مبارزات نیکاراگوئه - تیراژه
تشکیل گروه انقلابی توسط چهار دانشجودرمبارزات نیکاراگوئه
تیراژه یعنی رنگین کمان
دوستان پرسیده بودن چرا اسم برنامه تیراژه است خوب به ذهن ما زد که رنگین کمان هفت رنگ داره که با هنرهای هفتگانه هم خوب هفتاس دیگه...
از اونجایی که ما در واقع یه جنگ هنری داریم که هر بار گوشه هایی از این هفت هنررو براتون به نمایش میذاریم خوب اسم برنامه رو تیراژه گذاشتیم.این فلسفه ی اسم برنامه بود. البته رنگین کمان هنر برای ما اون بالاش یه شعار مهم هم نوشته شده:
هنر برای هنر رو نمی پسندیم.
ما هنری رو ارج میگذاریم که نه برای خودش بلکه برای بشر و آرمان های اون خلق میشه...
امروز تو برنامه هم شعر داریم. هم موسیقی و و هم انیمیشن... این گروه موسیقیه به اسم pancasan اهل نیکاراگوئه با ترانه معروفی به نام بیایید تاریخ را بسازیم.
در جریان مبارزات نیکاراگوئه چهار تا دانشجوی روشنفکر تصمیم گرفتن با وسائل ابتدایی یه گروه موسیقی انقلابی تشکیل بدن.فرانسیسکو سِدِنیو، مارلین اَلبَرِس مارتین فُنسِکا، آگوستین سِکییرا که بعدها سالوادور بالتودَنُ هم به اونها پیوست.هدف اونها مبارزه علیه دیکتاتورنیکاراگوئه .... بود.در سال ۱۹۷۹ سرانجام در جریان مبارزه مسلحانه ساندنیستها مردم نیکاراگوئه تونست دیکتاتور رو زمین بزنن همراهی این گروه با جنبش مسلحانه وقت و مبارزات نیکارگوئه
برای همیشه نامشون رو در تاریخ این کشور ثبت کرد.
میشنویم ترانه بیایید تاریخ را بسازیم. از گروه موسیقی انقلابی نیکاراگوئه. گروه پانکاسان...
لبخند تو
روزی تو آمدی و من اقرار میکنم
لبخند مهربان تو را دیگری نداشت
ابری که در نگاه تو بیتوته کرده بود
دیدم که بی مبالغه چشم تری نداشت
شوری که در سر تو از ایمان و عشق بود
گشتم هزار توی جهان را... سری نداشت
صد حرف مفت و یاوه شنیدم ولی کسی
یکبار حرف محترم و بهتری نداشت
اما تو آمدی و من اقرار میکنم
لبخند مهربان تو را دیگری نداشت
کژ میشدم به راست و چپ مثل زورقی
که در میان دریاها لنگری نداشت
من بی تو زیر حجم خودم دفن میشدم
این جان بی تپش به پریدن پری نداشت
من بودم و من و من و دیباچهی دلم
جایی برای دغدغهی دیگری نداشت
دیوار چین محاصرهام کرده بود ،آه .....
و سمت هر طرف که دویدم دری نداشت
اما تو آمدی و من اقرار میکنم -
لبخند مهربان تو را دیگری نداشت
آنروزها همیشه پر از یاس بود و درد
این جان خسته حال دل بهتری نداشت
بین من و تو فاصلهها قاطعانه بود
دیوارهای رخوت من معبری نداشت
میخواستم بگردم دورت ولی نشد
این روح سرد و غمزده گشتاوری نداشت
شعرم به سمت کهنگی و مرگ رفته بود
دنیای واژهها سر نوآوری نداشت
اما تو آمدی و من اقرار میکنم -
لبخند مهربان تو را دیگری نداشت
گفتی تو بد نبودی و نامت بدی نبود
هرگز بدی به انسانها برتری نداشت
دنیای پر مکاشفهات مثل کهکشان
هم اولی نداشت و هم آخری نداشت
با فعل میتوان تو راحت شدم من از
افعال نارسایی که مصدری نداشت
اکنون پر از شراره و شورم پر از غرور
پیش از تو آسمان دلم تندری نداشت
آری تو آمدی و من اقرار میکنم
لبخند مهربان تو را دیگری نداشت
فیلم کوتاه ۷۲ کیلو گرم برنده جشنواره فیلم دوبی شد.
این فیلم که ایده بسیار ساده ای هم داره در مورد کمک یک جوون به یک متکدیه. فارغ از این بحث که برقراری عدالت اجتماعی همیشه از تغییر سیستم شروع
میشه این فیلم میخواد بگه اما برای کمک به دیگران فقط صدقه دادن کافی نیست...خوب دوستان. تیراژه امروز هم به لحظات پایانیش نزدیک میشه.
امیدواریم لحظات خوبی رو با ما گذرونده باشین...ما باز هم در خدمت شما هستیم. تا هفته دیگه تا یه تیراژه دیگه... خدانگهدار.
مطالب مرتبط:
ویژگیهای مشترک دیکتاتورهای تاریخ -تیراژه