جنایت و فریب ، پردهها هر چه بیشتر کنار میرود – تیک تاک
تیک تاک – جنایت و فریب ، پردهها هر چه بیشتر کنار میرود
گزارش و گفتگو با میثم ناهید
روز گذشته علی ربیعی، سخنگوی دولت آخوند روحانی و از سرکردگان پیشین وزارت جرم و جنایت اطلاعات آخوندها، اعتراف کرد که اعترافاتی که دربارة کشتن دانشمندان هستهای رژیم از افرادی گرفته شده، زیر شکنجه بوده است. این موضوع واکنشی را در رسانههای بینالمللی به وجود آورد و بار دیگر درهمتنیدگی آدمکشی و دروغ و فریبکاری وزارت اطلاعات آخوندها را روی میز قرار داد.
در گزارشی که خواهیم دید به چند نمونه از این اقدامات جنایتکارانه رژیم آخوندی، طی سالیان حکومت سیاهش اشاره شده است. با هم گزارش رو ببینیم:
روز گذشته پاسدار علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی و معاون پیشین وزارت آدمکش اطلاعات نظام به اعترافگیری زیر شکنجه توسط وزارت اطلاعات اذعان کرد. ربیعی در رابطه با افشاگری یکی از قربانیان که زیر شکنجه، قتل دانشمندان هستهای را به گردن گرفته گفت: «این اتفاق در دولت ما رخ نداده من هم پیرامونش واقعا من هم ورود به پرونده ندارم که بگم ورودی کرده باشم
متاسفانه یک تعداد از موارد کار کارشناسی توی آن صورت نگرفته کارشناس ضد جاسوسی نبوده کارشناسهای حوزه دیگری بودند آمدند روی این پرونده کار کردند و به هر حال این اعترافات در آن سامان گرفته صورت گرفته و فکر میکنم همانموقع هم بنحوی دلجویی و عذرخواهی از این افراد شده...»
پیش از این نیز رژیم آخوندی و وزارت بدنام اطلاعات آن، بارها دست به جنایات شنیعی زده و آنرا گردن مجاهدین خود انداخته است. برای نمونه انفجار حرم امام رضا (ع) روز ۳۰خرداد سال ۱۳۷۳. در رابطه با این جنایت، جالب اینجا بود که تنها یک ساعت پس از آن، خود خامنهای به صحنه آمده و گفت این انفجار کار مجاهدین است. چند سال بعد در جنگ و جدال شدید باندی، خود عوامل رژیم پرده از واقعیت برداشتند.
اکبر گنجی از عوامل پیشین اطلاعاتی رژیم روز ۱۳آذر۱۳۷۸ گفت: «تاریکخانه اشباحی وجود دارد...آنها مسجد اهلسنت را در مشهد خراب کردند که بهدنبال آن، حادثه وحشتناک انفجار حرم امام رضا پیش آمد که آنرا بهگردن مجاهدین انداختند».
بهزاد نبوی، مشاور آخوند خاتمی، رئیس جمهور ارتجاع نیز روز ۱۸ آذر ۷۷ گفت: «آن ماجرای حرم امام رضا(ع) هم بحث دیگری دارد که من درصدد طرح آن در اینجا نیستم، اصلاً مسأله طور دیگری است».
عماالدین باقی از سرکردگان ریزش سپاه پاسداران در جلد دوم کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» چگونگی طعمه کردن یک جوان به نام «مهدی نحوی» را توضیح میدهد. او میگوید وزارت اطلاعات در ازای امتیازاتی به نحوی، او را به عنوان عضوی از مجاهدین که دستگیر شده،
در تلویزیون رژیم روی تخت بیمارستان نشان میدهد که در حال اعتراف به عضویت در مجاهدین با ماموریت انفجار حرم امام رضا است. سپس عماالدین باقی میگوید: «ماجرا به اندازهای طبیعی بود که هیچکس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نکرد».
مصطفی تاجزاده، معاون سابق وزارت کشور رژیم نیز روز ۳بهمن۹۷ به قتلهای زنجیرهای و جنایت انفجار حرم امام رضا توسط وزارت اطلاعات و انداختن آن به گردن مجاهدین اعتراف کرد: «قتلهای زنجیرهای که اتفاق افتاد دوستان... قتلهای زنجیرهای آقای زاکانی کیست که باید افشا باشه؟
و کی مخالفش بود که گفت بگذارید ساکت باشیم. به آقای خاتمی سناریو پیشنهاد دادند. عین سناریوی مشهد که دو تا منافق میاریم میگیم اینها بودیم-از همین اعترافگیریهایی که بلدن-به هوای این داستان اونها رو اعدام میکنیم. اما قول میدیم که دیگه این اتفاق نیفته و وزارت اطلاعات پاک بشه».
همچنین در مورد قتل کشیشهای مسیحی در سال ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ نیز، که وزارت اطلاعات آنرا به گردن مجاهدین انداخته بود، بعدها در جنگ باندی عوامل رژیم به واقعیت اعتراف کردند. «در خانه ای که مصاحبه میشه این سه تا دختر میان به عنوان وابسته گروهک مجاهدین خلق مصاحبه می کنند که ما طراحی این را کردیم تحلیل گرانی میان موسوی میاد
تحلیل می کنه – عامل قتلهای زنجیرهیی – که بعله اینها می خواستن با این ترورها و یا اون طرف با بمب گذاری حرم امام رضا می خواستند اختلافات مذهبی و دینی را دامن بزنند. و کارهایی شبیه اینها . این ها عضو مجاهدین بودند از نظر وزرات اطلاعات. دو کیشش را به طرز فجیعی با چاقو و بعد با گلوله کشته اند و بعد در فریزر منزلی که اقامت داشته اند قرار داده اند...»
عمادالدین باقی از ریزشیهای سپاه پاسداران هم، در کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» میگوید: «(وزارت اطلاعات) مخالفان خود و کشیشها و اهل سنت و روشنفکران دگراندیش یا مسلمان را از سر راه برمیداشتند و از آن به عنوان ابزاری در جنگ با گروه رجوی و متهم سازی و بدنام کردن آن استفاده کرده و جنایت را به گردن سازمان مجاهدین رجوی میاندازند!»
اکنون با اعتراف سخنگوی دولت آخوند روحانی به شکنجه برای اعترافگیری درباره قتل دانشمندان هستهای، باز هم بیشتر ماهیت جنایت توام با فریب و دغل آخوندهای جنایتکار، برای جهان آشکار میشود.
دیروز ربیعی سخنگوی دولت روحانی به اعترافگیری زیر شکنجه در رژیم اذعان کرد. اما چرا؟ آیا این جنایت یک تک نموده یا با یک جریان روبرو هستیم؟ اهمیت این اعتراف در چیه؟ برای پاسخ گفتگویی داریم با میثم ناهید.
ج: روشن است که ربیعی به عنوان سخنگوی دولت نمیآید از واژههایی مثل «اعتراف زیر شکنجه» استفاده کند. بنابراین مقدار حرف را در زرورق میپیچاند. برای همین اتفاقا در همین صحبتها به صریحترین صورت به اعترافگیری زیر شکنجه اذعان میکنه. به طور مشخص در ۳ جا: بعدا دلجویی کردیم. این اقدام توسط دولت قبلی بود. کارشناسی غلط صورت گرفته
به ویژه این رو هم در نظر داشته باشین که ربیعی خودش سالها معاون وزیر جنایتکار اطلاعات و از بنیانگذاران همین شیوهها در رژیم بوده. برای همین هم میدونه چطور باید وقتی مجبوره، اصل حرف رو مقداری در زرورق بپیچه. اما ورای این موضوع، اصل داستان اینه که این اعتراف ربیعی بسیار مهمه.
ج: در دادگاه و محکمههای قضایی، سندی که برای قاضی یا دادگاه قطعیت ایجاد کنه به سادگی مشخص نمیشه. اما اصل «اقرار فرد عاقل به جرم خودش» بالاترین قطعیت را دارد. خب الان ربیعی که سالیان معاون وزیر اطلاعات بوده-سالها در این رژیم وزیر بوده-الان هم سخنگوی دولت هست، وقتی میاد اقرار میکنه به جرم، یعنی اعترافگیری زیر شکنجه، این حتی از بعد حقوقی بالاترین قطعیت رو داره.
برای همین از دو زاویه حقوقی و سیاسی این اعتراف بسیار مهمه. حقوقی به این خاطر که به ویژه الان دست رژیم هم از زاویه جنایت و نقض حقوقبشر بسیار زیر تیغه. یک قلم ۶۵بار محکومیت رژیم در بالاترین ارگان جهانی، سازمان ملل به خاطر نقض حقوقبشر-الان هم محکومیتها توسط سازمانهای حقوقبشری به خاطر جنایات ۶۷ و سرکوب مردم ایران.
اگه به صحبتهای آقای خوان گارسه (که از برجستهترین حقوقدانهای بینالمللی هستند و قبلا وکیل آلنده بوده و کسی بود که دیکتاتور پیشین شیلی، پینوشه را به پای میز محاکمه کشوند) در اشرف۳ در تیرماه دقت کنید، ایشون بحث از این کرد که راه بردن پرونده نقض حقوقبشر رژیم به دادگاههای بینالمللی وجود داره. خب چنین اعترافی از بعد حقوقی یک پشتوانه به این جریان میده.
از بعد سیاسی هم یکی از موانع مماشات با رژیم، همین جنایات و نقض حقوقبشر بوده. برای نمونه چندی پیش در رابطه با برجام، با اینکه اروپا در پی حفظ برجامه، اما رئیس جمهور فرانسه از برجام به عنوان یک توافق ناقص نام برد که باید شامل برنامه موشکی، دخالت منطقهای و نقض حقوقبشر توسط رژیم بشه.
یعنی این موارد رو موانعی بر سر راه برجام نام برد. حتی شاهد بودیم که ۲هفته پیش آمریکا تحریم فلزات علیه رژیم رو جدای از علت تروریستی، به موضوع نقض حقوقبشر هم بسط داد. به ویژه اینکه در نظر داشته باشین ربیعی به موضوعی اعتراف میکنه که یک «روش» و «جریان» در رژیمه که تاثیرات حقوقی و سیاسی رو بسیار بیشتر میکنه.
ج: به این علت که اعترافگیری زیر شکنجه و دست زدن به جنایت و انداختن گردن به ویژه دشمن نظام و به خصوص مجاهدین، یک شیوه و جریان در این رژیمه. از روز اول حاکمیت. همون موقع بعد از انقلاب خمینی پاسداران و چماقدارانش رو میفرستاد تا مجاهدین و هوادارنشون رو که نشریه میفروختند، بزنند و مجروح کنند و بکشند، بعد میگفت خودشان خودشان را شکنجه میکنند و میکشند!
حتی افسر ارشد کا.گ.ب به نام «ولادیمیر کوزیچکین» که اون سالها در پوش کنسول سفارت شوروی در تهران بوده و بعدا کتابی نوشته به اسم «کا.گ.ب در ایران» به همین شیوه رژیم که ابتدا با دروغ و فریب انگهایی علیه مجاهدین وارد میکرد و دست به جنایت میزد، میگه: «مقامات رژیم ایران پس از مبارزة مطبوعاتی شدیدی که مجاهدین را محکوم میکرد به اقدامات خصمانه علیه آنها دست زدند...
در ژوئیه و اوت ۱۹۷۹ (مرداد۱۳۵۸) درگیری میان اعضای این سازمان و سپاه پاسداران دوچندان شد. با در نظر داشتن دستههای نیرومند مجاهدین و محبوبیتی که در میان جوانان داشتند، مقامات حاکم ابتدا با ظرافت (با وارد کردن انگ و برچسب علیه آنها) دستبهکار (حمله) شدند». خب بعدا هم جابجا این شیوه رو دیدیم که در همین گزارش هم آمده بود. از انفجار جنایتکارانه حرم امام رضا و انداختن گردن مجاهدین تا قتلهای زنجیرهای
تا کشتن کشیشهای مسیحی و آوردن ۳دختر جوان به تلویزیون که بگن ما عضو مجاهدین بودیم و به دستور اونها کشیشها رو کشتیم و قطعه قطعه کردیم. اما میبینیم که در جنگ و جدال باندی، بعدها تک تک این موارد افتضاحش بیرون زد و خودشون اعتراف کردن که اینها کار وزارت اطلاعات بوده که بعد گردن مجاهدین بیندازن. خیلی جالبه، عمادالدین باقی که از پاسداران ریزشی سپاهه در کتابی که منتشر کرده از این «شیوه» برای رسیدن به ۲ و بلکه ۳هدف نام میبره:
«مافیایی که سعید امامی عضو آن بود، یک تیر و دو نشان بلکه سه نشان زد. آنها مخالفان خود و کشیشها و اهل سنت و روشنفکران دگراندیش یا مسلمان را از سر راه برمیداشتند؛ سپس از این قتل مشکوک بهعنوان ابزاری در جنگ با گروه رجوی و متهمسازی و بدنام کردن آن استفاده کرده و جنایت را به گردن سازمان مجاهدین رجوی میاندازند». بنابر این ما با یک «روش» و «جریان» در رژیم روبرو هستیم.
ج: به چند علت: این اعتراف که تنها جنبه رسمیت دادن به این روش و جریان هست. وگرنه همه میدانند وزارت اطلاعات چنین روشهایی به کار میبرد. اول اینکه موضوع به خاطر افشای یکی از قربانیان این جنایت رژیم الان مطبوعاتی و جهانی شده و نمیشه از اون طفره رفت
یکی هم اینکه به خاطر بحران شدید درونی رژیم چفت و بستهای درونی نظام اونقدر شل شده که این اعترافها بیرون میزنه. دیروز آخوند کرمانی میگفت: نظام یک پیکر سرطان زده است. یعنی از درون سلولهایش در حال نابودی است. خب یکی از خروجیهای این وضعیت اجبار به همین اعترافها نسبت به گذشته جنایتبار رژیمه.
مطالب مرتبط
وقتی علمای طراز اول نظام سیبل حملات شدید به یکدیگر میشوند – تیک تاک
انشقاق بزرگ ارواح ابلیس ایرانخوار
گزارش و گفتگو با میثم ناهید
روز گذشته علی ربیعی، سخنگوی دولت آخوند روحانی و از سرکردگان پیشین وزارت جرم و جنایت اطلاعات آخوندها، اعتراف کرد که اعترافاتی که دربارة کشتن دانشمندان هستهای رژیم از افرادی گرفته شده، زیر شکنجه بوده است. این موضوع واکنشی را در رسانههای بینالمللی به وجود آورد و بار دیگر درهمتنیدگی آدمکشی و دروغ و فریبکاری وزارت اطلاعات آخوندها را روی میز قرار داد.
در گزارشی که خواهیم دید به چند نمونه از این اقدامات جنایتکارانه رژیم آخوندی، طی سالیان حکومت سیاهش اشاره شده است. با هم گزارش رو ببینیم:
خبر و نظر:
روز گذشته پاسدار علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی و معاون پیشین وزارت آدمکش اطلاعات نظام به اعترافگیری زیر شکنجه توسط وزارت اطلاعات اذعان کرد. ربیعی در رابطه با افشاگری یکی از قربانیان که زیر شکنجه، قتل دانشمندان هستهای را به گردن گرفته گفت: «این اتفاق در دولت ما رخ نداده من هم پیرامونش واقعا من هم ورود به پرونده ندارم که بگم ورودی کرده باشم
متاسفانه یک تعداد از موارد کار کارشناسی توی آن صورت نگرفته کارشناس ضد جاسوسی نبوده کارشناسهای حوزه دیگری بودند آمدند روی این پرونده کار کردند و به هر حال این اعترافات در آن سامان گرفته صورت گرفته و فکر میکنم همانموقع هم بنحوی دلجویی و عذرخواهی از این افراد شده...»
پیش از این نیز رژیم آخوندی و وزارت بدنام اطلاعات آن، بارها دست به جنایات شنیعی زده و آنرا گردن مجاهدین خود انداخته است. برای نمونه انفجار حرم امام رضا (ع) روز ۳۰خرداد سال ۱۳۷۳. در رابطه با این جنایت، جالب اینجا بود که تنها یک ساعت پس از آن، خود خامنهای به صحنه آمده و گفت این انفجار کار مجاهدین است. چند سال بعد در جنگ و جدال شدید باندی، خود عوامل رژیم پرده از واقعیت برداشتند.
اکبر گنجی از عوامل پیشین اطلاعاتی رژیم روز ۱۳آذر۱۳۷۸ گفت: «تاریکخانه اشباحی وجود دارد...آنها مسجد اهلسنت را در مشهد خراب کردند که بهدنبال آن، حادثه وحشتناک انفجار حرم امام رضا پیش آمد که آنرا بهگردن مجاهدین انداختند».
بهزاد نبوی، مشاور آخوند خاتمی، رئیس جمهور ارتجاع نیز روز ۱۸ آذر ۷۷ گفت: «آن ماجرای حرم امام رضا(ع) هم بحث دیگری دارد که من درصدد طرح آن در اینجا نیستم، اصلاً مسأله طور دیگری است».
تراژدی دموکراسی
عماالدین باقی از سرکردگان ریزش سپاه پاسداران در جلد دوم کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» چگونگی طعمه کردن یک جوان به نام «مهدی نحوی» را توضیح میدهد. او میگوید وزارت اطلاعات در ازای امتیازاتی به نحوی، او را به عنوان عضوی از مجاهدین که دستگیر شده،
در تلویزیون رژیم روی تخت بیمارستان نشان میدهد که در حال اعتراف به عضویت در مجاهدین با ماموریت انفجار حرم امام رضا است. سپس عماالدین باقی میگوید: «ماجرا به اندازهای طبیعی بود که هیچکس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نکرد».
مصطفی تاجزاده، معاون سابق وزارت کشور رژیم نیز روز ۳بهمن۹۷ به قتلهای زنجیرهای و جنایت انفجار حرم امام رضا توسط وزارت اطلاعات و انداختن آن به گردن مجاهدین اعتراف کرد: «قتلهای زنجیرهای که اتفاق افتاد دوستان... قتلهای زنجیرهای آقای زاکانی کیست که باید افشا باشه؟
و کی مخالفش بود که گفت بگذارید ساکت باشیم. به آقای خاتمی سناریو پیشنهاد دادند. عین سناریوی مشهد که دو تا منافق میاریم میگیم اینها بودیم-از همین اعترافگیریهایی که بلدن-به هوای این داستان اونها رو اعدام میکنیم. اما قول میدیم که دیگه این اتفاق نیفته و وزارت اطلاعات پاک بشه».
قتل کشیشها
همچنین در مورد قتل کشیشهای مسیحی در سال ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ نیز، که وزارت اطلاعات آنرا به گردن مجاهدین انداخته بود، بعدها در جنگ باندی عوامل رژیم به واقعیت اعتراف کردند. «در خانه ای که مصاحبه میشه این سه تا دختر میان به عنوان وابسته گروهک مجاهدین خلق مصاحبه می کنند که ما طراحی این را کردیم تحلیل گرانی میان موسوی میاد
تحلیل می کنه – عامل قتلهای زنجیرهیی – که بعله اینها می خواستن با این ترورها و یا اون طرف با بمب گذاری حرم امام رضا می خواستند اختلافات مذهبی و دینی را دامن بزنند. و کارهایی شبیه اینها . این ها عضو مجاهدین بودند از نظر وزرات اطلاعات. دو کیشش را به طرز فجیعی با چاقو و بعد با گلوله کشته اند و بعد در فریزر منزلی که اقامت داشته اند قرار داده اند...»
عمادالدین باقی از ریزشیهای سپاه پاسداران هم، در کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» میگوید: «(وزارت اطلاعات) مخالفان خود و کشیشها و اهل سنت و روشنفکران دگراندیش یا مسلمان را از سر راه برمیداشتند و از آن به عنوان ابزاری در جنگ با گروه رجوی و متهم سازی و بدنام کردن آن استفاده کرده و جنایت را به گردن سازمان مجاهدین رجوی میاندازند!»
اکنون با اعتراف سخنگوی دولت آخوند روحانی به شکنجه برای اعترافگیری درباره قتل دانشمندان هستهای، باز هم بیشتر ماهیت جنایت توام با فریب و دغل آخوندهای جنایتکار، برای جهان آشکار میشود.
گفتگوی سیاسی
دیروز ربیعی سخنگوی دولت روحانی به اعترافگیری زیر شکنجه در رژیم اذعان کرد. اما چرا؟ آیا این جنایت یک تک نموده یا با یک جریان روبرو هستیم؟ اهمیت این اعتراف در چیه؟ برای پاسخ گفتگویی داریم با میثم ناهید.
س: در گزارشی که دیدیم گفته شد: «ربیعی اذعان کرد به اعترافگیری زیر شکنجه» توسط رژیم. در صورتی که در صحبتهای ربیعی چنین حرف صریحی نیست. در این رابطه نظر شما چیه؟
ج: روشن است که ربیعی به عنوان سخنگوی دولت نمیآید از واژههایی مثل «اعتراف زیر شکنجه» استفاده کند. بنابراین مقدار حرف را در زرورق میپیچاند. برای همین اتفاقا در همین صحبتها به صریحترین صورت به اعترافگیری زیر شکنجه اذعان میکنه. به طور مشخص در ۳ جا: بعدا دلجویی کردیم. این اقدام توسط دولت قبلی بود. کارشناسی غلط صورت گرفته
به ویژه این رو هم در نظر داشته باشین که ربیعی خودش سالها معاون وزیر جنایتکار اطلاعات و از بنیانگذاران همین شیوهها در رژیم بوده. برای همین هم میدونه چطور باید وقتی مجبوره، اصل حرف رو مقداری در زرورق بپیچه. اما ورای این موضوع، اصل داستان اینه که این اعتراف ربیعی بسیار مهمه.
س: چرا؟ اهمیتش در چیه؟
ج: در دادگاه و محکمههای قضایی، سندی که برای قاضی یا دادگاه قطعیت ایجاد کنه به سادگی مشخص نمیشه. اما اصل «اقرار فرد عاقل به جرم خودش» بالاترین قطعیت را دارد. خب الان ربیعی که سالیان معاون وزیر اطلاعات بوده-سالها در این رژیم وزیر بوده-الان هم سخنگوی دولت هست، وقتی میاد اقرار میکنه به جرم، یعنی اعترافگیری زیر شکنجه، این حتی از بعد حقوقی بالاترین قطعیت رو داره.
برای همین از دو زاویه حقوقی و سیاسی این اعتراف بسیار مهمه. حقوقی به این خاطر که به ویژه الان دست رژیم هم از زاویه جنایت و نقض حقوقبشر بسیار زیر تیغه. یک قلم ۶۵بار محکومیت رژیم در بالاترین ارگان جهانی، سازمان ملل به خاطر نقض حقوقبشر-الان هم محکومیتها توسط سازمانهای حقوقبشری به خاطر جنایات ۶۷ و سرکوب مردم ایران.
اگه به صحبتهای آقای خوان گارسه (که از برجستهترین حقوقدانهای بینالمللی هستند و قبلا وکیل آلنده بوده و کسی بود که دیکتاتور پیشین شیلی، پینوشه را به پای میز محاکمه کشوند) در اشرف۳ در تیرماه دقت کنید، ایشون بحث از این کرد که راه بردن پرونده نقض حقوقبشر رژیم به دادگاههای بینالمللی وجود داره. خب چنین اعترافی از بعد حقوقی یک پشتوانه به این جریان میده.
از بعد سیاسی هم یکی از موانع مماشات با رژیم، همین جنایات و نقض حقوقبشر بوده. برای نمونه چندی پیش در رابطه با برجام، با اینکه اروپا در پی حفظ برجامه، اما رئیس جمهور فرانسه از برجام به عنوان یک توافق ناقص نام برد که باید شامل برنامه موشکی، دخالت منطقهای و نقض حقوقبشر توسط رژیم بشه.
برجام
یعنی این موارد رو موانعی بر سر راه برجام نام برد. حتی شاهد بودیم که ۲هفته پیش آمریکا تحریم فلزات علیه رژیم رو جدای از علت تروریستی، به موضوع نقض حقوقبشر هم بسط داد. به ویژه اینکه در نظر داشته باشین ربیعی به موضوعی اعتراف میکنه که یک «روش» و «جریان» در رژیمه که تاثیرات حقوقی و سیاسی رو بسیار بیشتر میکنه.
س: چرا میگید «جریان» یا «روش»؟
ج: به این علت که اعترافگیری زیر شکنجه و دست زدن به جنایت و انداختن گردن به ویژه دشمن نظام و به خصوص مجاهدین، یک شیوه و جریان در این رژیمه. از روز اول حاکمیت. همون موقع بعد از انقلاب خمینی پاسداران و چماقدارانش رو میفرستاد تا مجاهدین و هوادارنشون رو که نشریه میفروختند، بزنند و مجروح کنند و بکشند، بعد میگفت خودشان خودشان را شکنجه میکنند و میکشند!
حتی افسر ارشد کا.گ.ب به نام «ولادیمیر کوزیچکین» که اون سالها در پوش کنسول سفارت شوروی در تهران بوده و بعدا کتابی نوشته به اسم «کا.گ.ب در ایران» به همین شیوه رژیم که ابتدا با دروغ و فریب انگهایی علیه مجاهدین وارد میکرد و دست به جنایت میزد، میگه: «مقامات رژیم ایران پس از مبارزة مطبوعاتی شدیدی که مجاهدین را محکوم میکرد به اقدامات خصمانه علیه آنها دست زدند...
در ژوئیه و اوت ۱۹۷۹ (مرداد۱۳۵۸) درگیری میان اعضای این سازمان و سپاه پاسداران دوچندان شد. با در نظر داشتن دستههای نیرومند مجاهدین و محبوبیتی که در میان جوانان داشتند، مقامات حاکم ابتدا با ظرافت (با وارد کردن انگ و برچسب علیه آنها) دستبهکار (حمله) شدند». خب بعدا هم جابجا این شیوه رو دیدیم که در همین گزارش هم آمده بود. از انفجار جنایتکارانه حرم امام رضا و انداختن گردن مجاهدین تا قتلهای زنجیرهای
جنگ و جدال باندی
تا کشتن کشیشهای مسیحی و آوردن ۳دختر جوان به تلویزیون که بگن ما عضو مجاهدین بودیم و به دستور اونها کشیشها رو کشتیم و قطعه قطعه کردیم. اما میبینیم که در جنگ و جدال باندی، بعدها تک تک این موارد افتضاحش بیرون زد و خودشون اعتراف کردن که اینها کار وزارت اطلاعات بوده که بعد گردن مجاهدین بیندازن. خیلی جالبه، عمادالدین باقی که از پاسداران ریزشی سپاهه در کتابی که منتشر کرده از این «شیوه» برای رسیدن به ۲ و بلکه ۳هدف نام میبره:
«مافیایی که سعید امامی عضو آن بود، یک تیر و دو نشان بلکه سه نشان زد. آنها مخالفان خود و کشیشها و اهل سنت و روشنفکران دگراندیش یا مسلمان را از سر راه برمیداشتند؛ سپس از این قتل مشکوک بهعنوان ابزاری در جنگ با گروه رجوی و متهمسازی و بدنام کردن آن استفاده کرده و جنایت را به گردن سازمان مجاهدین رجوی میاندازند». بنابر این ما با یک «روش» و «جریان» در رژیم روبرو هستیم.
س: خب چرا ربیعی چنین اعترافی میکنه؟
ج: به چند علت: این اعتراف که تنها جنبه رسمیت دادن به این روش و جریان هست. وگرنه همه میدانند وزارت اطلاعات چنین روشهایی به کار میبرد. اول اینکه موضوع به خاطر افشای یکی از قربانیان این جنایت رژیم الان مطبوعاتی و جهانی شده و نمیشه از اون طفره رفت
یکی هم اینکه به خاطر بحران شدید درونی رژیم چفت و بستهای درونی نظام اونقدر شل شده که این اعترافها بیرون میزنه. دیروز آخوند کرمانی میگفت: نظام یک پیکر سرطان زده است. یعنی از درون سلولهایش در حال نابودی است. خب یکی از خروجیهای این وضعیت اجبار به همین اعترافها نسبت به گذشته جنایتبار رژیمه.
مطالب مرتبط
وقتی علمای طراز اول نظام سیبل حملات شدید به یکدیگر میشوند – تیک تاک
انشقاق بزرگ ارواح ابلیس ایرانخوار