تناقض گویی‌های روحانی و معرکه‌گیری بر سر جنازه برجام – تیک تاک

تیک تاک – تناقض گویی‌های روحانی و معرکه‌گیری بر سر جنازه برجام

گزارش و گفتگو با احمد گل افشار

از دو روز پیش تلاطمی در درون رژیم آخوندی ایجاد شده. نقطه شروع این تلاطم هم سفرهای پیاپی ظریف به فرانسه و مطرح شدن بحث مذاکره است. به ویژه وقتی دیروز آخوند روحانی گفت: ما اگر منافع ملی‌مان اقتضا کند با هر کس هم که باشد مذاکره خواهیم کرد.

این درحالیه که کیهان آخوندی امروز صبح خطاب به روحانی میگه: «مگر حضرتعالی در پاسخ به درخواست‌های مکرر ترامپ برای مذاکره، نمی‌فرمودید: «کشورها مگر دیوانه شده‌اند با شما که توافق را نقض می‌کنید، مذاکره کنند»؟!
البته این تلاطم شدید محدود به کیهان نمیشه و رسانه‌ها و کارشناسان حکومتی به جلز و ولز افتادن که چه سرنوشتی در انتظار نظامه. گزارشی در اینباره:

خبر و نظر:


در حالیکه روز گذشته آخوند روحانی گفت اگر لازم باشد ما با هر کس مذاکره می‌کنیم، موجی از حمله و هجوم باندی درون رژیم را فراگرفته است. موجی که با شتاب رو به تشدید و افزایش است. کیهان حرف رئیس‌جمهور آمریکا را روی میز روحانی می‌گذارد که می‌گوید:روز ۵شهریورصبح آخوند روحانی باز هم به صحنه اومد و بر خلاف صحبتهای روز گذشته‌اش که چشمک و چراغ مذاکره داده بود،‌ گفت: تنها در صورتی مذاکره می‌کنیم که طرف مقابل توبه کند! این دوگانه‌گویی حاصل چی هست؟ مگر خامنه‌ای نگفته بود «مذاکره سم مهلک است»‌، پس چرا روز گذشته روحانی گفت حاضر است با هر کس مذاکره کند؟ علت این دوگانه گوییها آن هم به فاصلة یک روز چیست؟ اینها سوالاتی هست که در گفتگوی امروز با احمد گل افشار به اونها می‌پردازیم. س: روحانی امروز صبح صحبت کرد. اما حرفهاش با صحبتهایی که دیروز زد کاملا متفاوت بود. بالاخره حرف اصلیش چیه؟ ج: اجازه بدین مقدمتا توضیح بدم که پیامده صحبتهای دیروز روحانی در رسانه های رژیم چی بوده. دیروز صحبت از این کرد که مسیر به اصطلاح ایستادگی برای نظام جز پا درد و کمردرد چیز دیگه‌ای نداره. بعد هم تاکید کرد من حاضرم با هر کسی مذاکره کنم، به شرطی که منافعمون تامین بشه. این حرف، به ویژه در فردای سفر یکباره و فوری ظریف به فرانسه و در کنار محل اجلاس جی۷ یک موج بحران رو در درون رژیم شروع کرد که تا همین الان هم ادامه داره. کدهایی که استفاده می‌کنند قابل توجه هست: «مگر نگفتید مذاکره یعنی دیوانگی؟!»-مگر ظریف نگفت: «توافق با آمریکا به‌اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»-«می‌خواهید خسارت و فاجعه‌ای دیگر نظیر برجام را به نظام تحمیل کنید؟»-مگر گلابی‌های برجام رسیده که حالا دنبال مذاکره‌ای دیگر هستید؟»-«معرکه‌گیری روی جنازة برجام». خب در چنین فضایی، روز۵شهریور دوباره روحانی به صحنه اومد و گفت: «بدون آنکه آمریکا از تحریم‌ها دست بردارد و روی این مسیر غلطی که انتخاب کرده است، خط بکشد، ما شاهد هیچ تحول مثبت نخواهیم بود و تحولات مثبت کلیدش در اختیار واشنگتن است. هرگونه تحول در رفتار ما با آنها از توبه آنها آغاز می‌شود!». س: یک عده انگشت گذاشتند روی اینکه این یک دوگانه‌گویی هست. واقعیت چیست؟ ج: دوگانه گویی که دقیقا هست. اما مهم اینه که ببینیم این دوگانه گویی ناشی از چی هست؟ این وضعیت ناشی از بن‌بستی هست که رژیم در اون گرفتاره. چون در نهایت ۲ مسیر در برابرش هست: یک: ادامه رویارویی با جامعه جهانی (خودشون بهش می‌گن ایستادگی) دوم: زهرخوری (که در تعادل کنونی معناش تسلیم هست) خود رسانه‌ها و کارشناسان رژیم به اسم این دوراهی رو گذاشتن: مرگ-یا «خودکشی از ترس مرگ» روز ۵شهریوریک کارشناس باند خود روحانی به نام مجتهدزاده با نگرانی شدید،‌ نتیجه مسیر مذاکره رو ترسیم کرد: «مساله بر سر آن بوده که آیا ایران در شرایطی قرار گرفته که برای میزان معینی فروش نفت از منابع دیگر حاضر به پذیرش مواضع طرف مقابل باشد؟ به نظر می‌رسد (اگر مذاکره هم باشد) ایالات متحده به اجحاف و زورگویی خود نسبت به (نظام) ادامه خواهد داد...» یک دیپلمات پیشین رژیم به نام ظهره‌وند هم میگه: «غرب به دنبال این است که (نظام) را به نوعی قورباغه پز کند و تمام نقاط فرصت ایران را از بین ببرد!» خب از همین میشه فهمید چرا هر مسیری که رژیم بخواد بره، چنین ولوله‌ای راه می‌ندازه و یک موج جدید از بحران درونی رژیم رو دامن می‌زنه. برای همین آخوند روحانی یک حرف میزنه، که یکی از این دو مسیر رو نشون میده (مثلا مذاکره) اما با اوج‌گیری بحران مجبوره فرداش حرفی کاملا عکس حرف روز گذشته‌ش رو بزنه. س: در ماههای اخیر بارها خامنه‌ای گفته «مذاکره سم مهلک» هست. حالا چه اتفاقی افتاده که یکباره روحانی بحث از مذاکره می‌کنه؟ ج: اصلا یک دفعه نبوده. از ماهها پیش این روند جریان داشته. چون یک واقعیتی در رژیم هم جریان داشته. اون هم وضعیت رو به خفگی اقتصادی رژیم بر اثر تحریمهاست. به ویژه موضوع نفت و تحریم نفتی. چون اساس اقتصاد رژیم روی نفت سواره. همون که خامنه‌ای بهش میگه «اقتصاد نفت محور». یعنی پایه و اساس اقتصاد رژیم= صدور نفت+واردات کالا حالا تحریمهای شدید این دو پایه رو فلج کرده. برای همین چیزی کف رژیم نمیاد. به ویژه وقتی صدور نفت رژیم از ۲ میلیون و ۷۰۰هزار بشکه به ۱۰۰هزار بشکه می‌رسه، خیلی معنی داره. امروز ظریف در مصاحبه با یک روزنامه سوئیسی به این وضعیت بحرانی اشاره کرد و گفت: «اروپا خود را به یازده نکته متعهد کرده است. این‌ها شامل سرمایه گذاری‌ها، هواپیمایی غیرنظامی، حمل و نقل و بازگشت شرکت‌های اروپایی است. ما هیچ یک از این‌ها را به عنوان پیش شرطی برای اجرای کامل تعهدات خود درخواست نمی‌کنیم. ما تنها می‌خواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم و پول خود را دریافت کنیم. ما صدها میلیارد ضرر کرده‌ایم، اقتصاد ما رنج می‌برد، ارز ما 75 درصد ارزش خود را از دست داده است!» پس این خفگی یک واقعیت بسیار دردناک و بلکه مرگبار برای نظامه. خب در چنین شرایطی روشنه که شعارها و حرفهایی که خودشون اسمش رو میذارن «ایستادگی» و «مقاومت» دردی رو از رژیم دوا نمی‌کنه. تا جاییکه آخوند روحانی با یک لگد محکم به همه به اصطلاح این ارزشهای نظام میگه: ایستادگی تنها نظام رو دچار کمردرد و پادرد می‌کنه! یعنی یک غلط‌کردم شدید! پس روشنه وقتی یک واقعیت خردکننده به نام «خفگی اقتصادی» هست، اینجا دیگه اون حرفهای خامنه‌ای که «مذاکره سم مهلک هست» محلی ار اعراب نداره! البته اون حرف خامنه‌ای هم کاملا درسته. مذاکره برای رژیم سم مهلکه. یا به عبارت دیگه‌ای که خوشون میگن: «خودکشی از ترس مرگ!» س: درسته که الان صادرات نفت رژیم تا ۱۰۰هزار بشکه سقوط کرده. اما خودشون هم بارها گفتن به وسیله بالا بردن مالیات و... بودجه رو تامین می‌کنن. پس به نظر می‌رسه رژیم راهی برای برون‌رفت از خفگی اقتصادی داشته باشه! ج: بله این حرف درسته. رژیم که اساسا روی غارت و چپاول دستگاهش می‌چرخه. اصلا تمام این کارهایی هم که می‌کنن، مثل چاپ اسکناس، بازی با ارزش پول ملی،‌ کارت بنزین، مالیات و... برای همینه که بیشتر دست در جیب مردم بکنن تا خلا فروش نفت رو تا حدی جبران کنند. تا بتونن به نیروهای سرکوبگر و مزدوران منطقه‌ای و...‌شون پولی برسونن. اما یک واقعیت جدی‌تر هم اینجا هست. حاصل این دست در جیب مردم کردن‌ها چی هست؟ یک کارشناس حکومتی به نام علی بیگدلی روز ۵شهریور خیلی روشن علت رو گفته: «مسئولان کشور می‌دانند که با فرا رسیدن ماه مهر و پایان تعطیلات تابستانی به دلیل بالا رفتن هزینه‌های مردم، ممکن است نارضایتی‌های اجتماعی رو به فزونی گذارد و در قالب اعتراضات اجتماعی خود را نمایان کند...در نتیجه برای حل مشکلات کشور نیاز به تعامل در زمینه توافق هسته‌ای است!» یعنی به درستی انگشت می‌ذاره روی جامعه انفجاری که هر لحظه خطر قیامی بزرگ رو در برابر رژیم قرار میده. شرایط هم الان طوری هست که به گفته خود نفرات رژیم قیام اینبار حتی بسیار فراتر و آتشین‌تر از قیام ۹۶ هست. این خطر اونقدر جدیه،‌ که امروز معاون علمی آخوند روحانی با اشاره به خالی‌بندیهای پیاپی رژیم درباره ساخت سلاح و تجیهزات نظامی هشدار میده: «اگر نتوانیم نیازهای غذایی جامعه را فراهم کنیم، دیگر مهم نیست چه سلاحی می‌سازیم و در حوزه دفاعی چه اتفاقی می‌افتد!» یعنی تاکید بر خطر قیام. به ویژه وقتی این قیام و این جامعه عاصی پیشتازی داره مانند مجاهدین و مقاومت ایران که با کانونهای شورشی و تمامی فعالیت‌های خردکننده‌شون علیه رژیم، امر سرنگونی رو سمت و شتاب میدن.

«ایران دچار محدودیت در منابع مالی خود شده است و یادتان باشد من چیزی به آنها پرداخت نخواهم کرد... آنها به ما نیاز دارند نه ما و اگر قرار ایجاد یک کانال برای فروش محدود نفت تایید شود، این کانال در مدت زمان محدود تعریف خواهد شد و خیلی زود منقضی خواهد شد تا ایران بتواند کمی نفت بفروشد... اما من چیزی به آنها پرداخت نخواهم کرد»!

در همین رابطه حسین شریعتمداری خطاب به رئیس‌جمهور رژیم می‌گوید: «اگر منظورتان ملاقات با ترامپ باشد که اولاً به قول خودتان «دیوانگی» است!... مذاکره شما در صورت انجام، از یک‌سو خسارت و فاجعه دیگری نظیر برجام را به ملت تحمیل می‌کند...»

یک کارشناس حکومتی به نام علی‌محمد نمازی هم سوالی را روی میز آخوند روحانی انداخته و با نگرانی می‌پرسد: «آیا خدای ناکرده اوضاع کشور رئیس‌جمهور را وادار به اتخاذ چنین مواضعی نموده است؟ ثالثا هماهنگی لازم در بین مقامات کشور در این باره حاصل آمده است؟»

خطر انفجار اجتماعی


همزمان یک کارشناس دیگر حکومتی، به نام علی بیگدلی پاسخ این سوال را داده و با تاکید بر خطر انفجار اجتماعی می‌گوید: «مسئولان کشور می‌دانند که با فرا رسیدن ماه مهر و پایان تعطیلات تابستانی به دلیل بالا رفتن هزینه‌های مردم، ممکن است نارضایتی‌های اجتماعی رو به فزونی گذارد و در قالب اعتراضات اجتماعی خود را نمایان کند...در نتیجه برای حل مشکلات کشور نیاز به تعامل در زمینه توافق هسته‌ای است.روز ۵شهریورصبح آخوند روحانی باز هم به صحنه اومد و بر خلاف صحبتهای روز گذشته‌اش که چشمک و چراغ مذاکره داده بود،‌ گفت: تنها در صورتی مذاکره می‌کنیم که طرف مقابل توبه کند! این دوگانه‌گویی حاصل چی هست؟ مگر خامنه‌ای نگفته بود «مذاکره سم مهلک است»‌، پس چرا روز گذشته روحانی گفت حاضر است با هر کس مذاکره کند؟ علت این دوگانه گوییها آن هم به فاصلة یک روز چیست؟ اینها سوالاتی هست که در گفتگوی امروز با احمد گل افشار به اونها می‌پردازیم. س: روحانی امروز صبح صحبت کرد. اما حرفهاش با صحبتهایی که دیروز زد کاملا متفاوت بود. بالاخره حرف اصلیش چیه؟ ج: اجازه بدین مقدمتا توضیح بدم که پیامده صحبتهای دیروز روحانی در رسانه های رژیم چی بوده. دیروز صحبت از این کرد که مسیر به اصطلاح ایستادگی برای نظام جز پا درد و کمردرد چیز دیگه‌ای نداره. بعد هم تاکید کرد من حاضرم با هر کسی مذاکره کنم، به شرطی که منافعمون تامین بشه. این حرف، به ویژه در فردای سفر یکباره و فوری ظریف به فرانسه و در کنار محل اجلاس جی۷ یک موج بحران رو در درون رژیم شروع کرد که تا همین الان هم ادامه داره. کدهایی که استفاده می‌کنند قابل توجه هست: «مگر نگفتید مذاکره یعنی دیوانگی؟!»-مگر ظریف نگفت: «توافق با آمریکا به‌اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»-«می‌خواهید خسارت و فاجعه‌ای دیگر نظیر برجام را به نظام تحمیل کنید؟»-مگر گلابی‌های برجام رسیده که حالا دنبال مذاکره‌ای دیگر هستید؟»-«معرکه‌گیری روی جنازة برجام». خب در چنین فضایی، روز۵شهریور دوباره روحانی به صحنه اومد و گفت: «بدون آنکه آمریکا از تحریم‌ها دست بردارد و روی این مسیر غلطی که انتخاب کرده است، خط بکشد، ما شاهد هیچ تحول مثبت نخواهیم بود و تحولات مثبت کلیدش در اختیار واشنگتن است. هرگونه تحول در رفتار ما با آنها از توبه آنها آغاز می‌شود!». س: یک عده انگشت گذاشتند روی اینکه این یک دوگانه‌گویی هست. واقعیت چیست؟ ج: دوگانه گویی که دقیقا هست. اما مهم اینه که ببینیم این دوگانه گویی ناشی از چی هست؟ این وضعیت ناشی از بن‌بستی هست که رژیم در اون گرفتاره. چون در نهایت ۲ مسیر در برابرش هست: یک: ادامه رویارویی با جامعه جهانی (خودشون بهش می‌گن ایستادگی) دوم: زهرخوری (که در تعادل کنونی معناش تسلیم هست) خود رسانه‌ها و کارشناسان رژیم به اسم این دوراهی رو گذاشتن: مرگ-یا «خودکشی از ترس مرگ» روز ۵شهریوریک کارشناس باند خود روحانی به نام مجتهدزاده با نگرانی شدید،‌ نتیجه مسیر مذاکره رو ترسیم کرد: «مساله بر سر آن بوده که آیا ایران در شرایطی قرار گرفته که برای میزان معینی فروش نفت از منابع دیگر حاضر به پذیرش مواضع طرف مقابل باشد؟ به نظر می‌رسد (اگر مذاکره هم باشد) ایالات متحده به اجحاف و زورگویی خود نسبت به (نظام) ادامه خواهد داد...» یک دیپلمات پیشین رژیم به نام ظهره‌وند هم میگه: «غرب به دنبال این است که (نظام) را به نوعی قورباغه پز کند و تمام نقاط فرصت ایران را از بین ببرد!» خب از همین میشه فهمید چرا هر مسیری که رژیم بخواد بره، چنین ولوله‌ای راه می‌ندازه و یک موج جدید از بحران درونی رژیم رو دامن می‌زنه. برای همین آخوند روحانی یک حرف میزنه، که یکی از این دو مسیر رو نشون میده (مثلا مذاکره) اما با اوج‌گیری بحران مجبوره فرداش حرفی کاملا عکس حرف روز گذشته‌ش رو بزنه. س: در ماههای اخیر بارها خامنه‌ای گفته «مذاکره سم مهلک» هست. حالا چه اتفاقی افتاده که یکباره روحانی بحث از مذاکره می‌کنه؟ ج: اصلا یک دفعه نبوده. از ماهها پیش این روند جریان داشته. چون یک واقعیتی در رژیم هم جریان داشته. اون هم وضعیت رو به خفگی اقتصادی رژیم بر اثر تحریمهاست. به ویژه موضوع نفت و تحریم نفتی. چون اساس اقتصاد رژیم روی نفت سواره. همون که خامنه‌ای بهش میگه «اقتصاد نفت محور». یعنی پایه و اساس اقتصاد رژیم= صدور نفت+واردات کالا حالا تحریمهای شدید این دو پایه رو فلج کرده. برای همین چیزی کف رژیم نمیاد. به ویژه وقتی صدور نفت رژیم از ۲ میلیون و ۷۰۰هزار بشکه به ۱۰۰هزار بشکه می‌رسه، خیلی معنی داره. امروز ظریف در مصاحبه با یک روزنامه سوئیسی به این وضعیت بحرانی اشاره کرد و گفت: «اروپا خود را به یازده نکته متعهد کرده است. این‌ها شامل سرمایه گذاری‌ها، هواپیمایی غیرنظامی، حمل و نقل و بازگشت شرکت‌های اروپایی است. ما هیچ یک از این‌ها را به عنوان پیش شرطی برای اجرای کامل تعهدات خود درخواست نمی‌کنیم. ما تنها می‌خواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم و پول خود را دریافت کنیم. ما صدها میلیارد ضرر کرده‌ایم، اقتصاد ما رنج می‌برد، ارز ما 75 درصد ارزش خود را از دست داده است!» پس این خفگی یک واقعیت بسیار دردناک و بلکه مرگبار برای نظامه. خب در چنین شرایطی روشنه که شعارها و حرفهایی که خودشون اسمش رو میذارن «ایستادگی» و «مقاومت» دردی رو از رژیم دوا نمی‌کنه. تا جاییکه آخوند روحانی با یک لگد محکم به همه به اصطلاح این ارزشهای نظام میگه: ایستادگی تنها نظام رو دچار کمردرد و پادرد می‌کنه! یعنی یک غلط‌کردم شدید! پس روشنه وقتی یک واقعیت خردکننده به نام «خفگی اقتصادی» هست، اینجا دیگه اون حرفهای خامنه‌ای که «مذاکره سم مهلک هست» محلی ار اعراب نداره! البته اون حرف خامنه‌ای هم کاملا درسته. مذاکره برای رژیم سم مهلکه. یا به عبارت دیگه‌ای که خوشون میگن: «خودکشی از ترس مرگ!» س: درسته که الان صادرات نفت رژیم تا ۱۰۰هزار بشکه سقوط کرده. اما خودشون هم بارها گفتن به وسیله بالا بردن مالیات و... بودجه رو تامین می‌کنن. پس به نظر می‌رسه رژیم راهی برای برون‌رفت از خفگی اقتصادی داشته باشه! ج: بله این حرف درسته. رژیم که اساسا روی غارت و چپاول دستگاهش می‌چرخه. اصلا تمام این کارهایی هم که می‌کنن، مثل چاپ اسکناس، بازی با ارزش پول ملی،‌ کارت بنزین، مالیات و... برای همینه که بیشتر دست در جیب مردم بکنن تا خلا فروش نفت رو تا حدی جبران کنند. تا بتونن به نیروهای سرکوبگر و مزدوران منطقه‌ای و...‌شون پولی برسونن. اما یک واقعیت جدی‌تر هم اینجا هست. حاصل این دست در جیب مردم کردن‌ها چی هست؟ یک کارشناس حکومتی به نام علی بیگدلی روز ۵شهریور خیلی روشن علت رو گفته: «مسئولان کشور می‌دانند که با فرا رسیدن ماه مهر و پایان تعطیلات تابستانی به دلیل بالا رفتن هزینه‌های مردم، ممکن است نارضایتی‌های اجتماعی رو به فزونی گذارد و در قالب اعتراضات اجتماعی خود را نمایان کند...در نتیجه برای حل مشکلات کشور نیاز به تعامل در زمینه توافق هسته‌ای است!» یعنی به درستی انگشت می‌ذاره روی جامعه انفجاری که هر لحظه خطر قیامی بزرگ رو در برابر رژیم قرار میده. شرایط هم الان طوری هست که به گفته خود نفرات رژیم قیام اینبار حتی بسیار فراتر و آتشین‌تر از قیام ۹۶ هست. این خطر اونقدر جدیه،‌ که امروز معاون علمی آخوند روحانی با اشاره به خالی‌بندیهای پیاپی رژیم درباره ساخت سلاح و تجیهزات نظامی هشدار میده: «اگر نتوانیم نیازهای غذایی جامعه را فراهم کنیم، دیگر مهم نیست چه سلاحی می‌سازیم و در حوزه دفاعی چه اتفاقی می‌افتد!» یعنی تاکید بر خطر قیام. به ویژه وقتی این قیام و این جامعه عاصی پیشتازی داره مانند مجاهدین و مقاومت ایران که با کانونهای شورشی و تمامی فعالیت‌های خردکننده‌شون علیه رژیم، امر سرنگونی رو سمت و شتاب میدن.

از این‌رو به نظر می‌رسد دولت رایزنی‌هایی را هم با مقام رهبری داشته و تلاش می‌کند از حوادث احتمالی آینده در ایران جلوگیری کند». جواد ظریف نیز در مصاحبه با روزنامه سوئیسی «تاگس آنسایگر» TAGES ANSAIGERبه وضعیت خفگی نظام اعتراف کرده و می‌گوید: «ما تنها می‌خواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم و پول خود را دریافت کنیم. ما صدها میلیارد ضرر کرده‌ایم، اقتصاد ما رنج می‌برد، ارز ما ۷۵ درصد ارزش خود را از دست داده است».

ستاری معاون علمی روحانی هم به روشنی کفگیر به ته دیگ خورده نظام را آشکار کرده و با توسری به دودودم‌ها و خالی‌بندیهای نظام در رابطه با ساخت سلاح و تجهیزات نظام، وحشت از خشم اجتماعی را یادآوری کرده و می‌گوید: «اگر نتوانیم نیاز‌های غذایی جامعه را فراهم کنیم، دیگر مهم نیست چه سلاحی می‌سازیم و در حوزه دفاعی چه اتفاقی می‌افتد!»

روزنامه حکومتی ستاره صبح نیز تاکید می‌کند اگر قرار بر زهرخوری باشد، شخص خامنه‌ای اجازه آنرا داده است. این روزنامه حکومتی می‌گوید: «سفر اخیر ظریف نیز قاعدتاً با اطلاع مقام رهبری صورت گرفته است. باید توجه داشت که دیپلماسی تنها امتیاز گرفتن نیست. اگر مسئولان می‌خواهند ۷۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه نفت به صورت روزانه به اروپا بفروشند و پول آن را نقد دریافت کنند، لازمه‌اش این است که ایران هم امتیازاتی به طرف مقابل بدهد».

بن‌بست ذاتی نظام


آنگاه کیهان امتیازاتی که رژیم باید بدهد را معنی کرده و می‌نویسد: «فرانسه در جایگاه دلال آمریکا در پی آن است تا زمینه مذاکرات جدید با آمریکا حول مولفه‌های قدرت ایران- از جمله موشکی و منطقه‌ای- را کلید بزند». کیهان آنگاه بن‌بست ذاتی نظام را روی میز آخوند روحانی گذاشته و می‌گوید: «دولتمردان مدعی بودند که نهایتا در سال ۹۶ میوه‌های برجام خواهد رسید.روز ۵شهریورصبح آخوند روحانی باز هم به صحنه اومد و بر خلاف صحبتهای روز گذشته‌اش که چشمک و چراغ مذاکره داده بود،‌ گفت: تنها در صورتی مذاکره می‌کنیم که طرف مقابل توبه کند! این دوگانه‌گویی حاصل چی هست؟ مگر خامنه‌ای نگفته بود «مذاکره سم مهلک است»‌، پس چرا روز گذشته روحانی گفت حاضر است با هر کس مذاکره کند؟ علت این دوگانه گوییها آن هم به فاصلة یک روز چیست؟ اینها سوالاتی هست که در گفتگوی امروز با احمد گل افشار به اونها می‌پردازیم. س: روحانی امروز صبح صحبت کرد. اما حرفهاش با صحبتهایی که دیروز زد کاملا متفاوت بود. بالاخره حرف اصلیش چیه؟ ج: اجازه بدین مقدمتا توضیح بدم که پیامده صحبتهای دیروز روحانی در رسانه های رژیم چی بوده. دیروز صحبت از این کرد که مسیر به اصطلاح ایستادگی برای نظام جز پا درد و کمردرد چیز دیگه‌ای نداره. بعد هم تاکید کرد من حاضرم با هر کسی مذاکره کنم، به شرطی که منافعمون تامین بشه. این حرف، به ویژه در فردای سفر یکباره و فوری ظریف به فرانسه و در کنار محل اجلاس جی۷ یک موج بحران رو در درون رژیم شروع کرد که تا همین الان هم ادامه داره. کدهایی که استفاده می‌کنند قابل توجه هست: «مگر نگفتید مذاکره یعنی دیوانگی؟!»-مگر ظریف نگفت: «توافق با آمریکا به‌اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»-«می‌خواهید خسارت و فاجعه‌ای دیگر نظیر برجام را به نظام تحمیل کنید؟»-مگر گلابی‌های برجام رسیده که حالا دنبال مذاکره‌ای دیگر هستید؟»-«معرکه‌گیری روی جنازة برجام». خب در چنین فضایی، روز۵شهریور دوباره روحانی به صحنه اومد و گفت: «بدون آنکه آمریکا از تحریم‌ها دست بردارد و روی این مسیر غلطی که انتخاب کرده است، خط بکشد، ما شاهد هیچ تحول مثبت نخواهیم بود و تحولات مثبت کلیدش در اختیار واشنگتن است. هرگونه تحول در رفتار ما با آنها از توبه آنها آغاز می‌شود!». س: یک عده انگشت گذاشتند روی اینکه این یک دوگانه‌گویی هست. واقعیت چیست؟ ج: دوگانه گویی که دقیقا هست. اما مهم اینه که ببینیم این دوگانه گویی ناشی از چی هست؟ این وضعیت ناشی از بن‌بستی هست که رژیم در اون گرفتاره. چون در نهایت ۲ مسیر در برابرش هست: یک: ادامه رویارویی با جامعه جهانی (خودشون بهش می‌گن ایستادگی) دوم: زهرخوری (که در تعادل کنونی معناش تسلیم هست) خود رسانه‌ها و کارشناسان رژیم به اسم این دوراهی رو گذاشتن: مرگ-یا «خودکشی از ترس مرگ» روز ۵شهریوریک کارشناس باند خود روحانی به نام مجتهدزاده با نگرانی شدید،‌ نتیجه مسیر مذاکره رو ترسیم کرد: «مساله بر سر آن بوده که آیا ایران در شرایطی قرار گرفته که برای میزان معینی فروش نفت از منابع دیگر حاضر به پذیرش مواضع طرف مقابل باشد؟ به نظر می‌رسد (اگر مذاکره هم باشد) ایالات متحده به اجحاف و زورگویی خود نسبت به (نظام) ادامه خواهد داد...» یک دیپلمات پیشین رژیم به نام ظهره‌وند هم میگه: «غرب به دنبال این است که (نظام) را به نوعی قورباغه پز کند و تمام نقاط فرصت ایران را از بین ببرد!» خب از همین میشه فهمید چرا هر مسیری که رژیم بخواد بره، چنین ولوله‌ای راه می‌ندازه و یک موج جدید از بحران درونی رژیم رو دامن می‌زنه. برای همین آخوند روحانی یک حرف میزنه، که یکی از این دو مسیر رو نشون میده (مثلا مذاکره) اما با اوج‌گیری بحران مجبوره فرداش حرفی کاملا عکس حرف روز گذشته‌ش رو بزنه. س: در ماههای اخیر بارها خامنه‌ای گفته «مذاکره سم مهلک» هست. حالا چه اتفاقی افتاده که یکباره روحانی بحث از مذاکره می‌کنه؟ ج: اصلا یک دفعه نبوده. از ماهها پیش این روند جریان داشته. چون یک واقعیتی در رژیم هم جریان داشته. اون هم وضعیت رو به خفگی اقتصادی رژیم بر اثر تحریمهاست. به ویژه موضوع نفت و تحریم نفتی. چون اساس اقتصاد رژیم روی نفت سواره. همون که خامنه‌ای بهش میگه «اقتصاد نفت محور». یعنی پایه و اساس اقتصاد رژیم= صدور نفت+واردات کالا حالا تحریمهای شدید این دو پایه رو فلج کرده. برای همین چیزی کف رژیم نمیاد. به ویژه وقتی صدور نفت رژیم از ۲ میلیون و ۷۰۰هزار بشکه به ۱۰۰هزار بشکه می‌رسه، خیلی معنی داره. امروز ظریف در مصاحبه با یک روزنامه سوئیسی به این وضعیت بحرانی اشاره کرد و گفت: «اروپا خود را به یازده نکته متعهد کرده است. این‌ها شامل سرمایه گذاری‌ها، هواپیمایی غیرنظامی، حمل و نقل و بازگشت شرکت‌های اروپایی است. ما هیچ یک از این‌ها را به عنوان پیش شرطی برای اجرای کامل تعهدات خود درخواست نمی‌کنیم. ما تنها می‌خواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم و پول خود را دریافت کنیم. ما صدها میلیارد ضرر کرده‌ایم، اقتصاد ما رنج می‌برد، ارز ما 75 درصد ارزش خود را از دست داده است!» پس این خفگی یک واقعیت بسیار دردناک و بلکه مرگبار برای نظامه. خب در چنین شرایطی روشنه که شعارها و حرفهایی که خودشون اسمش رو میذارن «ایستادگی» و «مقاومت» دردی رو از رژیم دوا نمی‌کنه. تا جاییکه آخوند روحانی با یک لگد محکم به همه به اصطلاح این ارزشهای نظام میگه: ایستادگی تنها نظام رو دچار کمردرد و پادرد می‌کنه! یعنی یک غلط‌کردم شدید! پس روشنه وقتی یک واقعیت خردکننده به نام «خفگی اقتصادی» هست، اینجا دیگه اون حرفهای خامنه‌ای که «مذاکره سم مهلک هست» محلی ار اعراب نداره! البته اون حرف خامنه‌ای هم کاملا درسته. مذاکره برای رژیم سم مهلکه. یا به عبارت دیگه‌ای که خوشون میگن: «خودکشی از ترس مرگ!» س: درسته که الان صادرات نفت رژیم تا ۱۰۰هزار بشکه سقوط کرده. اما خودشون هم بارها گفتن به وسیله بالا بردن مالیات و... بودجه رو تامین می‌کنن. پس به نظر می‌رسه رژیم راهی برای برون‌رفت از خفگی اقتصادی داشته باشه! ج: بله این حرف درسته. رژیم که اساسا روی غارت و چپاول دستگاهش می‌چرخه. اصلا تمام این کارهایی هم که می‌کنن، مثل چاپ اسکناس، بازی با ارزش پول ملی،‌ کارت بنزین، مالیات و... برای همینه که بیشتر دست در جیب مردم بکنن تا خلا فروش نفت رو تا حدی جبران کنند. تا بتونن به نیروهای سرکوبگر و مزدوران منطقه‌ای و...‌شون پولی برسونن. اما یک واقعیت جدی‌تر هم اینجا هست. حاصل این دست در جیب مردم کردن‌ها چی هست؟ یک کارشناس حکومتی به نام علی بیگدلی روز ۵شهریور خیلی روشن علت رو گفته: «مسئولان کشور می‌دانند که با فرا رسیدن ماه مهر و پایان تعطیلات تابستانی به دلیل بالا رفتن هزینه‌های مردم، ممکن است نارضایتی‌های اجتماعی رو به فزونی گذارد و در قالب اعتراضات اجتماعی خود را نمایان کند...در نتیجه برای حل مشکلات کشور نیاز به تعامل در زمینه توافق هسته‌ای است!» یعنی به درستی انگشت می‌ذاره روی جامعه انفجاری که هر لحظه خطر قیامی بزرگ رو در برابر رژیم قرار میده. شرایط هم الان طوری هست که به گفته خود نفرات رژیم قیام اینبار حتی بسیار فراتر و آتشین‌تر از قیام ۹۶ هست. این خطر اونقدر جدیه،‌ که امروز معاون علمی آخوند روحانی با اشاره به خالی‌بندیهای پیاپی رژیم درباره ساخت سلاح و تجیهزات نظامی هشدار میده: «اگر نتوانیم نیازهای غذایی جامعه را فراهم کنیم، دیگر مهم نیست چه سلاحی می‌سازیم و در حوزه دفاعی چه اتفاقی می‌افتد!» یعنی تاکید بر خطر قیام. به ویژه وقتی این قیام و این جامعه عاصی پیشتازی داره مانند مجاهدین و مقاومت ایران که با کانونهای شورشی و تمامی فعالیت‌های خردکننده‌شون علیه رژیم، امر سرنگونی رو سمت و شتاب میدن.

حال سؤال اینجاست که سیب و گلابی برجام کجاست؟! وعده‌های برجامی چه شد؟! نوع رفتار دولت این پیام را به طرف غربی می‌دهد که ایران هیچ گزینه‌ای به جز حفظ برجام به هر قیمت در برنامه خود ندارد و دستش خالی است! ... متأسفانه دولت روی جنازه برجام معرکه گرفته است!»

روزنامه حکومتی جوان نیز با طعنه به وعده‌های سرخرمن آخوند روحانی، نتایج موهوم برجام را توی صورت او کوبیده و می‌گوید: «سؤال اینجاست که ماجرای تلخ معطل نگاه داشتن اقتصاد کشور به «ملاقات‌های واهی» تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ گلابی‌های مذاکرات قبلی کی بر سر سفره مردم آمد که اینک منتظر ثمرات «ملاقات» آتی باشیم؟»

درچنین وضعیتی که بحران درونی نظام اوجی تازه گرفته و تار و پود آنرا بیش از پیش از هم می‌درد،‌ آخوند روحانی صبح امروز دوباره به صحنه آمد و در صحبتهایی کاملا متناقض با صحبتهای روز گذشته‌اش گفت: «در رابطه ایران با آمریکا، بدون آنکه آمریکا از تحریم‌ها دست بردارد و روی این مسیر غلطی که انتخاب کرده است، خط بکشد، ما شاهد هیچ تحول مثبت نخواهیم بود و تحولات مثبت کلیدش در اختیار واشنگتن است.

هرگونه تحول در رفتار ما با آنها از توبه آنها آغاز می‌شود!» اکنون سوال اینست: علت این تناقض‌گویی رئیس‌جمهور ارتجاع تنها در کمتر از ۲۴ ساعت چیست؟ چرا اتخاذ یک خط موهوم در رژیم، چنین بحران شدید درونی را در سرتاپای نظام جرقه می‌زند؟

گفتگوی سیاسی


روز ۵شهریورصبح آخوند روحانی باز هم به صحنه اومد و بر خلاف صحبتهای روز گذشته‌اش که چشمک و چراغ مذاکره داده بود،‌ گفت: تنها در صورتی مذاکره می‌کنیم که طرف مقابل توبه کند! این دوگانه‌گویی حاصل چی هست؟ مگر خامنه‌ای نگفته بود «مذاکره سم مهلک است»‌، پس چرا روز گذشته روحانی گفت حاضر است با هر کس مذاکره کند؟ علت این دوگانه گوییها آن هم به فاصلة یک روز چیست؟ اینها سوالاتی هست که در گفتگوی امروز با احمد گل افشار به اونها می‌پردازیم.

س: روحانی امروز صبح صحبت کرد. اما حرفهاش با صحبتهایی که دیروز زد کاملا متفاوت بود. بالاخره حرف اصلیش چیه؟گفتگوی سیاسی


ج: اجازه بدین مقدمتا توضیح بدم که پیامده صحبتهای دیروز روحانی در رسانه های رژیم چی بوده. دیروز صحبت از این کرد که مسیر به اصطلاح ایستادگی برای نظام جز پا درد و کمردرد چیز دیگه‌ای نداره. بعد هم تاکید کرد من حاضرم با هر کسی مذاکره کنم، به شرطی که منافعمون تامین بشه. این حرف، به ویژه در فردای سفر یکباره و فوری ظریف به فرانسه و در کنار محل اجلاس جی۷ یک موج بحران رو در درون رژیم شروع کرد که تا همین الان هم ادامه داره.

کدهایی که استفاده می‌کنند قابل توجه هست: «مگر نگفتید مذاکره یعنی دیوانگی؟!»-مگر ظریف نگفت: «توافق با آمریکا به‌اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»-«می‌خواهید خسارت و فاجعه‌ای دیگر نظیر برجام را به نظام تحمیل کنید؟»-مگر گلابی‌های برجام رسیده که حالا دنبال مذاکره‌ای دیگر هستید؟»-«معرکه‌گیری روی جنازة برجام».

خب در چنین فضایی، روز۵شهریور دوباره روحانی به صحنه اومد و گفت: «بدون آنکه آمریکا از تحریم‌ها دست بردارد و روی این مسیر غلطی که انتخاب کرده است، خط بکشد، ما شاهد هیچ تحول مثبت نخواهیم بود و تحولات مثبت کلیدش در اختیار واشنگتن است. هرگونه تحول در رفتار ما با آنها از توبه آنها آغاز می‌شود!».

س: یک عده انگشت گذاشتند روی اینکه این یک دوگانه‌گویی هست. واقعیت چیست؟


ج: دوگانه گویی که دقیقا هست. اما مهم اینه که ببینیم این دوگانه گویی ناشی از چی هست؟ این وضعیت ناشی از بن‌بستی هست که رژیم در اون گرفتاره. چون در نهایت ۲ مسیر در برابرش هست: یک: ادامه رویارویی با جامعه جهانی (خودشون بهش می‌گن ایستادگی) دوم: زهرخوری (که در تعادل کنونی معناش تسلیم هست) خود رسانه‌ها و کارشناسان رژیم به اسم این دوراهی رو گذاشتن: مرگ-یا «خودکشی از ترس مرگ»

روز ۵شهریوریک کارشناس باند خود روحانی به نام مجتهدزاده با نگرانی شدید،‌ نتیجه مسیر مذاکره رو ترسیم کرد: «مساله بر سر آن بوده که آیا ایران در شرایطی قرار گرفته که برای میزان معینی فروش نفت از منابع دیگر حاضر به پذیرش مواضع طرف مقابل باشد؟ به نظر می‌رسد (اگر مذاکره هم باشد) ایالات متحده به اجحاف و زورگویی خود نسبت به (نظام) ادامه خواهد داد...»

یک دیپلمات پیشین رژیم به نام ظهره‌وند هم میگه: «غرب به دنبال این است که (نظام) را به نوعی قورباغه پز کند و تمام نقاط فرصت ایران را از بین ببرد!» خب از همین میشه فهمید چرا هر مسیری که رژیم بخواد بره، چنین ولوله‌ای راه می‌ندازه و یک موج جدید از بحران درونی رژیم رو دامن می‌زنه. برای همین آخوند روحانی یک حرف میزنه، که یکی از این دو مسیر رو نشون میده (مثلا مذاکره) اما با اوج‌گیری بحران مجبوره فرداش حرفی کاملا عکس حرف روز گذشته‌ش رو بزنه.

س: در ماههای اخیر بارها خامنه‌ای گفته «مذاکره سم مهلک» هست. حالا چه اتفاقی افتاده که یکباره روحانی بحث از مذاکره می‌کنه؟


ج: اصلا یک دفعه نبوده. از ماهها پیش این روند جریان داشته. چون یک واقعیتی در رژیم هم جریان داشته. اون هم وضعیت رو به خفگی اقتصادی رژیم بر اثر تحریمهاست. به ویژه موضوع نفت و تحریم نفتی. چون اساس اقتصاد رژیم روی نفت سواره. همون که خامنه‌ای بهش میگه «اقتصاد نفت محور». یعنی پایه و اساس اقتصاد رژیم= صدور نفت+واردات کالاگفتگوی سیاسی

حالا تحریمهای شدید این دو پایه رو فلج کرده. برای همین چیزی کف رژیم نمیاد. به ویژه وقتی صدور نفت رژیم از ۲ میلیون و ۷۰۰هزار بشکه به ۱۰۰هزار بشکه می‌رسه، خیلی معنی داره. امروز ظریف در مصاحبه با یک روزنامه سوئیسی به این وضعیت بحرانی اشاره کرد و گفت: «اروپا خود را به یازده نکته متعهد کرده است. این‌ها شامل سرمایه گذاری‌ها، هواپیمایی غیرنظامی، حمل و نقل و بازگشت شرکت‌های اروپایی است.

ما هیچ یک از این‌ها را به عنوان پیش شرطی برای اجرای کامل تعهدات خود درخواست نمی‌کنیم. ما تنها می‌خواهیم بتوانیم نفت خود را بفروشیم و پول خود را دریافت کنیم. ما صدها میلیارد ضرر کرده‌ایم، اقتصاد ما رنج می‌برد، ارز ما 75 درصد ارزش خود را از دست داده است!»

پس این خفگی یک واقعیت بسیار دردناک و بلکه مرگبار برای نظامه. خب در چنین شرایطی روشنه که شعارها و حرفهایی که خودشون اسمش رو میذارن «ایستادگی» و «مقاومت» دردی رو از رژیم دوا نمی‌کنه. تا جاییکه آخوند روحانی با یک لگد محکم به همه به اصطلاح این ارزشهای نظام میگه: ایستادگی تنها نظام رو دچار کمردرد و پادرد می‌کنه!

یعنی یک غلط‌کردم شدید! پس روشنه وقتی یک واقعیت خردکننده به نام «خفگی اقتصادی» هست، اینجا دیگه اون حرفهای خامنه‌ای که «مذاکره سم مهلک هست» محلی ار اعراب نداره! البته اون حرف خامنه‌ای هم کاملا درسته. مذاکره برای رژیم سم مهلکه. یا به عبارت دیگه‌ای که خوشون میگن: «خودکشی از ترس مرگ!»

س: درسته که الان صادرات نفت رژیم تا ۱۰۰هزار بشکه سقوط کرده. اما خودشون هم بارها گفتن به وسیله بالا بردن مالیات و... بودجه رو تامین می‌کنن. پس به نظر می‌رسه رژیم راهی برای برون‌رفت از خفگی اقتصادی داشته باشه!


ج: بله این حرف درسته. رژیم که اساسا روی غارت و چپاول دستگاهش می‌چرخه. اصلا تمام این کارهایی هم که می‌کنن، مثل چاپ اسکناس، بازی با ارزش پول ملی،‌ کارت بنزین، مالیات و... برای همینه که بیشتر دست در جیب مردم بکنن تا خلا فروش نفت رو تا حدی جبران کنند. تا بتونن به نیروهای سرکوبگر و مزدوران منطقه‌ای و...‌شون پولی برسونن. اما یک واقعیت جدی‌تر هم اینجا هست. حاصل این دست در جیب مردم کردن‌ها چی هست؟گفتگوی سیاسی

یک کارشناس حکومتی به نام علی بیگدلی روز ۵شهریور خیلی روشن علت رو گفته: «مسئولان کشور می‌دانند که با فرا رسیدن ماه مهر و پایان تعطیلات تابستانی به دلیل بالا رفتن هزینه‌های مردم، ممکن است نارضایتی‌های اجتماعی رو به فزونی گذارد و در قالب اعتراضات اجتماعی خود را نمایان کند...در نتیجه برای حل مشکلات کشور نیاز به تعامل در زمینه توافق هسته‌ای است!»

یعنی به درستی انگشت می‌ذاره روی جامعه انفجاری که هر لحظه خطر قیامی بزرگ رو در برابر رژیم قرار میده. شرایط هم الان طوری هست که به گفته خود نفرات رژیم قیام اینبار حتی بسیار فراتر و آتشین‌تر از قیام ۹۶ هست. این خطر اونقدر جدیه،‌ که امروز معاون علمی آخوند روحانی با اشاره به خالی‌بندیهای پیاپی رژیم درباره ساخت سلاح و تجیهزات نظامی هشدار میده:

«اگر نتوانیم نیازهای غذایی جامعه را فراهم کنیم، دیگر مهم نیست چه سلاحی می‌سازیم و در حوزه دفاعی چه اتفاقی می‌افتد!» یعنی تاکید بر خطر قیام. به ویژه وقتی این قیام و این جامعه عاصی پیشتازی داره مانند مجاهدین و مقاومت ایران که با کانونهای شورشی و تمامی فعالیت‌های خردکننده‌شون علیه رژیم، امر سرنگونی رو سمت و شتاب میدن.

مطالب مرتبط

سفر ظریف و اوج گیری بحران درونی نظام ولایت فقیه – تیک تاک

تشدید مناقشات در داخل رژیم ایران بعد از سفر ظریف به فرانسه در حاشیه کنفرانس جی ۷

لطفا به اشتراک بگذارید: