند اوست.
جنگ قدرت
یک نمونه دیگه از این جنگ قدرت را در روزنامه حکومتی آرمان ۲۳ مرداد میشه دید که در اعتراض به تصاحب وزارت خارجه توسط خامنهای و باندش نوشته :« آنچه که در اتمسفر سیاسی جهان دیده میشود آن است که دیگر بسیاری از کنشگران، کنشورزان و کنشوران نظام بینالملل؛ دولت در نظام جمهوری اسلامی و وزارت امور خارجه به عنوان دستگاه سیاست خارجی در ایران را به رسمیت نمیشناسند
و تا حدود زیادی به این نتیجه رسیدهاند که تنها باید با بافتار اصلی قدرت در این ساختار یعنی نهادهای فرادولتی در زمینههای حوزه همکاریهای منطقهای و بینالمللی وارد عمل شوند». بعد هم اشاره کرده که باید سیاست خارجی را به وزارت خارجه دولت روحانی و ظریف سپرد. این ها همه نمودهای مختلفی از جنگ سهم خواهی بیشتر قدرت، به مناسبت نزدیک شدن به موعد نمایش انتخابات حکومتی است.
س: شما گفتید این جنگ قدرت به دلیل نزدیک شدن نمایش انتخاباته. ولی خیلی موارد حملات باندی را می بینیم که ربطی به نمایش انتخابات ندارد
ج: همیشه همینطور بوده، هر وقت به این جنگ سهم خواهی برای قدرت نزدیک می شوند پرونده های همدیگر را رو می کنند، که اساسا هم غارت و چپاول است. منتهی در این دوره بحرانهای دیگه از جمله تحریمها، انزوای بین المللی، فضای انفجاری جامعه همه اینها به این موضوع ضریب می زنه در نتیجه دامنة این جنگ وسیعتر میشه و به سایر نقاط هم میرسه.
این بار می بینیم سراغ آملی لاریجانی رفته اند و داستانهای فساد زنجیرهای خودش و بستگانش و یکی از معاونینش در قوه قضاییه که راه برده به پرونده فساد جعفری دولتآبادی دادستان سابق تهران، پسر اژهیی. از این طرف پرونده فساد پاسدار شمخانی گماشتة خامنهای در شورایعالی امنیت نظام. که خب با توجه به این که اینها گماشتههای خامنهای هستند و توسط شخص او منصوب شدهاند اهمیت و جدیت و عمق این جنگ درون نظام را نشان میدهد.
کمااینکه باند خامنهای هم پروندههای کلان دزدیهای باندهای همسو با دولت روحانی رو کرده اند. کیهان خامنهای ۲۳ مرداد به چند قلم حیف و میل نجومی اشاره کرده و نوشته: « یک سال قبل، به خاطر سوء مدیریت، ۱۸ میلیارد دلار از ذخایر ارزی حیف و میل شد؛ هم ۱۵۰ هزار میلیارد تومان رانت را نصیب رانت خواران ساخت و هم تورم را به زندگی مردم و فضای کسب و کار سر ریز کرد.
خسارت بزرگ
اما برخی محافل، ضمن لوث کردن این خسارت بزرگ میگویند شد که شد، یک ریسک مدیریتی بود و نباید دست و دل مدیران ذیربط را با احضار به دادگاه لرزاند(!)» بعد هم اضافه کرده : « حجم نقدینگی ظرف شش سال از ۴۳۰ هزار میلیارد، به بیش از ۱۹۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافت و موجب آسیبهای گسترده شد». ببینید در این جنگ از هیچ چیز نگذشته اند.
از پرونده نزدیکان و منصوبان خامنهای مثل آملی لاریجانی و شمخانی گرفته تا حجم نقدینگی، تا حملات برجامی و رشد نقدینگی و حقوق های نجومی و ناکارآمدی مدیران و هر چیز دیگری که بشه به قول خودشون چهره رقیب را تخریب کنه. واقعا مثل گرگهای گرسنه به جان هم افتاده اند.
س: در حالی که رژیم از یک طرف تحت فشارهای بین المللی و انزوای منطقهیی از یک طرف و تحت محاصره اقشار به جان آمده مردم از طرف دیگه قرار داره ، که خودشون هم میگن از هر دو طرف تهدید براندازی هست، خب چرا در این شرایط به جای اینکه انسجام و وحدت اینها بیشتر بشه، تشدید جنگهای باندی را شاهد هستیم.
ج: ببینید اینها که نیروهای مسول و وطن دوستی نیستند که در چنین شرایطی به فکر منافع ملی و وحدت برای دفاع از اونها باشند. اساسا ساختار و بافت حاکمیت نظام آخوندی تشکیل شده از باندهای غارتگری که هر چند نفر حول منافع مشترک دور هم جمع شده اند و فقط به فکر حفظ منافع خود و پر کردن کیسه خودشون هستند. درست به همین دلیل هم هست که از قضا وقتی فشارهای خارجی بیشتر میشه، تشتت و شکاف درون نظام بالا می ره.
چون هر باند فکر می کنه دیگری منافع را به خطر انداخته. بنابراین فکر اتحاد و انسجام باندهای حاکم در شرایط خطیر اساسا منتفی است. چون از یک انسجام و ساختار تشکیلاتی و حتی عقیدتی برخودار نیستند که حول هدف مشخصی به وحدت برسند. هدف هر باند پر کردن بیشتر کیسه خود است به هر قیمت. شما یک گوی فولای مستحکم را کنار یک گوی متخلل پر از حفره بگذارید.
طبیعی است که در مقابل ضربه بیرونی آن گوی محکم دوام می آورد و آن گوی تو خالی در اثر ضربه چند تکه خواهد شد. بنابراین این تشتت و تشدید دعواهای باندی دقیقا از ماهیت نظام آخوندی بیرون میاد و رژیم را بیش از پیش پوسیده و وارفته می کنه و آماده می کنه که با ضربة نهایی توسط مقاومت سازمانیافته مردم ایران به گور تاریخی اش سپرده بشود.
مطالب مرتبط
بستهتر شدن حلقه انزوای سیاسی رژیم – تیک تاک
اوجگیری بحران درونی رژیم