دولت تعطیل کشور تعطیل و بنبست مطلق – تیک تاک
تیک تاک – دولت تعطیل کشور تعطیل و بنبست مطلق
گزارش و گفتگو با احمد گل افشار
روز چهارشنبة هفتة گذشته، آخوند روحانی در جلسة هیأت دولت با اعتراف به این که دولت و نظام در حالت تعطیلی است، باند رقیب و اقدامات این باند را که به گفتة او موجب این تعطیلی شده مورد حمله قرار داد و تهدید کرد که اینگونه اقدامات... به ضررتان تمام خواهد شد و روزی خواهم گفت که چه کسی کشور را تعطیل کرده است».
این حرف که از یک سو اعتراف صریح به تعطیل نظام است و از طرف دیگر انگشت اتهام را به طرف ولیفقیه و باند او نشانه رفته، چیزی نیست که باند خامنهای بتواند آن را فرو بدهد، بنابراین با فاشگویی مضاعف نسبت به عملکرد دولت روحانی، توپ تعطیلی نظام را به زمین دولت روحانی انداخته است؛
متقابلا باندهای همسو با روحانی هم در صدد پاسخگویی بر آمده و به پاسخگویی پرداخته و آنها هم به نوبة خود مواردی از باند رقیب را به رخشان کشیدهاند؛ این تک و پاتکها یک بار دیگر بحران درونی رژیم را به اوج رسانده است. گزارشی در این باره:
آخوند ذواالنوری رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ازتجاع در حملهای شدید به روحانی او را شعبدهباز خوانده و گفت: «صحبتهای رئیس جمهوری و معاون اول وی در رابطه با تأیید این لوایح توسط رهبر معظم انقلاب از مصادیق تشویش اذهان عمومی است و خلاف قانون اساسی و توهین به دستگاههایی است که جایگاه قانونی دارد و این آقایان باید به خاطر اظهاراتشان در این باره پاسخگو باشند...
این گونه نمیشود آقای رئیس جمهوری چون رئیس قوه است و زور دارد بخواهد با ادبیات دیکتاتورمآبانه دستگاههای دیگر را مرعوب کند که آنها نظر رئیس جمهوری را تأمین کنند. حتی از رهبری هم هزینه میکنند و نسبت دروغ به رهبری میدهند تا افکار عمومی را در این زمینه با خود همراه کنند.
این کار باعث میشود تا مردم نسبت به مسئولین بیاعتماد شوند. من معتقدم این آقایان مملکت را قفل کردهاند. قفل شدن مملکت نتیجه کار یک عزیز شعبدهباز است که آمد کلید را به مردم نشان داد اما زیر دستمال شعبدهبازی خود قفل را مخفی کرده بود و با کار خود مملکت را قفل کرد.»
روزنامههای باند ولی فقیه پس از چند روز تعطیل، امروز در اولین فرصتی که پیدا کردهاند، روحانی و این حرفش را زیر آتش گرفتهاند. رسالت (۸آبان) ارگان باند مؤتلفه در مقالهیی با عنوان «آیا مملکت تعطیل است؟» با بیان این که « از دیدگاه رئیس قوای اجرایی کشور «مملکت تعطیل» است»
گناه آن را به گردن خود روحانی و دولت او انداخته و مینویسد: « اگر جایی کار تعطیل است به دلیل «بی تدبیری» شخص رئیس جمهور و و برخی اعضای دولت است. اگر جایی کار تعطیل است برای آنکه امید به کدخدا دارند و از خدا و یاری ملت بریدهاند». این روزنامةحکومتی سپس خاطرنشن میکند: «رئیس دولت از اول فکر می کرد کلید در دست او و گاهی در جیب اوست. در هر قفلی که انداخت آن در نه تنها باز نشد بلکه قفل تر شد».
رسالت پس از اشاره به کارنامة سراسر شکست روحانی و پوچ در آمدن وعدههای او، از پیامدهای اعتراف روحانی ابراز وحشت کرده و مینویسد: « این سخن ناروا همچون هیزمی است برای تنور فتنه های جدید!! فقط به درد سرویسهای امنیتی دشمن در تدارک این فتنه میخورد. آنهایی که دکور امنیت و آرامش را در لبنان و عراق به هم ریختهاند، اکنون در تدارک آن در ایران هستند. این حرف به درد آنها می خورد که میخواهند مملکت را تعطیل کنند».
روزنامة حکومتی فرهیختگان که در تیول علی اکبر ولایتی است، با بیان این که « پاسخ به این سوال که چه کسی کشور را تعطیل کرد آنقدرها هم سخت نیست. شاید بد نباشد جناب روحانی هم قدری دقیقتر به دور و برش بنگرد» مینویسد: « روحانی بهجای اینکه گزارش دهد که در اقتصاد چه کرده؟ تورم کجاست؟ نقدینگی چه شد؟
اقتصاد بدون نفت به چه سرانجامی رسید، اولا به توسعه یک شکاف سیاسی دامن میزند و ثانیا همچنان بر همان ریل وصله پینه مشکلات کشور از مسیر سیاست خارجی است و ظاهرا همچنان بنایی برای بازگشت از مسیری که ۶ سال تجربه کرده و نتیجهای نگرفته، ندارد».
متقابلاً روزنامة ایران (۸آبان) ارگان دولت روحانی حرف شماری از ایادی و رسانههای باند خامنهای را که روحانی و لاریجانی را دیکتاتور نامیده و روحانی را به عنوان شعبدهباز مورد تمسخر قرار دادهاند، اشاره کرده و مینویسد: « معاون اول رئیس جمهوری گفته بود که رهبری لوایح یاد شده را تأیید کردهاند.
حالا معلوم نیست کجای این خبر ارتباط مستقیم و غیر مستقیمی به آقای ذوالنوری و حتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام دارد که آنها از در تکذیب درآمده و نماینده مجلس در قامت قاضی دادگاه حکم به تشویش اذهان عمومی و توهین به دستگاههای قانونی کشور داده اند. آقای جهانگیری هیچ موضوعی را به مجمع یا نهاد دیگری نسبت ندادهاند که توهینی در آن مستتر باشد. دفتر رهبر معظم انقلاب هم تاکنون هیچ واکنشی به خبر معاون اول رئیس جمهوری نداشتهاند».
همون طور که در این گزارش هم دیدیم، بحرانها از هر طرف رژیم را فرا گرفته از شعله ور شدن قیام در عراق و لبنان تا طغیان بحرانها در رژیم و این که ایادی و سردمداران حکومت در واکنش به این وضعیت، همدیگر را مورد سنگینترین حملات قرار داده بودند، خامنهای طی تقریباً دو هفته که سکوت کرده بود، امروز به بهانة شرکت در مراسم تحلیف دانشکدههای افسری ارتش به صحنه آمد و به برخی مسائل مبتلابه رژیم اشاره کرد. ما گفتگوی امروز خودمون با احمد گلافشار را به این موضوع اختصاص دادیم که توجه شما رو به اون جلب میکنم:
ج: حرفهای امروز خامنهای ۳محور داشت که نسبت به سایر حرفهاش مهمتر بود. اول ابراز نگرانی شدید از وضعیت بحرانی موجود رژیم که اون رو چند جا تکرار کرد، با عباراتی نظیر این که مردم نباید از تخریب محاسباتی دشمن تأثیر بپذیرند. و «یکی از برنامه های دشمن، تغییر محاسبات مسئولان و مؤثران فکری و همچنین آحاد مردم است تا منافع حقیقی و ملی خود را نتوانند بهدرستی تشخیص دهند».
که در واقع به فرسایش و ریزش در سراپای رژیم و به روحیه باختگی صدر تا ذیل رژیم، اعتراف کرد. جالبه که در این مورد خامنهای به هیچ یک از بحرانهایی که الان دو باند بر سر آنها دارند همدیگر را میدرند، اشاره نکرد، مثل موضوعاتی که در همین گزارشی که دیدیم به آنها اشاره شده بود، مثل افایتیاف، مثل مذاکره، مثل گام چهارم در زمینة نقض تعهدات برجامی، مثل وضعیت خفگی اقتصادی و غیره...
و به طور کلی همة اینها را هم ناشی از توطئة دشمنان و طرح و برنامة آنها قلمداد کرد. دوم، ابراز نگرانی از قیامهایی که در عراق و لبنان جریان داره که این قیامها را ناشی از برنامهریزی دشمنان و برخی کشورهای منطقه قلمداد کرد و این که « دشمن بهدنبال برهم زدن ساختارهای قانونی و ایجاد خلأ در این کشورها است».
سوم، نگرانی از آیندة رژیم از جمله اونجایی که به قیامهای عراق و لبنان اشاره میکرد، گفت: «دشمنان چنین فکرهایی هم دربارة ایران داشتند» و ین که چند بار خطاب به نیروهای رژیم تکرار کرد که: « همه آحاد مردم بهویژه نیروهای مسلح باید احساس تکلیف کنند و مراقب باشند». و این که « از حرکات دشمن نباید چشم برداشت باید دائم مراقب حرکات دشمن بود». و بخصوص این که « نیروهای مسلح باید مراقب فتنه باشند و آرایش و آمادگی های لازم را برای مقابله با فتنه داشته باشند». با این حرفهای خامنهای بیش از پیش برجسته میشود که رژیم وارد یک مرحلة جدید شده.
ج: در این حرف یک اعتراف هست به وضعیت تخریب شده و داغان ذهنی و روحی بالا تا پایین رژیم که خامنهای آن را به توطئه و برنامة دشمنان نسبت میدهد؛ به عبارت ساده، اعتراف به فرسایش و ریزش در سراسر رژیم، فراموش نکردهایم که خامنهای در روز ۱۰مهر خطاب به سرکردگان سپاه پاسداران داشت خیلی صریح به ریزش در سراسر رژیم و بخصوص در سپاه اعتراف کرد و گفت: «ریزش در مه جا هست، و سپاه هم از این مستثنی نیست.
در صحبتش در تاریخ ۲۱مهر ماه در مراسم دادن سردوشی به پاسداران هم گفت: «نگذارید فکرها را عوض کنند، نگذارید انگیزهها را ضعیف کنند؛ نگذارید قدرت درونی ایمان و همّت عالی شما را دشمن با ترفندهای خودش از بین ببرد». ببینید این یک حرف، یک مفهوم و یک نگرانی است که خامنهای با بیانهای مختلف بخصوص در رابطه با نیروهای نظامی و سرکوبگر رژیم تکرار میکند و این بار هم آن را با عبارت «تخریب محاسباتی» دشمن بیان کرد.
انگار که یک عاملی از بیرون و یک دشمنی از بیرون دارد ذهن و روحیة نیروهای رژیم را تخریب میکند و تغییر میدهد. اما با هر توجیهی به هر حال اعتراف به فرسایش و ریزش در رژیم و نیروهای نگهدارندة آن است.
ج: با این حرف خامنهای یک بار دیگر چهرة اهریمنی خود را نشان داد که چطور در برابر قیام مردم و پشت رژیمهای فاسد و دست نشانده در عراق است، همچنان که پشت رژیم اسد علیه مردم سوریه بود. وقتی خامنهای میگوید: «دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولویت اصلی آنان، علاج ناامنی است.
اولاً که روشن است منظور از دلسوزان، همین جنایتکاران سرسپرده به رژیم امثال نوری مالکی و فالح فیاض که رئیس حشدالشعبی است و سایر وحوش مانند هادی عامری و امثالهم است و دارد به آنها میگوید قبل از هر چیز اول باید قیام را سرکوب کنید، به هر قیمت! با کشتار با زندان و شکنجه و هر وسیلة دیگری، همان کاری که با مردم سوریه کرد و پیش از آنها با مردم ایران کرد. دم زدن از «مطالبات بحق مردم» هم همیشه سس دیکتاتورها و سرکوبگران برای قلع و قمع مردم است.
در مورد کارگران ایران هم وقتی اعتراض و اعتصاب میکنند میگویند مطالبات کارگران حق است اما کارگران را به خاطر همین مطالبات حق میگیرند، زندانی میکنند، شکنجه میکنند و از کار اخراج میکنند، کما این که به دنبال این که مطالبات مردم حق است خامنهای اضافه میکند: «اما باید بدانند مطالبات بحق آنها فقط در چارچوب ساختارهای قانونی! قابل تامین است».
مردم علیه همین باصطلاح ساختار ظالمانه قیام کردهاند و میخواهند آن را که مسبب همة بدبختیهای آنهاست در هم بشکنند، خامنهای به آنها توصیه میکند که مطالبات خود را در چارچوب همین ساختارها و حاکمیت ها پیگیری کنند. اما روشن است که مردم هم در عراق و هم در لبنان مانند ایران راه خود را یافتهاند و اولین شعارشان این است که الشعب یرید اسقاط النظام و همین طور «ٰرژیم ایران گمشو گمشو! و گورت را گم کن!»
ج: همه تحولات و همة علائم و نشانهها هم در ایران و هم در منطقه گواه این است که مرحلة جدیدی شروع شده است. قیام ها در عراق و لبنان وجه پیدا و بارز این تحولات است. در ایران یک تحول عظیم در عمق جریان دارد که دیر یا زود ظاهر خواهد شد، چرا که خفگی اقتصادی دارد رژیم را به زانو در میآورد،
یک ستون از ۴ستون نگهدارندة رژیم که صدور ارتجاع و تروریسم ان است که خود خامنهای آن را با عبارت عمق استراتژیک معنی کرده در اولین ایستگاه خود یعنی در عراق دارد فرو میریزد. برای فهم اهمیت حفظ عراق برای رژیم کافی است ببینیم که رژیم در همین نمایش دجالگرانة اربعین چه هزینههای کلانی برای باصطلاح کوبیدن میخ خودش در عراق صرف کرد. اما قیام عراق همة آن را به باد داد.
در جامعة ایران هم فشار در این دیگ بخار به نهایت خود رسیده و جامعه در آستانة انفجار است این را نه فقط ایادی و کارشناسان رژیم بلکه خامنهای امروز هم به آن اشاره کرد. چرا این قدر در هر سخنرانی تکرار میکند « نیروهای مسلح باید مراقب فتنه باشند و آرایش و آمادگی های لازم را برای مقابله با فتنه داشته باشند». نباید لحظای غفلت کرد؟
معنی فتنه در فرهنگ دجالگرانة رژیم همان قیام است. رژیم خودش می داند که با مردم ایران چه کرده و اگر دریای این مردم به جان آمده به تلاطم دربیاید چه خواهد شد. البته مثل همة دیکتاتورهای رو به سقوط تلاش میکند جلو آن را بگیرد، اما به قول برادر مسعود مگر میشود بهار را از آمدن بازداشت و مگر میتوان طوفان را به بند کشید؟!
مطالب مرتبط :
تنگنای FATF و تشدید بحران درونی – تیک تاک
ادامه مخاصمات در دوراهی مرگ یا خودکشی
گزارش و گفتگو با احمد گل افشار
روز چهارشنبة هفتة گذشته، آخوند روحانی در جلسة هیأت دولت با اعتراف به این که دولت و نظام در حالت تعطیلی است، باند رقیب و اقدامات این باند را که به گفتة او موجب این تعطیلی شده مورد حمله قرار داد و تهدید کرد که اینگونه اقدامات... به ضررتان تمام خواهد شد و روزی خواهم گفت که چه کسی کشور را تعطیل کرده است».
این حرف که از یک سو اعتراف صریح به تعطیل نظام است و از طرف دیگر انگشت اتهام را به طرف ولیفقیه و باند او نشانه رفته، چیزی نیست که باند خامنهای بتواند آن را فرو بدهد، بنابراین با فاشگویی مضاعف نسبت به عملکرد دولت روحانی، توپ تعطیلی نظام را به زمین دولت روحانی انداخته است؛
متقابلا باندهای همسو با روحانی هم در صدد پاسخگویی بر آمده و به پاسخگویی پرداخته و آنها هم به نوبة خود مواردی از باند رقیب را به رخشان کشیدهاند؛ این تک و پاتکها یک بار دیگر بحران درونی رژیم را به اوج رسانده است. گزارشی در این باره:
خبر و نظر:
آخوند ذواالنوری رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ازتجاع در حملهای شدید به روحانی او را شعبدهباز خوانده و گفت: «صحبتهای رئیس جمهوری و معاون اول وی در رابطه با تأیید این لوایح توسط رهبر معظم انقلاب از مصادیق تشویش اذهان عمومی است و خلاف قانون اساسی و توهین به دستگاههایی است که جایگاه قانونی دارد و این آقایان باید به خاطر اظهاراتشان در این باره پاسخگو باشند...
این گونه نمیشود آقای رئیس جمهوری چون رئیس قوه است و زور دارد بخواهد با ادبیات دیکتاتورمآبانه دستگاههای دیگر را مرعوب کند که آنها نظر رئیس جمهوری را تأمین کنند. حتی از رهبری هم هزینه میکنند و نسبت دروغ به رهبری میدهند تا افکار عمومی را در این زمینه با خود همراه کنند.
این کار باعث میشود تا مردم نسبت به مسئولین بیاعتماد شوند. من معتقدم این آقایان مملکت را قفل کردهاند. قفل شدن مملکت نتیجه کار یک عزیز شعبدهباز است که آمد کلید را به مردم نشان داد اما زیر دستمال شعبدهبازی خود قفل را مخفی کرده بود و با کار خود مملکت را قفل کرد.»
مملکت تعطیل
روزنامههای باند ولی فقیه پس از چند روز تعطیل، امروز در اولین فرصتی که پیدا کردهاند، روحانی و این حرفش را زیر آتش گرفتهاند. رسالت (۸آبان) ارگان باند مؤتلفه در مقالهیی با عنوان «آیا مملکت تعطیل است؟» با بیان این که « از دیدگاه رئیس قوای اجرایی کشور «مملکت تعطیل» است»
گناه آن را به گردن خود روحانی و دولت او انداخته و مینویسد: « اگر جایی کار تعطیل است به دلیل «بی تدبیری» شخص رئیس جمهور و و برخی اعضای دولت است. اگر جایی کار تعطیل است برای آنکه امید به کدخدا دارند و از خدا و یاری ملت بریدهاند». این روزنامةحکومتی سپس خاطرنشن میکند: «رئیس دولت از اول فکر می کرد کلید در دست او و گاهی در جیب اوست. در هر قفلی که انداخت آن در نه تنها باز نشد بلکه قفل تر شد».
رسالت پس از اشاره به کارنامة سراسر شکست روحانی و پوچ در آمدن وعدههای او، از پیامدهای اعتراف روحانی ابراز وحشت کرده و مینویسد: « این سخن ناروا همچون هیزمی است برای تنور فتنه های جدید!! فقط به درد سرویسهای امنیتی دشمن در تدارک این فتنه میخورد. آنهایی که دکور امنیت و آرامش را در لبنان و عراق به هم ریختهاند، اکنون در تدارک آن در ایران هستند. این حرف به درد آنها می خورد که میخواهند مملکت را تعطیل کنند».
روزنامة حکومتی فرهیختگان که در تیول علی اکبر ولایتی است، با بیان این که « پاسخ به این سوال که چه کسی کشور را تعطیل کرد آنقدرها هم سخت نیست. شاید بد نباشد جناب روحانی هم قدری دقیقتر به دور و برش بنگرد» مینویسد: « روحانی بهجای اینکه گزارش دهد که در اقتصاد چه کرده؟ تورم کجاست؟ نقدینگی چه شد؟
شکاف سیاسی
اقتصاد بدون نفت به چه سرانجامی رسید، اولا به توسعه یک شکاف سیاسی دامن میزند و ثانیا همچنان بر همان ریل وصله پینه مشکلات کشور از مسیر سیاست خارجی است و ظاهرا همچنان بنایی برای بازگشت از مسیری که ۶ سال تجربه کرده و نتیجهای نگرفته، ندارد».
متقابلاً روزنامة ایران (۸آبان) ارگان دولت روحانی حرف شماری از ایادی و رسانههای باند خامنهای را که روحانی و لاریجانی را دیکتاتور نامیده و روحانی را به عنوان شعبدهباز مورد تمسخر قرار دادهاند، اشاره کرده و مینویسد: « معاون اول رئیس جمهوری گفته بود که رهبری لوایح یاد شده را تأیید کردهاند.
حالا معلوم نیست کجای این خبر ارتباط مستقیم و غیر مستقیمی به آقای ذوالنوری و حتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام دارد که آنها از در تکذیب درآمده و نماینده مجلس در قامت قاضی دادگاه حکم به تشویش اذهان عمومی و توهین به دستگاههای قانونی کشور داده اند. آقای جهانگیری هیچ موضوعی را به مجمع یا نهاد دیگری نسبت ندادهاند که توهینی در آن مستتر باشد. دفتر رهبر معظم انقلاب هم تاکنون هیچ واکنشی به خبر معاون اول رئیس جمهوری نداشتهاند».
گفتگوی سیاسی
همون طور که در این گزارش هم دیدیم، بحرانها از هر طرف رژیم را فرا گرفته از شعله ور شدن قیام در عراق و لبنان تا طغیان بحرانها در رژیم و این که ایادی و سردمداران حکومت در واکنش به این وضعیت، همدیگر را مورد سنگینترین حملات قرار داده بودند، خامنهای طی تقریباً دو هفته که سکوت کرده بود، امروز به بهانة شرکت در مراسم تحلیف دانشکدههای افسری ارتش به صحنه آمد و به برخی مسائل مبتلابه رژیم اشاره کرد. ما گفتگوی امروز خودمون با احمد گلافشار را به این موضوع اختصاص دادیم که توجه شما رو به اون جلب میکنم:
س:حرفهای اصلی امروز خامنهای چی بود؟
ج: حرفهای امروز خامنهای ۳محور داشت که نسبت به سایر حرفهاش مهمتر بود. اول ابراز نگرانی شدید از وضعیت بحرانی موجود رژیم که اون رو چند جا تکرار کرد، با عباراتی نظیر این که مردم نباید از تخریب محاسباتی دشمن تأثیر بپذیرند. و «یکی از برنامه های دشمن، تغییر محاسبات مسئولان و مؤثران فکری و همچنین آحاد مردم است تا منافع حقیقی و ملی خود را نتوانند بهدرستی تشخیص دهند».
که در واقع به فرسایش و ریزش در سراپای رژیم و به روحیه باختگی صدر تا ذیل رژیم، اعتراف کرد. جالبه که در این مورد خامنهای به هیچ یک از بحرانهایی که الان دو باند بر سر آنها دارند همدیگر را میدرند، اشاره نکرد، مثل موضوعاتی که در همین گزارشی که دیدیم به آنها اشاره شده بود، مثل افایتیاف، مثل مذاکره، مثل گام چهارم در زمینة نقض تعهدات برجامی، مثل وضعیت خفگی اقتصادی و غیره...
و به طور کلی همة اینها را هم ناشی از توطئة دشمنان و طرح و برنامة آنها قلمداد کرد. دوم، ابراز نگرانی از قیامهایی که در عراق و لبنان جریان داره که این قیامها را ناشی از برنامهریزی دشمنان و برخی کشورهای منطقه قلمداد کرد و این که « دشمن بهدنبال برهم زدن ساختارهای قانونی و ایجاد خلأ در این کشورها است».
سوم، نگرانی از آیندة رژیم از جمله اونجایی که به قیامهای عراق و لبنان اشاره میکرد، گفت: «دشمنان چنین فکرهایی هم دربارة ایران داشتند» و ین که چند بار خطاب به نیروهای رژیم تکرار کرد که: « همه آحاد مردم بهویژه نیروهای مسلح باید احساس تکلیف کنند و مراقب باشند». و این که « از حرکات دشمن نباید چشم برداشت باید دائم مراقب حرکات دشمن بود». و بخصوص این که « نیروهای مسلح باید مراقب فتنه باشند و آرایش و آمادگی های لازم را برای مقابله با فتنه داشته باشند». با این حرفهای خامنهای بیش از پیش برجسته میشود که رژیم وارد یک مرحلة جدید شده.
س: منظور خامنهای از «تخریب محاسباتی» دشمن که چند بار هم در حرفهای خودش تکرار کرد، چی بود؟
ج: در این حرف یک اعتراف هست به وضعیت تخریب شده و داغان ذهنی و روحی بالا تا پایین رژیم که خامنهای آن را به توطئه و برنامة دشمنان نسبت میدهد؛ به عبارت ساده، اعتراف به فرسایش و ریزش در سراسر رژیم، فراموش نکردهایم که خامنهای در روز ۱۰مهر خطاب به سرکردگان سپاه پاسداران داشت خیلی صریح به ریزش در سراسر رژیم و بخصوص در سپاه اعتراف کرد و گفت: «ریزش در مه جا هست، و سپاه هم از این مستثنی نیست.
در صحبتش در تاریخ ۲۱مهر ماه در مراسم دادن سردوشی به پاسداران هم گفت: «نگذارید فکرها را عوض کنند، نگذارید انگیزهها را ضعیف کنند؛ نگذارید قدرت درونی ایمان و همّت عالی شما را دشمن با ترفندهای خودش از بین ببرد». ببینید این یک حرف، یک مفهوم و یک نگرانی است که خامنهای با بیانهای مختلف بخصوص در رابطه با نیروهای نظامی و سرکوبگر رژیم تکرار میکند و این بار هم آن را با عبارت «تخریب محاسباتی» دشمن بیان کرد.
انگار که یک عاملی از بیرون و یک دشمنی از بیرون دارد ذهن و روحیة نیروهای رژیم را تخریب میکند و تغییر میدهد. اما با هر توجیهی به هر حال اعتراف به فرسایش و ریزش در رژیم و نیروهای نگهدارندة آن است.
س: خامنهای در صحبتهاش برای عراق و لبنان هم نسخه پیچید و گفت: « دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولویت اصلی آنان، علاج ناامنی است و مردم این کشورها نیز بدانند مطالبات بحق آنها فقط در چارچوب ساختارهای قانونی! قابل تامین است». معنی این حرفش چیه؟
ج: با این حرف خامنهای یک بار دیگر چهرة اهریمنی خود را نشان داد که چطور در برابر قیام مردم و پشت رژیمهای فاسد و دست نشانده در عراق است، همچنان که پشت رژیم اسد علیه مردم سوریه بود. وقتی خامنهای میگوید: «دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولویت اصلی آنان، علاج ناامنی است.
اولاً که روشن است منظور از دلسوزان، همین جنایتکاران سرسپرده به رژیم امثال نوری مالکی و فالح فیاض که رئیس حشدالشعبی است و سایر وحوش مانند هادی عامری و امثالهم است و دارد به آنها میگوید قبل از هر چیز اول باید قیام را سرکوب کنید، به هر قیمت! با کشتار با زندان و شکنجه و هر وسیلة دیگری، همان کاری که با مردم سوریه کرد و پیش از آنها با مردم ایران کرد. دم زدن از «مطالبات بحق مردم» هم همیشه سس دیکتاتورها و سرکوبگران برای قلع و قمع مردم است.
در مورد کارگران ایران هم وقتی اعتراض و اعتصاب میکنند میگویند مطالبات کارگران حق است اما کارگران را به خاطر همین مطالبات حق میگیرند، زندانی میکنند، شکنجه میکنند و از کار اخراج میکنند، کما این که به دنبال این که مطالبات مردم حق است خامنهای اضافه میکند: «اما باید بدانند مطالبات بحق آنها فقط در چارچوب ساختارهای قانونی! قابل تامین است».
مردم علیه همین باصطلاح ساختار ظالمانه قیام کردهاند و میخواهند آن را که مسبب همة بدبختیهای آنهاست در هم بشکنند، خامنهای به آنها توصیه میکند که مطالبات خود را در چارچوب همین ساختارها و حاکمیت ها پیگیری کنند. اما روشن است که مردم هم در عراق و هم در لبنان مانند ایران راه خود را یافتهاند و اولین شعارشان این است که الشعب یرید اسقاط النظام و همین طور «ٰرژیم ایران گمشو گمشو! و گورت را گم کن!»
س: منظورتون از این که گفتید وضعیت رژیم وارد در مرحلة جدیدی شده،چیه؟
ج: همه تحولات و همة علائم و نشانهها هم در ایران و هم در منطقه گواه این است که مرحلة جدیدی شروع شده است. قیام ها در عراق و لبنان وجه پیدا و بارز این تحولات است. در ایران یک تحول عظیم در عمق جریان دارد که دیر یا زود ظاهر خواهد شد، چرا که خفگی اقتصادی دارد رژیم را به زانو در میآورد،
یک ستون از ۴ستون نگهدارندة رژیم که صدور ارتجاع و تروریسم ان است که خود خامنهای آن را با عبارت عمق استراتژیک معنی کرده در اولین ایستگاه خود یعنی در عراق دارد فرو میریزد. برای فهم اهمیت حفظ عراق برای رژیم کافی است ببینیم که رژیم در همین نمایش دجالگرانة اربعین چه هزینههای کلانی برای باصطلاح کوبیدن میخ خودش در عراق صرف کرد. اما قیام عراق همة آن را به باد داد.
در جامعة ایران هم فشار در این دیگ بخار به نهایت خود رسیده و جامعه در آستانة انفجار است این را نه فقط ایادی و کارشناسان رژیم بلکه خامنهای امروز هم به آن اشاره کرد. چرا این قدر در هر سخنرانی تکرار میکند « نیروهای مسلح باید مراقب فتنه باشند و آرایش و آمادگی های لازم را برای مقابله با فتنه داشته باشند». نباید لحظای غفلت کرد؟
معنی فتنه در فرهنگ دجالگرانة رژیم همان قیام است. رژیم خودش می داند که با مردم ایران چه کرده و اگر دریای این مردم به جان آمده به تلاطم دربیاید چه خواهد شد. البته مثل همة دیکتاتورهای رو به سقوط تلاش میکند جلو آن را بگیرد، اما به قول برادر مسعود مگر میشود بهار را از آمدن بازداشت و مگر میتوان طوفان را به بند کشید؟!
مطالب مرتبط :
تنگنای FATF و تشدید بحران درونی – تیک تاک
ادامه مخاصمات در دوراهی مرگ یا خودکشی