دوم آذر سالروز تاسیس میلیشیای مردمی در سال ۱۳۵۸

دوم آذر سالروز تاسیس میلیشیای مردمی در سال ۱۳۵۸


نقطه عزیمت و سنگ بنای ارتش آزادیبخش ملی ایران


 

پاسدارجعفری سرکرده سپا پاسداران -۱۳آبان ۱۳۹۷

پاسدار جعفری سرکرده سپاه پاسداران آخوندها در ۱۳ آبان ۱۳۹۷ در یک فرار به جلو سیاسی در برابر تحریم نفتی رژیم آخوندها توسط ایالات متحده آمریکا، مختصری از طرح و برنامه خمینی برای گروگانگیری در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ را برملا کرد.

 

سرکرده سپاه پاسداران گفت : «با رعایت طبقه بندی بسیار بالا قرار بر این شد که ... حرکت تظاهراتی را بر ضد آمریکا از سمت دانشگاه به سمت لانه جاسوسی وهمین خیابان شهیدطالقانی انجام بگیرد که تعداد محدودی از دانشجویان و مسئولین این دانشگاهها و سازماندهی که شده بود، فقط آنها میدانستند که قرار است درواقع به سفارت آمریکا این لانه جاسوسی حمله بشود.

وقتی جمعیت به مقابل دانشگاه رسید با برنامه ریزی قبلی که انجام گرفته بود به همان تعداد محدودی که فقط میدانستند با فضایی که ایجاد شد، فضاسازی که ایجاد شد، و شعاری که داده شد، و جوی که در جمعیت ایجاد شد بصورت خودجوش بصورت طبیعی جلوه داده شد که این حرکت از دل جمعیت و همان لحظه چنین تصمیمی گرفته شده»

سرکرده سپاه پاسداران افزود :

 «اگر آمریکایی ها در این لانه جاسوسی باقی می ماندند بدون تردید انقلاب ما عمر چهل ساله نمیکرد و در همان دهه اول انقلاب کار انقلاب تمام بود ...اگر در ۱۳ آبان سال ۵۸ بساط لانه جاسوسی آمریکایی ها جمع نمیشد قطعا انقلاب ما به چهل سالگی خود نمیرسید».

بی جهت نبود که خمینی گروگانگیری را انقلابی بسیار بزرگتر از انقلاب اول یعنی انقلاب ضد سلطنتی که به سقوط رژیم شاه منجر شد توصیف میکرد.

در کتاب دمکراسی خیانت شده که در سال ۱۳۷۴ نوشته شده است می بینیم که :

جلد کتاب فارسی دمکراسی خیانت شده

 

صفحه ۱۲۰ نشان کتاب فارسی دمکراسی خیانت شده

مجاهدین از همان ابتدا معتقد بودند که گروگانگیری حربه‌یی در دست رژیم خمینی جهت سرکوب نیروهای دموکراتیک می‌باشد. به‌همین خاطر، مجاهدین یکی از قربانیان اصلی گروگانگیری و یک‌هدف عمدهٌ خمینی از این اقدام بودند. همان‌زمان مجاهدین در نشریهٌ مجاهد اعلام کردند:

«گروگانها برای انحصارطلبان حاکم چیزی نبودند جز یک دستاویز برای به‌کار بردن و بهره‌گرفتن از آن در جنگ قدرت و قبضهٌ انحصارطلبانهٌ تمام مواضع کلیدی حاکمیت. بدین جهت هم بود که شعارهای این جریان در‌رابطه با گروگانها همیشه بسیار تند و تیز بود و هیچ‌وقت در شعارهایشان به چیزی کمتر از محاکمه و حتی اعدام گروگانها راضی نبودند. مسألهٌ گروگانها برای جناح و جریان واپسگرای حاکم وسیله‌یی بود برای کنار زدن و از میدان بدر کردن کلیهٌ نیروها و رقبای سیاسی… و صرفاً مصرف داخلی داشت چرا که در خارج و سیاست خارجی نمی‌توانست چندان کارکرد و تأثیر مثبتی داشته باشد. همین مصرف داخلی، یعنی سوءاستفادهٌ قدرت‌طلبانه‌ از مسأله بود که نگهداری طولانی‌مدت گروگانها را برای انحصارطلبان توجیه می‌کرد».‌

صفحه ۱۲۰ کتاب دمکراسی خیانت شده

اظهارات آخوند موسوی‌اردبیلی، قاضی‌القضات وقت رژیم، در ۱۳آبان۶۴ و در سالروز اشغال سفارت که از رادیو تهران پخش شد، به‌خوبی این‌واقعیت را به‌نمایش می‌گذارد. وی گفت: «این حرکت (اشغال سفارت) منجر به سقوط دولت موقت، منزوی شدن لیبرالها، سردرگمی گروههای چپ و مجاهدین و افشای چهرهٌ واقعی آنها شد. همان‌طور که امام خمینی گفت این حرکت، انقلابی از انقلاب اول بزرگتر شد».‌

مجاهدین پس از سقوط رژیم شاه و روی کار آمدن خمینی، پیوسته و در هر فرصتی بر ضرورت و اولویت آزادیهای دمکراتیک تأکید میکردند. همچنانکه در همان کتاب دمکراسی خیانت شده آمده است :

 انتهای صفحه۱۲۲ و ابتدای ۱۲۳ کتاب دمکراسی خیانت شده

درست به‌دلیل همین پافشاری بر آزادیهای سیاسی بود که رهبران حزب توده، همواره مجاهدین را پایگاه لیبرالیسم و امپریالیسم معرفی می‌کردند. روزنامهٌ حزب توده در فروردین۶۰ نوشت:

«آقای رجوی توجه فرمایید: نهضتها و عناصری‌که حتی نظریهٌ سلطنت‌طلب دارند و متکی بر دموکراسی هم نیستند اما در صحنهٌ عمل با امپریالیسم درگیرند، انقلابیند. روشن هست؟ انقلابیند. ملاحظه می‌کنید که بی‌اعتنایی و پایمال کردن دموکراسی که این‌همه مورد عشق و پرستش شماست و بی‌شک بهای زیادی هم دارد، اولاً می‌تواند سایه‌به‌سایهٌ استقلال‌طلبی و امپریالیسم‌ستیزی نباشد و ثانیا مبارزه با امپریالیسم که در عصر ما اصلی و شاخص است(با این تأکید شما روی دموکراسی) چه بسا نقش درجه دوم هم احراز ننماید».‌

از فردای ۱۳ آبان و گروگانگیری در سال ۱۳۵۸ ، حملات و توطئه های خمینی برای از میان برداشتن مجاهدین پس از کنار رفتن دولت بازرگان، بالا گرفت. مخصوصاً که قرار بود یکماه بعد رفراندم قانون اساسی ولایت فقیه صورت بگیرد. همان رفراندمی که مجاهدین آنرا برغم خمینی و حزب توده و ملی گراهای پوشالی، قاطعانه تحریم کردند.

البته رفراندوم قانون اساسی ولایت فقیه در روزهای ۱۱ و ۱۲ آذر ۱۳۵۸ به اجرا گذاشته شد و بعدش هم اعلام کردند ۹۹.۵ درصد شرکت کنندگان رأی مثبت داده اند.

راستی وقتی دیو استبداد و ولایت فقیه در زیر پرده دین تنوره میکشید، مجاهدین چه باید می‌کردند؟

جواب در کمتر از سه هفته در یک اعلامیه سیاسی-نظامی سازمان مجاهدین خلق ایران به تاریخ دوم آذر ۱۳۵۸ داده شد :

اعلامیه سیاسی-نظامی

سازمان مجاهدین خلق ایران

دوم آذر ۱۳۵۸

 

سازمان دادن میلیشیای مردمی در شهر و روستا

 

فیلمهای رژه میلیشیا از توپخانه تا دانشگاه

دژخیم علی ربیعی معاون وزارت اطلاعات آخوندها و وزیر کار در دولت روحانی در مرداد ۹۷ به هنگام استیضاح در مجلس ارتجاع گفت در طول ۴۰ سال خدمت خود به این رژیم بحرانهای زیادی را دیده است و افزود : «یک روز در تهران ۱۲۰۰۰ نفر میلیشیا در توپخانه رژه می رفتند. در هر شهری ۱۰۰۰تا میلیشیا رژه رفتند ما انروز رو گذراندیم من می دانم شرایط سختی پیش روی خودمان داریم».

 

ربیعی: من 40 سال خدمت کردم در این ۴۰ سال بحرانهای زیادی دیدم. یادم است یک روز در تهران ۱۲۰۰۰ نفر میلیشیا در توپخانه رژه می رفتند. در هر شهری ۱۰۰۰تا میلیشیا رژه رفتند ما آنروز رو گذراندیم من می دانم شرایط سختی پیش روی خودمان داریم من می دانم ترامپ روان جامعه رو هدف گرفته بخوانید کتاب هنر تعلیمی که مرکز پژوهشها ترجمه کرده ما امروز داریم اعتمادمان رو تو جامعه از دست می دهیم نقاط اتصال مون رو داریم تو جامعه از دست می دهیم .

در کتاب جمعبندی نخستین سال مقاومت که در تابستان ۱۳۶۱ تدوین شده در باره خط تشکیل میلیشیای مردمی و ارتش خلق خاطرنشان شده است:

از صفحه ۱۱۱ کتاب جمعبندی یکساله مقاومت مسلحانه

اگر از همان فردای انقلاب، ما هم مثل بعضی از گروهها دنبال خط بی‌محتوای تشکیل حزب می‌رفتیم (و نه ارتش خلق و ...‌تشکیل میلیشیا) مسلما به سادگی امکان نداشت که سازمان شناخته شده، با مقرها و دفاتر نیمه‌علنی و ارتباطات بسیار گسترده در سراسر کشور، که دو سال و نیم نیز در فعالیتهای سیاسی و اغلب علنی درگیر بوده، اساسا بتواند از زیر همآوردی نظامی با خمینی، جان سالم بدر ببرد و کمرشکن نشود.

 

از قسمت سوم استراتژی قیام و سرنگونی – ۵بهمن۸۸

زیرنویس: مسعود رجوی -۳۰دی ۱۳۸۸

آقا محمدی رئیس ستاد تروریستی نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنه ای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون رژیم بود یکبار گفت :« در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروههای تروریستی در کشور سامان داده بودند».


-واینهم روزنامه عصر آزادگان بتاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸ به قلم اکبر گنجی که نوشته بود:

«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند ..

جبهه دوم متشکل از شخصیت ها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند ....

دسته دوم شامل گروههای مسلحی بود که با اصل انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی مسئله داشتند ... فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت ... و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند , میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند , قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند...»

و این هم رفسنجانی و خاطراتش در باره ۳۰ خرداد که به روزنامه جمهوری اسلامی در ۹خرداد ۱۳۹۱ میگوید :

روزنامه جمهوری اسلامی ۹/۳/۱۳۹۱

رفسنجانی : فراموش نکنید که ما در تهران جنگ مسلحانه شدید داشتیم. مگر کم بود؟ ۵۰۰هزار نفر ریخته بودند خیابان. ما در مجلس محاصره شده بودیم و صدای تیرها را می‌شنیدیم.

جلیل دزفولی به مناسبت ۳۰ دی:

باهم یک لحظاتی از زندان بیاییم بیرون ،بریم اواخر سال ۵۸ ، اون روز با برادر به سمت ستاد انزلی می رفتیم ،مسیر انتخاب شده اون روزمون برای اون تردد خیابان طالقانی بود، از شیشه خودرو که به پیاده رو نیگاه می کردیم متوجه حضور تیمی از این خواهرها شدیم که خواهرهای میلشیا که نشریه می فروختند ، برادر یه باره گفت جلیل می خواهم نشریه مجاهد بخرم گفتم چشم الان براتون می خرم برادر گفت نه خودم می خوام بخرم ، من که ذهنم درگیر مسائل حفاظتی بود با تعجب برگشتم گفتم برادر اینجا وسط خیابون طالقانی که نمی شه که؟ برادر اصرار کرد وگفت ، گفتند که نه خودشون می خوان بخرند ، دیدم که دیگه کاری از دست من ساخته نیست با بقیه خودروهای حفاظتی هماهنگی هایمون را کردیم بعد حفاظت را چیدیم برادر پیاده شد من هم با فاصله کوتاهی پشت سرشون ، برادر در مقابل یکی از این خواهرهای میلشیا ایستادند که یک دسته نشریه مجاهد هم دستشون بود ، دراومد برادر گفتش که یک نشریه مجاهد می خواهم اون زمان قیمت نشریه مجاهد 5 تومان بود برادر روزنامه را گرفت یه ۱۰ تومانی داد به اون خواهر ، خواهر سرش پایین بود ۱۰ تومانی را گرفت و تو اون کیفش می خواست بقیه پولو بده یک 5 تومانی آورد که بده به برادر ، برادر گفت بقیه اش را بدهید به سازمان ، اون خواهر که خواست تشکر بکنه که یک مرتبه که سرش را که بالا کرد با برادر چشم تو چشم شد ، بعد از یک لحظه مکث یکدفعه مثل برق گرفته ها با تمام قوا شروع کرد جیغ کشیدن و نشریه ها از دستش ریخت و خلاصه همه تیم میلشیاها که بودند دور برادر حلقه زدند ، خلاصه دور برادر که جمع شدند برادر یه چند کلمه ای با مجاهدینش خودش اونجا صحبت کرد و ما هم به سرعت برادر را از محل خارج کردیم ، فردای اون روز پیاده روهای خیابان طالقانی دیدنی بود پر از تیم های میلشیا بود که به امید دیدار روی دوست دسته نشریاتشون ور می داشتند تو حاشیه خیابان داد می زدند نشریه مجاهد نشریه مجاهد می دونید این اشتیاق البته همیشه از طرف برادر بیشتر بود بقول شاعر:

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود .

صبح روز رژه میلشیا راحتما خیلی هاتون به خاطر دارید به خاطر تهدیدات امنیتی و شرایط ویژه اون روز ما از قبل قرار گذاشته بودیم که بیرون نریم اما برادر همون صبح اطلاع دادند که می خواهند برای دیدن رژه در صحنه حاضر باشند ما هر چی اصرار کردیم قبول نکردند و گفتند تمام ضوابط امنیتی را رعایت میکنند ما هم بعد از اون بلافاصله طراحی کردیم و بر اساس شرایط اون روز برادر را با موتور به نقطه ای بردیم که نزدیک پل حافظ بود همون تو خیابون انقلاب ، برادر دنبال محلی بودند که بتونند از ارتفاع صحنه را ببینند چون اگر یادتان باشه رژه ها پشت هم می آمد جمعیت وایستاده بود می خواستیم جایی باشیم که بالاتر باشیم هر چی گشتیم جایی را پیدار نکردیم دست آخر همان موتور سیکلت را بردیم کنار تیر چراق برق گذاشتم ، پارک کردم گذاشتم اونجا برادر رفتند رو موتور و از اونجا به رژه باشکوه میلشیا نگاه کردند و هر چی صبر کردیم برادر پایین نیامدند و تا آخرین لحظه اونجا ایستادند و همزمان با مردمی که اونجا بودند برای میلشیا کف می زدنند اون روز فرمانده کل برای اولین بار از ارتش خلق سان دید .

پیام بمناسبت دومین سال تأسیس میلیشیا

مسعود رجوی-اول آذر ۱۳۶۰

 

پیام برادر مجاهد مسعود رجوی خطاب به میلیشیای قهرمان مجاهد خلق

 بمناسبت سالروز تأسیس و سازماندهی میلیشیا

 

پیام به مناسبت دومین سال تاسیس میلیشیا –مسعود رجوی اول آذر۱۳۶۰

بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران, میلیشیای مجاهد خلق ,خواهران و برادران عزیز, نسل انقلاب, دو سال پیش در چنین روزی میلیشیای مردمی به منظور دفاع از خلق و انقلاب بنیاد گذاشته شد. چنانچه آنروز در مقدمه اعلامیه سیاسی, نظامی مربوط به سازماندهی میلیشیا گفته شده و امروز نیز تماماً مصداق دارد , هم اکنون باز هم جبهه نبرد متحد خلق در هر خیابان وکوی و برزن گسترده است. بکوشیم تا هر مدرسه و کارگاه و مزرعه را به سنگری تبدیل کنیم.

شکستن طلسم پر فتنة خمینی و دفاع از حقیقت انقلابی اسلام در برابر لشکر پلیدی و انبوه مرتجعین کنونی و حجت الاسلامهای ریایی, اساساً در مسئولیت ودر عهده مجاهدین بود که گویی آنهمه سال با آنهمه فراز و نشیب و رنج و خون برای چنین روزی و چنین رسالتی آماده شده اند .

والا هرکس که مختصر آشنایی با واقعیات ایران امروز و موقعیت دقیق جریانات و نیروهای مختلف داشته باشد, بدرستی میداند که بدون مقاومت عادلانه انقلابی, بدون شما و نسل شما, بدون این خونها, بدون سیلی های محکمی که از همان روز نخست در نظر و در عمل, چه در زمینه سیاسی و چه در میدان نظامی به بناگوش خمینی خیانت پیشه نواخته اید, امروز سیاهی و تباهی و ابتذال و رجالگی و ریاکاری عالمگیر میشد و تعفن رژیم خمینی چنانکه سفاکی و خباثتش هیچ حرج و امانی به هیچکس و هیچ چیز نمیداد و مکتب و میهن و خلق و انقلاب و اقتصاد را فی الجمله درلجنزار ارتجاع فرو میبلعید و از همه آنها جز خاطره ای به تاریخ نمیسپرد. لکن خدا همچنانکه در کتابش گفته است نخواست که طیب و خبیث, نور و ظلمت ,و حق و باطل بیش از این تمیز داده نشده باقی بمانند و چنین بود که شما بر آشفتید, برشوریدید, قیام کردید تا چنانچه علی (ع) گفته است پهلوی باطل را از هم دریده و حق را از جنب آن خارج سازید .و لَأَنْقُبَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّی یخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ جَنْبِهِ .

چنین است که امروز وجدان مسلمانان جهان هوشیار شده است که اسلام حقیقی را نه در خمینی مرتجع ,بلکه در ضد تاریخی و عقیدتی و طبقاتی و سیاسی او یعنی شما نسل انقلابی مجاهد, بایستی بجویند. چرا که اگر چه آنچه خمینی تحت نام اسلام و بنام اسلام انجام داد, بسی شرم آو ر و ننگین است ,اما در مقابل فداکاری بیدریغ و سیل خروشان خونهای ما ,همچون آفتاب تابان هرلکه ای را که میرفت بر دامن معصوم اسلام محمدی و علوی و حسینی بنشیند, تحت الشعاع قرار داده و بدینگونه شما ننگ خمینی را از دامن عقیدتیتان با خون, البته با سنگین ترین بهای ممکن زدودید.

فراتر از مسلمانان اکنون این خونها ,وجدانهای خفته و یا ناهوشیار دیگر جهانیان را نیز اندک اندک بیدار کرده است و همه فریب خوردگان و ساده دلان در سراسر عالم به این حقیقت تلخ پی میبرند که در پس چهره ظاهر الصلاح و باصطلاح ضد امپریالیست این دجال خون آشام چه گرگ وحشی و درنده ای کمین کرده بود, گرگ انسان و انسانیت و هر آنچه بشری و متعالیست . اینجاست که روشن میشود ,خونهایی که هر روز سیل آسا از پیکر واحد مجاهدین و شما نسل انقلاب بر زمین میریزد, نه فقط ابعاد ملی ایرانی و اسلامی, بلکه دقیقاً آثار و دامنه وسیع بین المللی و تاریخی دارد .

لاکن برای افشای ماهیت واقعیت خمینی برای مهیا کردن آن مبانی عینی که جمعبندی آن به بی اعتباری جهانی آنگونه توجیه تراشیهای باصطلاح ضد امپریالیستی منجر میشود, یعنی برای یک چنین نتیجه گیری بین المللی ازتجربه خمینی نسل ما میبایست خونبهای لازم را میپرداخت تا راه آزادی همه محرومان دنیا هموارتر شود.

در اینجاست که بیاد می آورم خواهر میلیشیای قهرمانم گیتی السادات جوزی را که همزبان با همه اعضاء و مسئولان مجاهدین در آستانه شهادت و لحظاتی قبل از اعدام در قتلگاه اوین به مادرش مینویسد" من با کمال افتخار و سربلندی در این راه رفتم و با این امید که شاید جان ناچیز من فدیه ای باشد, در راه آزادی همه محرومان دنیا

در ارتباط با همین بهای جاودان و غیر قابل توصیف خونهایی که تاکنون تقدیم کرده ایم و دامنه تأثیر نفوذ فراگیر آنها در پهنه های مختلف سیاسی و اجتماعی و عقیدتی باز هم بیاد می آورم عباراتی از وصیت نامه مجاهد شهید مسعود شکیبا نژاد را که ضمناً باید نصب العین تمام مادرانمان نیز قرار گیرد .

"آری آری من افتخار میکنم. من اکنون و هر زمان دیگر با تمام وجود افتخار میکنم که دست در دست دیگر برادران مجاهد سلاح برگرفته ام تا با خمینی, این عنصر متعفن سفیانی برخوردی قهر آمیز و خونین داشته باشم تا به او بگویم به صدای بلند, بگویم دشمن انسان سازش نمیکنم.

من با تو حرفی ندارم ,زبان بین من و تو گلوله و بمب است و نارنجک . اگر مرد میدانی این گوی و این میدان .

ملاحظه میکنید که به همان اندازه که درنده خویی عریان خمینی در جهان معاصر بی سابقه است, براستی که انسجام و یکپارچه‌گی عقیدتی و سیاسی و تشکیلاتی مجاهدین خلق نیز که طبعاً مبین هویت تاریخی و ایدئولوژیکی آنهاست, کم سابقه است. والا محال بودکه این سازمان در زیر رگبار مداوم حملات همه جانبه دجال زمان و چماقدارانش از همان فردای انقلاب تا این حد تاب مقاومت بیاورد و آزمایش یکپارچگی و وحدت بدهد.

به همین دلیل باید اخطارنمود تا آنگاه که در این میهن حتی یک مجاهد نیز باقیست, تا آنگاه که در این میهن حتی یک مجاهد نیز باقیست, وای بر خمینی و من تکرار میکنم آیا صبح نزدیک نیست؟ مگر میشود خورشید را کشت؟ مگر میشود باد را از وزیدن باز داشت؟ و باران را از باریدن؟ مگر میشود اقیانوس را خشک کرد؟ مگر میشود بهار را از آمدن باز داشت؟ مانع روییدن لاله ها شد؟ مگر میشود ملتی را تا به ابد اسیر نگه داشت ؟ مگرمیشود تا ابد خلقی را در زنجیر نگه داشت؟

سلام برخلق سلام بر آزادی

 

 

۵ آبان ۱۳۹۱

آهای بچههای سراسر میهن اشغال شده، منظورم همون انقلابیون مجاهد و مبارز واشرف نشان است، بلا درنگ برای برپا کردن وآماده سازی تیمها، دستهها و یکانهای ارتش آزادی اقدام کنید وآماده باشید.

بلا درنگ برای آن شروع به فکر وطراحی بکنید. درسراسر میهن اشغال شده تا درزمان موعود در لحظه مناسب فرصت و فرصتهای طلایی از دست نرود، برعهده هرایرانی آزاده که میخواهد یوغ ستم آخوندی را درهم بشکنه وخواهان سرنگونی این رژیم پلیداست علیه فاشیست استبداد مذهبی است و مخصوصا برعهده جوانان دلیر واشرف نشان است که تیم ها ،دسته ها ویکانهای ارتش آزادی را به هرمیزان که می توانند درهرکجا از ارس تا خلیج فارس، از خراسان تا خوزستان از تبریز تا سیستان وبلوچستان، از کردستان و کرمانشاه تا یزد وکرمان ، برپا و برای اون اعلام آمادگی بکنند

محقق کردن سرنگونی دشمن ضدبشری انهم بدست خودمان و توان خودمان با همون منطق کس نخارد، حالا با تشکیل یکانهای ارتش آزادی وظیفه ایست مبرم و میهنی، برای تمام آزادگان ایران زمین، بویژه برای جوانان دلیر وغیور و اشرف نشان،

بارخدایا دراین وظیفه ملی- انقلابی ومیهنی آنها رو در هرکجا که هستند مدد کن، (الهی امین) مخصوصا با مشعل تکثیرشده اشرف و مجاهدانش در هرکوی و برزن درهر شهر و منطقه و روستا به جانب برپاکردن یکانهای ارتش آزادی که طبعا دربرگیرنده ارتش قیام هم هست و آن کارکرد راهم خواهد داشت، بپا خیزند و پیش بتازند.

 

اطلاعیة ارتش آزادیبخش ملی ایران شماره ۱۱

اینجاست که کانونهای شورشی بعنوان جرقه و آتشزنة قیامها وارد کار می‌شوند. این نوک هرم قیامها و معین عمل، سمت‌دهنده و راهنماست. عامل استمرار و تضمین پیشرفت و پیروزی است. از تثبیت و تکثیر و ترکیب آنها با یکدیگر در شهرهای شورشی یکانهای ارتش آزادی پدید می‌آید. شوراهای مقاومت بال های مکمل صنفی، اجتماعی و سیاسی کانون های شورش هستند.

ورود به دوران آماده‌باش گرامی باد.

درود بر کانون های شورشی و قهرمانان دربند آن. سلام بر شوراهای مقاومت.

رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.
لطفا به اشتراک بگذارید: